نشست تخصصی بررسی روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی:
اسرائیل مجری راهبرد شیعه ستیزی در باکو
دیپلماسی ایرانی: نشست تخصصی بررسی روابط رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان با همکاری دانشگاه علامه طباطبائی و موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران با حضور احسان موحدیان، محسن پاک آیین، سیدرضا میرمحمدی، رسول اسماعیل زاده دوزال و اورخان محمداف، در روز چهارشنبه 26 مرداد1401 در موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران برگزار شد.
احسان موحدیان سردبیر عطنا و دبیر نشست در ابتدا بیان کرد: «یکی از موضوعاتی که در قفقاز برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد، روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی است. این روابط مصداقهای زیادی در حوزههای مختلف دارد که شامل حوزههای سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی، هنری، ورزشی، آموزشی (نفوذی که صهیونیستها در مدارس و دانشگاههای جمهوری آذربایجان دارند و مراکز آموزشی یهودی را تقویت میکنند)، حوزه دینی (حمایت صهیونیستها از فرقههای خاص مانند بهائیت)، حوزه ارتباطات سایبری و امنیت سایبری، ارتباطات، فناوری اطلاعات، همکاریهای رسانهای، حوزه امنیتی و جاسوسی، باستان شناسی و مسائل تاریخی (جعل وتحریف تاریخ و ایرانیزدایی از جمهوری آذربایجان)، معماری، مهاجرت، اعزام نیروی کار، مباحث مرتبط با بهداشت و درمان و تسهیل روابط باکو با صهیونیستها در حوزه گردشگری و غیره است. به عنوان مثال در مناقشه قرهباغ صهیونیستها با فروش پهباد و تجهیزات نظامی و حضور در پایگاههای هوایی جمهوری آذربایجان تلاش در توسعه روابطشان با باکو دارند.»
وی افزود: «به نظر میرسد راهبردهایی خاص مد نظر رژیم صهیونیستی در روابطش با جمهوری آذربایجان است. یکی از این راهبردها که جزئی از اهدافش است؛ راهبرد شیعه ستیزی میباشد. در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی؛ جمهوری آذربایجان تنها کشوری است که اکثریت جمعیتش را شیعیان تشکیل میدهند و در سالهای اخیر مواضع ضد شیعه دولت باکو در مقوله حجاب، عزاداری عاشورا و تلاش برای تغییرمظاهر سبک زندگی اسلامی و شیعی در جمهوری آذربایجان قابل مشاهده است. مانند اصرار اخیر مقامات باکو در مراسم عزاداری محرم که از پرچم جمهوری آذربایجان به جای پرچم یاحسین استفاده کنند یا ماجرای نارداران در سال ۹۴ و حمله نیروهای امنیتی جمهوری آذربایجان به منطقه ای که مرقد رحیمه خاتون (خواهر امام رضا) در آنجاست.»
دوبرابر شدن حجم تجارت باکو و صهیونیست ها در یک سال در مقایسه با تلاش ناکام ده ساله ایران
موحدیان در رابطه با سایر حوزهها بیان کرد: «در حوزه راهبردهای فرهنگی شاهد برگزاری جشنوارههای مختلف موسیقی، مد، لباس و نمایشهای مبتذل در جمهوری آذربایجان مانند مسابقه یورو ویژن هستیم. در حوزه مسائل سیاسی، رژیم صهیونیستی در تلاش است فضای سیاسی جمهوری آذربایجان را به سمتی سوق دهد که روابط باکو و تلآویو از نظر افکار عمومی جمهوری آذربایجان سودمند به نظر برسد و تبلیغات زیادی در رابطه با تاثیرگذاری کمکهای نظامی صهیونیستها به باکو در موفقیتی که در این جنگ به نفع جمهوری آذربایجان اتفاق افتاد انجام شد و اینطور القا میشود که تسلیحات رژیم صهیونیستی موجب پیروزی جمهوری آذربایجان شده و پیامدهای این تلاش تبلیغاتی را در روز قدس در جمهوری آذربایجان میبینیم که با وجود جمعیت بالای شیعه در این کشور راهپیمایی اتفاق نمیافتد و درد مشترکی با مردم فلسطین احساس نمیکنند و اگر کسی بخواهد تلاشی کند با بازداشت و حبس رو به رو است.»
اصلی ترین راه تضعیف روابط باکو با صهیونیست ها تقویت روابط ایران با این کشور است
او گفت: «راهبرد صهیونیستها در حوزه اقتصادی به گونهای است که در حوزههایی مانند کشاورزی، حمل و نقل، صنعت و دامداری همکاری دارند و اسرائیل در تلاش است که این روابط را گستردهتر کند و مدعی است در عرض یک سال اخیر حجم تجارت خود با باکو را دو برابر کرده است. این در حالی است که حجم مبادلات تجاری ایران با باکو طی ده سال اخیر ثابت مانده و هنوز به 500 میلیون دلار نرسیده و سفرای ما به طور مرتب از هدف گذاری یک میلیارد دلاری در این زمینه خبر می دهند. همچنین در حوزه تاثیر گذاری بر ایران؛ اسرائیل محرک آذربایجان است تا اینکه تمام آثار و نشانههای تاریخی، تمدنی، ادبیات و فرهنگ ایران را در این کشور از بین ببرند و یک شبکه از رسانهها، ارگانها و نهادهای تبلیغاتی آنها بر روی این مساله بسیار کار می کند.
در حوزه امنیتی؛ پرواز پهپادهای تجسسی اسرائیل مطرح است که اخیراً ویدیویی از نماینده قبلی اردبیل که نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز بود انتشار یافت و وی صراحتاً اشاره کرد که پهپادهایی توسط اسرائیل از جمهوری آذربایجان به پرواز درآمدند و به مواضع حشد شعبی و به سایت هسته ای نطنز حمله کردند و همان زمان ایران واکنش نشان داده است.»
جعل وجود امپراطوری یهودی خزر در قفقاز برای توجیه بازگشت صهیونیست ها به جمهوری اذربایجان
وی ادامه داد: «در حوزه انرژی؛ اسرائیل مانع از شکل گیری و ایجاد همکاریهای مشترک منطقهای در حوزه انرژی بین ایران، جمهوری آذربایجان و روسیه میشود و تلاش برای کنار گذاشتن ایران از کریدورهای انتقال کالا و انرژی در منطقه و بحث ایجاد کریدور زنگزور برای قطع دسترسی ایران به ارمنستان وجود دارد. در حوزه جعل تاریخ و مسائل باستان شناسی ؛ بحث تحریفات تاریخی ضدایرانی در کتابهای درسی جمهوری آذربایجان مطرح است که در کتابهای درسی شان ادعا میشود امپراطوری یهودی به نام امپراطوری خزر وجود داشته تا برای اسکان گسترده یهودیان در جمهوری آذربایجان زمینهسازی شود.»
موحدیان گفت: «برخی محققان صهیونیست مدعی هستند که در دوره حاکمیت شوروی ۸۰۰ هزار یهودی از جمهوری آذربایجان به اسرائیل مهاجرت کردند و حالا باید به جمهوری آذربایجان باز گردند. رژیم صهیونیستی به دلیل مرز مشترک و طولانی جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران و به این خاطر که جمهوری آذربایجان پس از ایران بیشترین جمعیت شیعیان منطقه را در خود دارد، علاقه ندارد سبک اسلام سیاسی با تاثیرپذیری از ایران در آنجا شکل بگیرد. از طرف دیگر با توجه به اینکه ایران و جمهوری آذربایجان اشتراکات فرهنگی، تاریخی و نژادی بسیاری دارند سعی دارند با نفوذ در حوزههای مختلف در جمهوری آذربایجان و تغییر فرهنگ، سبک زندگی و تاثیر بر سیاست گذاران کشور؛ در نهایت بر آذریهای ایران هم تاثیر بگذارند و تا عمق استراتژیک ایران نفوذ کنند. این کار در جمهوری آذربایجان که کشوری تازه تاسیس است به راحتی انجام شده و این خلاصه ای از دغدغههایی است که در این ارتباط در ایران وجود دارد.»
سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی گسترش رابطه با کشورهای اسلامی غیرعرب است
در ادامه محسن پاک آیین سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان بیان کرد: «سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برقراری مناسبات و رابطه با کشورهای اسلامی غیرعرب بود تا مسئله اختلاف با فلسطین را یک موضوع اعراب و اسرائیلی نمایش دهد. به همین دلیل بحث جنگ اعراب و اسرائیل مطرح بود و هیچگاه موضوع اسلام مطرح نمی شد. بن گوریون که تئوریسین رژیم صهیونیستی بود در آن زمان اعتقاد داشت که کشورهای ترکیه، ایران و اتیوپی میتوانند جزئی از محورها و شرکای اصلی اسرائیل شوند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت تغییر کرد و جمهوری اسلامی ایران به عنوان جدید ترین مخالف و دشمن اسرائیل مطرح شد، این رژیم را به رسمیت نشناخت و تئوری های رژیم صهیونیستی را با شکست مواجه کرد.
