ایران در آستانه ورود جوانان به کاخ سفید چه برنامه ای را دنبال می کند؟
مسکو، برجام و برنامه هسته ای ما
دیپلماسی ایرانی – بعد از اقدام ایران برای آغاز غنیسازی ۲۰ درصد شاهد مواضع، اقدامات و رفتارهایی در داخل، هم از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و هم از سوی دولت هستیم که در آستانه ورود جو بایدن به کاخ سفید نشان می دهد تهران مسئله افزایش فشار را ذیل کاهش هر چه بیشتر تعهدات برجامی در دستور کار قرار داده است؛ سیاستی که حتی می تواند به مخالفت کشورهای متحد جمهوری اسلامی یعنی روسیه و چین منجر شود. اما به واقع تهران به دنبال باز کردن فضای سیاسی است یا با این اقدامات و مواضع در یک گام رو به جلو خواهان فشار بر آمریکا برای امتیازگیری بیشتر است؟ در این شرایط دیگر میتوان روی حمایت دیپلماتیک و سیاسی روسیه و چین حساب باز کرد؟ به تبع این مسائل سوال جدی تر آن است که راهبرد و نگاه مسکو و پکن در قبال برجام و برنامه هسته ای ایران در دوره جو بایدن دستخوش چه تحولاتی خواهد شد؟ پاسخ به این سوالات، محور گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر سابق ایران در مجارستان و نروژ و استاد مسائل ژئوپلیتیک است که در ادامه میخوانید:
بر خلاف تحلیل شما در گفت وگوی پیشین با دیپلماسی ایرانی پیرامون نگاه مثبت تهران به منظور باز شدن فضای دیپلماتیک در آستانه ورود جو بایدن ما در عمل شاهد هستیم که، هم مجلس یازدهم و هم دولت دست به اقداماتی زده اند که به نظر میرسد اتفاقا به دنبال بستن فضای دیپلماتیک هستند. از آغاز غنیسازی ۲۰ درصد گرفته تا احتمال کاهش سطح نظارتهای اژانس که در گفته های سه شنبه این هفته علی ربیعی، سخنگوی دولت با محوریت بند ششم مصوبه مجلس موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریمها مطرح شد. حتی احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیات رئیسه مجلس شنبه هفته جاری تاکید کرده بود که طبق قانون مجلس شورای اسلامی اگر تا سوم اسفند ماه، آمریکا تحریمهای مالی، بانکی و نفت را حذف نکند؛ قطعا بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را از کشور اخراج و حتما اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف خواهیم کرد. هر چند که دو روز بعد فریدون عباسی، دیگر نماینده مجلس یازدهم به عنوان رئیس کمیسیون انرژی و نیز رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی عنوان داشت که هیچگاه بازرسان آژانس را اخراج نمیکنیم، اما این مسئله را مطرح کرد که با ندادن ویزا به بارزسان آژانس و جلوگیری از ورودشان به کشور مانع از بازرسی های سرزده خواهیم شد که تا اندازه ای می تواند همپوشانی جدی و معناداری با کاهش نظارت ها داشته باشد. حال کماکان هم معتقدید تهران به دنبال باز کردن فضای سیاسی است یا با این اقدامات و مواضع در یک گام رو به جلو خواهان فشار بر آمریکا برای امتیازگیری بیشتر است؟
آن چه که توسط اعضای مجلس یازدهم مطرح شده است خصوصا مسئله اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا سوم اسفندماه سال جاری جزو مسائلی هستند که بیشتر در قالب مواضع شخصی و تحلیل های فردی نمایندگان جای دارد. به بیان دیگ این مواضع فردی ملاک تحلیل نیست. همن گونه که در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی هم عنوان داشتم نمایندگان مجلس آزادند که در خصوص مسائل مختلف نظرات خود را مطرح کنند. به هرحال این نمایندگان به واسطه حوزه وظایف نظارتی خود می توانند در رابطه با هر مسئلهای سخن بگویند و یا واکنش نشان دهند، اما مسئله مهم و تعیین کننده به نقش دستگاههای اجرایی در رابطه با پرونده فعالیت های هسته ای و برجام باز می گردد. یعنی باید نقطه اتکا و مبنای تحلیل در این خصوص مواضع، اقدامات و رفتارهای سازمان انرژی اتمی، وزارت امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی