چقدر از توافقات طالبان با امریکا تحقق یافت؟
ابهام در استراتژی امریکا یک سال پس از سقوط کابل
نویسنده: قیساحمد قادری، استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: در آستانه یک سالهگی حاکمیت دوباره طالبان بر افغانستان قرار داریم، حاکمیتی که با حضور نظامی و دیپلماتیک ایالاتمتحده در سال 2001 یک بار پایان یافت، و با خروج نظامی و سیاسی ایالاتمتحده در 15اوت 2021، محقق شد. تا هنوز که یکسال از خروج امریکا از افغانستان میگذرد، حکومت امریکا برخلاف سالهای قبل تا هنوز رسماً اعلام نکرده است که برنامه امریکا برای افغانستان چیست؟ در این یاداشت با نگاهی به روابط امریکا با افغانستان پس از خروج، به این پرسش که استراتژی امریکا پس از خروج برای افغانستان چیست؟ پاسخ خواهیم داد.
بررسی رویکرد امریکا نسبت به طالبان و افغانستان، نشان میدهد که استراتژی پسا خروج امریکا از افغانستان، جلوگیری از بحران از طریق حفظ ثبات نسبی به وجود آمده، بدون آنکه توجه به توسعه افغانستان داشته باشد، است. نگاهی به رویکرد پسا خروج امریکا با افغانستان پس از آنکه ایالاتمتحده از افغانستان خارج شد، این کشور از شناسایی افغانستانی که در چند سال اخیر متحد استراتژیک غیرناتوی امریکا خوانده میشد، ابا ورزید.
واشنگتن تطبیق موافقتنامه دوحه، که در آن طالبان متعهد شده بودند که به هیچ فرد و گروهی اجازه نمیدهند از خاک افغانستان منافع و خاک امریکا و متحدیناش را تهدید کند، ایجاد حکومت فراگیر و رعایت حقوق بشر به ویژه حقوق زنان؛ را به عنوان شروط به رسمیت شناختن حکومت طالبان تعیین کردند.
ایالاتمتحده در کنار مشروطساختن به رسمیت شناختن حاکمیت طالبان، با مسدودساختن ذخایر ارزی افغانستان در بانکهای امریکا و دیگر کشورهای جهان، طالبان را از دسترسی به حدود نو میلیارد دالر محروم ساختند، و حکومت سرپرست تازه تاسیس این گروه را در یک مضیقهای اقتصادی قرار دادند.
از سوی دیگر، ایالاتمتحده برخلاف دهه نود که هیچگونه رابطه و مجرای برای برقراری روابط دیپلماتیک با افغانستان نداشت، پس از خروج، نمایندهگی ویژه صلح وزارت خارجه این کشور برای افغانستان را نگاه کرد، البته زلمی خلیلزاد دیپلمات افغانیکه مذاکرات صلح با طالبان را انجام و موافقتنامه صلح با این گروه را امضاء کرد را عزل، و تام.وست معاون او را به این سمت گماشت. در کنار آن رینا امیری، را به عنوان نماینده ویژه امریکا در امور زنان افغانستان تعیین کرد. در کنار دو نماینده ویژه، در ماه نوامبر 2021، وزیر امور خارجه امریکا با حکومت قطر به توافق رسید که حفاظت از منافع امریکا در افغانستان را به عهده گرفته و به عنوان تسهیلکننده میان واشنگتن و طالبان عمل کند. ایالاتمتحده از طریق نمایندهگیهای ویژه و دفتر حافظ منافع خود، به گفتوگو و تعامل سیاسی با طالبان ادامه داد.
در کنار تعامل سیاسی، ایالاتمتحده به منظور جلوگیری از بحران بشری میلیونها دلار را به صورت هفتهوار به افغانستان کمک کرده است. علاوه بر آن، در ماه سپتامبر 2021، وزارت خزانهداری ایالاتمتحده به بانکها و موسسات مالی اجازه انتقال حوالههای خصوصی، حوالههای که بنابر گزارش بانک جهانی در سال 2022 مقدار آن به 789 میلیارد دلار یعنی 4 درصد تولیدات ناخالص داخلی کشور میرسید، را داده. طالبان هم به نوبه خود سعی کردند از این تعاملات و کمکها حداکثر بهرهبرداری کنند.