وی افزود: «فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ فضای جدید و بهتری را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد، چرا که کشورهایی که از شوروی سابق جدا شدند، اگر چه عمدتاً نظامهای لائیک داشتند و بر اساس مفاد قانون اساسی خود، غیر دینی محسوب می شدند اما دارای اکثریت جمعیت مسلمان بودند و به سرعت عضو سازمانهای همکاریهای اسلامی شدند. به همین دلیل فرصتی برای اسرائیل پیش آمد که با برقراری ارتباط با این کشورها اعلام کند که مشکلی با جهان اسلام ندارد بلکه تنها با چند کشور مسلمان بر سر مسئله فلسطین اختلاف دارد و به همین دلیل جزء اولین کشورهایی بود که استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را به رسمیت شناخت. اولین و بزرگترین رابطه اسرائیل با قزاقستان بود و پس از آن روابطش را با جمهوری آذربایجان آغاز کرد.»
اصلی ترین راه تضعیف روابط باکو با صهیونیست ها تقویت روابط ایران با این کشور است
منطقه گریزی جمهوری آذربایجان برای تکیه بر آمریکا، اروپا و صهیونیستها
او ادامه داد: «اسرائیل در وهله اول اندیشهها و تفکرات راهبردی خودش را نشان نداد و به دلیل تجربهای که در کشاورزی داشت و با توجه به نیاز کشورهای تازه مستقل شده به محصولات کشاورزی، در جهت تقویت و بهبود وضعیت کشاورزی آنها وارد این کشورها از جمله جمهوری آذربایجان شد و به تدریج جایگاه خود را در حوزههای دیگر تقویت کرد. در آن مقطع، وضعیت سیاسی منطقه اینگونه بود که جمهوری آذربایجان در کنار روسیه و ایران قرار داشت. روسیه در جنگ قرهباغ از ارمنستان حمایت کرد و آذربایجان نتوانست روابط خوبی را با روسیه داشته و به او اتکا کند. جمهوری اسلامی ایران نیز متهم بود که به دنبال تقویت اسلام گرایی و شیعه از نوع انقلابی در جمهوری آذربایجان است و برخی از اقدامات هم این سوءظن را افزایش داد. این اتهام از سوی دستگاه های تبلیغاتی صهیونیسم علیه ایران انجام می شد و در نتیجه جمهوری آذربایجان، نسبت به ایران و تقویت روابط با ایران دارای تحفظ شد. از سوی دیگر ما نیز نگران تهدیدات پانآذریست از سوی جمهوری آذربایجان بودیم و در مجموع نگاه تهدید محور بر نگاه فرصت محور در هر دو کشور حاکم شد.»
وی در رابطه با دلیل برقراری ارتباط جمهوری آذربایجان با غرب بیان کرد: «جمهوری آذربایجان که نتوانست به دو قدرت منطقهای روسیه و ایران تکیه کند؛ دچار منطقه گریزی شد و لذا با کشورهای فرامنطقهای مانند آمریکا، اروپا و اسرائیل ارتباط نزدیک برقرار ساخت. با تشدید جنگ قرهباغ و نیاز جمهوری آذربایجان به خرید سلاح، اقدام به خرید سلاح از حدود ۳۰ کشور کرد و وارد مذاکره با آمریکا هم شد و سلاحهایی سفارش داد، آمریکا بخش مهمی از سلاحهایی که قرار بود تحویل دهد را به اسرائیل محول نمود و آذربایجان را به سمت اسرائیل هدایت کرد و پس از آن ما شاهد روابط نظامی جمهوری آذربایجان و اسرائیل بودیم. این روابط تقویت شد و در سال ۲۰۰۷ جمهوری آذربایجان موفق به درآمدزایی از اقداماتی که برای اکتشاف نفت و گاز در دریای خزر انجام داده بود، شد. از این پس رژیم اسرائیل خریدار نفت و گاز جمهوری آذربایجان میشود و تا کنون حدود یک ششم نیازهای انرژی اسرائیل را جمهوری آذربایجان تامین میکند. یعنی سوخت گلولههایی که به قلب فلسطین و محور مقاومت اصابت می کند از سوی آذربایجان تامین میشود.»
پاک آیین گفت: «پس از این تحولات رژیم صهیونیستی در حوزههای مختلف از جمله مباحث امنیتی و آیتی در آذربایجان نفوذ پیدا کرد و تبدیل به قدرتی تاثیرگذار شد. یکی از اهداف حضور رژیم صهیونیستی در آذربایجان و حتی سایر کشورها، تخریب روابط ایران با آنهاست. در این رابطه، دستگاه تبلیغاتی اسرائیل در حوزههای رسانهای فعال شد، جعل خبر کرد. از طرف دیگر برخی از رسانههای غیرحرفه ای ایران که نوعی واگرایی نسبت به جمهوری آذربایجان داشتند خود مشتری اخبار رژیم صهیونیستی شدند و به نحوی در زمین صهیونیسم بازی کردند.»
در آذربایجان قومیت بر اسلامیت غلبه دارد و اولویت با ملیت است
وی در رابطه با مواضع ضد شیعی در جمهوری آذربایجان بیان کرد: «۸۵ درصد مردم جمهوری آذربایجان شیعه هستند اما مواضعی که وجود دارد ضد شیعه سیاسی و اسلام سیاسی است. ما باید نسبت به آذربایجان شناخت داشته باشیم. جمهوری آذربایجان، قفقاز و سایر کشورهای آسیای مرکزی؛ کشورهایی لائیک و غیردینی هستند و اجازه نمیدهند نمادها و نشانه های مذهبی در کشورشان بروز و ظهور داشته باشد. آنها همانطور که با نصب پرچم امام حسین در اماکن عمومی مخالفت میکنند با نصب صلیب مسیحیان هم در این اماکن مخالفت دارند و اگر یهودیها نیز تمایل به چنین اقدامی داشته باشند جلوی آنها را هم میگیرند. اما مردم در داخل مساجد و حسینیهها می توانند پرچمهای عزاداری را برپا و در تعظیم شعائر حسینی، نوحه سرایی و سوگواری کنند. اما خارج از مساجد و حسینیه ها برافراشتن پرچم ممنوع است و می گویند این اقدام باعث می شود که پرچم ملی اهمیت خود را از دست بدهد. در این کشور، قومیت بر اسلامیت غلبه دارد و اولویت با ملیت است.»
وی در رابطه با برگزاری جشنوارههای موسیقی و مُد در جمهوری آذربایجان بیان کرد: «این گونه مسائل در سایر جمهوریهای مشترک المنافع نیز وجود دارد و آذربایجان به عنوان یک کشور درحال توسعه با حاکمیت فعلی، حتی اگر با اسرائیل ارتباطی نداشت برای خروج از انزوا، درآمدزایی و رونق گردشگری، داوطلب برگذاری هر نوع جشنوارهای میشد. به عنوان مثال مسابقات فوتبال اروپایی در آنجا برگزار شد پس ما نباید هر تحولی که در آذربایجان رخ میدهد را به حساب نفوذ اسرائیل بگذاریم و بدانیم که رژیم صهیونیستی به دنبال این است که تریبونهای ایران و جهان اسلام، قدرت این رژیم را در کشورهای دیگر بزرگنمایی کنند. در رابطه با اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان باید گفت حدودا تعداد یهودیهای آذربایجان ۲۰ هزار نفر است اما هر یهودی هم صهیونیست نیست. برخی از یهودیهای آذربایجان هم در گذشته به اسرائیل رفتند اما به دلیل شرایط سخت زندگی به کشورشان بازگشتند.»
نفوذ پهپادهای اسرائیل به ایران با خیانت سیستم اطلاعاتی آذربایجان / تشریح رویکرد منافقانه اسرائیل
وی افزود: «رابطهی اسرائیل و جمهوری آذربایجان تابعی است از روابط آمریکا با جمهوری آذربایجان، یعنی به هر نسبت که روابط آمریکا با آذربایجان خوب شود رژیم صهیونیستی هم روابط بهتری برقرار میکند و برعکس؛ ما این وضعیت را در سال ۱۹۹۱ با شروع اختلافات بین آمریکا و جمهوری آذربایجان بر سر مباحث حقوق بشری مشاهده کردیم. در همین مقطع روزنامههای اسرائیلی شروع به نشر مطالبی علیه حاکمیت آذربایجان کردند و گفتند که در آذربایجان دموکراسی حاکم نیست و برای مهاجران یهودی کشوری ناامن است و این مسئله اختلافاتی را بین اسرائیل و آذربایجان ایجاد کرد. در سال ۱۳۹۱ در روسیه پوتین و در ایران آقای روحانی به روی کار آمدند و هر دو اهمیت امنیتی جمهوری آذربایجان را شناختند، لذا تصمیم روسیه و ایران بر این شد که روابطشان را با آذربایجان گرم کنند و آذربایجان را به منطقه بازگردانند پس روابط گرمتری را ایجاد کردند. مسئله دیگری اینکه به هر میزانی که روابط ایران و آذربایجان گرم شود، روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل سرد میشود و فشار بر شیعیان کمتر میشود.»