و شخص رئیس جمهور رئیس جمهور باشد که خوشبختانه تاکنون نه آقای خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور و نه آقای کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی موضعی در خصوص اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح نکرده اند. ضمن اینکه گفته های آقای ربیعی، سخنگوی دولت پیرامون احتمال کاهش نظارت ها نیز تاکنون به مرحله عملیاتی نرسیده است و مشخص نیست که این تصمیم چه زمانی در دستور کار قرار گیرد. این ها علاوه بر آن است که قطعاً نوع رفتار، تصمیمات و اقدامات دولت جو بایدن در خصوص برجام می تواند تکلیف بسیاری از این مسائل را روشن کند. به قول خانم نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده دیوانه ای که چهار سال به عنوان رئیس جمهور آمریکا جهان را درگیر کرد در حال خارج شدن از کاخ سفید است. حال احتمال دارد که ذیل تلاش ها برای استیضاح مجدد ترامپ، پایان حیات سیاسیش با خفت و خواری و برای همیشه باشد. یعنی در آمریکا هم فضا در حال تغییر است. لذا در نگاهی کلی کماکان معتقدم تهران با رصد این تحولات به دنبال باز کردن فضای سیاسی است. البته که همزمان با برخی اقدامات و مواضع در یک گام رو به جلو خواهان فشار بر آمریکا برای امتیازگیری بیشتر است؛ یعنی این دو مسئله منافاتی با هم ندارند، بلکه یک برنامه ریزی برای پیشبرد اهداف و مسیری برای دستیابی به منافع مان از مسیر دیپلماسی است.
حتی اگر ارزیابی شما را هم قبول داشته باشیم اخیراً در داخل مطرح شده است که مسئله اساسی بازگشت جو بایدن به برجام نیست، مسئله تعیین کننده در خصوص تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران در قبال برجام و پرونده هستهای به لغو تحریم ها و تاثیر ملموس آن بر اقتصاد کشور باز می گردد، در صورتی که به نظر میرسد این مسئله بسیار زمان بر است. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
پیرو نکته شما سران و مقامات جمهوری اسلامی ایران اخیرا عنوان داشتند که مسئله اساسی بازگشت ایالات متحده آمریکا و شخص جوبایدن به برجام نیست، بلکه لغو تحریم هاست که می تواند تعیین کننده باشد. این یک موضع گیری کاملا درست و هوشمندانه در راستای دستیابی به منافع مان در توافق هسته ای است. به هر حال برجام توافقی بین ایران و شش قدرت جهانی بود که ما با پذیرش برخی تعهدات مانند کاهش غنی سازی ها و توقف برخی فعالیت های دیگر در تاسیسات هستهای خود خواهان رسیدن به منافع اقتصادی و تجاری با لغو تحریمها بودیم که به صورت ناقص شاهد اجرای آن بودیم. اما با آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ و اقدام او برای خروج از برجام حتی همین اجرای نیمبند برجام هم به کلی کنار رف و در عمل شاهد بودیم که جمهوری اسلامی ایران تمام تعهدات برجامی خود را عملیاتی کرد، اما در آن سو ایالات متحده آمریکا با خروج از برجام، بازگشت تحریمهای بی سابقه و اعمال سیاست فشار حداکثری و همزمان با آن تعلل اروپایی ها در عمل به تعهداتشان سبب شد که طی سه سال اخیرا ایران از تمام امتیازات اقتصادی و تجاری برجامی محروم شود. پس می بینید که برای جمهوری اسلامی ایران اولویت مسئله لغو تحریمها و رسیدن به منافع اقتصادی و تجاری در برجام است. یعنی برای ایران تفاوتی نمی کند که جو بایدن با بازگشت به برجام به دنبال لغو تحریم ها باشد و یا اینکه بدون بازگشت به توافق هستهای این لغو تحریمها صورت گیرد. مسئله اصلی جمهوری اسلامی ایران لغو تحریم و تاثیر آن بر اقتصاد و معیشت است. البته با توجه به مواضع جو بایدن و چینشی که وی در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی در کابینه خود داشته است به نظر می رسد که وی هم نگاه جدی برای بازگشت به برجام دارد. این خود یک نکته مثبت است. به هر حال کسانی که در جریان مذاکرات برجامی ایالات متحده آمریکا