مقامات حکومت سرپرست طالبان به ویژه سرپرست وزارت امور خارجه این گروه به کشورهای ناروی، ترکیه، ایران، اوزبکستان و قطر سفر کردند، و با دیپلماتهای کشورهای مختلف به شمول نمایندههای ایالاتمتحده و نماینده اتحادیه اروپا دیدار کردند، و در فرصتهای مختلف موضوع به رسمیت شناختهشدن شان را و نیز آزادسازی پولهای مسدودشده افغانستان را مطرح کنند.
در آخرین مورد، هیات به رهبری امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه طالبان، به نمایندگی از افغانستان در نشست تاشکند درباره افغانستان، که به تاریخ چهارم اسد سال جاری برابر به 26جولای 2021، برگزار شده بود، شرکت کرده و در حضور صد نماینده از سی کشور مختلف جهان به شمول ایالاتمتحده سخنرانی کرد. وی در این نشست از جهان خواست که حکومت طالبان در افغانسان را به رسمیت بشناسند و با افغانستان روابط تجارتی برقرار کنند. و اذعان کرد که طالبان به هیچ فرد و گروهی اجازه نمیدهد که از خاک افغانستان هیچ کشور همسایه و جهان را تهدید کند.
هنوز یک هفته از سخنرانی متقی در نشست تاشکند نه گذشته بود، که جوبایدن، رئیسجمهوری ایالاتمتحده، شام دوشبنه اول اوت 2022، اعلام کرد که سازمان اطلاعاتی این کشور در یک حمله پهپادی که به دستور او انجام شده، ایمن الظواهری، فرد شماره یک سازمان القاعده را در قلب کابل ازبین برده است. قتل ایمن الظواهری، روابط طالبان و امریکا را در یک مرحله حساس قرار داد. وزیر دفاع امریکا در واکنش به کشتن ایمن الظواهری در کابل، ایمن الظواهری را مهمان طالبان خواند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده، در بیانیهای، کشته شدن ایمن الظواهری را در افغانستان نقض آشکار موافقتنامه دوحه و نقض تعهد طالبان مبنی بر اجازه ندادن به استفاده از خاک افغانستان برای تهدید امنیت امریکا خواند، در این بیانیه بلینکین، طالبان را محکوم به خیانت به مردم افغانستان و حکومت خود طالبان که درصدد به رسمیت شناختهشدن و تعامل با جهان است، کرد. وی در این بیانیه تاکید کرد، که حتی در صورت ناتوانی و عهدشکنی طالبان، حکومت امریکا به تعهد خود به مردم افغانستان از طریق کمکهای بشردوستانه، و حمایت از حقوق اساسی مردم افغانستان به ویژه زنان، ادامه میدهد. به استثنای همین اعلامیه، تا حال، حکومت امریکا هیچ گونه ابراز نظر رسمی نسبت به طالبان نکرده و هنوز مشخص نیست که قتل ظواهری چگونه بر روابط امریکا با طالبان و مسئله به رسمیت شناختهشدن طالبان از سوی امریکا تاثیر خواهد کرد.
در مقابل، طالبان حمله پهپادی امریکا به افغانستان را خلاف اصول بینالمللی و توافقنامه دوحه خواندند، اما تا چهار روز نسبت به کشتن شدن ایمن الظواهری سکوت اختیار کردند، در روز چهارم ذبیح الله مجاهد، سخنگوی حکومت سرپرست طالبان اعلام کرد که از آمدن و سکونت ایمن الظواهری در کابل هیچ اطلاعی نداشته اند. چرا امریکا برای افغانستان مهم است! امریکاییها وقتی تصمیم گرفتند که از افغانستان خارج شوند. در حالیکه معاهده استراتژیک و امنیتی با حکومت وقت افغانستان داشت که در آن امریکا تعهد داده بود در ازای گرفتن نو پایگاه نظامی در افغانستان نیروهای امنیتی افغانستان را الی 2024 حمایت، آموزش و مشورت دهد، با کنار زدن حکومت وقت افغانستان، مستقیماً با طالبان وارد گفتوگو شدند. و به تاریخ 29 فوریه 2020، واشنگتن موافقتنامه دوجانبه صلح را با طالبان که به موافقتنامه دوحه مشهور است را امضاء کردند. در موافقتنامه دوحه ایالاتمتحده تعهد داد که تمامی نیروهای خود را از افغانسان خارج میکند مشروط به اینکه طالبان تعهد کنند که با القاعده و دیگر سازمانهای تروریستی قطع رابطه میکنند، اجازه نمیدهند که از خاک افغانستان منافع و خاک ایالاتمتحده و متحدیناش مورد تهدید واقع شود، و طالبان برای تشکیل حکومت پسا صلح، که در موافقتنامه دوحه از آن به حکومت اسلامی جدید پسا توافق یاد شده، با حکومت وقت افغانستان گفتوگو کنند. بنابراین، این توافقنامه سه نکته اساسی داشت: اول خروج نیروهای امریکایی از افغانستان؛ دوم، قطع رابطه طالبان با گروههای تروریستی؛ و سوم، به رسمیت شناختن حکومتی که طالبان در نتیجه گفتوگو با حکومت وقت افغانستان، در جریان و پس از خروج نظامیان امریکایی از افغانستان، تشکیل دهند.
