بن بست سیاسی در سرزمین های اشغالی
ایران و انتخابات زودهنگام اسرائیل
دیپلماسی ایرانی: فردا سه شنبه شاهد پنجمین انتخابات پارلمانی در کمتر از 4 سال در اسرائیل خواهیم بود. اکنون رقابت اصلی میان دو ائتلاف به رهبری یائیر لاپید (نخست وزیر فعلی و فعال سیاسی میانه رو) و بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر سابق و راست رادیکال) است. فعلا نظرسنجی ها موید آن هستند که حزب لیکود به رهبری نتانیاهو شانس پیروزی و به دست آوردن بیشترین تعداد کرسی های پارلمان را دارد. با این حال کسب بیشترین تعداد کرسی ها، پیروزی را تضمین نمی کند چرا که ممکن است ائتلاف مقابل بتواند به 61 کرسی برسد. در نهایت اگر هیچ ائتلافی نتواند حداقل 61 کرسی را به دست آورد انتخابات زودهنگام مجددی برگزار می شود. در این بین نکته کلیدی تر اینجاست که نتیجه انتخابات در اسرائیل به عنوان مهمترین بازیگر مخالف برجام تا چه اندازه می تواند برای ایران مهم باشد؟ اساساً پیروزی هر جریان اسرائیلی در انتخابات فردا چه تغییری در سیاست های تلآویو در مقابل تهران خواهد داشت؟ چرا که بسیاری بر این باورند عملا تفاوتی بین جریان های سیاسی اسرائیلی برای مقابله با ایران وجود ندارد. از این منظر در گفت وگویی با محسن فایضی سعی شده است تاثیر انتخابات پارلمانی در سرزمین های اشغالی و موضوع ایران را از ابعاد مختلف بررسی کند. در ادامه گپ و گفت با این تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل تلاش شده است تا نتیجه انتخابات اسرائیل بر پروسه مذاکرات هسته ای و احیای برجام را به شکل دقیق تر مورد ارزیابی قرار گیرد.
همان گونه که اخبار حکایت از آن دارد دولت بایدن تا پس از تعیین تکلیف انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا تمایلی به ازسرگیری مذاکرات هسته ی ندارد، شنیده ها گویای آن است که کاخ سفید به تل آویو این تضمین را داده تا پس از انتخابات کنست در سرزمین های اشغالی نیز گفت وگوهای احیای برجام با ایران آغاز نخواهد شد. حال سوال اینجاست که به واقع مذاکرات هسته ای تا چه حد می توانست روی مسیر پنجمین انتخابات پارلمانی اسرائیل اثرگذار باشد؟ اگر مذاکرات به نتیجه می رسید انتخابات فردا سه شنبه کنست چه سرنوشتی پیدا می کرد؟
باید پذیرفت که ارتباط مذاکرات احیای برجام، چه با انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا و چه با انتخابات زودهنگام کنست یک رابطه پیچیده، چند وجهی و چند بعدی است. در همین راستا مولفه های زیادی وجود دارند که در مسیر تصمیم گیری واشنگتن برای مذاکره با ایران و احیای برجام موثرند. در عین حال نباید این نکته هم را فراموش کرد که اسرائیل مهمترین دشمن برجام است. لذا احیا یا عدم احیای برجام بر روند انتخابات فردا سه شنبه اسرائیل می توانست اثر خود را داشته باشد. مضافا باید در نظر داشت که همه جریانات و همه چهره های سیاسی اسرائیلی مخالف برجامند، منتهی نکته اینجاست که هر جریان و هر حزبی، رفتاری متفاوت و تاکتیکی مختص به خود در قبال مذاکرات احیای برجام دارند. یعنی همه در استراتژی مخالفت با برجام، نقطه اشتراک دارند، اما برای مثال بین لاپید و نتانیاهو در نحوه تقابل با احیای برجام تفاوت رفتاری وجود دارد. حال باید دید که در این تفاوت رفتاری، چه جریانی موفقتر خواهد بود و با چه تصمیمات و اقدامات مختص به خود می تواند مانع از احیای برجام شود؟ پاسخ به این پرشس می تواند تاثیر انتخابات کنست بر آینده برجام را روشن کند. با همه این احوالات من معتقدم که اگر چه در یک سطح از تحلیل سرنوشت برجام سایه سنگینی روی سرنوشت انتخابات کنست در اسرائیل دارد، اما انتخابات اسرائیل مولفه چندان جدی و قدرتمندی برای تعیین تکلیف برجام نیست.