حضور داشتند اکنون سمتهای مختلفی را در دولت بایدن در اختیار گرفتنه اند. این مسئله نشان می دهد که نگاه دولت جدید آمریکا به برجام مثبت است. چون این اعضای کابینه بایدن در طول چهار سال گذشته انتقادات جدی به عملکرد دونالد ترامپ در خصوص توافق هستهای و پیگیری سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران داشتهاند. لذا در پاسخ مشخص به سوال شما باز هم تاکید می کنم مسئله تعیین کننده بازگشت بایدن به برجام نیست، بلکه لغو تحریمها است. حال اینکه دولت جو بایدن چه مقدار از این تحریمها را لغو خواهد کرد؛ آیا تحریم ها به صورت کلی لغو خواهد شد یا بخشی از آن یغو می شود، مسئله ای است که هنوز نمیتوان در خصوص آن پاسخ روشن و قطعی داد. اما جمهوری اسلامی ایران انتظار دارد و به صورت صریح، شفاف و روشن هم اعلام کرده است که خواهان لغو تمام تحریم ها و ملغی کردن سیاست فشار حداکثری است. حال به فرض اینکه ایالات متحده آمریکا و دولت جو بایدن به بهانه مسائلی مانند نفوذ منطقه، توان موشکی و حقوق بشر بخشی از تحریم های مربوط به اشخاص و یا نهادهایی در داخل کشور را لغو نکند، آن زمان شرایط باید بنا به اقتضائات خاص خود مورد ارزیابی قرار گیرد. چرا که دونالد ترامپ و پمپئو بخشی از این تحریمها را به گونه ای اعمال کرده اند که جو بایدن مجبور است برای لغو آن ها به مجوز کنگره آمریکا نیاز داشته باشد. اما بایدن در گام اول می تواند برای نشان دادن حسن نیت خود و جدیت برای احیای برجام، ضمن بازگشت به توافق هستهای طی یک فرمان به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده بخشی از تحریم های مربوط به جمهوری اسلامی ایران را بدون مجوز کنگره لغو کند. این مسئله کاملا عملی است. در این صورت قطعا جمهوری اسلامی ایران هم کاملاً نگاه مثبتی به بازگشت پذیری اقدامات خود خواهد داشت. به موازات آن بایدن برای سایر تحریم هایی که لغو آن نیازمند مجوز مجلس نمایندگان و مجلس سنا است میتواند از اهرم لابی در این دو مجلس استفاده کند. به هر حال با انتخابات جدید اکثریت کنگره در اختیار دموکرات ها قرار گرفته است که امتیاز بسیار مهمی برای جو بایدن به شمار میرود. در این صورت رئیس جمهور جدید در ایالات متحده آمریکا میتواند ظرف کمتر از یک ماه بخش دیگری از تحریم های ایران را با مجوز کنگره لغو کند.
چرا یک ماه. آیا منظور خاصی از تعیین این بازه زمانی دارید؟
به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. چون در این رابطه نباید اهمیت پارامتر «زمان» را از نگاه دور داشت. خصوصاً اینکه آقای رافائل گروسی، مدیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی اخیرا عنوان داشته است که ایران برای بازیابی توان هستهای خود تنها به چند هفته نیاز دارد. یعنی طی همین مدت قدرت غنی سازی ایران به نقطه ای خواهد رسید که بازگشت آن بسیار سخت و دشوار خواهد بود. بنابراین اکنون ایالات متحده آمریکا و همچنین سه کشور اروپایی حاضر در برجام باید در یک فاصله کوتاه زمانی حداکثر یک ماهه تلاش جدی برای لغو تحریم ها در دستور کار قرار دهند. چرا که ایران در سایه تحریم های آمریکا و سیاست فشار حداکثری این کشور و نیز تعلل اروپایی ها دیگر چیزی برای باختن ندارد. لذا برنامه جدی برای بازیابی توان هستهای خود در دستور کار دارد، مگر آنکه به تمام اهداف و منافع تجاری خود مصوب در برجام دست پیدا کند. اینجا که مسئله مورد تاکید من دوباره خودنمایی می کند. یعنی برای جمهوری اسلامی ایران بازگشت آمریکا به برجام مهم نیست، بلکه اصل تعیین کننده لغو تحریم ها است. پس تا زمانی که ایران به منافع و اهداف تجاری خود در برجام دست پیدا نکند این شرایط کماکان ادامه پیدا خواهد کرد. با این وصف اکنون توپ در زمین ایالات متحده آمریکا، سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه، انگلستان و نیز روسیه و چین است.
