واشنگتن و احتمال تنش نظامی با تهران
آیا حمله حوثی ها به تاسیسات نفتی آرامکو میتواند موتور بی - ۵۲ ها را علیه ایران روشن کند؟
دیپلماسی ایرانی – ارتش ایالات متحده روز شنبه در بیانیهای مکتوب اعلام کرد که فرماندهی مرکزی به منظور تقویت حضور نیروی هوایی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه به مثابه ابزاری برای «بازدارندگی در برابر تهاجم و اطمینان دهی مجدد به شرکا و متحدان ایالات متحده» بمب افکنهای «بی -۵۲» خود را در خاورمیانه مستقر میکند. این در حالی است که بسیاری از روایت های خبری دیگر این اقدام ایالات متحده آمریکا را تلاشی برای زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران قلمداد کردند. خصوصاً اینکه رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در واپسین روزهای حیات دولت خود دست به تغییراتی در وزارت دفاع زده است. البته به موازات آن هم اخباری در خصوص برگزاری جلسه در کاخ سفید پیرامون بررسی احتمال حمله نظامی به تاسیسات هستهای نطنز نیز مطرح شد که این گمانه زنی ها را تقویت کرده است. اما اساساً دونالد ترامپ تا چه اندازه خود را آماده درگیری نظامی با جمهوری اسلامی ایران می بیند، آن هم در شرایطی که به واسطه تشدید شیوع ویروس کرونا و همچنین نتایج انتخابات ایالات متحده آمریکا و عدم پذیرش پیروزی بایدن تمرکز بیشتری روی مسائل داخلی پیدا کرده است؟ آیا تلاش برای انتقال بمب افکن های بی - ۵۲ به منطقه خاورمیانه می تواند صرفا برای تقابل نظامی با ایران تلقی شود؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات در گفت و گویی با علی بیگدلی، کارشناس و تحلیلگر مسائل آمریکا پی گرفته است که در ادامه از نظر می گذرایند:
از هفته گذشته شاهد تور دیپلماتیک مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا به هفت کشور جهان از اروپا تا حاشیه خلیج فارس بودیم که با حضور در پاریس آغاز شد و سپس به ترکیه، اسرائیل، امارات متحده عربی، قطر، عمان و دیدار شب گذشته با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی ختم شد. البته نکته حائز اهمیت این سفر آن بود که چهارشنبه گذشته و همزمان با خبر بمباران مواضع ایران در سوریه توسط اسرائیل، پمپئو دوحه را به مقصد تلآویو ترک کرد و فردای آن روز یعنی پنجشنبه در اقدامی بی سابقه به عنوان اولین وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا از بلندی های جولان و سرزمین های تحت اشغال اسرائیل بازدید کرد. هر چند که محور اصلی تور دیپلماتیک یک هفته ای مایک پمپئو، «ایران هراسی» و تشدید فشار سیاسی و دیپلماتیک بر تهران عنوان شده است، اما از نگاه شما چه هدف یا اهدافی را برای تحرکات دیپلماتیک وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا طی یک هفته اخیر می توان متصور بود؟ چرا با شکست ترامپ در انتخابات شاهد تداوم و حتی تشدید این میزان از ایران هراسی در واپسین روزهای حیات سیاسی دولت مسقر در کاخ سفید هستیم؟
قطعاً فضاسازی سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک آمریکایی ها که در سایه رفت و آمد و تحرکات مقامات کاخ سفید در منطقه شکل گرفته گویای آن است که اساساً دونالد ترامپ به دنبال ایجاد فضایی است که شرایط برای هرگونه تلاش در خصوص احیای برجام و مذاکره میان ایران و آمریکا در دوران بایدن به محاق رود. لذا به موازات پیگیری سیاست فشار حداکثری و اعلام سیل تحریم های جدید تا آخرین روز حیات این دولت (ترامپ)، برنامه جدی هم در خصوص تشدید ایرانهراسی در منطقه خاورمیانه نیز در دستور کار کاخ سفید قرار گرفته است. به عبارت دیگر ترامپ که اکنون خود را بازنده انتخابات ایالات متحده آمریکا میداند و تقریبا به این یقین رسیده است که از ژانویه سال ۲۰۲۱ دیگر در کلخ سفید نخواهد بود سعی دارد تا مناسبات آن گونه به هم بزند که بایدن نتواند به توفیق جدی در خصوص برجام و مذاکره با جمهوری اسلامی ایران دست پیدا کرده و عملاً سیاست خارجی دولت بایدن را با چالش های عدیده و جدی مواجه کند.
