مسکو و آنکارا منافع متضاد دارند
سایه رقابت امنیتی روسیه و ترکیه در بحران قره باغ
نویسنده: عارف بیژن، کاندیدای دکتری مطالعات منطقه¬ای دانشگاه دولتی سن پترزبورگ و پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: بحران قره باغ که آتش زیر خاکستری است که دوباره طی ماه¬های گذشته شعله¬ور شده اکنون با میانجی¬گری روسیه و نقش غیر مستقیم ترکیه به صلح موقت رسیده است. بدین معنا که با وجود آنکه در توافق آتشبس جمهوری آذربایجان و ارمنستان نامی از ترکیه به عنوان صلحبان برده نشده اما آنکارا همانگونه که باکو بر آن اصرار می-ورزید، با مسکو به توافق رسید که در عملیات نظارت بر چگونگی اجرای توافق پایان مخاصمه قرهباغ همکاری داشته باشد. مطابق با توافق میان آنکارا و مسکو، نظامیان ترک نیز در یک مرکز مشترک بر چگونگی اجرای موافقنامه پایان مخاصمه در این منطقه نظارت خواهند کرد. طرف روسی اعلام کرده که حضور ترکیه در این مرکز ارتباطی با عملیات صلح بانی ندارد و این تنها مسکو است که قرار است در این زمینه نقش اصلی ایفا کند؛ امری که ترکیه با آن مخالف است و خواهان مشارکت حداکثری در این منطقه است. جدای از نقش آفرینی روسیه و ترکیه در ایجاد صلح پایدار در قره باغ باید به نیات این دو کشور در دستیابی به منافع امنیتی خود در منطقه استراتژیکی قفقاز جنوبی توجه داشت.
درگیری ها و مناقشات تنش برانگیز در منطقه قفقاز جنوبی، به ویژه منازعات قره باغ بین ارمنستان و آذربایجان، پی ریزی یک محیط امنیتی متزلزل و تداوم بی ثباتی و تقابلات نظامی منطقه ای را موجب شده است. بدین ترتیب آنچه آشکارا برای همگان عیان است دو مورد است: 1-پایداری تحولاتی از این دست در منطقه و برهم خوردن نظم و امنیت محیط(معضل اساسی)، 2- فقدان وجود راه حلی صلح آمیز پایدار و خلاء دیپلماتیک در زدن مهر پایان بر تنش های موجود (نادیده گرفتن معضل).
با شروع جنگ و درگیری ها در قره باغ از تاریخ 27 سپتامبر 2020 شاهد سربرآوردن گدازه های این آتش فشان همیشه بیدار بودیم، آتش فشانی که تقریبا سه دهه از درون خود نارضایتی ها و کشمکش های بی نتیجه ای را فوران می کرد. در جریان تحولات اخیر در این منطقه و با آتش¬بس اعلام شده برای فرونشاندن آتش منازعات با میانجی گری روسیه، طرفین آتش¬بس اعلام شده را به صورت موقت پذیرفتند و قرار بر این است ارمنستان بخشی از مناطق تحت کنترل خود را به جمهوری آذربایجان تحویل دهد. گرچه در این میان شاهد ورود و مداخله و همچنین همکاری هایی با مذاکرات دیپلماتیک از جانب کشورهای مختلف و گروه مینسک برای پایان بخشیدن به این تنش تاریخی و معضل دیرین قره باغ بودیم، لیکن در کنار آن نیز نمی توان ناکامی و بی ثمر بودن اقدامات اتخاذ شده کشورها برای آتش بس انسانی و دفاع از حقوق غیرنظامیان، و همچنین رقابت آنها برای دست یابی به منافع ملی و منطقه ای خود را فراموش کرد؛ امری که خود موجب فراموشی مشکل اصلی و یا به عبارتی پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن شده است.
به گونه ای می توان گفت سیاست سکوت، انکار و سکون تعمدی کشورهای دیگر گویای رویکردی است که همانند چتری بر مسئله قره باغ سایه انداخته و حل و فصل آن را به چالش می کشد. در این میان شاهد مشارکت و حمایت هایی برخی کشورهای منطقه از یکی از طرفین به صورت آشکار و پنهان بودیم. چنانچه ترکیه به صورت علنی به حمایت از آذربایجان برخواسته است. دریغ از اینکه آنچه در این میان اهمیت دارد، راه حلی برای پایان وضعیت همیشگی است و نه دفاع و جانبداری از یکی از طرفین درگیر در منازعه؛ چراکه این کار تنها می تواند چوب در آتش این جنگ دیرین ریخته و همواره آتشی در زیر خاکستر آن روشن نگاه دارد. اما چرا این مناقشات برای کشورهایی چون روسیه و ترکیه اهمیت دارد. نباید فراموش کرد که روسیه و ترکیه در خاورمیانه و به ویژه در کشور سوریه نیز مداخله و مشارکت دارند و طی چند سال گذشته روسیه و ترکیه هر دو در مهمترین میادین جنگی جهان نقش فعالی ایفا کرده اند.