پس شما معتقدید که این مسئله تنها به ایالات متحده آمریکا بازنمیگردد؟
دقیقاً همین طور است. چون تغییر رفتار ایران تنها ایالات متحده آمریکا باز نمی گردد، بلکه سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان و نیز روسیه و چین به عنوان دیگر اعضای برجامی باید به موازات تلاش جو بایدن به دنبال تحقق منافع تجاری و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در توافق هسته ای باشند. به هر حال این کشورها هم به دلیل فشارهای ایالات متحده آمریکا طی سه سال گذشته از همکاری اقتصادی و تجاری با ایران سرباز زده اند. لذا این کشورها هم باید فعالیت خود را از سر بگیرند. لذا همه این کشورها باید سعی کنند هر چه زودتر با لغو تحریمها و ایجاد بستر مناسب، ایران به منافع تجاری و اقتصادی در برجام دست پیدا کند، چون آن زمان است که می توانروی برگشت پذیری اقدامات ایران حساب باز کرد.
حتی اگر این تحلیل شما را بپذیریم مسئله توان دفاعی و نفوذ منطقهای ایران چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ آیا جو بایدن در خصوص این مسائل سکوت می کند؟
قطعاً خیر. اما نکته بسیار مهمی که در پاسخ به این سوال مهم شما باید مد نظر قرار داد این است که تیم سیاسی و امنیتی دولت باراک اوباما، رئیس جمهور سابق این کشور که اکنون مجدداً در دولت بایدن که خود او هم معاون اول اوباما بود، حضور پیدا کرده اند یک راهبرد مشخص را در قبال تمام ابعاد فعالیت های ایران از توان هستهای تا نفوذ منطقهای و توان موشکی داشتند. بر اساس این راهبرد قرار بود ایالات متحده آمریکا با تعیین تکلیف پرونده فعالیتهای هستهای ایران و شکلگیری برجام، زمینه مثبتی را برای گفت وگوهای بعدی در خصوص مسائل دیگر با محوریت توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران آغاز کنند. اکنون که بیشتر دولت بایدن در اختیار همین افراد قرار گرفته است این احتمال وجود دارد که رئیس جمهوری جدید آمریکا مسئله بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را در دستور کار قرار دهد تا به تبع آن در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران هم وارد مذاکره شود. در غیر این صورت دولت جدید ایالات متحده آمریکا به هر اندازه ای که بازگشت به برجام و مهمتر از آن لغو تحریم و تاثیر ملموس آن بر اقتصاد و معیشت ایران را به تعویق بیندازد، تهران هم به سمت افزایش توان هستهای، منطقه و موشکی خود پیش خواهد رفت و به موازات آن زمینه برای گفت وگو و مذاکره و نهایتا پیگیری این راهبرد بسیار سخت خواهد شد. ضمن اینکه در سایه پیگیری این فضا برخی بازیگران منطقه ای از عربستان سعودی و بحرین گرفته تا اسرائیل احتمال دارد با برخی نقش آفرینی ها شرایط را بدتر کند و وضعیت را به نقطه ای پیچیده، بغرنج و حتی بدون بازگشت برسانند. بنابراین منطقی این است که جو بایدن در کمترین زمان ممکن است مسئله بازگشت به برجام و مهمتر از آن لغو تحریمهای ایران را در دستور کار قرار دهد. اینجاست که تعیین بازه زمانی یک ماهه که در پاسخ به سوال قبلی شما بر آن تاکید داشتم بیش از پیش اهمیت پیدا می کند. یعنی باید در کمترین زمان ممکن بازگشت به برجام و لغو تحریمها را در دستور کار بایدن قرار گیرد. به همین دلیل است که اخیراً آقای ویلیام برنز مسئله بازگشت سریعتر به برجام، خروج بخشی از نیروهای نظامی آمریکا از خاورمیانه و تاکید بر تمرکز هر بیشتر واشنگتن روی شرق را مطرح کرده است؛ راهبردی که در دوره باراک اوباما محور عملکرد ایالات متحده آمریکا بود.
