از ایران تا امریکا
چرا خطر پاپولیسم جهانی و ملی است؟
نویسنده: دکتر حمیدرضا جلاییپور، جامعه شناس و استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: اصلاحجویان در داخل ایران از «دموکراسی» یا همزیستی همه اقشار ذیل حاکمیت قانون دفاع میکنند. آنها از توسعه پایدار، همه جانبه و عادلانه با مشارکت همه اقشار حمایت میکنند. اصلاحجویان در خارج ایران مدافع صلح جهانی و تعامل دولت – ملتها بر اساس مصالح ملی، منطقهای و جهانی هستند. این همزیستی ملی و صلح جهانی از ناحیه پدیدهای بنام پاپولیسم (با عاملیت راست افراطی) در خطر است. هدف این نوشته پاسخ به این سوال است: چرا پاپولیسم ضد همزیستی، توسعه و صلح برای جهان و ایران است و چرا پاپولیسم در کثیری از جوامع خیمه زده است؟
مولفههای پاپولیسم
پاپولیسم «یک وضعیت اجتماعی – سیاسی واگرا» است که چهار مولفه دارد و در رحم جوامع مدرن کنونی این پدیده شرایط ظهور دارد. مولفه اول وجود انبوه افراد ناراضی در جامعه است. این نارضایتی میتواند دلایل اقتصادی داشته باشد. مثلا چهار دهه «جهانی شدن اقتصاد» یک نابرابری و شکاف بزرگ اقتصادی میان ایالتهای داخلی آمریکا و ایالتهای ساحلی آن ایجاد کرده است، و عدهای واقعا به لحاظ معیشتی در مقایسه با دهه ۱۹۶۰ نابرخوردار شدهاند.
یا مثلا در ایران تداوم سیاستهای ضد توسعه (تحت این عنوان که توسعه یک فرایند غربی است و بیگانه است) و سیاست خارجی پرهزینه مبتنی بر «آمریکا ستیزی» توان اقتصادی جامعه ایران را ضعیف کرده به طوری که رشد اقتصادی ایران در چهار دهه گذشته خیلی کم و حدود دو در صد بوده است و دائم مردم با تورم بطور متوسط دو رقمی و گرانی مستمر کالاهای ضروری روبه رو بودهاند.
این ضعف توان اقتصادی جامعه ایران باعث شده حداقل نیمی از جمعیت ایران به نحوی با پدیده فقر روبه رو شوند و طبیعی است از وضع موجود ناراضی باشند.
مولفه دوم پدیده پاپولیسم این است که در جوامع امروزی فقط انبوه جمعیت ناراضی اقتصادی وجود ندارند بلکه ساختارهای موجود سیاسی کشورها (چه کشورهای دموکراتیک و چه کشورهای غیردموکراتیک) این انبوه جمعیت ناراضی را «نمایندگی» نمیکنند، و این جمعیت ناراضی در بالا صدا ندارند. مولفه سوم پدیده پاپولیسم «تعارضهای هویتی» میان مردم است. جوامع موجود از انسانها (و نه از اشیا) تشکیل شده است این انسانها در گروهبندیهای گوناگون و به شدت متکثر هویتیابی میکنند.
مثلا در آمریکا بخشی از جمعیت خود را سفید پوست انگلوساکسون میداند و احساس میکند هویت، ارزشها و منافعش از سوی جمعیت مهاجر در معرض تهدید قرار گرفته است. یا بخشی از جمعیت آمریکا رنگین پوست است و احساس میکند هویت و منافعش از سوی سفیدهای نژادپرست در خطر است. یا مثلا در ایران بخش قابل توجهی از جمعیت ایران «محذوفاند» و با سبک زندگی و هویتی که صدا و سیما تبلیغ آن را میکند، اساسا هویتیابی نمیکنند و بیگانهاند.
مولفه چهارم پاپولیسم اینکه در تمام جوامع مدرن «شخصیتها و گروههای قدرتطلب، خودشیفته و متوهم» وجود دارند تا بتوانند خود را به زبان ساده و با توسل به راههای ساده، منجی بیهمتای جمعیت ناراضی در جامعه نشان دهند. در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا شخصیت مردمانگیزی مثل ترامپ توانست در برابر هیلاری کلینتون، که نماینده و صدای وضع موجود بود، خود را به عنوان نجاتدهنده سفیدپوستان آزرده و ناراضی معرفی کند و انتخابات را ببرد. این منجی آمریکا آنچنان خودشیفته و متوهم است که با اینکه در انتخابات ۲۰۲۰ شکست خورده است باز حاضر به ترک صحنه حکومت نیست و همچنان میخواهد آمریکا را نجات دهد!
یا در ایران در ۱۳۸۴ شخصیت قدرتطلب، خودشیفته و متوهمی مثل احمدینژاد که شاهد نارضایتی مردم و شکاف میان مردم و حاکمیت بود خود را با بشتوانه هشتصد میلیارد درآمد ارزی منجی مردم اعلام کرد تا هم پول نفت را به سر سفرههای مردم بیاورد و هم مدیریت جهانی کند و هم بعضی از کشورها را (مثل اسرائیل) را از نقشه جهان محو کند! او حتی از سوی عدهای شخصیتی نظرکرده و برخوردار از هالهای نور که مورد تایید ائمه معصوم هم هست! تبلیغ شد! اما در عمل او شخصیتی بود که با عمل و سخنانش دست ایران را در زیر ساتور هفت قطعنامه شورای امنیت برد و بجای نجات ایران، مردم ایران را در مخمصه جانکاه تحریم حداکثری قرار داد./امتداد
نظر شما :