به نظر می رسد مناقشات در حوزه نفوذ روسیه و از جمله قره باغ برای مسکو از دو جهت در آینده اهمیت دارد: در وهله اول مسکو درصدد دور نگاه داشتن غرب از این منطقه و اعمال نفوذ خاص خود (privileged influence) در فضای پساشوروی است. اگرچه به باور برخی ناظران سیاسی در میان تحولات این منطقه، نفوذ مسکو در قفقاز جنوبی محدود است؛ لیکن نمی توان منکر شد مسکو نسبت به کشوری چون ترکیه، این قدرت را دارد که با همه بازیگران منطقه ای مناسباتی داشته و همکاری کند. چنانچه به لحاظ تاریخی می توان گفت روسیه هم برای ارمنستان و هم آذربایجان تسلیحات تامین می کرد. از دیگر سو ارمنستان که یک پایه از این نزاع است نیز بر روسیه به عنوان یک ضامن و فراهم کننده امنیت تکیه می کند. از سوی دیگر مسکو بزرگترین شریک تجاری آذربایجان در کشورهای مستقل مشترک المنافع (CIS) و خزر است. بنابراین آذربایجان دربردارنده منابع انرژی فراوان است و این سیاست امنیت انرژی مسکو را تضمین می کند. در نتیجه در تحولات اخیر قره باغ پوتین با احتیاط پیش می رود تا هیچ یک از طرفین مناقشه را از دست ندهد. بنابراین پوتین قصد آن را ندارد که دیگ منازعات بیش از حد بجوشد، اما در این میان آنچه اوضاع را پیچیده تر می کند، مداخله ترکیه به میدان نبرد است.
قطعا ترکیه نیز خود آنچنان هم برای رویارویی با روسیه علاقمند نباشد، لیکن این مداخله در قفقاز جنوبی و رقابت ترکیه و روسیه هماوری آنها را در سایر صحنه های سیاسی در حال تغییر و تحول، چون سوریه به حالت موازنه نگه می دارد. قابل انکار نیست که ترکیه درصدد است با به چالش کشاندن مسکو و انحصارگرایی امنیتی روسیه در خارج نزدیک و خاورمیانه، برای خود اعتبار منطقه ای به دست آورد تا در مناطق دیگری چون قفقاز نیز سرآمد و پیشرو باشد. اردوغان درصدد واقعیت بخشی به آرمان ها و بلند پروازی های خود بوده و برای طرح ریزی قدرت ترکیه، از بحران های منطقه از سوریه و لیبی گرفته تا یونان و قبرس و قره باغ بهره برداری می کند. اما آنچه در این میان به وضوح به چشم می خورد، به نوعی چشم پوشی تعمدی بازیگران دخیل در این مسئله همچون ایالات متحده و نه تنها روسیه است.
به نظر می رسد روسیه در رابطه با منطقه قره باغ سیاستی ترکیبی را در پیش گرفته است. بدین معنا که گرچه رویکرد مسکو برقراری یک محیط امنیتی متناسب با منافع ملی و امنیتی خود است اما قصد ورود هیجانی و جنجال برانگیز و تحریک دیگر بازیگران را ندارد. به عبارتی قدرت نرم روسیه نقش آن در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را تداوم می¬بخشد، پس مسکو چندان هم از بابت مناقشات همیشگی قره باغ نگرانی نخواهد داشت لیکن به دنبال آن است که حواسش از فعال گرایی بازیگران دیگر و مداخلات آنها پرت نشود.
از دیدگاه روسیه، ترکیه از آب گل آلود مناقشات منطقه ای قصد گرفتن ماهی دارد. چرا که با ورود به بازی قره باغ ترکیه می تواند با تغییر وضع موجود، بازی را به سمتی برد که در آن آذربایجان، متحد دیرین آن، موفق و پیروز بیرون آید. از دیگر قصد ترکیه، سو نشان دادن خود به عنوان میانجی و واسطه ای مهم و فعال و کارآمد در بیشتر مناقشات منطقه ای است. برای ترکیه، جنگ قرهباغ نمایشی بود از نقش فزاینده آنکارا در منطقه استراتژیک مهم قفقاز جنوبی.
اگرچه توافق صلح فقط برای مدت پنج سال به صلح بانان روس اجازه فعالیت میدهد، و بعد از آن ارمنستان و جمهوری آذربایجان میتوانند خواهان خروج آنها از منطقه شوند، اما می توان پیش بینی کرد که روسیه برای تثبیت جایگاه خود در این منطقه این توافق را برای یک دوره 5 ساله دیگر تمدید کند. بنابراین به نظر می رسد که در تحولات اخیر قره باغ و تحولات بعد از آن بین دو کشور روسیه و ترکیه هماوردی هایی برای عرض اندام خود صورت گرفته که در این جریان ترکیه درصدد به چالش کشاندن انحصارگرایی امنیتی روسیه، و روسیه نیز در پی اعمال بازی بزرگ و رهبری منطقه است. در نهایت می توان گفت آنچه حل مناقشه قره باغ به آن نیاز دارد «اتحادی امنیتی» با اولویت صلح سازی در منطقه قفقاز جنوبی با حضور تمامی بازیگران دخیل در آن و نه رقابت بر سر رهبری امنیتی این منطقه است.
نظر شما :