اتفاقاً پیرو همین نکته پایانی شما مبنی بر احتمال پیگیری مجدد راهبرد عبور آمریکا از خاورمیانه و تمرکز روی شرق با محوریت چین و روسیه در دولت بایدن به نظر می رسد که پکن و مسکو در چهار سال پیش رو وضعیت چندان مناسبی نداشته باشند. به همین دلیل روسیه آخرین کشوری بود که پیروزی بایدن را تبریک گفت. حال با توجه به این شرایط آیا منطقی نیست که مسکو و پکن با سیبل کردن پرونده هسته ای، منطقه ای و موشکی ایران، تمرکز آمریکا را از روی خود منحرف کنند؟ در این شرایط دیگر میتوان روی حمایت دیپلماتیک و سیاسی روسیه و چین حساب باز کرد؟
خیر. این مسئله کاملاً طبیعی است. به هر حال هر کشوری حتی روسیه و چین نیز به دنبال منافع خود هستند. لذا اقداماتی مانند آغاز غنیسازی ۲۰ درصد مطلوب نگاه چینی ها و به خصوص کشوری مانند روسیه نیست چرا که این روس ها تقریبا همسایه ایران به شمار می روند. لذا اگر به خاطر داشته باشید زمانی که ایران مسئله غنی سازی ۲۰ درصد را چند سال آغاز کرده بود همین روسیه در سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی رای داد. چون مسکو این رویه را تهدیدی برای امنیت خود تلقی می کند، کما این که روس ها امروز هم همین نگاه را به اقدامات کاهش تعهدات برجامی ایران دارند. پس به هر میزان که جمهوری اسلامی ایران به سمت عملیاتی کردن مفاد مصوبه مجلس یازدهم پیش رود به همان میزان هم احتمال همراهی و حمایت روسیه و چین از ایران بسیار کمتر خواهد شد. یعنی شاهد روسیه و چینی متفاوت از چهار سال گذشته خواهیم بود. اما نکته اینجاست که جمهوری اسلامی ایران هم چارهای جز این ندارد. لذا چین و روسیه هم باید بدانند که رفتار ایران تغییر پیدا کرده است. چون جمهوری اسلامی ایران امروز با ایران قبل از برجام قابل مقایسه نیست. دیگر آن زمان گذشته است که با مطرح کردن فصل هفتم منشور سازمان ملل تهدیدی برای ما ایجاد کنند. اگر تهران اکنون اقداماتی در چارچوب کاهش تعهدات برجامی را عملیاتی می کند نتایج مستقیم رفتار خود این کشورهاست. اتفاقاً با توجه به مجموعه این نکات است که تحلیل قبلی من در خصوص نقش و جایگاه دیگر کشورها مانند روسیه و چین برای لغو تحریم ها و تغییر رفتار ایران نیز پررنگ تر می شود. یعنی علاوه بر تلاش جو بایدن برای بازگشت به برجام و لغو تحریم ها و نیز تحرکات دیپلماتیک اروپایی ها در همین راستا باید روسیه و چین نیز تلاش گسترده ای برای ایجاد بستر مناسب در رسیدن هر چه سریع تر ایران به منافع تجاری و اقتصادی برجامی داشته باشند. این وظیفه همه اعضای برجام است.
اما کالبد شکافی هم در خصوص تغییر مواضع ناگهانی دولت داشته باشیم. چرا دولتی که مخالف اجرای مفاد مصوبه مجلس موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها بود و در این راستا از شخص رئیس جمهور تا وزیر امور خارجه و حتی علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی مواضعی را در مخالفت با این مصوبه مطرح کردند به ناگاه آغاز غنیسازی ۲۰ درصدی و احتمال کاهش نظارت های آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آینده را در دستور کار قرار دادند؟ آیا دولت بعد از پالس منفی برخی از اعضای دولت باید همانند مصاحبه جیک سالیوان با سی ان ان در خصوص پرونده موشکی و منطقهای ایران و ناامیدی از احتمال بازگشت بدون پیش شرط بایدن به برجام این تغییر موضع را پی گرفتند؟
با وجود آن که اقدامات اخیر دولت در راستای اجرای مصوبه مجلس بود، اما به نظر میرسد که اجرای آن فراتر از تصمیم یک قوه مانند مجلس و یا دولت باشد، بلکه یک تصمیم حاکمیتی است تا از این طریق جمهوری اسلامی ایران با افزایش توان خود برگ برنده بیشتری در میز مذاکره در اختیار بگیرد. به همین دلیل است که نظام صراحتا عنوان داشته است که اگر در هفته ها و ماههای آتی شاهد بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم ها باشیم، اقدامات ایران قابل بازگشت هستند. پس وقتی جای نگرانی وجود دارد که تعهدات برجامی آمریکا و اروپایی ها زیر پا گذاشته شود و به تبعش ایران به منافع اقتصادی و تجاری خود در توافق هستهای دست پیدا نکند. در این بین نگرانی بابت رفتار ایران وجود ندارد. چون آمریکا و اروپا اگر به