به موازات انجام این سفر بود که نیورک تایمز هم دوشنبه گذشته از برگزاری جلسه ای در کاخ سفید با محوریت بررسی احتمال حمله نظامی به تاسیسات هستهای نطنز، آن هم به اصرار خود ترامپ پرده برداشت. در کنار آن ارتش ایالات متحده روز شنبه جاری در بیانیهای مکتوب اعلام کرد که فرماندهی مرکزی به منظور تقویت حضور نیروی هوایی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه به مثابه ابزاری برای «بازدارندگی در برابر تهاجم و اطمینان دهی مجدد به شرکا و متحدان ایالات متحده» بمب افکنهای «بی -۵۲» خود را در خاورمیانه مستقر میکند. این خبر در حالی منتشر میشود که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا هفته گذشته از تصمیم خود برای خروج بخش بعدی نیروهای نظامی ایالات متحده از منطقه تا پانزدهم ژانویه ۲۰۲۱، و کاهش مشروط نیروها به حدود ۲،۵۰۰ نیرو در افغانستان و عراق خبر داد. حال سوال اینجاست که اساساً استقرار این بمب افکن ها در منطقه صرفاً برای جبران کاهش نیروهای نظامی آمریکایی و تضمین حمایت از کشورهای همسو در غرب آسیا صورت گرفته یا اینکه دونالد ترامپ در انجام اقدام نظامی علیه ایران کماکان مُصر است؟
واقعیت آن است که دونالد ترامپ در سایه برنامه مد نظر خود علیه جمهوری اسلامی ایران طی بیش از سه سال گذشته سعی داشته است که نفوذ تهران را در منطقه قطع و یا حداقل کم رنگ کند تا بتوان از این طریق جمهوری اسلامی را در یک انزوای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی قرار دارد. در این راستا دونالد ترامپ ضمن تلاش برای برقراری روابط کشورهای منطقه با اسرائیل و گسترش و تعمیق نفوذ تلآویو تا پشت مرزهای ایران، هم در جنوب و هم در شمال، سعی کرد که نیروهای نیابتی و همسو با تهران را در عراق، سوریه، یمن، لبنان و فلسطین زمین گیر کند و در هر دو مسئله هم موفقیت های نسبی برای دونالد ترامپ شکل گرفت. از سوی دیگر باید این نکته بسیار مهم را هم مدنظر قرار داد که شرایط امنیت منطقهای در خاورمیانه و به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس به نقطه ای از حساسیت و التهاب رسیده است که اکنون کوچکترین اقدامی توسط نیروهای نیابتی ایران میتواند شرایط را به قدری پیچیده و بغرنج کند که شاید آمریکا وارد یک جنگ ناخواسته با ایران شود. به هر حال آنچه در سایه اعزام دو بمب افکن بی - ۵۲ به خاورمیانه توسط آمریکا مطرح شده بیشتر در راستای جبران کاهش نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان و عراق صورت گرفته است. یعنی ایالات متحده آمریکا هر گاه دست به کاهش نیروهای نظامی خود در منطقه زده، سعی کرده است با برخی اقدامات نمادین نظامی و یا انتشار برخی اخبار این کاهش نیروهای نظامی خود را تحت الشعاع قرار دهد. اما با این تفاسیر نمیتوان به طور کلی این تهدید را نادیده گرفت که احتمال وقوع درگیری و تنش نظامی وجود ندارد. لذا مقامات جمهوری اسلامی ایران، به خصوص مقامات نظامی و امنیتی کشور تا پایان دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ باید مواضعی هوشمندانه، منعطف و توأم با خویشتنداری اتخاذ کنند تا بهانهای دست دونالد ترامپ برای انجام اقدامی انتحاری ندهند. به هر حال اکنون ترامپ خود را در شرایطی می بیند که چیزی برای باختن ندارد. لذا سعی میکند وضعیت را به گونه ای پیچیده و بغرنج کند که خط جو بایدن هم توان مدیریت آن را نداشته باشد. اینجاست که بازهم تاکید میکنم حفظ خویشتنداری در طرف ایرانی باید به صورت جدی در دستور کار باشد؟ مضافا این که نباید این گونه برداشت شود که کاهش نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا در افغانستان و عراق یک فضای مناسب را برای نیروهای نیابتی ایران به خصوص در کشور عراق فراهم آورده است و ذیل آن می توان شرایط را برای تغییر موازنه قوا به نفع خود شکل داد. چون قطعاً به موازات کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه حساسیت کاخ سفید نسبت به هرگونه اقدام ایران و نیروهای نیابتی تهران بیشتر خواهد شد.