اصلی ترین راه تضعیف روابط باکو با صهیونیست ها تقویت روابط ایران با این کشور است
پاک آیین گفت: «درهمان زمان اتفاق مهم دیگری که افتاد، ظهور تکفیریها در سوریه بود. آمریکا از آنان حمایت کرد و تبدیل به تروریست شدند و قصد برگشت به شوروی و آذربایجان را داشتند. آذربایجان که این را یک خطر بسیار جدی برای خود می دانست، احساس کرد که برای مقابله با تکفیریها باید با ایران و روسیه کار کند و لذا مسجد ابوبکر عربستان و مسجد ترکیه و شش مسجد اهل سنت را بستند و رویکرد ضد وهابی پیش گرفتند. اما چیزی که در ایران تبلیغ شد این بود که جمهوری آذربایجان در حال بستن مساجد است. یعنی کاری که برای مقابله با وهابیت و تروریستها انجام شد در ایران به گونهای دیگر بیان شد. در آن زمان لیبرمن وزیر خارجه اسرائیل به باکو آمد اما حتی در سایت وزارت خارجه آذربایجان از این سفر نامی نبردند و خود رسانه ها نوشتند برخورد باکو با اسرائیل سرد بود. چرا که این ملاقات پس از سفر الهام علیاف به ایران انجام شد. در سال ۱۳۹۴ در زمانی که دیگر اجلاس سه جانبه روسیه ایران و آذربایجان در تهران مسکو و باکو برگزار شده بود لیبرمن این بار در مقام وزیر دفاع اسرائیل ، برای شرکت در نمایشگاه نظامی به باکو رفت اما حتی مجری برنامه خوش آمد به او نگفت و کاملا مورد بی اعتنایی قرار گرفت.»
پاک آیین گفت: معمولا اسرائیل اینگونه تبلیغ می کند که روابط تل آویو با آستانه و باکو به یک رابطه راهبردی تبدیل خواهد شد.اما واقعیت این است که هیچ کشور مسلمانی نمی تواند روابط راهبردی با اسراییل برقرار کند، چرا که این رژیم بزرگترین تهدید امنیتی جهان اسلام است، اولین قبله مسلمانان را اشغال کرده و هر روز جنایات جدیدی بر علیه مسلمانان مرتکب می شود. لذا روابط آستانه و باکو با تل آویو نیز تبدیل به یک رابطه راهبردی نخواهد شد.
وی در بخش پایانی صحبت های خود گفت: «بحث دیگری که مطرح است نوع رویکرد منافقانه اسرائیل نسبت به آذربایجان و ارمنستان است. در مقطعی که جنگ بین دو کشور تشدید شده بود اسرائیل همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی با ارمنستان برقرار کرد و ارمنستان برای دور کردن اسرائیل و آذربایجان سفارت خود را در تلآویو افتتاح کرد. این در حالی است که آذربایجان هنوز در اسرائیل سفارت ندارد. اهمیت نگاه مسئولان سیاسی آذربایجان را باید شناخت، قرهباغ برای آذربایجان مانند خرمشهر برای ماست. هر کس که کمک کند قرهباغ آزاد شود دوست قطعی آذربایجان است. اسرائیل در این مدت سلاحهایی را به آنها داده و بر روی این مسئله تبلیغ کرده است. البته آمارهایی که بیان میشود واقعی نیست. برای مثال اسرائیل بیان کرد که ۶ میلیارد دلار با آذربایجان روابط نظامی دارد این در حالی است که حجم روابط اقتصادی آذربایجان و اسرائیل با احتساب فروش نفت و سایر خریدها ۶ میلیارد است همچنان آذربایجان میداند که سلاحهایی که اسرائیل به آنها میدهد، سلاحهای درجه یک نیست و بسیاری از مسائلی که مطرح میشود تبلیغاتی است. نکته آخر اینکه جمهوری اسلامی ایران تمام تحرکات اسرائیل در پیرامون خودش را کاملا رصد میکند و مسلط است. مثلاً در همین مسئله پهپادهای اسرائیلی، پروازهایی به ایران میآمدند که حتی دولت و ستاد مرکزی آذربایجان از این مسئله مطلع نبود یعنی با عوامل نفوذی خود در سیستم اطلاعاتی آذربایجان هماهنگ بودند و به ایران میآمدند و پس از شناسایی با مدرکی که داشتیم ثابت کردیم که سیستم اطلاعاتی آذربایجان به آنها خیانت میکند و پس از چند ماه محموداف که مسئول سیستم اطلاعاتی باکو بود عوض شد. ایران مراقبتهایی را در مرزهای خود دارد و در عین حال به دنبال تقویت روابط با آذربایجان و مبارزه با اسرائیل است. این را باید بدانیم که اگر روابط تهران و باکو، تضعیف یا تخریب شود همان کاری شده که اسرائیل میخواهد.»
دلایل و انگیزه های جمهوری آذربایجان
او گفت: «جمهوری آذربایجان سلسله انگیزهها و دلایلی از برقراری ارتباط رسمی با رژیم صهیونیستی دارد. اگر به سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ برگردیم؛ شرایط دشوار جمهوری آذربایجان در جنگ اول قرهباغ اولین و مهمترین انگیزهی ارتباط با تلآویو را به آنها داد. در مناقشه اول قرهباغ شرایط به گونهای بود که در افکار عمومی؛ آذربایجان با روسها در جنگ بود و به لحاظ نظامی، توان مقابله با روسیه و ارمنستان را نداشت و در جنگ بازنده شد. در سال ۱۹۹۴ آتش بس برقرار شد و آذربایجان؛ قرهباغ و شهرستانهای پیرامونیاش را از دست داد و بخش قابل توجهی از خاک آن تحت اشغال ارمنیها قرار گرفت. پس آذربایجان نیازداشت تا از لحاظ ملی، امنیتی و بین المللی به سمت اتخاذ راهبردها، سیاستها و تدابیری رود که بتواند این مشکل اساسی را حل کند. لذا یکی از دلایل اصلی باکو از برقراری رابطه با اسرائیل؛ بهره گیری از لابی یهودیها برای جلب کمک غرب به منظور حل مناقشه قره باغ و آزاد سازی اراضی اشغالی خود بود.»
چرا اسرائیل و لابی یهودی؟
وی افزود: «در سال ۱۹۹۲ گروه مینسک تشکیل شده بود و ماموریت حل مناقشه در قرهباغ را داشت. این گروه سه رئیس؛ (آمریکا، فرانسه و روسیه) در راس خود داشت. روسیه طرفدار ارمنستان بود و نمیتوانست منافع آذربایجان را تامین کند.اما دو کشور دیگر متعلق به بلوک غرب بودند. در این شرایط آذریها تلاش کردند تا از نفوذ و لابی اسرائیل و یهودیها در مجموعه جهان غرب استفاده کنند و میدانستند که اسرائیل برای انجام این کار انگیزه لازم را دارد.
جنگ دوم قره باغ ثابت کرد که نقشهی آذربایجان جواب داد و دولت باکو توانست با حمایت و لابی یهودی و اسرائیل؛ تسلیحات مورد نیاز را خریداری کند و با به کارگیری آنها در جنگ دوم قرهباغ به لحاظ نظامی بر ارمنستان پیروز شود.»
او در رابطه با دیگر انگیزههای آذربایجان بیان کرد: « جدای از بحث مناقشهی قرهباغ که یکی از دلیل اصلی برقراری ارتباط با اسرائیل است؛ آذربایجان به دنبال ایجاد توازن و بالانس در روابط خود با روسیه و غرب است. در واقع مسئله اصلی جمهوری آذربایجان پس از استقلال، حفظ آن بود و آذریها با تجربهی تاریخی گذشته نگران روسیه بودند و از این جهت به حمایت غرب نیاز داشت.»