یعنی این تعیین تکلیف و تاثیرگذاری یک طرفه است؟
تقریبا می توان گفت یک طرفه است؛ چرا که ازسرگیری و تداوم پروسه مذاکرات احیای برجام مولفه های بسیار زیاد منطقه ای و فرامنطقه ای را می طلبد که در این بین انتخابات اسرائیل و روی کار آمدن یک چهره یا یکی از جریانات صهیونیست پارامتر اصلی در تعیین تکلیف برجام نیست.
چرا؟
چون همانگونه که گفتم همه چهره ها و جریان های اسرائیلی در مخالفت با احیای برجام یکسان عمل میکنند، اما در اجرای این مخالفت تفاوت رفتاری و تاکتیکی وجود دارد. لذا پارامترهای مهمتری وجود دارند. برای مثال باید دید که دولت بایدن و اروپایی ها چه برنامهای برای برجام و مذاکرات دارند؟ بله شاید در مسیر مذاکرات اسرائیل، چه در دوره بنیامین نتانیاهو و چه در دوره لاپید و بنت توانسته باشند شرایطی را برای عدم احیای برجام شکل بدهند، اما این شرایط به گونهای نبوده است که در مسیر احیای برجام یک توقف و بن بستر راهبردی را ایجاد کند.
پس اگر انتخابات اسرائیل پارامتر جدی نیست چه مولفه ای برجام را متوقف کرده است. چون بسیاری معتقدند تضمین بایدن به لاپیددر خصوص تعویق مذاکرات تا زمان انتخابات کنست این بن بست را شکل داده بود؟
تا اینجای کار دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که اولویت سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران احیای برجام نیست؛ یعنی موضوع خانم امینی و همچنین تحولات جاری در 6 هفته اخیر باعث شده است که فعلاً برجام در سایه قرار بگیرد و ایالات متحده اهرم فشار دیگری را برای تهران تعریف کند. به همین دلیل هر جریانی که اکنون در اسرائیل روی کار بیاید نمی تواند به شکل جدی سیاست خارجی آمریکا را در برجام تحت الشعاع قرار دهد.
به نظر شما انتخابات اسرائیل و شکنندگی وضعیت سیاسی در سرزمین های اشغالی تاثیری روی تحولات کنونی ایران دارد؟
همان طور که قبلا اشاره کردم اسرائیل مهمترین دشمن احیای برجام است. اما در نگاهی کلان تر می توان گفت اسرائیل مهمترین دشمن برای امنیت و منافع ملی ما تلقی می شود. به همین دلیل، چه بنیامین نتانیاهو، چه لاپید، گانتس و یا هر کس دیگری روی کار باشد تفاوتی برای تهران نمی کند. چرا همه آنها در تقابل با ایران یک صدا و هماهنگ عمل میکنند، منتهی بنیامین نتانیاهو یک سیاست سخت و اجماع جهانی را در پیش گرفته بود؛ نفتالی بنت تئوری مرگ ایران با هزاران ضربه چاقو را در نظر داشت و در دوره لاپید هم رفتارها به نحوه دیگری پیش رفت. با اینحال همگی متفق القول به دنبال تقابل با ایران بودند. بنابراین سرنوشت انتخابات فردا سه شنبه در سرزمین های اشغالی نقطه عطف و یا نقطه عزیمت جدی برای ایران نخواهد بود. مضافا شما به شکنندگی فضای سیاسی در سرزمین های اشغالی اشاره کردید اتفاقا این شکنندگی فضای سیاسی در سرزمین های اشغالی می تواند بهترین و ایده آل ترین فضا را برای نیروهای مقاومت و همچنین ایران در جهت فشار به اسرائیل فراهم کند. چون به همان اندازه که فضای شکننده کنونی طی چهار سال گذشته در سرزمین های اشغالی تداوم و تشدید پیدا کند و ما شاهد برگزاری پنج دوره انتخابات پارلمانی در سرزمین های اشغالی بوده ایم و این احتمال هم وجود دارد که باز این دور باطل برگزاری انتخابات ادامه پیدا کند و به تشدید این