واقع آنها خواهان حفظ برجام هستند نباید نگران اقدامات ما باشند. چرا که تمام اقدامات جمهوری اسلامی، ذیل خود مفاد برجام و برای حفظ این توافق است. اما نکته اینجاست که ایران دست به تغییر رفتار برای رسیدن به این هدف زده است. یعنی اگر قبلا تهران با صبر استراتژیک خواهان حفظ برجام بود، اکنون با افزایش توان هستهای خود به دنبال این مهم است. لذا اصل لغو تحریمها توسط آمریکاست. پس اگر ایالات متحده و اروپا به دنبال وقتکشی و بازی دیپلماتیک هستند قطعاً ایران هم دیگر مانند گذشته به دنبال صبر استراتژیک نیست، بلکه نظام تصمیم گرفته است با یک راهبرد و برنامه ریزی مشخص، ذیل کاهش تدریجی تعهدات برجامی به دنبال افزایش و احیای توان هسته ای خود باشد. ضمن اینکه من بعید میدانم دولت جو بایدن بخواهد بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را به پیش شرط موشکی و یا منطقهای گره بزند. لذا نباید این مسئله را فقط به یک مصاحبه تلویزیونی تقلیل داد. هر چند که خود این فرد هم عنوان داشته است ابتدا به ساکن مسئله برجام در اولویت کاری جو بایدن قرار دارد و بعد از آن می توان روی مسائلی مانند توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران بحث و گفتوگو کرد. اما اگر به هر دلیلی دولت جو بایدن بخواهد مسئله توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران را به عنوان پیش شرط برای بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمها قرار دهد قطعاً به ضرر خود این کشور است. البته دلایل آن را در پاسخ به سوال های قبلی شما مطرح کردم و نیازی به تکرار آنها نیست.
باز هم اگر نگاه شما را قبول داشته باشیم و بپذیریم که دولت جو بایدن تفکیکی میان پرونده هستهای و برجام با توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران است و به به تبعش هیچ پیش شرطی هم برای بازگشت به برجام و لغو تحریمها ندارد، اما به نظر میرسد برخی اقدامات در داخل سبب شده است که حساسیت های ایالات متحده آمریکا در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران بیشتر و بیشتر شود به گونهای که به نظر می رسد که بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمها بدون پیش شرط موشکی و نفوذ منطقهای تقریباً غیر ممکن است. چرا که دهم دی ماه شاده بودیم متن طرح ۱۶ مادهای «اقدام متقابل ایران» در برابر ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در مجلس اعلام وصول شد؛ طرحی که بر اساس ماده پنج آن، دولت مکلف میشود تا نسبت به ایجاد ترتیبات لازم جهت نابودی اسرائیل تا سال ۱۴۲۰ هجری شمسی اقدام کند. در صورت بدل شدن این طرح به قانون، دولت موظف خواهد شد ظرف ۶ ماه حصر غزه را شکسته و اولین محموله کالاهای اساسی را رایگان و یا در برابر دریافت وجه به این منطقه ارسال کند. یعنی در صورت تصویب این طرح، نابودی اسرائیل به صورت قانون و امری لازم الاجرا برای دولت جمهوری اسلامی ایران قلمداد می شود. در این صورت باز هم معتقدید مسئله توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران از دستور کار آمریکا خارج خواهد شد؟
اول اینکه این طرح هنوز به صورت قانون در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفته، تازه طرح اعلام وصول شده است. ضمن اینکه قطعاً ملاحظات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی نظام نیز در آینده این طرح میتواند اثرگذار باشد. افزون بر اینها و پیرو توضیحاتم در پاسخ به سوال آغازین مصاحبه عنوان داشتم که مواضع و عملکرد مجلس نباید ملاک تحلیل باشد. به هر حال نمایندگان در موضع گیری های شخصی خود آزادند، اما آن چه که تعیین کننده است عملکرد دستگاههای اجرایی در این رابطه است. البته نباید فراموش کنیم که مجالس و پارلمان ها عموماً در اتخاذ مواضع تند و رادیکال دست بازتری از دولت ها دارند. این مسئله تنها مختص به ایران هم نیست. مثلاً در اروپا و مشخصا مجلس فرانسه مواضعی تندی در خصوص اقدامات عثمانی، ترک ها در قبال ارامنه مطرح شده که دولت فرانسه بارها اعلام کرده است این موضع پارلمان فرانسه است و ارتباطی به دولت ندارد. مصداق و مشابه این مسائل در دیگر مجلس کشورهای جهان روی داده است.
نظر شما :