امریکا بر اساس توافقنامه دوحه، با چند ماه تاخیر، تمامی سربازان خود را الی تاریخ 30اوت 2021 از افغانستان خارج کرد. طالبان و حکومت وقت افغانستان، به دلایل مختلف، که اینجا نمیشود آنرا ذکر کرد، بر سر تشکیل حکومت به توافق نرسیدند؛ محمداشرف غنی، رئیسجمهوری وقت افغانستان در یک اقدام غیرمنتظره به تاریخ 15 اوت 2021، قبل از آنکه آخرین سرباز امریکایی افغانستان را ترک کند، فرار کرد. با فرار او نیروهای امنیتی افغانستان فروپاشید، و طالبان که جز چند ولایت تمامی افغانستان را تصرف کرده بودند، وارد کابل شدند و عملاً قدرت را بدست گرفتند. امریکا این عمل طالبان را به مثابه گرفتن قدرت از طریق زور خواند، و با همین دستآویز از شناسایی طالبان خودداری کرد.
بدین ترتیب، بر اساس موافقتنامه، اگر طالبان و حکومت وقت موفق میشدند که حکومت جدید ایجاد کنند، ایالاتمتحده احتمالاً کماکان به روابط دیپلماتیک خود با افغانستان ادامه میداد. اما فرار اشرف غنی و به تعقیب آن گرفتن قدرت از سوی طالبان، یک حالت جدید ایجاد کرد، حالتی که در موافقتنامه دوحه هیچ پیشبینی نگردیده بود. امریکاییها برای به رسمیت شناختن حکومت طالبان، تشکیل حکومت فراگیر، که اصلاً در موافقتنامه دوحه ذکری از آن نشده و تا هنوز امریکا واضح نساخته که منظورش از تشکیل حکومت فراگیر چه نوعی حکومتی است؛ و رعایت حقوق بشر به ویژه حقوق خانمها را علاوه بر رعایت موافقتنامه دوحه از سوی طالبان، را شرط گذاشتند.
کشورهای دیگر به شمول دوستان طالبان: پاکستان، ایران، روسیه و چین، و حتی سازمان مللمتحد، بدون اینکه بدانند که معنای حکومت فراگیری را که امریکا میگوید، چیست و یا خودشان تعریفی از حکومت فراگیر اعلام کنند، با وجود تعامل با طالبان و حتی بازبودن سفارتشان در کابل و پذیرش نمایندههای دیپلماتیک طالبان در پایتختهایشان، از شناسایی طالبان به دلیل عدم فراگیر بودن حکومت طالبان، خودداری کرده اند. گویا منتظرند که چه وقت گام نخست از سوی امریکا برداشته میشود، تا آنها به تعقیب امریکا به شناسایی طالبان اقدام کنند.
بنابراین، همانگونه که شیرمحمد عباس ستانکزی، معین سیاسی وزارت امور خارجه حکومت سرپرست طالبان، گفته بود، اگر امریکا در سفارت خود را باز کند انشاءالله که کشورها به زودی طالبان را به رسمیت میشناسند، کلید بحران افغانستان هنوز بدست امریکاست.
قتل ایمنالظواهری چی پیامی را رساند! از روزیکه طالبان قدرت را در کابل بدست گرفتند، حتی قبل از آن، از زمانیکه موافقتنامه دوحه امضاء شد، شک و تردیدها نسبت به تعهد طالبان مبنی بر قطع رابطه این گروه با گروههای تروریستی به ویژه سازمان القاعده از سوی امریکاییها وجود داشته است.