شما به لزوم خویشتنداری مقامات نظامی و امنیتی ایران، حداقل تا پایان دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ اشاره کردید. ضمن این که نیروهای نیابتی ایران هم در منطقه دست به اقدامی خطرناک بر علیه امنیت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نزنند. اما درست بر خلاف نگرانی های شما امروز دوشنبه حوثیهای یمن اعلام کردند که بخشی از تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان سعودی را با موشکهای کروز جدید «قدس - ۲» هدف قرار داده اند. حال در راستای نگرانی های شما آیا انجام این حملات میتواند موتور بی - ۵۲ ها را علیه ایران روشن کند، اگر چه تا به این لحظه (انجام مصاحبه) مقامات عربستان دربارهٔ این موضوع اظهار نظر نکردهاند؟
مسئله تنش نظامی با جمهوری اسلامی ایران اقدامی است که آمریکایی ها حتی المقدور از دست زدن به آن پرهیز دارند. حتی برخی معتقدند که اگر دونالد ترامپ مصر به انجام اقدام نظامی علیه ایران باشد، ارتش ایالات متحده آمریکا از او حمایت لازم را به عمل نخواهد آورد. اما تمام این دلایل سبب نمی شود که تهدید جنگ نظامی با ایران به طور کامل به حاشیه برود. قطعاً اقداماتی مانند حمله موشکی حوثی ها به تاسیسات نفتی عربستان میتواند به عنوان یک کاتالیزور در بروز درگیری و انجام اقدام نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران عمل کند. هر چند که پیرو نکته شما تا کنون شاهد سکوت ریاض بوده ایم. ولی اگر طی ساعات و روزهای آتی خبر حمله موشکی به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان با جریان سازی و جنجال آفرینی مقامات، سعودی، اماراتی، بحرینی و اسرائیلی همراه شود قطعا با دامن زدن بر موج ایران هراسی و شانتاژ خبری، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی ضد تهران، سعی میکنند با محور قرار دادن حمایت و ارتباط جمهوری اسلامی از انصارالله و حوثی های یمن، اساساً امنیت منطقه را به تقابل نظامی با ایران بکشانند. لذا لزوم حفظ خویشتنداری، چه از طرف مقامات داخلی و چه از طرف نیروهای نیابتی در منطقه، حداقل تا پایان دوران ریاست جمهوری ترامپ باید مدنظر و در اولویت باشد. مجددا تکرا می کنم قطعاً به موازات کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه حساسیت کاخ سفید نسبت به هرگونه اقدام ایران و نیروهای نیابتی تهران بیشتر خواهد شد. ضمن این که نباید فراموش کنیم با ورود و حضور جو بایدن به عنوان رئیسجمهور جدید ایالات متحده آمریکا هم باز تغییر شگرف و عمیقی در منطقه به وجود نخواهد آمد. هر چند که قطعاً جو بایدن جزء منتقدین سیاستهای محمد بن سلمان در خصوص جنگ یمن است، اما این مسئله بدان معنا نیست که اجازه تحرکات نظامی را به ایران و نیروهای نیابتی تهران بدهد. یعنی همان حساسیت ها و خط قرمزهای دوران دونالد ترامپ قطعاً برای ایران در دوران جو بایدن ادامه پیدا خواهد کرد. به خصوص تقابل با توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران به طور جدی در دستور کار دولت جو بایدن خواهد بود.
