سفر پمپئو به اروپا، تشکیل جبهه اروپایی در مقابل برجام
ایجاد ارتش عربی و اعزام آن به سوریه برای ضربه زدن به ایران است
دیپلماسی ایرانی – پنج شنبه هفته گذشته بود که مجلس سنای ایالات متحده با رای اعتماد خود مایک پمپئو را جانشین رسمی رکس تیلرسون کرد. بعد از این رای اعتماد پمپئو در جایگاه وزیر امور خارجه جدید آمریکا در یک سفر فشرده بعد از حضور در نشست وزیران امور خارجه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) در بروکسل، روز شنبه نخستین سفر خاورمیانه ای خود را با پرواز به عربستان آغاز کرد. علاوه بر دستور کارهای متعددی که برای این سفر در نظر گرفته شده، قطعا یکی از مهمترین آنها مساله برجام است. در این خصوص اگرچه دولت آمریکا اعلام کرده که تا کنون در خصوص ماندن یا رفتن از توافق هسته ای تصمیم نگرفته است. در این راستا حتی جان بولتون هم در سخنانی دیروز به صراحت از عدم تصمیم قطعی در این رابطه از جانب دونالد ترامپ خبر داد. اما آیا پمپئو در سفر به خاورمیانه قرار است تصمیم ترامپ در مورد توافق هسته ای را به اطلاع متحدان خاورمیانه ای خود برساند؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر ابعاد و دستور کار سفر خاورمیانه ای پمپئو با تاکید بر حضور وزیر امور خارجه در ریاض گفت وگویی را با حسن هانی زاده، کارشناس مسائل خاورمیانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
بعد از برکناری رکس تیلرسون در 13 مارس اکنون مایک پمپئو با رای اعتماد پنج شنبه هفته گذشته سنا در جایگاه وزیر امور خارجه جدید رسما زمام امور سیاست خارجی ایالات متحده را در دست گرفت. در کمتر از 48 ساعت اولین سفر خاورمیانه ای پمپئو به عربستان هم انجام گرفت. علاوه بر مساله سوریه، برجام، یمن و مسائلی از این دست به نظر شما دستور کار سفر پمپئو به ریاض چیست؟
در واقع اکنون کاخ سفید بر مدار یک تروئیکای رادیکال (ترامپ، بولتون و پمپئو) می چرخد. هر سه این اشخاص مواضعی تند و غیر اصولی را در خصوص ایران اتخاذ کرده اند. پس از رای اعتماد سنای آمریکا به مایک پمپئو، او اولویت های سیاست خارجی خود را به نحوی با اولین سفرش به عربستان سعودی نشان داد. در این سفر کوتاه او مواضع و اهداف خود را از حضور در عربستان تا حدودی روشن کرد. چنان که اشاره کردید مساله جنگ یمن، جنگ سوریه و از همه مهمتر هم مساله ایران در دستور کار اولین سفر خارجی مایک پمپئو قرار داشت. اما در این میان به نظر می رسد که ضرورت تشکیل ارتش عربی برای حضور در سوریه می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد. البته این تصمیم هنوز به سرانجامی نرسیده است. اما در طرح اولیه آن، چهار کشور عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و قطر نقش جدی دارند.
اما با توجه به شرایط این کشورها از قبیل ابهام در مواضع قاهره در قبال جنگ سوریه و نیز اختلاف دوحه – ریاض تشکیل این نیروی عربی تا چه اندازه نزدیک به واقعیت است؟
همان طور که اشاره داشتید به دلیل مواضع غیرشفاف و گاه بی طرفانه مصر در خصوص جنگ سوریه احتمالا قبول نخواهد کرد که از نیروهای نظامی خود برای حضور در سوریه استفاد شود. به همین دلیل در روزهای آتی به نظر می رسد که قاهره فاصله بیشتری را با چنین طرحی داشته باشد و حتی احتمال خروج کامل از چنین برنامه ای را اعلام کند. نکته دیگر به اختلاف قطر و عربستان باز می گردد. در این رابطه اگر چه روابط دو کشور در یک سال اخیر دستخوش برخی تنش ها بوده، اما مواضع تقریبا یکسان دو بازیگر عربی در این رابطه تا اندازه ای می تواند موجب همکاری آنها شود. نکته مهم در این خصوص وحشت ریاض، دوحه و ابوظبی از اعزام نیروهای خود به سوریه است. چرا که اعزام نیرو، آن هم خارج از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد می تواند هدف کاملا خوبی برای هر گروه و بازیگر در سوریه جهت نابودی این نیروها باشد. مضافا که اکنون ریاض درگیر جنگ یمن هم است و خروج بخشی از نیروهای نظامی از عربستان می تواند توان ریاض را کاهش دهد. از آن طرف قطر و امارات متحده عربی از آن چنان ظرفیت مهم و گسترده نظامی برخوردار نیستند که بتوانند بخشی از آن نیروی نظامی محدود خود را به جنگی مانند سوریه اعزام کنند. البته شاید در این میان عربستان به صورت سمبلیک تعدادی نیروی نظامی به سوریه اعزم کند.
