اصرار تهران بر خواستههای حداکثری باعث شکست مذاکرات خواهد شد
مشت محکم تر واشنگتن و تروئیکای اروپایی بر میز وین
دیپلماسی ایرانی – در حالی دور هشتم مذاکرات وین از دیروز پنجشنبه آغاز شد که در فاصله ۶ روزه بین پایان دور هفتم و آغاز دور هشتم مذاکرات شاهد برخی اتفاقات، تصمیمات، اقدامات و اظهارنظرهای طرفین بودیم که بی شک می تواند بر خروجی این دور از مذاکرات تأثیر جدی مخربی داشته باشد. از واکنش منفی و رد بسته پیشنهادی تیم مذاکره کننده ایران توسط اروپایی ها و آمریکا تا اعمال دور جدید تحریم ها ایالات متحده علیه ۱۲ فرد و نهاد ایرانی و همچنین تحریم های انگلستان به موازات آغاز دور هشتم مذاکرت وین؛ در ادامه اقدام آمریکا در خصوص مصادره حدود ۱.۱ میلیون بشکه فرآوردههای نفتی ایران هم تاثیر مخرب بیشتری را بر روند مذاکرات جاری خواهد داشت. به ویژه که وزارت دادگستری آمریکا سهشنبه (۱۶ آذر) مدعی شد نیروی دریایی این کشور دو محموله بزرگ تسلیحاتی ایران برای حوثی ها را پس از توقیف، مصادره کرده است. این محموله های سلاح توقیف شده به ترتیب در نوامبر ۲۰۱۹ و فوریه ۲۰۲۰ از دو کشتی جداگانه خارج شدند که شامل ۱۷۱ فروند موشک زمین به هوا، هشت فروند موشک ضد تانک و همچنین قطعات موشک کروز ضد کشتی و سایر اجزای موشک و پهپاد بوده است. در کنار این نکات برخی اظهار نظرها مانند واکنش لیز تراس، وزیر امور خارجه انگلستان مبنی بر اینکه این دور از مذاکرات وین (دور هشتم)، آخرین فرصت ایران برای بازگشت به برجام است و یا واکنش مشابه آمریکا بی شک میتواند مسیر پیچیده و بغرنج تری برای حصول توافق در مذاکرات وین را ایجاد کند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این اتفاقات و تاثیر آن بر روند مذاکرات وین، گفت وگویی را با محسن جلیلوند، استاد و تحلیلگر مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
هرچند که در اثنای ارائه دو بسته پیشنهادی از طرف تیم مذاکره کننده هستهای ایران به اعضای ۱+۴ در دوره هفتم مذاکرات وین شاهد واکنش منفی طرف های مقابل و حتی پایان زودهنگام دور قبلی مذاکرات بودیم، با این حال تهران کماکان اصرار بر خواسته های مطرح شده خود در آن دو بسته پیشنهادی دارد. در این رابطه دوشنبه جاری وزارت امور خارجه آلمان و پیش از آغاز دور هشتم مذاکرات مخالفت رسمی خود را با آن اعلام کرد و در کنار آن ایالات متحده و فرانسه هم این بسته ها را زیاده خواهی تهران قلمداد کردند. در این بین لیز تراس، وزیر امور خارجه انگلستان نیز دور هشتم مذاکرات وین را آخرین فرصت جمهوری اسلامی ایران برای احیای برجام خواند. حال با توجه به آنچه که در دوره هفتم روی داد و نیز خروجی این دو روز نشست از دور هشتم مذاکرات وین از دیروز پنجشنبه تا امروز جمعه، ارزیابی شما برای آینده مذاکرات چیست. آیا این دور هم علیرغم برخی پیشرفت ها می تواند به سرنوشت دور هفتم دچار شود؛ کما اینکه دوره هفتم نیز خوب آغاز شد ولی بد ادامه پیدا کرد و بدتر هم پایان یافت؟
نکته مهمی که باید یادآور شد این است که ما نمیتوانیم منکر سایه اتفاقات دور هفتم مذاکرات وین بر دور هشتم باشیم. بنابراین اکنون یک فضا و شکاف جدی بین ایران و اعضای ۱+۴ در سایه آن بسته های پیشنهادی به وجود آمده است. البته باید این را هم در نظر گرفت که با توجه به بسته های پیشنهادی ایران عملاً همراهی فرانسه، آلمان و انگلستان با آمریکا به بیشترین حد خود رسیده است تا جایی که به نظر می رسد روسیه و چین هم در یک نگاه کلی سعی میکنند علی رغم تلاش برای مدیریت مذاکرات، مقاومتی جدی برای رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای داشته باشند. از این رو اگر چه فعلا در این دو روزی که از دور هشتم مذاکرات وین گذشته است خبر خاصی دال بر شکست و توقف مذاکرات احساس نمی شود، اما اگر جمهوری اسلامی ایران و تیم مذاکره کننده ما کماکان بر خواستههای حداکثری خود ذیل آن دو بسته پیشنهادی اصرار داشته باشد من تصور میکنم مانند دوره هفتم این دور از مذاکرات هم خیلی زود پایان یابد.
