چرا آنکارا بُرد و تهران جا ماند؟
ایران و ترکیه در آزمون قره باغ
دیپلماسی ایرانی: بحران قفقاز و جنگ پیرامون آن به یک آتش بس خونین ختم شده است. آذربایجان و ارمنستان بعد از اینکه سه بار آتش بس را نقض کردند و به جنگ با یکدیگر ادامه دادند سرانجام در روز 9 نوامبر 2020 به یک توافق آتش بس تن دادند که در آن عملا ارمنستان با وجود خودداری از پذیرفتن لفظ شکست، تن به شکست داد. در این میان شاهد اعمال نفوذ روزافزون ترکیه به عنوان مدافع تمام قد آذربایجان و بازی متفاوت روسیه به عنوان متحد سنتی ارمنستان در این کش مکش بودیم. ایران نیز تلاش می کرد از یک سو مدافع آذربایجان باشد در عین حالی که تلاش داشت از وخیم تر شدن اوضاع خودداری و موضع بی طرفی خود را حفظ کند. برای بررسی بیشتر این موضوع گفت وگویی را با صادق ملکی، کارشناس مسائل سیاسی و استراتژیک انجام دادیم که سالها روی منطقه قفقاز و حوزه ترکیه کار مداوم کرده است که در ادامه می خوانید:
بحران قفقاز را چگونه ارزیابی می کنید؟
بحران قره باغ، بحرانی منجمد بود که دیر یا زود بخاطر شکست تلاش های صلح و از آن مهمتر تغییر شرایط آذربایجان و ارمنستان به جنگ کشیده می شد. سرانجام این بحران پس از سه دهه منجر به جنگ شده و آذربایجان توانست در این جنگ به پیروزی قابل قبولی دست یابد. فارغ از تاثیرگذاری ظرفیت سرزمینی و جمعیتی آذربایجان در نبرد، شکوفایی و توسعه اقتصادی این کشور عامل اصلی این پیروزی بود. البته باید به تعاملات متوازن برقرار شده با آنکارا ، مسکو و... و تاثیرات آن در این پیروزی نیز توجه داشت.
آیا بحران قفقاز با تحریک عوامل خارجی از جمله اسرائیل، ترکیه و روسیه به این سطح از وخامت رسید؟
بیش از تحریکات، عدم حل بحران از کانال مذاکرات و تدوام اشغالگری سرزمین های آذربایجان عامل اصلی جنگ بود. طبیعی است که در روند بحران کشورهای نام برده نیز به عنوان محرک نقش های پیچیده و چند وجهی داشته اند.
آیا می توان گفت در این جنگ ارمنستان عملا شکست خورد و با بازپس گیری سرزمین های آذربایجان که حمایت قطعنامه های سازمان ملل را دارد، جنگ برای همیشه به پایان رسید؟
بحران قره باغ که ظاهرا با ورود روسیه پایان یافته است، هنوز فاصله ای زیاد برای حل شدن دارد. جنگ های ژئوپلتیکی متاثر از عوامل داخلی و خارجی، اگر نتواند عامل رسیدن به نقطه تعادل باشند، آبستن جنگی دیگر خواهند بود. با این وجود در مسیر فراز و نشیب های بحران توجه به نقش کلیدی اقتصاد در بازی طرفین درگیری برای همه و در این میان ایران جای تعمق عمیق دارد. دقت کنیم درگیری رخ داده میان آذربایجان و ارمنستان دارای ابعادی چند لایه و در عین حال پیچیده با بازیگران متعدد است که چگونگی مواضع و نقش آنها خود از ابعاد مهم این پیچیدگی هاست. فروکاستن تمامی ابعاد این درگیری ها به موضوع اشغال قره باغ، دور شدن از سیاست های کلان تهران، آنکارا و مسکو است. با مدنطر قرار دادن این نکات در صورتی که شرایط امروز نتواند عامل برقراری نوعی توازن میان همه بازیگران باشد، در آینده می تواند دوباره بستر بحرانی دیگر شود. این نکته را توجه کنید در آینده در صورت تثبیت روند صلح، شاید ارمنستان نیز بتواند به دستاوردهای بیشتری از جنگ دست یابد.