پیرو نکته شما سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران هم چهارشنبه گذشته با دعوت رسمی مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق به بغداد سفر و با وی دیدار کرده است، ضمن این که تلاش هایی هم برای بررسی بیشتر تحقیقات در پرونده ترور سردار سلیمانی و روشن شدن جزئیات آن هم مطرح شد. اما در این میان روایت های خبری دیگری دال بر تلاش سردار قاآنی برای حفظ خویشتنداری نیروهای نیابتی در عراق و کل منطقه نیز مطرح شد. شما این مسئله را تا چه اندازه نزدیک به واقعیت می دانید؟
به هر حال اگر این اقدام در سفر سردار قاآنی صورت گرفته باشد، اقدامی بسیار مثبت و سازنده است. همانگونه که گفتم اکنون عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و اسرائیل سعی میکنند از کوچکترین تحرک و اتفاقی در راستای تشدید فضای ایرانهراسی در منطقه استفاده کنند و دولت دونالد ترامپ را در واپسین روزهای حیات سیاسی خود که چیزی برای از دست دادن ندارد وادار به انجام اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران کنند. پس حتی اگر این اقدام هم توسط فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سفر به عراق انجام شده باشد اقدامی به شدت درست، منطقی و صد البته به هنگام بوده است.
اما تا چه اندازه نیروهای نیابتی خود را ملزم به همراهی با مواضع و خواسته های ایران میدانند. خصوصاً در عراق که تعدد گروه ها و جریان های نظامی و امنیتی به قدر جدی است که عملاً مدیریت آن غیرممکن شده است. کما اینکه طی یک سال گذشته شاهد تبعات مخرب و منفی نظامی، امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک ناشی از تداوم تشدید حملات راکتی و خمپارهای این گروههای نامشخص بوده ایم. به گونهای که حتی فالح فیاض، رئیس سازمان حشد الشعبی نیز به صراحت انتقاد جدی نسبت به عملکرد این گروه ها داشته و دارد؟ از طرف دیگر آیا این امکان وجود ندارد که خود ریاض، ابوظبی و تلآویو با حمایت واشنگتن دست به اقداماتی انتحاری به نام گروه های نیابتی ایران بزنند و از این طریق با اتهام زنی به تهران، شرایط را برای فشار بر ایران و احتمال حمله نظامی فراهم کنند؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. اتفاقاً به نظر من اکنون شدت تنوع و گستردگی نیروها و جریان های نظامی و امنیتی در عراق و کل منطقه خاورمیانه به قدری زیاد است که امکان هرگونه سوء استفاده از آنها ضد جمهوری اسلامی ایران توسط عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و اسرائیل وجود دارد. ضمن اینکه قطعاً مدیریت این میزان از گروه های نظامی و امنیتی در منطقه نمیتواند منحصر به یک کشور مانند جمهوری اسلامی ایران باشد. همانگونه که شما هم به درستی اشاره کردید در یک سال گذشته اقداماتی مانند حمله خمپارهای و راکتی به منطقه سبز بغداد و سفارت آمریکا در پایتخت عراق باعث شده است که منافع نیروهای نیابتی ایران در این کشور تحت الشعاع قرار گیرد و حتی مخاطرات و تبعاتی برای خود ایران هم به دنبال داشته باشد. پس احتمال اینکه سوء استفاده و موج سواری از این گروهها در منطقه وجود دارد، بسیار زیاد است. ضمن اینکه حتی اگر از این جریان ها و گروه های نامشخص و کوچک نظامی عبور کنیم، اقدام امروز حوثی ها در حمله موشکی به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان سعودی نشان از این دارد که یا جمهوری اسلامی ایران به دنبال حفظ خویشتنداری تا پایان دولت دونالد ترامپ نیست و یا اینکه این گروهها و نیروهای نیابتی آن گونه که باید خود را ملزم به رعایت مواضع و درخواستهای تهران نمی دانند.