با توجه به مجموعه تهدیدها، هشدارها و همچنین اخطارهای طرف مقابل به خصوص آمریکا مبنی بر اینکه اگر دور هشتم مذاکرات به شکست برسد غرب به دنبال اجرای طرح های جایگزین نظیر افزایش تحریمها خواهد بود، تصور شما از تبعات شکست احتمال دور هشتم مذاکرت وین چیست. به ویژه که جو بایدن رسما عنوان داشته در صورت شکست مذاکرات وین برنامههای جدی برای تقابل با برنامه هستهای و دیگر ابعاد فعالیتهای ایران دارد. ضمن اینکه، هم قبل از آغاز دور هشتم مذاکرات و هم در حین شروع این دور از گفت وگوها شاهد اعمال تحریمهای جدید، هم از سوی ایالات متحده آمریکا و هم از سوی انگلستان بودیم. در عین حال دیروز پنجشنبه به موازات آغاز مذاکرات اخبار تایید نشده ای هم از پرواز بمب افکن Rockwell B-1 Lancer بر فراز آبهای خلیج فارس حکایت داشت. در کنار همه اینها وزارت دادگستری آمریکا سهشنبه مدعی شد نیروی دریایی این کشور دو محموله بزرگ تسلیحاتی متعلق به ایرن برای ارسال به یمن را پس از توقیف، مصادره کرده است. آیا در سایه تمام این اتفاقات و اقدامات غرب می توان به این نتیجه رسید که واقعاً این دور از مذاکرات وین می تواند آخرین دور از مذاکرات باشد؟
همانگونه که در مصاحبه قبلی با شما هم عنوان داشتم قطعاً سیاست چماق و هویج یا راهبرد فشار از پایین، چانه زنی از بالا میتواند بخشی از سناریوی نهفته در اقدامات، واکنش ها، رفتار و گفتار ایالات متحده آمریکا و سه کشور اروپایی را طی روزهای اخیر قبل از آغاز دور هشتم مذاکرات تبیین کند.
به باور شما این سناریوی نهفته در اقدامات، واکنش ها، رفتار و گفتار ایالات متحده آمریکا و سه کشور اروپایی طی روزهای اخیر، آن هم قبل از آغاز دور هشتم مذاکرات وین چیست؟
همان سناریوی «مشت محکم تر بر میز مذاکره»؛ در این رابطه ما باید قدری به عقب بازگردیم. جمهوری اسلامی ایران قبل از آغاز مذاکرات در دور هفتم اقداماتی مانند افزایش توان هستهای را به میزان چشمگیری در دستور کار قرار داد. چند روز قبل از آغاز دور هفتم مذاکرات هم مسئله تقابل با تلاش آمریکا در خلیج فارس برای ربودن محموله سوختی نفتی ایران مطرح شد که با نوعی جنجال رسانهای در ایران پی گرفته شد تا عملاً از آن به عنوان یک برگ برنده دیپلماتیک در دور هفتم مذاکرات استفاده شود. اگر چه در حوزه رسانه ای و دیپلماتیک شاهد سناریوهای متفاوت، متعدد و حتی متضادی از طرف همه بازیگران دخیل در آن مسئله بودیم، اما به هر حال تهران سعی کرد از آن بهره برداری دیپلماتیکِ مذاکراتی داشته باشد. در ادامه و با آغاز دور هفتم مذاکرات، نکته مهمتر به ارائه بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران در دور قبلی مذاکرات باز می گردد که عملاً با واکنش منفی و پایان زود هنگام مذاکرات همراه شد. همه اینها دست به دست هم داد تا در صحنه عمل این ایران باشد که مشت محکم خود را بر میز بکوبد. اما همانگونه که در مصاحبه پیشین با شما عنوان داشتم قطعاً اروپاییها و آمریکا اجازه نمیدهند که ایران برگ برنده بیشتری در اختیار داشته باشد و مشت محکم خود را بر میز بکوبد تا خواستههای حداکثرایش را پیش ببرد. قطعاً