در این بحران شاهد حضور دو بازیگر مهم منطقه ای، روسیه و ترکیه بودیم که این بار ترکیه تمام قد از آذربایجان حمایت کرد. اهداف و دورنمای این بازیگری را چگونه تفسیر می کنید؟
مقامات باکو و آنکارا بارها اعلام کرده اند که آذربایجان و ترکیه یک ملت در دو دولت هستند. آذربایجان در نگاه استراتژیکی ترکیه، مهمترین متحد راهبردی این کشور تعریف شده است. جنگ قره باغ فرصت اثبات این راهبرد را فراهم کرد. با تضعیف تشیع به عنوان مهمترین مولفه آذربایجان به علت سیاست های کمونیستی بلند مدت روس ها در گذشته، همخوانی رویکردهای سکولار باکو – آنکارا، ایران هراسی ناشی از رویکردها و... پیوندها میان باکو و آنکارا هر روز قویتر کرد. ملاحظات اقتصادی دو طرف و سیاست بنیادین ترکیه مبتنی بر کسب جایگاه اصلی انتقال انرژی منطقه قفقاز، آسیای میانه و روسیه و حمایت غرب از این جایگاه و از همه مهمتر نگاه پراگماتیسمی ترکیه به روابط منطقه ای و بین المللی که منافع محور بوده است سبب شد ترکیه، بازیگر پیروز این بحران باشد. در آینده بیشتر با تبعات مثبت این تحول بر ترکیه و آثار منفی آن بر ایران آشنا خواهیم شد. در این سخن تنها حذف ایران از مسیر ترانزیتی مدنظر نیست، بلکه این تحول بر امنیت ملی ما هم تاثیرات منفی در بعد تحریکات قومی خواهد داشت. توجه کنید در جنگ قره باغ در پیروزی باکو بر ایروان، بیش از عامل مذهبی عامل قومی بخوانید ترکیسم تاثیر داشته است. در به وجود آمدن این روند فارغ از سیاست های باکو و آنکارا، سیاست های کلان و اشتباه ایران نیز موثر بوده است. دقت کنید خودکرده را پشیمانی نیست. برنده و بازنده بودن در یک بحران امری آنی نبوده و زنجیروار به سیاست های کلان و خُرد کشورها ارتباط دارد. وقتی ما به عنوان ایران مشغول بازی بزرگتر از ظرفیت خود باشیم، از بازی های منطقه ای در اندازه قامت خویش باز می مانیم.
آیا می توان گفت ترکیه به عنوان یک بازیگری که تلاش دارد نقشی فراتر از یک کشور عادی منطقه ایفا کند و وارد بازی های بزرگ منطقه ای شده و درصدد پیگیری پروژه نوعثمانی گری است، پیروز اصلی جنگ قره باغ شده است؟
در سیاست خارجی ترکیه چون غالب کشورها، دشمن و دوست ابدی وجود ندارد. آنکارا در سال های اخیر نشان داده در جای که درک می کند پیروز نیست با چرخش های آنی تغییر رویه می دهد. ترکیه نشان داده استاد فرصت شناسی بوده و قادر است تهدید را تبدیل به فرصت کند. ترکیه کشوری است که می تواند با مد نظر قرار دادن منافع خود در عین عضویت در ناتو، با مسکو به ماه عسل رفته و این خود نشان از بلوغ سیاست گذران این کشور دارد. شما نظری به اقتصاد بدون منابع طبیعی این کشور کنید و آن را با ایران و منابعش مقایسه کنید. ترکیه امروز کجا ایستاده و ما کجا ایستاده ایم. بله، اقتصاد قوی و رویکردها و رفتارهای نرمال سبب شده ترکیه در قواره ای بزرگتر از یک دهه پیش نه در قره باغ بلکه تا گستره لیبی حضور یابد. امروز ترکیه قوی برای خود در حوزههای تاریخی عثمانی حق تقدم قائل شده و سیاست نوعثمانگرایی را تعقیب می کند. دقت کنید هدف نوعثمانگرایی آنکارا چون عثمانیان غرب نبوده و نیست. نوعثمانگرایی امروز ترکیه درگیر عراق، سوریه، قره باغ بوده و رو به شرقی دارد که مهترین چالش آن ایران است. مانع و نقطه برخورد نهایی نوعثمانگرایی ترکیه از نظر داوود اوغلو در کتاب عمق استراتژیک، ایران است. ترکیه نه تنها تمایل به ورود ایران به هیچ پیمان یا همکاری منطقه ای ندارد، بلکه مانع آن نیز می شود. سه جانبه آستانه نیز در نهایت خود، دو جانبه شد. ترکیه با ایجاد ناامنی و تغییر شرایط عراق و سوریه امروز نه تنها پروژه مسیر ترانزیت انرژی ایران، عراق و سوریه به مدیترانه را به محاق برده بلکه بر مسیر ترانزیت شمال و جنوب نیز با دستاورد قره باغ سایه انداخته است. البته ترکیه رقیب ماست و از رقیب انتظار بیشتری نمی رود و ما به جای اینکه تقصیرات را متوجه دیگران کنیم، باید به سیاست های کلان خود و نتایج آن توجه کنیم تا دلایل رسیدن به وضعیت امروز را دریابیم. با این نگاه باید قره باغ را در کنار تمامی تحولات منطقه تحلیل کنیم و به چرایی پیروزی ها و شکست ها برسیم. توجه کنیم در بحبوحه استقلال آذربایجان آقای ولایتی هنگام ورود به باکو اعلام کرد ما از دروازه مسکو وارد آذربایجان شده ایم و اوزال نیز در قبال تحولات آذربایجان گفت آنان شیعی اند و ما را با آنان کاری نیست. در طول زمان و در فراز و نشیب های تحولات، ما همچنان از دروازه مسکو به باکو نگریستم و اما ترکیه در صبوری استراتژیک با تغییر زاویه دید از نگاه مذهبی به نگاه قومی و با اقتصاد قوی به جایی رسید که امروز رسیده است.