دلایل و انگیزه های اسرائیل برای رابطه با جمهوری آذربایجان
او در رابطه با انگیزههای اسرائیل از برقراری این ارتباط بیان کرد: «یهودیها نیز دارای دلایل و انگیزه های بسیاری بودند که شامل مسائل اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی میشد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فرصتی را برای اسرائیل پیش آورد و آن هم استقلال جمهوریها بود و اسرائیل در راستای سیاست برقراری ارتباط با کشورهای مسلمان غیرعرب فرصت را برای برقراری ارتباط سیاسی مناسب دید تا چند گام از انزوا خارج شود و وارد حوزه جدید تنفس سیاسی در منطقه راهبردی قفقاز که یک منطقه جغرافیایی بسیار مهم و استراتژیک در دنیاست شود. انگیزه دیگر اسرائیل، ایران است. جمهوری اسلامی ایران یکی از انگیزههای اصلی اسرائیل برای برقراری روابط و مناسبات سیاسی با جمهوری آذربایجان بود. آذربایجان همسایه ماست و در منطقه استراتژیکی قفقاز جنوبی قرار دارد. در حال حاضر ایران در یک جنگ تمام عیار با اسرائیل است. این جنگ را جبهه مقاومت به نیابت از ما در منطقه انجام میدهد و در واقع جمهوری اسلامی ایران به واسطه این گروههای جهادی در حال خفه کردن اسرائیل است و این جنگ برای اسرائیل؛ جنگی برای مرگ و زندگی است. در مقابل رژیم صهیونیستی نیز به تناسب آن به دنبال ضربه زدن به ایران و در مقیاس وسیع تر به دنبال تخریب روابط ما با باکو است.»
بهره گیری باکو از لابی یهودی برای حل مناقشه قره باغ/ اسرائیل نگران بازیابی هویت شیعه/ تلاش ناکام اسرائیل و باکو برای گسست قومی در ایران
وی افزود: « اسرائیل به شکلهای مختلفی این هدف را دنبال میکند. یکی از این اشکال دامن زدن به تحرکات قومی در مناطق آذری نشین شمال غرب کشورمان است. توییت سفیر اسرائیل در باکو در باره کتاب افسانه های تبریز شیطنتی در این راستا بود. این اثر، کتابی است که توسط یک آذری نوشته شده و نکتهی اصلی آن متفاوت نشان دادن فرهنگ و تمدن تبریز و آذریها با فرهن و تمدن ایرانی است و سفیر اسرائیل با هدف گسست قومی این کتاب را تبلیغ میکند. یا توییت دیگر سفیر اسرائیل در باکو که ادعا کرد نظامی گنجوی ایرانی نیست و آذری است. مشخص است که این نوع ادعاها واکنشی در فضای رسانهای و افکار عمومی ایجاد میکند.
اسرائیلیها در چند بعد این راهبرد را علیه ایران پیش میبرند؛ یکی از آنها با تاکید بر شیعه مذهب بودن اکثریت مردم جمهوری آذربایجان است که این امر موجب ایجاد پیوستگیهای عمیقی با ایران شده است. درست است که در زمان شوروی و محدودیتهایی که وجود داشت گسستی به لحاظ هویتی در آذربایجان پیش آمد، اما ریشههای هویت مذهبی در جمهوری آذربایجان زنده اند و اسرائیل و آمریکا بسیار نگران بازیابی هویت شیعه در این جمهوری هستند و از اهداف مهم آنها جلوگیری از این بازیابی هویتی است. به همین دلیل یک انگیزه مشترک در بین حاکمیت باکو که لائیک است و اسرائیل ایجاد شده که به هیچ وجه نمی خواهند مردم هویت دینی پیدا کنند و عنصر مذهب در ساختار سیاسی و اجتماعی آذربایجان نقشآفرین باشد. اما منافع سیاسی امنیتی و اقتصادی ایران در همین بازگشت به هویت تاریخی و فرهنگی شیعه در مردم آذربایجان است و اگر این اتفاق بیافتد هیچ چیز جلودار ایران در آذربایجان نخواهد بود و اسرائیل نیز این را فهمیده است.»
میرمحمدی بیان کرد: «نکته دیگر در سیاستهای این دو کشور استفاده از گسست قومی در ایران است که باید دید این سیاست تهاجمی یا تدافعی است. من معتقدم که این واکنش بیش از آنچه تهاجمی باشد، تدافعی است و حاکمیت باکو برای اینکه جلوی نفوذ معنوی و فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان را بگیرند این حرکت تدافعی را انجام میدهد. بدیهی است که پان ترکیسم برای ما یک تهدید است اما اینکه در چه سطح و اندازه تهدید محسوب میشود را باید واقع بینانه سنجید و در این امر از بزرگنمایی پرهیز کرد. ما نباید کل این تهدید را به اراده دولت جمهوری آذربایجان معطوف کنیم. چرا که پشت این تهدید اسرائیل قرار دارد و یکی از اشتباهات ما در سی سال گذشته عدم تعریف دقیق و درست از پان ترکیسم و در نتیجه عدم برقراری یک رابطه با ثبات با آذربایجان به دلیل همین تهدید از ناحیه آن جمهوری بود که باعث شد نتوانیم افکار عمومی آذربایجان را در موضعگیری مان نسبت به سرزمینهای اشغالی کشورشان قانع کنیم.»
ایران باید چه کند؟
وی در آخر گفت: «راه پیشگیری از تمام تهدیدهایی که با شیطنت اسرائیلی ها از طرف جمهوری آذربایجان متوجه ماست ، تقویت روابط و مناسبات معقول و منطقی ما با دولت باکو است. ما نزدیک به ۷۵۰ کیلومتر مرز مشترک با جمهوری آذربایجان داریم و اگر مناسبات و روابطمان را با آذربایجان پایدار و تقویت نکنیم، نمیتوانیم تهدیدهایی را که متوجه ماست پیش بینی و پیشگیری کنیم. دیپلماسی ما در سه دهه گذشته در قبال جمهوری آذربایجان فعال و پویا نبوده و باید در مقطع فعلی و در سال های پیش رو، دیپلماسی فعالی را در پیش گرفته، اشتباهات را بپذیریم و در پی اصلاح آنها تلاش بیشتری از خود نشان دهیم. تردیدی نیست که منافع ما در بازگشت مردم جمهوری آذربایجان به هویت تاریخی و فرهنگی خویش است و دیپلماسی فعال ما هم باید معطوف به تحقق این امر مهم و اساسی باشد.»
در قفقاز همیشه با امپراطوریهایی که برای ایران مشکلات عدیده ایجاد میکردند، مواجه بودیم
چهارمین سخنران این نشست رسول اسماعیلزاده دوزال، کارشناس مسائل فرهنگی منطقه قفقاز اظهار داشت: «موضوعات در آذربایجان و قفقاز بسیار پیچیده است و ما با موضوعات مختلف ؛متنوع و متکثری در قفقاز رو در رو هستیم . در برخی موارد این پیچیدگی ها نقش آفرینان را با معمای امنیت مواجه می کند. آذربایجان برای کشور ما بسیار حائز اهمیت است. همانگونه که کشور ما برای آذربایجان مهم است. چرا که جریان های مدرنیسم ؛ پیشرفت های علمی و فرهنگی ایران بیشتر منشا قفقازی داشته است و داد و ستد و همکاری و هم اندیشی قفقازیان با دیگر مناطق کشور ما بسیار چشمگیر است . این اهتمام متقابل همیشه بوده است ولی در قفقاز ما همیشه با امپراطوریهایی که برای ما مشکلات عدیده ایجاد میکردند نیز مواجه بودیم. اولین آن ها امپراطوری تزار روسیه بود. روسها از زمان نظامی گنجوی حتی قبل از او تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جنایتهای هولناکی علیه تمامیت ارضی و آحاد مسلمانان در قفقاز مرتکب شده اند که در ادبیات ما نسبت به این جنایات واکنش گسترده نشان داده شده است. بی جهت نیست که بزرگانی همچون نظامی گنجوی و حکیم هیدجی از روس منحوس سخن گفته اند. روس تزار اشغالگر حتی مفاهیمی را در راستای کشورگشایی و استعمار خلق ها ایجاد کردند که در حال حاضر نیز برای ما این مفاهیم مشکل ساز است. ما باید اهمیت قفقاز را بشناسیم و عناوین موجود را باز تعریف کنیم.