آمریکاییها و اروپا سعی خواهند کرد مشت محکم تری بر میز بکوبند. بنابراین ادعای توقیف محموله های تسلیحاتی متعلق به ایران برای کمک به حوثی ها و انصارالله یمن، اعمال تحریمهای جدید از سوی آمریکا و انگلستان، در کنار خبر پرواز بمب افکن بر فراز خلیج فارس به موازات آغاز دور هشتم مذاکرات و همچنین اعلام برخی تهدیدها مبنی بر اینکه اگر دور هشتم مذاکرات وین به شکست برسد شاهد آغاز دور جدید فشارها و تحریم ها و پیگیری مسئله از طریق نظامی خواهیم بود و ...، همگی بخشی از این سناریوی مشت محکم تر آمریکا و اروپا بر میز مذاکره است تا ایران از خواستههای حداکثری خود عقب بکشد. پس اگر جمهوری اسلامی به جای اصرار بر خواستههای حداکثری به نوعی انعطاف و عقلانیت دیپلماتیک روی آورد می تواند فضا را مدیریت کند، در غیر این صورت مطمئناً دور هشتم مذاکرات هم شکست خواهد خورد.
با این توضیحات سوال مهمی که وجود دارد آن است که سناریوی مشت محکم واشنگتن و تروئیکای اروپایی عملا از حوزه هسته ای به دیگر مسائل مانند توان موشکی و نفوذ منطقه ای تسری یافته است. پس آیا می توان اینگونه استدلال کرد که مشت محکم غرب بر میز می تواند مذاکرات را به حوزه فرابرجامی و ایجاد برجام پلاس بکشاند؟
اولا پیرو مصاحبه پیشین با شما باز هم تکرار می کنم هدف اصلی گرفتن بیشترین امتیاز با کمترین هزینه برای هر کدام از طرفین در میز مذاکره است. در این بین پارامتر مهمی که می تواند تعیین کننده باشد، تحولات جاری میدانی است. در سایه این نکته بازیگری که بتواند در تحولات میدانی دست برتر را داشته باشد تا اندازه بسیار زیادی میتواند قدرت چانهزنی خود را در مذاکرات ارتقاء دهد و از موضع برتر و بالاتر وارد مذاکرات شود. یعنی تحولات میدانی دست دیپلماتها را پر می کند. برای روشن تر کردن ابعاد سناریوی مشت محکم باید به گفته بانی آن یعنی الکساندر اول، تزار روسیه رجوع کنیم که عنوان می دارد: «سر میز مذاکره برد با کسی است که مشت خود را بر میز بکوبد.» اینجا تحولات میدانی است که اجازه میدهد دیپلماتها مشت خود را بر سر میز مذاکره بکوبند. بنابراین هر کدام از طرفین ایران و آمریکا سعی میکنند از تحولات میدانی بیشترین بهره برداری را برای مذاکرات وین داشته باشند. البته باید خاطر نشان کرد که تحولات میدانی صرفاً به مسائل نظامی و امنیتی باز نمی گردد، بلکه در کنار آن از جنگ رسانه ای و تقابل سایبری گرفته تا تحولات نظامی، تحریم های اقتصادی، لابیگری و ... را شامل می شود. پس هر کدام از طرفین سعی می کنند در تمام این ابعاد اقدامات لازم را تا پیش از آغاز مذاکرات انجام دهند که کارتها یا برگ های برنده بیشتری برای پر کردن دست دیپلمات ها کسب کنند. نکته مهمتری که لازم به ذکر است این است که نباید فراموش کنیم برجام فعلی قطعاً محدود به پرونده فعالیتهای هستهای ایران نمی شود. اگرچه مذاکرات وین با اصرار دولت رئیسی دستور کار مشخصی برای لغو تحریمها و فعالیتهای هستهای ایران دارد، اما بیشک با به نتیجه رسیدن این مذاکرات باید جمهوری اسلامی ایران تکلیف توان موشکی و نفوذ منطقه ای را هم با اروپا و آمریکا روشن کند.