از زمانی که موافقتنامه دوحه به امضاء رسید، هر از گاهی گزارشهای مختلفی از طرف نهادهای مختلف به شمول شورای امنیت سازمان مللمتحده، در مورد عدم قطع رابطه طالبان با القاعده نشر شده است. طالبان این نوع گزارشها را تکذیب و امریکاییها نسبت به آن خاموشی اختیار میکردند.
قتل ایمن الظواهری در منطقه دیپلماتیک نشین شیرپور کابل، در چند کیلومتری ارگ، ریاست استخبارات، وزارت دفاع و وزارت داخلی طالبان؛ گزارشها و گمانهزنیها در مورد روابط طالبان با القاعده را ثابت کرد. و شک و تردیدها نسبت به تعهد طالبان را زیادتر کرد.
قتل ایمن الظواهری، سروصداهای زیادی را در رسانهها ایجاد کرد، و این دیدگاه را که قتل ظواهری تاثیر عمیقی بر روابط حکومت طالبان با امریکا خواهد گذاشت را به وجود آورد. اما واشنگتن به جز همان اعلامیه که از سوی وزارت امور خارجه امریکا پخش شد تا هنوز که بیش از ده روز از قتل ظواهری میگذرد، روشن نه ساخته است که تصمیم دارد که چی رویکردی را در برابر طالبان اتخاذ میکند.
گویا امریکا به قصد میخواهد موضوع قتل ظواهری در پناه طالبان، را کم رنگ بسازد، و کماکان به تعامل خود با طالبان ادامه دهد. چرا امریکا نمیخواهد افغانستان دچار بحران شود!
با بررسی نحوه تعامل امریکا با افغانستان در دههها اخیر میتوان گفت که امریکا سه گزینه استراتژیک برای تعامل با افغانستان تحت حاکمیت طالبان دارد. اولین: مثل دهه نود تمامی درها را به روی طالبان ببندند تا طالبان هرچه بیشتر منزویتر شوند؛ دوم، مثل سال 2001، بار دیگر به افغانستان حمله کند، بساط طالبان و سازمان های تروریستی همپیمان شان را از افغانستان برچیند؛ و سوم، به سیاست تعامل که تا اکنون دنبال میکنند، ادامه بدهند.
اگر استراتژی اول را انتخاب کند، افغانستان به یک بحران بشری مواجه میشود. و زمینه برای سربازگیری و گسترش نفوذ سازمانها تروریستی نظیر القاعده و داعش مساعد میشود، میلیونها افغان به کشورهای همسایه و به احتمال زیاد به سوی غرب دست به مهاجرت خواهند زد؛ شاید مثل عراق جنگهای قومی در کنار جنگهای فرقهای دوباره شعلهور شوند و امریکا را که هنوز نگران امنیتاش از سوی افغانستان است وادار خواهد کرد همانگونه که در سال 2011 به عراق بازگشت، به افغانستان بازگردد؛ و بار دیگر در جنگ بیپایانی که تریلیونها دلار هزینه و هزاران سربازش را قربانی میگیرد، دخیل شود.
اگر استراتژی دوم را انتخاب کند، امریکا میتواند همانند 2001، در مدت کوتاهی حکومت طالبان را سرنگون، و سازمانهای تروریستی را ضعیف و زمینگیر کند؛ اما اگر این استراتژی را اتخاذ کند باید مجبوراً وارد جنگ بی پایانی شود که هیچ انجامی به آن متصور نیست، نه تنها که مسئولیت بازسای افغانستان را پس از حمله به عهده بگیرد بلکه خود را برای حضور سالیان متمادی در افغانستان آماده کند.
به باور کارشناسان و رهبران امریکا، اتخاذ استراتژی اول و دوم، حداقل در کوتاه مدت و میان مدت، هرچند متنفی نیست، اما با توجه به تغییر اولویت استراتژیک امریکا از خاورمیانه به شرق آسیا و اروپا، در میان مدت به سود امریکا نیست. به همین دلیل سعی دارند استراتژی خود را در افغانستان به گونه ای سامان دهند که نه طالبان به حکومت دلخواه خود دست یابند و نه هم افغانستان دچار بحرانی همانند سوریه و عراق شود.
نظر شما :