هر چند برای بسیاری از مفاهیم ما باید تعریف روشن ارایه کنیم.برای مثال واژه پان ترکیسم است که در ادوار و مناطق مختلف معانی مختلفی داشته است. بعضا با پان اسلامیسم هم پوشانی داشته ؛ بعضا با ایرانگرایی همراه بوده و بعضا هم در تقابل با ایران و فارسی و اسلام بوده است باید روشنگری کنیم. امروزه متاسفانه برخی برای اهدافی خاص و متباین در مطبوعات و فضای مجازی ایران در صدد ارایه تعریف خودسرانه از برخی مفاهیم هستند. برخی حتی به هر کسی که در خصوص تدریس زبان ترکی مطالبه گر است و یا به زبان ترکی شعر می سراید پان ترکیست اطلاق می کنند. در صورتی که پان ترکیسم یک مقوله سیاسی معاند است و با وطن پرستی و دوستداری زبان مادری از حیث هدف متفاوت است. پان ترکیسم یک مقوله سیاسی خاصی است که فقط زبان ترکی و عنوان وطن را به اسارت گرفته است.
مخلص کلام آن که امپراتوری های بیگانه و اشغالگر همچون امپراتوری روس تزار و روم و عثمانی در برخی مواقع حتی مفاهیم را هم تغییر داده اند و حتی نامگذاری های هدفمند کرده اند که اشغالگری خود را توجیه و تحکیم و تثبیت کنند. باید در رابطه با این مفاهیم روشنگری شود تا مفاهیم و نام های پیرامونمان را به خوبی بشناسیم. استفاده گسترده از واژه اران باستانی به جای آذربایجان اسلامی و طرح زبان آذربایجانی و آذری از همان دسیسه های متجاوزان بوده است.»
تعارض تاریخی روابط با رژیم صهیونیستی با موجودیت و ماهیت جمهوری آذربایجان
ناطق دررابطه با روابط اسرائیل و آذربایجان از نظر تاریخی گفت: «روابط سیاسی و فرهنگی کشورها پیش شرطی دارد و آن پیش شرط موضوع شناسایی است. کشورها پس از شناسایی چه شناسایی دوفاکتو و چه شناسایی دووروژه می توانند با یکدیگر رابطه برقرار کنند . این شناسایی گرچه یک اقدام سیاسی است اما تبعات حقوقی دارد. تاکید رهبران آذربایجان و اسرائیل هم بر این مبنا است . آن ها مدعی اند که ما کشوری آزاد و دارای حق تعیین سرنوشت هستیم و لذا آزادیم که با هر کشوری که میخواهیم ارتباط داشته باشیم. در نگاه اول این موضوع منطبق با حقوق بین الملل است و قابل قبول. اما با کمی تامل می می بینیم که این نظر در تعارض و تباین با حقایق است. اسرائیل که شناسایی آن توسط برخی کشورهای اسلامی زیر سوال است؛ برقرار کردن ارتباط با آن تبعات مذمّت آوری دارد. ارتباط آذربایجان با اسرائیلی که ذاتا اشغالگر است ؛ از این جهت نیز تبعاتی به همراه دارد .آذربایجان نیز به این موضوع باید واقف باشد و با حساب سود و زیانش به سمت برقراری این ارتباط برود و در این جریان تجدید نظر کند.
بهره گیری باکو از لابی یهودی برای حل مناقشه قره باغ/ اسرائیل نگران بازیابی هویت شیعه/ تلاش ناکام اسرائیل و باکو برای گسست قومی در ایران
مسئله دیگر تعارض تاریخی این روابط با موجودیت و ماهیت آذربایجان است. جمهوری آذربایجان پیش از این به مدت دو سال در ابتدای قرن بیست به نام جمهوری دموکراتیک آذربایجان تشکیل و در نقشه سیاسی ظاهر شد و این جمهوری دموکراتیک آذربایجان اولین و نخستین جمهوری در کشورهای شرق اسلامی بود و زیربنای دینی و ضد صهیونیستی داشت که توسط محمد امین رسول زاده تشکیل شده بود. رسول زاده طرح حکومت خود را که به عنوان طرح حکومت اسلامی در غازان در کنگره مسلمانان ارایه کرد و مورد تصویب متفکران مسلمان برای جلوگیری از خطر یهود سیاسی در غازان قرار گرفت؛ در قفقاز پیاده کرد. پس از این نظر ماهیت وجودی حاکمیت سیاسی آذربایجان با برقراری ارتباط با اسرائیل در تعارض است. همچنین آذربایجان باید در نظر داشته باشد که یهودیت سیاسی ماهیتا با ملت ترک و دین اسلام دشمنی دارد و حتی عامل فروپاشی امپراطوری عثمانی یهودیت سیاسی بوده است. ارتباط برقرار کردن با جریان و واحد سیاسی که با ماهیت یک نظام و یک کشور دشمنی عمیق دارد یک تعارض بزرگ است.»
وی افزود: «اگر به تاریخ قفقاز نگاه کنیم می بینیم که در قفقاز متکثرالخلایق همیشه در بین نژادها و زبانهای گوناگون هم زیستی وجود داشته است. چه پیش از اسلام و چه پس از آن در بین این تکثرات قومی و دینی جنگی و درگیری شدید نمی بینیم و آنچه که در قفقاز درگیری ایجاد کرده مربوط به متجاوزان و عوامل بیگانه بوده است . به عنوان مثال از همکاری مشترک روسیه با فرانسوی ها گروه تند رو و تروریست و اشغالگر داشناق ها به وجود آمد که در قفقاز ارامش و صلح را برهم زد . کشت و کشتار راه انداخت و خاک مسلمانان را غصب و متفکران مسلمان را ترور کرد. متاسفانه در قفقاز همین عوامل بیگانه به امپراطوری قدیمی ایرانی به چشم بیگانه نگاه کرده و ایران ستیزی و اسلام ستیزی راه انداختند و این در صورتی است که اراضی و مناطق قفقاز در درون امپراطوری ایران تعریف شده است . باید این نگاه را اصلاح کرد. در سال های اخیر نیز ورود و دخالت انگلیس و فرانسه به قفقاز مبنای تمام تنشهای امروزی است. در حال حاضر اگر قفقازیها به دنبال صلح و تنش زدایی هستند باید به درستی فکر کنند. چراکه در گذشته پس از ورود اسلام و اسلام گرایی عدهی از قفقازیها؛ ارتباط خود را با مسیحیت، یهودیت و حتی بتپرستی حفظ کردند و در تمام دوران حاکمیت سیاسی پادشاهان مسلمان ایران در زیر سایه حاکمیت سیاسی مسلمانان در صلح و آرامش با مسلمانان بوده اند و تنها پس از جدایی قفقاز روس ها با تغییرات در ترکیب قومیتی و دستبرد به دین و فرهنگ قفقازیان و اسکان ارامنی و روس های مهاجر در قفقاز و تصاحب مزارع و معادن مسلمانان آرامش و همزیستی را در بین اقوام و ادیان بومی قفقاز بر هم زدند و تمام خباثت ها و شیطنت ها و ایران ستیزی و اسلام ستیزی را شروع کردند . این عاملان تنش در برخی ازمنه برای این منظور همکاری هم کردند.پس از همکاری روسها و فرانسویها در آن منطقه بود که تنشهایی ایجاد شد و اکنون نیز در موضوع کریدور زنگزور و اتصال ناتو به قفقاز و آسیای مرکزی؛ ورود عامل اصلی تنش زایی یعنی غرب و یهود به منطقه می تواند مطرح و خطرآفرین باشد . لذا قفقازیان از جمله آذربایجان نسبت به تعارض این روابط با آرامش قفقاز باید فکری بکنند.»
فرصت طلبی اسراییل در جنگ دوم قره باغ موقتی و شکننده است
وی در رابطه با روابط آذربایجان و اسراییل بیان کرد: «هر چه روابط جمهوری اسلامی ایران با آذربایجان تقویت و تحکیم شود روابط اسراییل و آذربایجان سست و تضعیف می شود. لذا عدم حضورجمهوری اسلامی ایران در مناسبات و عدم توسعه روابط همه جانبه با قفقاز و آذربایجان برخلاف منافع ملی کشور است و مایه شیطنت بیشتر اسراییل در به هم زدن صلح در منطقه است. کشور ما باید در بسیاری از موارد سود و زیان خود را بسنجد، واقع بینانه رفتار کند و بر اساس و مقتضای منافع ملی خود حرکت کند. این نکته مورد وفاق اغلب کارشناسان ایران و اسلام دوست و دلسوز است که به هر میزان که روابط ایران ما با آذربایجان تقویت شود روابط اسرائیل با آذربایجان سست میشود. به این نکته هم توجه باید داشت که آذربایجانیها ماهیتا علاقه ای به برقراری ارتباط وسیع با اسرائیل ندارند. فرصت طلبی اسراییل در جنگ دوم قره باغ موقتی و شکننده است و ما را به اشتباه نیاندازد. آذربایجانی ها از روی عقلانیت نمیتوانند حامی بزرگ و قدرتی مفید مانند جمهوری اسلامی ایران در منطقه را از دست بدهند . اما در بین این دو کشور جریانهایی و دست هایی وجود دارد که با دسیسه و فتنه انگیزی حتی با در پوشش خیرخواه و دوست آرامش و مناسبات حسنه را نشانه گرفته اند تا روابط آذربایجان و ایران را سست کنند و بعضاً هم متاسفانه در روابط دو کشور حداقل در فضای رسانه ای و مجازی شکنندگی ایجاد میکنند. برخی از این جریان ها در جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان و برخی دیگر نیز هر چند ضعیف در خود کشور ماست و اگر این جریانات کنترل و مدیریت نشوند این شکنندگی همیشه در روابط ایران و آذربایجان به شکل موذی باقی میماند و بر روابط سایه خواهد افکند.»