مگر این پرونده ها تعیین تکلیف می شوند؟
شاید تهران نخواهد آنها را پای میز مذاکره ببرد، اما اینجا آمریکا و اروپا هستند که اجازه نمی دهند وضعیت کنونی ادامه پیدا کند. چون از نگاه آنها پرونده فعالیتهای هستهای به هیچ عنوان مستقل از توان موشکی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران نیست. اتفاقا اگر شما به تحریمهای اعمال شده این روزهای اخیر آمریکا در آستانه دور هشتم مذاکرات وین با موضوع و دستور کار مشخص خود یعنی پرونده فعالیتهای هستهای دقت کرده باشید، می بینید که کاخ سفید سعی کرده که در آستانه مذاکرات وین، تحریمهایی را در چارچوب مسائل حقوق بشری علیه ایران اعمال کند. یعنی برای غرب هیچ کدام از این پرونده ها از همدیگر جدا نیستند، بلکه همه پرونده های مربوط به جمهوری اسلامی ایران از برجام و پرونده فعالیت های هستهای تا توان موشکی، توان پهپادی، نفوذ منطقه ای حقوق بشر و ... به همدیگر ارتباط دارند و ایران باید در تمام این زمینه ها کنترل و مدیریت شوند. در این رابطه تاثیر و نقش اسرائیل، عربستان و دیگر کشورهای منطقه را نباید و نمی توان نادیده گرفت.
اگر آنچه که عنوان داشتید نزدیک به واقعیت باشد و با توجه به خط قرمز های جمهوری اسلامی ایران در خصوص برجام پلاس می توان گفت که دور هشتم میتواند به شکست بینجامد؟
ببینید دنیای سیاست و دیپلماسی دنیای ممکنات است. چون اساسا دیپلماسی فن ممکنات است. پس هر امکانی را باید در نظر گرفت از شکست دور هشتم مذاکرات و توقف آن تا احتمال موفقیت طی امروز یا روزهای بعد. البته حتی در صورت شکست دور هشتم مذاکرات من احتمال توقف یکباره مذاکرات هم دور از ذهن می دانم. یعنی علیرغم برخی از تهدیدهای مطرح شده از سوی دولت آمریکا و اروپاییها من دور هشتم مذاکرات را آخرین فرصت برای احیای برجام نمی دانم؛ بله امکان دارد با شکست دور هشتم مذاکرات مسیر پیچیده، بغرنج و پر از سنگلاخی در ادامه مذاکرات شکل بگیرد، اما این مسئله به معنای پایان همیشگی مذاکرات وین نیست. چرا که هم دولت رئیسی به خوبی میداند برای مدیریت بحران اقتصادی به ناچار باید به توافق جدید در وین دست پیدا کند و هم اینکه اروپا و آمریکا در کنار چین و روسیه هیچ راهی جز دیپلماسی و مذاکره برای توقف فعالیتهای هستهای ایران ندارند.