اما شما در یادداشت اخیرتان که در دیپلماسی ایرانی کار کردیم، کارنامه ایران در قره باغ موفق ارزیابی کردید؟
بله این ارزیابی با توجه به شرایط و قابلیت هاست. این رویکرد درستی بود که ما در حالی که قدرت و بضاعت سیاسی نداریم، در بحران قره باغ وارد یک ماجراجویی جدید و خطرناک نشدیم. این سخنی بس تلخ و آزاردهنده است، اما نگاهی به تحولات پیرامونی و روندها نشان می دهد سیاست های کلان ما در بسیاری از حوزه ها، به گونه ای بوده که در نهایت به خود تحقیری منجر شده است. مشخص بود که آذربایجان پیروز قره باغ است. سیاست استخوان لای زخم جواب نمی داد. این مایه خرسندی بود که طرف بازنده چون گذشته نبودیم. البته همه این اظهارات ملاحظات و حاشیه های خود را دارد. ما در بحران قره باغ همین که وارد تور پان ایرانیست ها و پان ترکیسم ها نیفتاد یم و جبهه دیگری باز نکردیم جای شکر داشته و کارنامه ای قابل قبول است. ترکیه مترصد فرصتی بوده و است که بر باد پان ترکیسم بدمد. ترکیه چرا مرزهای ایران را چند سال پیش دیوار کشی کرد؟ آیا قرار بود و یا قرار است بحرانی پیش بیاید؟ ترکیه قبل از بحران سوریه مرزهای خود با این کشور را مین روبی کرد و علیرغم امضای معاهده استراتژیک با دمشق، با سیاست های حمایت از داعش سبب نابودی جبهه مقاومت و کلنگی شدن سوریه شد. اگر روزی چالش میان ایران و امریکا منجر به جنگ شود آیا آنکارا با منطق و نگاه غلط و فریب دهنده مبتنی بر حمایت از پان ترکیسم به خاک ایران ورود نخواهد کرد؟ البته این خیال خام را برخی از افراطیون در ترکیه به گور خواهند برد، اما هوشیاری لازمه کشورداری است. باز هم با توجه به شرایط سختی که در داخل و خارج داریم، اذعان می کنم کارنامه ما در قره باغ خوب بوده است.
آیا می توان این پیروزی را در قالبی بزرگتر، در سطح رقابت های ترکیه با قدرت های جهانی چون فرانسه در معادلات بین المللی بدانیم؟
از بعدی این سخن درست است. پاریس همیشه در کنار ایروان بوده و اقلیت قدرتمند ارامنه در فرانسه با لابی هایی که انجام دادند توانستند لایحه قتل عام ارامنه توسط عثمانی را سال ها پیش در پارلمان این کشور تصویب کنند. در مدیترانه شرقی نیز رقابت جدی میان پاریس و آنکارا وجود دارد. در قره باغ معادلات به زیان فرانسه و به سود ترکیه رقم خورد.
دستاوردهای روسیه را از جنگ چه می دانید؟
تردید نکنید بازیگر دیروز، امروز و فردای قفقاز، روسیه است. بله روس ها پیروز بحران بودند. در بحران قره باغ فرصتی ایجاد شد که روس ها ضمن تنبیه رئیس جمهور غربگرای ارمنستان، توانستند با توافق طرفین منازعه بطور قانونی به قفقاز جنوبی بازگردند و پس از این بیش از گذشته بر معادلات فعلی و آینده تاثیرگذار خواهند بود.
با توجه به حساسیت های قومی در داخل ایران، بازیگری ایران را در این میان چگونه تفسیر می کنید؟
در بروز این حساسیت ها به لایه های و سطوح مختلف باید توجه کرد. در اینکه ترکیه و آذربایجان در سیاست های غیر اعلامی خود از پان ترکیسم حمایت می کنند تردیدی وجود ندارد. اما حساسیت های ایرانیان آذری نسبت به بحران قرهباغ را نباید تماما به پان ترکسیم ربط داد. مگر جدایی مناطق قفقاز درد و حسرت مشترک ایرانیان نیست. این حسرت و اندوه برای آذری های ایرانی مضاعف است. اشغال قره باغ و مناطقی از خاک آذربایجان برای آذری ایرانی درد و آزادی آن مایه خوشحالی بود. نگران نباشید، آذربایجان مهد ظهور ایران معاصر با صفویه بوده و آذربایجانیها نقش بی بدیل در حفظ و اعتلای ایران داشته و دارند. در کشورداری توجه به روانشناسی قومی از اهمیت بسزایی برخوردار است. نقل است که مظفر الدین شاه می گفته ما تبریز را پایتخت دوم ایران کردیم اما همیشه از تبریز و تبریز یان در هراس بودیم و مشروطیت نشان داد که شاه قاجار حق داشته نگران باشد. در سیاست باید بگونه ای زمامداری کرد که نگرانی ها از بین برود.
نظر شما :