وی در رابطه با راه حل این موضوعات بیان کرد: «پس باید به هر طریق ممکن حافظ روابط حسنه جمهوری اسلامی ایران با قفقاز در کل به ویژه با آذربایجان بود و برای این منظور نسبت به اعتماد سازی متقابل، درک متقابل، ایجاد دیپلماسی قوی و پیش برنده؛ تامین نیازها و نیازمندیها ؛ شفاف سازی قاطعانه در دو کشور توجه داشته باشیم. نیازی به مطرح سازی تمام مسائل از طریق رسانهها نیست و اگر به صورت منطقی مسایل در سطوح عالی طرح شود؛ نه در میدان تنش زای مطبوعاتی و رسانه ای و تریبون ها ؛کفایت میکند. ما باید روابط بازرگانی و اقتصادیمان را توسعه دهیم چرا که برای توسعه روابط فرهنگی و بعضا سیاسی زمینه ساز است. ورود بازرگانان متدین وهمسو با نگرش مثبت به توسعه روابط به این موضوع کمک میکند. کنترل گروههای ذینفوذ و ذینفع، مدیریت رسانهها و مطبوعات، طرح مسائل و حل مسائل در بالای هرم با تصمیم سازی های کارشناسان واقعی و همسو و همچنین مدیریت کلان نگرانه و علمی معضلات، پرهیز از هر گونه اقدامات تنشزا و ناسزا گویی رسانه ایی، حل مسالمت آمیز سوتفاهمات و گسترش گفتگوهای همه جانبانه و توسعه و تبادل هیئت علمی، فرهنگی، هنری، موسیقی و زیارتی، تفکیک و تجزیه مسائل از یکدیگر از دیگر مواردی است که به حل مسائل دو کشور همسایه و شیعه و برقراری ارتباط بهتر و روابط حسنه و برادرانه کمک میکند.»
نقش مخرب محمدامین رسول زاده
آخرین سخنران این نشست اورخان محمداف فعال فرهنگی جمهوری آذربایجان نیز در این نشست بیان کرد: «حدود چند سال پیش در پی احساس یک خلاء در رابطه با تحلیلها مرکز مطالعه جمهوری آذربایجان تاسیس شد. در این مرکز تاریخدانان و روحانیون و دهها نفر دیگر از جمهوری آذربایجان، روسیه و... جذب کردیم تا نه تنها در حد بررسی های دانشگاهی، بلکه به صورت واقع بینانه، تاریخی و میدانی این مسئله را بررسی کنیم و نتایجی نیز به دست آمد. یکی از کارهای عمده ما در این مرکز تعریف هویت واقعی آذربایجانیها است؛ البته منظور از آذربایجان، کشور آذربایجان امروزی است. از اصلی ترین کارهای ما، نوشتن تاریخ است، چرا که احساس کردیم هویت برای ما یک معنای گسترده دارد. هویت تمدنی جمهوری آذربایجان جزئی از تمدن ایران است. هویتی که شامل هویت مذهبی و شیعی، هویت فرهنگی، هویت تاریخی و... می شود. از نظر من؛ آذربایجان بیشترین آسیب را از بی توجهی به هویت تاریخی اصیل خود متحمل شده و اگر امروز خلاء مذهبی، تمدنی و حتی دشمنی با ایران وجود دارد برخاسته از جعل هویت تاریخی میباشد که بحثی گسترده است.»
وی افزود: «جعل هویت از سال ۱۸۲۳ از سوی روسیه شروع شد، اما اوج آن در سال ۱۹۱۸ به دست محمد امین رسول زاده رقم خورد. کتاب محمد امین رسول زاده با نام جمهوری آذربایجان که با الفبای فارسی نوشته شده ،کتاب مهمی است و نوعی مانیفست جعل هویت آذربایجانی بوده است. محمد امین رسول زاده در ابتدا یک ایرانگرا و یکی از موسسان روزنامه ایران نو بود و۲۵۰ مقاله در دفاع از ایران نوشت، اما زمانی که با ترکهای جوان در ترکیه آشنا شد به تدریج به سوی غرب رفت و ایشان البته تحت تأثیر اسماعیل گاسپرینسکی نیز قرار گرفته بود. در سال ۱۹۱۸ که این جمهوری آذربایجان ایجاد شد، یک مستعمره بود. اول ترکها و عثمانیها پرچم سرخ با ستاره پنج گوشه و هلال برای آذربایجان تعریف کردند اما زمانی که تامسون؛ ژنرال انگلیسی وارد قفقاز شد گفت تا زمانی که پرچمی که عثمانیها آوردهاند پایین کشیده نشود و پرچمی که من تعریف میکنم برافراشته نشود، وارد باکو نمیشوم. در نتیجه پرچم سه رنگی از سمت انگلیسیها تعریف شد. آذربایجان در واقع تا سال ۱۹۲۰ نیز استقلال واقعی نداشت و جزء مستعمرات انگلیس بود. فلسفه وجودی اصلی آذربایجان، کاملا ضد ایرانی بود. محمد امین رسول زاده پس از تاسیس این جمهوری چهار وزارتخانه ی حساس مانند وزارت نظارت در امور دینی، وزارت تغذیه و وزارت بهداشت را به چهار یهودی و صهیونیست تندرو به عنوان وزیر سپرد. از سال ۱۹۱۸ حداقل ۱۰ مرکز صهیونیستی در باکو تاسیس شد و زمانی که یهودیها به جلسه مینسک رفتند؛ تعداد زیادی از آنها از باکو بودند.»
او گفت: «محمد امین رسول زاده به کمک علی بیگ حسینزاده در آن کتاب شروع به جعل هویت آذربایجانی کرد تا ما را از هویت و تمدن ایرانی جدا نشان دهد و تا حدودی هم موفق شد. نوشته ی دیگر ایشان به نام سیاوش عصر ما هست. درست است که وی سیاوش را از فردوسی گرفته اما به آن هویتی تورانی میدهد و مولف این هویت تورانی که توسط گاسپرینسکی تعریف شده را برجسته می کند. بعدها ضیا کیک آلپ در ترکیه هم تحت تاثیر این هویت قرار می گیرد. او در کتاب سیاوش عصر ما میگوید که دوست من شما سیاوش تاریخ ما را خواندید اما امروز سیاوش عصر ما را بشناسید و سپس برای سیاوش یک هویت تعریف میکند که ما را از هویت ایرانی دور می سازد »
بهره گیری باکو از لابی یهودی برای حل مناقشه قره باغ/ اسرائیل نگران بازیابی هویت شیعه/ تلاش ناکام اسرائیل و باکو برای گسست قومی در ایران
اورخان محمداف بیان داشت: «پس از اشغال آذربایجان تا سال ۱۹۳۷ انگلیسها با روسها قرارداد بستند و نفت آذربایجان را مجانی غارت کردند و این یعنی آذربایجان از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ نیز حکم مستعمره انگلیس را داشت. پس از اشغال آذربایجان، محمد امین رسول زاده دو سال در مسکو زندگی کرد و حتی در زندان نبود و پس از دو سال او را به فنلاند فرستادند و سپس به ترکیه رفت، خانواده خود را رها کرد و با دختری یهودی - لهستانی به نام واندا ازدواج کرد و اسمش را لیلا گذاشت. زمانی که در رابطه با واندا تحقیق کردیم متوجه شدیم وی شخصی ضد ایرانی است. درست است که روسها به تمدن ایرانی ضربهی شکننده و بزرگی وارد کردند اما حتی در آنجا هم دست یهودی ها دیده میشود. آنها بودند که زبان آذری را که مثل زبان آذری تبریزی و اردبیلی بود تغییر دادند و برای آن هویتی نوین و ساختگی تعریف کردند. این اتفاق در چند مرحله در طی سالهای ۲۳ تا۸۰ رخ داد اما در سال ۱۹۸۰ و پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران؛ احساس کردند که این موج به سمت آسیای میانه و قفقاز میآید. در آن زمان رهبر آذربایجان حیدرعلیاف بود که ژنرال و فرد دوم شوروی اما بعد از مدتی مشخص شد عامل غرب و از افرادی است که در فروپاشی شوروی دست داشت . پروژهی ائلچی بیگ از مواردی بود که وی برای رسیدن به قدرت او را به خوبی مدیریت کرد. حیدر علی اف یک نظریه را مطرح کرد که بسیار دقیق بود و گفت یک موجی اسلامگرایی ایجاد شده که نمیتوانیم از آن جلوگیری کنیم و باید آن را مدیریت کنیم. اما در زمان شوروی این را نپذیرفتند و در سال ۲۰۱۱ دوباره حامی این نظریه به قدرت رسید و در قالب تصمیمات کمیته نظارت بر امور دینی خودش را نشان داد که درآن کمیته تمام افراد عضو، هویت امنیتی داشتند.»