روی تحریم های سه شنبه هفته جاری علیه ۱۲ فرد و نهاد ایرانی تمرکز بیشتری داشته باشیم. در این دور جدید تحریم ها نام یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، نیروی ویژه ضدتروریسم ایران (نوپو) به دلیل ارتباط با یگان ویژه نیروی انتظامی ایران، زندان مرکزی اصفهان، زندان زاهدان (در چارچوب قانون کاتسا) و نیز افرادی چون سیدرضا موسوی اعظمی (یگان ویژه نیروی انتظامی ایران)، حسن کرمی (یگان ویژه نیروی انتظامی ایران)، محسن ابراهیمی، نیروهای ویژه ضد تروریسم (نوپو)، علی همتیان به دلیل ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، محمد کرمی (در چارچوب قانون کاتسا)، صغری خدادای ذیل قانون کاتسا، لیلا واثقی، فرماندار شهر قدس، مسعود صفدری (ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) به واسطه مشارکت در سرکوب اعتراضات مردمی ایران بین سالهای ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۹ به چشم می خورد. حال باید پرسید که آیا می توان گزاره تحلیلی مخالفان برجام مبنی بر اینکه تحریم ها دیگر کارایی لازم را ندارند، زیر سوال برد. چرا که به باور حضرات از یک سو دیگر تحریم جدیدی برای اعمال وجود ندارد و همچنین ایران از شیب تاثیر تحریم ها عبور کرده است؟
قطعاً می توان این نگاه را زیر سوال برد، چرا که ابزار تحریم ایالات متحده آمریکا در قبال ایران متفاوت از دیگر کشورهای جهان است. یعنی اساساً تحریمی که برای ایران اعمال شده است در همه ابعاد متفاوت از تحریم چین، روسیه، سوریه، کره شمالی، ونزوئلا و ... است. ایران تنها کشوری در جهان است که تحت شدیدترین و بیشترین تحریم های ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. این تحریمها در همه ابعاد نظامی، دفاعی، حقوق بشری، نفوذ منطقهای و ... و در همه نهادها، افراد، شرکت ها، سازمان ها و ... خلاصه میشود. پس قطعاً تحریم در قبال ایران معنای خاص خود را دارد. از این رو ابزار تحریم در قبال ایران، به این روزدی ها، نه کارایی خود را از دست میدهد و نه به این زودی ها می توان پایانی بر اعمال تحریم ها در نظر گرفت. چون حتی اگر تمام تحریم های بعد از خروج دونالد ترامپ به خواست دولت رئیسی در سایه مذاکرت وین لغو شود باز هم ساختار و ساختمان تحریم به قوت خود باقی است.
ضمن اینکه احتمالا بیشتر همین تحریم ها حتی در صورت توافق جدید و لغو آنها می توانند در چارچوب تحریم حقوق بشر، توان موشکی، نفوذ منطقه ای و ... دوباره اعمال شوند. قبل تر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همه زیرمجموعه های خود (نیروی زمینی، نیروی هوافضا، نیروی دریایی و نیروی قدس) مورد تحریم قرار گرفتند. حتی دولت ترامپ، سپاه را در لیست نیروهای تروریستی آمریکا تعریف کرد و بیشتر فرماندهان آن نیز تحت تحریم و تعقیبند. به هر حال تحریم سپاه پاسداران، همه چهار نیرو و فرماندهان آن در چارچوب تحریم توان موشکی، پهپادی، نفوذ منطقه ای و تا اندازه ای پرونده فعالیتهای هستهای قابل ارزیابی بود. اکنون تحریم ها به نیروی انتظامی و یگان ویژه کشیده شده است. پس می بینید که چهارچوب تحریم ها کماکان ادامه دارد و ابزار تحریم کارگر است. چون شاید در ظاهر امر، سپاه استقلال عملکرد داشته باشد و ارتباط بین المللی با نیروهای نظامی جهان نداشته باشد چرا که در قالب یک نیروی رسمی نظامی مانند ارتش تعریف نمی شود، اما زمانی که کار به تحریم پلیس ایران کشیده می شود وضعیت فرق می کند. چون بی شک می تواند بر ارتباط با پلیس ایران با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در حوزه اینترپل اثرات مخرب خود را داشته باشد. پیرو این نکته کافی است که ایالات متحده آمریکا دایره تحریمهای خود علیه فرماندهان نیروی انتظامی و پلیس بیشتر و گسترده تر کند، آن زمان قطعا همکاری پلیس ایران و پلیس اینترپل و پلیس دیگر کشورها تحت الشعاع این تحریم ها قرار می گیرد. لذا تکرار می کنم، نه ابزار تحریم تاثیر و کارایی خود را از دست داده است و نه اینکه تحریم جدیدی برای اعمال وجود ندارد. این گول زدن خودمان ست. چرا که هم تحریم های جدیدی برای اعمال وجود دارد و هم اینکه کارایی آن کماکان به قوت خود باقی است. این را می توان از حال و روز اقتصاد کشور دریافت. مضافا کارکرد و تاثیر تحریم میتواند فراتر از حوزه اقتصادی و معیشتی باشد و دیگر ابعاد کشور را هم تحت تاثیر قرار دهد، چنانی که من به تاثیر تحریم بر رابطه پلیس ایران با اینترپل و پلیس دیگر کشورها اشاره داشتم.
نظر شما :