فضای شکننده بینجامد به سود ایران خواهد بود. به خصوص آن که اختلافات بین دو رقیب و دو جریان اصلی انتخابات اسرائیل به اندازه یک یا دو کرسی انتخاباتی است. یعنی تا به این حد ما شاهد یک فضای شکننده در اسرائیل هستیم. بنابراین نه بنیامین نتانیاهو و نه لاپید نمیتوانند یک برتری قاطع و دولت مقتدر در اسرائیل شکل دهد. اتفاقاً بنیامین نتانیاهو باید دوبار مورد آزمایش قرار گیرد. یک بار در انتخابات است. یعنی خود نتانیاهو و دیگر چهرههای سیاسی و احزاب همسو با وی باید بیشترین آرا را کسب کنند و بعد از ان نتانیاهو باید در یک تلاش مضاعف بتواند همه این احزاب را در یک ائتلاف برای تشکیل کابینه گرد هم آورد که به نظر میرسد در این شرایط شکننده شاهد اوج گیری اختلافات و گسل سیاسی در سرزمین های اشغالی خواهیم بود. اگر نتانیاهو نتواند ائتلاف را شکل دهد، اداره امور با نخست وزیر مکلف است. یعنی مهمترین رقیبش لاپید می تواند به عنوان نخست وزیر مکلف کماکان اداره امور را در دست داشته باشد. با این حال باید این واقعیت را هم مد نظر قرار داد که اگر نتانیاهو بتواند در نهایت به قدرت بازگردد شرایط برای تقابل با ایران متفاوت از دوره نفتالی بنت و لاپید خواهد بود.
چطور؟
به هر حال نتانیاهو با تجربه ۱۲ ساله نخست وزیری در عرصه سیاست خارجی موفق تر از این دو چهره رقیبش (بنت و لاپید) عمل کرده است و به اصطلاح زبان تقابل با ایران را بلد است و اتفاقاً بیشترین تاکید و مانور سیاسی انتخاباتی نتانیاهو برای تخریب رقیب اصلی خود (لاپید) هم به حوزه سیاست خارجی با محوریت ایران، برجام و مسائل اینگونه اختصاص دارد.
عنوان داشتید که اکنون برای دولت بایدن مذاکرات احیای برجام به اولویت های بعدی تبدیل شده است؛ آیا انتخابات اسرائیل هم جزء اولویتهای دست چندم سیاست خارجی آمریکاست. چراکه بسیاری معتقدند بایدن به دنبال حمایت سیاسی و دیپلماتیک از لاپید و جریان همسو با وی است؛ به بیان روشنتر بایدن تمام تلاش سیاسی خود را به کار بسته است که حداقل نتانیاهو دوباره به قدرت باز نگردد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
اولا انتخابات اسرائیل در نوع روابط واشنگتن- تل آویو به شدت مهم و در عین حال به شدت تاثیرگذار است. به همین دلیل دولت ها در آمریکا در ادوار مختلف به نحوی سعی کرده اند که در مسیر انتخابات اسرائیل دخالت های خود را داشته باشند؛ پیرو این مسئله کافی است به چند دوره انتخاباتی که در زمان دونالد ترامپ برگزار شد، نگاه کنید. چون نوعی همخوانی سیاسی بین ترامپ و بنیامین نتانیاهو وجود داشت به همین دلیل دولت سابق آمریکا سعی کرد «هدیه انتخاباتی» را برای تداوم قدرت نتانیاهو به وی اعطا کند که مهمترین آن انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیت المقدس بود. در همین راستا ورود و دخالت دولت بایدن در ترسیم مرزی اسرائیل و لبنان طی هفته گذشته در منطقه گازی کاریش هم نوعی امتیازدهی آمریکا به لاپید در جهت تقویت و جایگاه سیاسی او در انتخابات پارلمانی سرزمین های اشغالی قلمداد می شود. اکنون نوعی همخوانی و همسویی بیشتری بین دموکراتها با جریانهای میانه در اسرائیل وجود دارد. در نتیجه دولت بایدن تمایل کمتری دارد جریانهای راست رادیکال مجدداً قدرت را به دست بگیرند.