برنامه هوشمندانه اسرائیل برای تغییر هویت مردم در جمهوری آذربایجان
او گفت: «در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ که فروپاشی شوروی شروع شد آذربایجانی ها و ارمنیها به دلیل داشتن تاریخ مشترک و این که هر دو جزئی از تمدن ایران بودند که روزی تا قازان و اوفا پیش آمده بود، با هم قرابت داشتند. در همین سالها آیاز مطلب اف به قدرت رسید که تنها رئیس جمهور آذربایجان بود که به زیارت امام رضا آمد و وجهی شیعه داشت، اما بعد از او ائلچی بیگ به قدرت رسید که از پروژههای حیدر علیاف بود و زرتشت علیزاده این مسئله را با دلایل مستندی مطرح میکند و میگوید در این پروژه اول پان ترکیسم را به شدت مطرح میکنند تا شخصی که برای غرب و ایران قابل پذیرش نیست و جزو ژنرالهای ک گ ب بوده بتواند جای پای خود را محکم کند. در سال ۱۹۹۲ اسرائیل به آذربایجان نزدیک شد. در آذربایجان جریان سایانیم همیشه فعال بود و آن اشخاص خود را به عنوان آذری قلمداد میکنند، در شناسنامه آذری هستند، اما یهودی الاصل هستند. در حال حاضر در تلویزیون آذربایجان دهها نفر فعال هستند که با تحقیق میدانی متوجه شدیم اصالتا یهودی هستند. داماد الهام علیاف یهودی تبار است که جشنوارهها و فستیوالهای مبتذل را در آذربایجان راه میاندازد. یا مثلاً دو یهودی به نام های گود نسان اف و زاراخ الی اف که از پول مردم آذربایجان میلیاردها دلار به آنها دادند که دیاسپورا و لابی آذربایجان در روسیه را شکل دهند و آنها بر روابط الهام علیاف و پوتین نظارت و وساطت میکنند.»
وی افزود: «در سال ۱۹۹۳ اسرائیل در جمهوری آذربایجان سفارت تاسیس کرد، اما آذربایجان محتاطانه عمل کرد و شرکتی به نام آزال که به ظاهر شرکت هواپیمایی بود اما کارهای سفارتی نیز انجام میداد برپا کردند و پس از آن انجمن دوستی آذربایجان و اسرائیل را به نام عزیز تاسیس کردند. این انجمن توسط بنیاد حیدر علی اف پشتیبانی می شود. پس از آن نهادهایی مثل سخنوت وارد آذربایجان شدند و همه اینها با چراغ سبز و حمایت دولت باکو انجام گرفت. لیبرمن تایید کرده از سال ۱۹۹۶ قراردادهایی به صورت نظامی و امنیتی با ریاست جمهوری آذربایجان اجرایی شده که علنی نبودند.»
وی در رابطه با توجه جدی مقام معظم رهبری به جمهوری آذربایجان بیان داشت: «ایشان در آن سالها یک الگو، نمونه و مدل حکمرانی اسلامی را در آذربایجان میدید و این بیجا نبود. در زمان فروپاشی شوروی ما در بطن مردم وقایع را از نزدیک شاهد بودیم. در آن زمان حضرت آقا گفتند برای آذربایجان باید تولید محتوا کرد. آنها به آموزش حمد و سوره نیازی ندارند. اینها از شوروی درآمدند و به برنامه هوشمند نیاز دارند و حتی کتابهای شهید مطهری برایشان کم است. بهتر است که برایشان یک برنامه هوشمند ارائه دهید. این واقعیت دارد که در آن زمان غیر از مناطق شمالی که اکثراً سنی مذهب بودند و به روسیه تمایل داشتند؛ در آذربایجان پرچم ایران را میبوسیدند و دوستداران ایران ۸۰ درصد جامعه را تشکیل میدادند و حتی بعضاً در سنگرهای جبهه جنگ قره باغ، عکس امام خمینی را میگذاشتند.»
فعالیت های مخرب برندا شیفر صهیونیست در آذربایجان
وی در رابطه با برنامه اسرائیل برای آذربایجان بیان کرد: «اسرائیل بسیار درست و هوشمندانه بر هویت مردم انگشت گذاشت. یعنی زمانی که مردم از زیر یوغ شوروی درآمدند و خلاء هویتی داشتند؛ اسرائیل به صورت دقیق بر روی هویت تاریخی آنها کار کرد. برندا شیفر چند کتاب نوشت و دروسی در آکادمی دیپلماسی آذربایجان تدریس کرد. مقالات و سخنرانیهایی داشت و تبدیل شد به سر شبکهای که هویت را جعل میکنند و کتاب برادری و مرزها را متاسفانه در ایران ترجمه کردند و به چاپ رسیده است. این کتاب به نام یک دانشمند آمریکایی ارائه شده اما او در واقع اسرائیلی و مرتبط با موساد است. رسماً جایی کار نمیکند اما به حدی اعتبار دارد که مستقیماً با رئیس جمهور آذربایجان دیدار میکند و مقالاتی دارد که به هویت ملی ما میپردازد و این هویت ملی را از تاریخ میآورد. متاسفانه ما در این جا یک خلاء عظیم داشتیم؛ بر روی هویت کار نکردیم و کتب درسی مدارسمان بیشتر از زمان شوروی ضد ایران شد. اصالت ایرانی را انکار کردند. این مسئله تا حدودی مربوط به یهودیها میشود و موفق هم شدند. یعنی جوانانی که با این کتابها بزرگ شدند یک هویت جعلی و ضد ایرانی پیداکرند. به عنوان مثال زمانی بود که پدران ما پرچم ایران را میبوسیدند اما امروز نمیتوانید با پرچم ایران، پیش مردم در باکو قدم بزنید.»
وی ادامه داد: «در سال ۱۹۹۱ تحقیقی انجام شد که پیش بینی میکرد پس از فروپاشی شوروی؛ آذربایجان به ایران بازگردد اما بر روی هویت مردم این منطقه کار کردند و چون ملت خلاء را تحمل نمیکند هویت جدید را پذیرفتند. هویت تعریف میخواهد. یعنی باید بیان شود چه کسانی دوست و چه کسانی دشمن هستند. در آذربایجان؛ اسرائیل و یهود ایران را به عنوان دشمن معرفی کردند و وقتی کودکان آذربایجان با این تصور بزرگ شده اند حتی شیعه بودنشان هیچ کمکی نمیکند و ضد ایراناند. در سال ۱۹۹۴ قرارداد قرن در باکو بسته شد.
تبدیل جمهوری آذربایجان به یک مستعمره نوین و پیچیده
امروزه آذربایجان یک مستعمره نوین و پیچیده است و واقعیت این است که هنوز هم به استقلال نرسیده و قدرت عمل آن در دست شرکت نفتی انگلیسی BP است. آسیا را هارتلند میبینند و برای تاثیر روی چین، ایران، روسیه و افغانستان تنها یک راه ورودی وجود دارد و آن هم آذربایجان است و چارهای ندارند جز این که بر روی مردم کار کنند و تا ۲۰۳۰ هویت شیعه را به طور کامل در آذربایجان از بین ببرند. چون بزرگترین مانع برای پیشبرد برنامه انگلیسی_اسرائیلی است و با از بین رفتن آن خود مردم خواستار ورود ناتو به منطقه میشوند.»
وی در رابطه با شرط برقراری روابط اقتصادی گفت: «زمانی که روابط اقتصادی را بررسی میکنیم باید مسائل فرهنگی، تمدنی و امنیتی را هم در نظر بگیریم، چراکه قابل تفکیک نیستند. امروزه بدون داشتن اهرم فشار و لابی قوی برقراری روابط اقتصادی ممکن نیست و لابی قوی ایران در آذربایجان و روسیه به معنای مثبت وجود ندارد. در رابطه با ارتباط ایران و آذربایجان دو دیدگاه افراط و تفریط وجود دارد؛ عدهای تصور میکنند باید برای جلوگیری از ورود پان ترکیسم به ایران روابطمان را قطع کنیم و عدهای عقیده دارند که باید همه چیز را به حکومت ببندیم.»