شما از احتمال عدم همراهی ارتش ایالات متحده آمریکا با دونالد ترامپ در حمله نظامی به ایران سخن گفتید. آیا دونالد ترامپ با تغییراتی که در پنتاگون با برکناری مارک اسپر، وزیر دفاع پیشین و روی کار آوردن کریستوفر چارلز میلر انجام داد، دست بازتری برای هرگونه اقدام نظامی علیه ایران پیدا نکرده است؟ اساسا این خانه تکانی ها در پنتاگون که احتمال تکرار آن در اف بی آی و سیا با اخراج کریستوفر واری، مدیر اف بی آی و جینا هاسپل، رئیس سیا، سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا وجود دارد با چه هدفی در روزهای پایانی دولت دونالد ترامپ شکل گرفت؟ این تغییرات دفاعی و امنیتی ترامپ نشان از چه دارد؛ آیا این تغییرات با محوریت حمله نظامی به ایران شکل گرفته اند؟
همانگونه که قبلا اشاره کردم قطعاً حضور بمب افکن های بی - ۵۲ برای جبران کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و به خصوص عراق صورت گرفته است تا واشنگتن بدین وسیله سیگنال های مثبت و امیدوار کننده ای به متحدان منطقه ای خود در برابر تهدیدات نظامی ایران و نیروهای نیابتیش بدهد. اما باز هم تکرار میکنم نمیتوان به طور قطع عنوان کرد که مسئله حمله نظامی از دستور کار ایالات متحده آمریکا خارج شده است. پیرو این نکته قطعاً تغییرات در وزارت دفاع، اف بی آی و سی آی ای در همین راستا قابل ارزیابی است. لذا برکناری وزیر دفاع ایالات متحده از سوی دونالد ترامپ، آن هم دقیقا یک هفته بعد از برگزاری انتخابات آمریکا نمی تواند صرفا به ایران ارتباط داشته باشد. چون براساس نتایج به دست آمده در انتخابات اخیر به وضوح شاهد هستیم رابطه نظامیها با ترامپ نیز دچار مشکل و چالش بنیادین شده است. اگرچه به طور سنتی نظامیها همواره حامی جمهوری خواهان بوده اند، اما در این دوره و بر خلاف ادوار گذشته به نظر میرسد برخی اختلافات موجب رویگردانی نظامیها از طیف راست و به خصوص شخص دونالد ترامپ و به موازاتش تمایل آنها به دموکراتها شده است. به ویژه آن که ما طی بیش از سه سال گذشته شاهد تغییرات مکرری در پستهای نظامی و همچنین وزارت دفاع در دولت ترامپ بودیم که بر نظر نظامیها تاثیرگذار بود. مضافا ترامپ با نپذیرفتن شکست در انتخابات این روزها مشغلههای حقوقی بسیاری برای خود درست کرده است و برای پیگیری این شکایت ها، دولت ترامپ باید روندهای دادگاههای ایالتی، کنگره و دیوان عالی را سپری کند که تمرکز و زمان خاصی را میطلبد. از این حیث طبیعی است در این وضعیت مجالی برای اقدام به تهاجم نظامی به ایران وجود ندارد. موضوع بعدی که در این زمینه مهم است نیز در واقع نقش کنگره آمریکا است. ضمنا برخلاف تحریم که رئیس جمهور آمریکا این اختیار را دارد شخصا با امضای فرمان اجرایی هر تحریمی را علیه هر کشوری وضع کند اما