البته در این باید به این نکته مهم اشاره کرد که اگرچه در برخی تحلیلها این تصور وجود داشت که دولت بایدن در قبال ایران، حتی نسبت به دولت اوباما، دموکرات تر و منعطف تر عمل کند، اما مشخصا در موضوع خانم امینی و تحولات چهل روز گذشته دولت بایدن رفتاری خصمانه و هجومی را در قبال تهران در پیش گرفته است که حتی در دوره دونالد ترامپ هم مشابه آن دیده نشد. این بدان معناست که اکنون اسرائیل و عربستان سعودی به عنوان پازل های مکمل در همین مسیر ریل گذاری شده بایدن قرار دارند. بنابراین حتی اگر این احتمال را هم بپذیریم که نتانیاهو به قدرت برسد حداقل و مشخصا در مسئله ایران با بایدن اختلاف نظری نخواهند داشت. چون کارنامه بایدن در تقابل با ایران در همین دو ماه گذشته در مسیر نگاه نتانیاهو است. پس اگر اختلافی بین بایدن و نتانیاهو وجود دارد به مسائل داخلی در سرزمین های اشغالی، شهرک سازی، نحوه برخورد با مردم فلسطین و نظایر آن است که محوریتی حقوق بشری دارند.
بین چهارمین انتخابات پارلمانی اسرائیل و پنجمین انتخابات که فردا سه شنبه برگزار می شود شاهد وقوع یک اتفاق مهم بودیم؛ تجاوز روسیه به اوکراین که به یک گسل در مناسبات مسکو و تلآویو تبدیل شده است. به باور شما تداوم و تشدید این گسل می تواند باعث شود که روسیه به شکل جدی و تمام عیاری جانب ایران را در منطقه بگیرد. چرا که بسیاری معتقدند روسیه همواره به دنبال نوع موازنه سازی بین اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران بوده است، هرچند که اکنون هم این سناریو مطرح است گسل کنونی در روابط روسیه و اسرائیل به یک نقطه بازگشت ناپذیر نرسیده است و با فروکش کردن جنگ اوکراین دوطرف اهتمام جدی برای ازسرگیری روابط خواهند داشت. در این بین انتخابات اسرائیل و روی کار آمدن نتانیاهو یا لاپید چه تاثیری بر موازنه سازی مسکو بین تهران و تل آویو مسئله خواهد داشت؟
در سوالتان چند نکته وجود دارد که باید به صورت جداگانه بررسی شود؛ اول اینکه نکته شما کاملاً درست است و روابط و گسل کنونی در مناسبات اسرائیل و روسیه کاملا موقتی است و به نقطه بازگشت ناپذیر نرسیده است. یعنی به محض اینکه جنگ اوکراین فروکش کند دو طرف در کوتاه ترین مدت روابط خود را از سر خواهند گرفت. نکته دیگر این است که اسرائیل بین فشارهای آمریکا و اروپا و مناسبات جدی و راهبردی خود با روسیه در نهایت مجبور شدند جانب غرب را بگیرند و اکنون هم هزینه این انتخاب را پرداخت کرده اند. در صورتی که بنیامین نتانیاهو در در دوران تبلیغات انتخاباتی بارها عنوان داشته است که اگر وی کماکان نخست وزیر اسرائیل بود هنوز مناسبات روسیه و اسرائیل ادامه داشت. این بدان معناست که اگر نتانیاهو بتواند دوباره به قدرت بازگردد، اگرچه به دنبال تغییر راهبرد اسرائیل در قبال جنگ اوکراین نخواهد بود، اما سعی خواهد کرد که روابطش با روسیه را مدیریت کند. در ضمن همینکه تا اکنون اسرائیل پاسخ منفی به درخواست های مکرر زلنسکی برای دریافت تسلیحات داده است نشان می دهد که اسرائیل نیم نگاه جدی برای روابط با روسیه دارد و سعی نمی کند رفتار، تصمیم و اقدامی را در دستور کار قرار دهد که به قول شما روابط دو طرف به نقطه بازگشت ناپذیر برسد. در مجموعه این نکات و در پاسخ به بخش دیگری از سوال شما فعلا تا زمان فروکش کردن جنگ اوکراین چون روسیه شاهد یک سیاست ضد کرملینی از جانب اسرائیل است سعی میکند حمایت دیپلماتیک خود را از تهران داشته باشد، اما این بدان معنا نیست که تحولات منطقه شاهد یک پوست اندازی راهبردی خواهد بو،د بلکه روسیه دارد نوعی مدیریت را در دستور کار قرار دهد./رق
نظر شما :