ایران باید با تقویت روابط با دولت و مردم به استقلال جمهوری آذربایجان از اسرائیل کمک کند
وی در رابطه با اقداماتی که باید توسط ایران انجام میشد بیان کرد: «آذربایجان یک مستعمره پیچیده است و یکی از کارهایی که ایران باید انجام میداد تقویت استقلال جمهوری آذربایجان بود. استقلال برای یک کشور نیمه مستعمره یعنی تقویت مردم آنجا با هویت شیعه. یعنی تنها به روابط با دولت بسنده نکنیم. هویت شیعی مردم را تقویت و بر روی توانمند سازی شیعیان کار کنیم. اما این کار انجام نشد. توانمندسازی شیعه در جمهوری آذربایجان شکل نگرفت. ایران نمیتواند رابطه اقتصادیاش را با دولت آذربایجان از ۶۰۰ میلیون دلار بالاتر ببرد. از طرف دیگر کل رسانههای آذربایجان در دست یهودیان است و در حال حاضر مرکزی تاسیس کردند که کار اصلی آن جنگ روانی در رسانه است و تامین کننده مالی آن بنیاد حیدرعلیاف میباشد و متاسفانه این کشور تا حدودی به یک استان اسرائیلی تبدیل شده است. ما باید مسائل واقع بینانه تشریح کنیم و این بیانصافی است که قسمتی را بپوشانیم و قسمت دیگری را باز کنیم و اگر این گونه باشد هیچگاه به نتیجه مطلوب نمیرسیم. چرا که در پی بررسی نادرست برنامه ریزی نادرست انجام میدهیم، اشتباهاتی پیش میآید و پس از گذشت سالهای طولانی نتیجه نخواهیم گرفت. عده زیادی از مردم آذربایجان، اسرائیل دوست شدند و این واقعیتی است غیر قابل انکار. و اگر در استانهای آذربایجان بگردیم حیرت زده میشویم که در طی ۳۰ سال جنگ روانی و قدرت نرم اسرائیل با این کشور چه کرده.»
جعل هویت تاریخی، ملی و مذهبی در جمهوری آذربایجان توسط اسرائیل
او ادامه داد: «یکی از کارهای اصلی که اسرائیل پس از جعل هویت تاریخی انجام داد جعل هویت ملی به گونهای است که امروز با بحران هویت ملی روبرو هستیم و پس از آن هویت مذهبی ما را نشانه گرفتند و دولت رسماً اعلام کرد شیعهای که در ایران وجود دارد را نمیپذیریم. حتی بیان نکرد شیعه سیاسی؛ تنها گفته شد شیعهای که در ایران وجود دارد. مجله دین و دولت از سال ۲۰۱۱ در حال چاپ شدن است. زمانی که آن را بررسی کردیم مشاهده شد شیعهای که مراجع خود را در ایران بداند و به ایران نزدیک باشد را به طور کلی نمیپذیرند و سخنگوی رئیس جمهور در تلویزیون بیان کرد بر روی شیعهی مدل اسلامی - آذربایجانی کار میکنیم. زمانی که دین از آذربایجان گرفته شود آخرین اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران به معنای مثبت در قفقاز از دست ایران میرود.»
ایران نباید برای جلب رضایت آذربایجان ارتباط خود با ارمنستان را کم کند/ ورود به آذربایجان تنها از دریچه مذهب اشتباه است
وی در رابطه با ارمنستان هشدار داد و گفت: «بازی جدید اسرائیل بر روی ارمنستان است که ایران برای جلب رضایت آذربایجان ارتباط خود با ارمنستان را کم کند. اما ایران باید حواسش را جمع کند تا وارد این بازی نشود. از طرف دیگر اسرائیل و ترکیه در حال بلعیدن ارمنستان هستند و ارمنستان به مستعمره بودن محکوم است. ایران باید منافع ملی خود را به درستی تعریف کند و هم در ارمنستان و هم در آذربایجان نقش خود را ایفا کند. رسانه در آذربایجان در دست دولت است و رسانه مستقلی وجود ندارد. برای مثال مسئول شبکه ۱۳ در آلمان است اما دفترش در باکوست و زمانی که به بررسی آن پرداختیم معلوم شد که کاملا دولتی است اما جهت فریب افکار عمومی نقش مخالف را بازی میکند.»
وی در رابطه با راه حل ایران بیان کرد: «یکی از راه حلها این است که جمهوری اسلامی ایران منافع خود را در قفقاز درست تعریف کند و بداند چه میخواهد. ما در این راستا با افراد زیادی گفت و گو داشتیم. اما اهدافشان به طور کلی مبهم است. یعنی هر کس به زعم خود برداشتی دارد و نمیدانند دقیقا چه میخواهند. برخی تنها به بحث اقتصادی میپردازند و مولفههای دیگر را در نظر نمیگیرند. از دید من این روابط باید برقرار شود و نمیتوان گفت به دلیل اینکه آذربایجان مستعمره نوین است ارتباطی با او نداشته باشیم. هویت شیعهی مردم در منطقه باید توانمند سازی شود و جمهوری اسلامی ایران باید با مردم کار کند.
باید هویت واقعی مردم برایشان تعریف شود، بین نخبگان و دانشمندان پل ارتباطی وجود داشته باشد تا فرصتهای از دست رفته بازگردد. در مرکز ما این کار شروع شده و کسانی هستند که قائل به تمدن ایران اسلامی هستند. یکی از اشتباهات این بود که ایران تنها از دریچه مذهب قصد ورود به آذربایجان را داشت و من این را نمیپذیرم چرا که باید تمدن و فرهنگ را نیز در نظر گرفته شود. تنها با مذهب نمیتوان وارد شد چرا که یک فرد به هویت ملی خود بر میگردد و دیگر دریچه مذهب به تنهایی پاسخگوی نیازهای فرد نیست. امروز بحث و گفتگوهای تمدنی و فرهنگی مطرح است.»
۱۳ پهپاد اسرائیلی هرمس ۹۰۰ در مرز جمهوری آذربایجان با ایران مستقر است که از باکو دستور نمی گیرند
وی افزود: « آذربایجان یک مستعمره نوین است که بررسی شرایط آن به تحلیل و بررسی دقیق و موشکافانه نیاز دارد و نمیشود تنها با چند نشست این مسئله را بررسی کرد. نزدیکی آذربایجان و اسرائیل سطحی نیست. آقای الهام علیاف میگوید روابط ما با اسرائیل مانند یک کوه یخ است که ۹۰ درصد آن دیده نمیشود و در مقالات تحقیقی در این زمینه گفته شده روابط آذربایجان و اسرائیل آنقدر درست پیش رفته که مسئولین پاکستان و کشورهای مختلف عربی از مقامات باکو پرسیدند که شما با چه ترفندی پیش رفتهاید که ایران را حساس نکردید و روابطتان با اسرائیل بهتر شد. اسرائیلیها استادان جنگ روانی و جنگ نرم هستند و اتاق فکر قوی دارند. رهبر انجمن دوستی اسراییلی و آذربایجان او سپیواک گفته است که در ایران تنشهای قومیتی وجود دارد و اگر یک اختلاف داخلی پیش بیاید و جنگ داخلی شکل بگیرد پایگاه اصلی ما برای حمله آذربایجان است. نیروهای اسرائیل در مرز آذربایجان وجود دارند و ۱۳ عدد پهپاد اسرائیلی هرمس ۹۰۰ در مرزبانی جمهوری آذربایجان مسقر است که تابع دولت آذربایجان نیستند و این به خوبی مستعمره بودن آذربایجان را نشان میدهد. هرمس ۹۰۰ سه هزار کیلومتر برد دارد که در مرزبانی تنها برای حمله به ایران به کار میرود. آذربایجان مستعمره نوین است که ظاهر مستقل دارد اما در واقع تحت سلطه استعماری است و در ظاهر مرز مستقل دارد.»
وی در آخر گفت: «بر روی عملکرد برندآ شیفر باید تحقیق شود، چراکه وی برنامهای هوشمند پیش نهاده و کارش فوق العاده بوده است. او تنها یک زن اطلاعاتی نیست، بلکه یک متفکر است و اطلاعات قوی دارد. کتب او در ایران ترجمه میشود و در تبریز و دانشگاههای ایران انتشار یافته است. به عنوان کلام آخر باید گفت یکی از دلایل تقویت نشدن شیعه در آذربایجان نگاه تحقیرآمیز برخی افراد در جمهوری اسلامی ایران به نخبه های ما بود و به همین دلیل با تضعیف این افراد نخبه و مخلص، جایگاه ایران نیز تضعیف شد.»
نظر شما :