درباره حمله نظامی چنین اختیاری وجود ندارد و تهاجم نظامی باید با اجازه سنا باشد و مجلس نمایندگان نیز باید تامینکننده بار مالی حمله باشد. یکی دیگر از دلایلی که در این زمینه قابل ذکر است به عضویت ترامپ در کاخ سفید مربوط میشود که طبیعتا او تمایلی ندارد با بحران آفرینیهای شبیه به حمله نظامی در این فرصت باقی مانده کارنامه حزب جمهوری خواه را سیاه کند و شانس این حزب را برای دورههای بعدی انتخابات ریاست جمهوری و کنگره کاهش دهد. در ادامه این دو ماه ترامپ ممکن است با اختیارات فرمان اجرایی تحریمهایی را تقویت کند، اما موضوع حمله نظامی قابل بررسی نیست. ولی با ذکر تمامی نکات یاد شده باز هم تاکید می کنم شرایط در منطقه خاورمیانه به قدری ملتهب و حساس است که نمیتوان به طور قطع عنوان کرد تنش و حمله نظامی در دستور کار ایالات متحده آمریکا نخواهد بود. چون قطعاً به موازات کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه حساسیت کاخ سفید نسبت به هرگونه اقدام ایران و نیروهای نیابتی تهران بیشتر خواهد شد.
اما به نظر می رسد که حتی خود حفظ خویشتنداری ایران و نیروهای نیابتی هم می تواند چالش زا باشد. چون به نوشته تایمز اسرائیل بر مبنای گزارش شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل، تل آویو و واشنگتن برای یکرشته عملیات پنهانی علیه ایران در هفتههای باقیمانده از دولت دونالد ترامپ برنامهریزی کردهاند. این رسانهها معتقدند موضوع حمله را میتوان از سفر مقامات آمریکایی از جمله رابرت اوبرایان، مشاور امنیت ملی ترامپ، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه به اسرائیل متوجه شد. بر اساس این گزارشها، این عملیات با این پیشفرض طراحی شده که ایران در این چند هفته از نشان دادن هر گونه واکنش خودداری خواهد کرد، رسانههای غربی نیز مدعی شدهاند که فرماندهان ایرانی به متحدان منطقهای خود تاکید داشتهاند در هفتههای باقی مانده کاری نکنند که آمریکا بهانهای برای اقدام متقابل پیدا کند. ارزیابی و تحلیل شما در این رابطه چیست؟
این تحلیل از اساس غلط و به دور از واقعیت است. چرا که اگر ایران به دنبال نشان دادن انعطاف جدی در مواضع خود و همچنین خویشتنداری در اقدامات و واکنش های تقابلیش باشد، هرگونه بهانه و فرصتی برای موج سواری از عربستان سعودی تا اسرائیل و آمریکا گرفته خواهد شد. در صورتی که اگر ما شاهد اقدامات تند ایران و نیروهای نیابتی در منطقه باشیم به تبع آن فضا برای تشدید ایرانهراسی و موج سواری ضد تهران شکل خواهد گرفت و اینجاست که توجیه لازم برای هرگونه اقدام نظامی علیه ایران به وجود خواهد آمد. البته در این میان مسئله واکنش تهران به هرگونه اقدام نظامی نیز می تواند یک مانع جدی در پیگیری اقدام نظامی علیه ایران باشد.
نظر شما :