اما سفر مایک پمئو در خصوص این راهبرد جدید آمریکا برای عربستان چیست؟
پمپئو در سایه همین نبود عزم جدی برای اعزام نیروی عربی به سوریه سعی دارد که حداقل بخش مالی آن را از عربستان سعودی، امارات و قطر بگیرد. چنان که پیشتر هم ترامپ اعلام داشته که هزینه هر گونه فعالیت ایالات متحده در منطقه را باید کشورهای نفت خیر عربی خاورمیانه تقبل کنند. این سفر پمپئو هم اکنون به منظور تامین هزینه برخی از اقدامت آتی آمریکا در خاورمیانه می تواند تلقی شود.
اما در سایه مخالفت های جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا با این طرح ترامپ و نیز حضور بازیگرانی مانند ترکیه و سوریه اهداف مورد نظر ترامپ و پمپئو از تشکیل نیروی متحد عربی و اعزام آن به سوریه تا چه اندازه محقق خواهد شد؟
هدف اصلی ترامپ از طرح تشکیل نیروی متحد عربی و اعزام آن به سوریه همجواری این نیروها در کنار مرزهای اسرائیل برای افزایش امنیت تل آویو است. چرا که به جای درگیری مستقیم نیروهای مقاومت با اسرائیل این درگیری میان نیروهای مقاومت با ارتش عربی خواهد بود. لذا اگر بر فرض محال این اتفاق روی دهد چهار کشور عربستان، مصر، امارات متحده عربی و قطر به صورت مستقیم با نیروهای مقاومت درگیر خواهند شد و این مساله دو اتفاق را در پی خواهد داشت؛ اول درگیری ایران با این کشورها، دوم این که در صورت درگیری هم اسرائیل به نفع کشورهای عربی وارد جنگ سوریه خواهد شد. این نکته به معنای شروع یک آتش بزرگ است که می تواند کل خاورمیانه را درگیر کند. این مساله همان هدف بومی سازی جنگ در خاورمیانه است که از جانب کاخ سفید سال هاست پیگیری می شود. از آن طرف با این طرح ترامپ به دنبال قرابت و نزدیکی بیشتر کشورهای عربی منطقه با اسرائیل است.
اما با فرض شکل گیری چنین درگیری ارزیابی شما از اقتضائات این تنش چه خواهد بود؟
مساله مهم به اینجا باز می گردد که کشورهای عربی منطقه خلیج فارس تجربه جدی در جنگ نداشته و ندارند. لذا حضور این نیروها ناکارامد خواهد بود. آن چه مسلم است توان نظامی هیچ کدام از این کشورها هم در حدی نیست که بتواند نگرانی جدی را ایجاد کند، اما به دلیل درگیری مستقیم کشورها یقینا دامنه آن به فرامنطقه هم کشیده خواهد شد و با حضور احتمالی برخی از کشورهای غربی احتمال هر سناریویی وجود دارد. البته تمامی این سناریوها منوط به شکل گیری ارتش متحد عربی و اعزامش به سوریه خواهد بود.
اما اهداف آمریکا از اعزام ارتش متحد عربی به سوریه چیست؟
ابتدا به ساکن هدف ترامپ کاهش هزینه های حضور آمریکا در سوریه است، هم از بعد نیروی انسانی و هم از بعد مالی که حضور ارتش عربی این مهم را محقق می کند. مساله دیگر هم مدیریت برخی مناطق سوریه توسط آمریکا است. در این رابطه اگر نیروهای عربی در سوریه حضور یابند؛ علاوه بر افزایش امنیت اسرائیل که هدف مهم آمریکا است، احتمال دارد که واشنگتن به دنبال تشکیل برخی خود مختاری ها هم باشد، مانند خود مختاری کُردی.
اما مناطق کردنشین سوریه که اکنون در دست ترکیه قرار دارد. در این شرایط امکان ایجاد چنین منطقه ای وجود دارد؟
بله. اولا که تمام مناطق کردی سوریه در دست ترکیه قرار ندارد فلذا آمریکا با همین مقدار از مناطق کردنشین می تواند دست به تشکیل خود مختاری کردی بزند. در ثانی عدم دخالت آمریکا در تجاوز ترکیه به سوریه عدم تنش بیشتر و همراهی آنکارا با مواضع خود بود. اما در شرایط فعلی امکان دارد که کاخ سفید به صورت جدی این خود مختاری را تشکیل دهد. لذا حضور ارتش عربی می تواند مشروعیت دولت کردی را هم در سوریه ایجاد کند.
پس سفر مایک پمپئو به عنوان وزیر امور خارجه جدید آمریکا در نشست وزیران امور خارجه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) در بروکسل می تواند از یک سو بسترسازی برای فشار بر ترکیه باشد و از طرفی هم پذیرش عربستان سعودی به عنوان راهبردی ترین متحد غیر ناتو؟
سفر پمپئو در دو بعد انجام گرفته است. حضور پمپئو در اروپا، هم می تواند به مساله بسترسازی برای حضور ارتش عربی زیر نظر و با هماهنگی ناتو باشد و هم برنامه ریزی با اروپا برای سناریوهای احتمالی در خصوص برجام در 22 اردیبهشت ماه که وعده 120 روزه ترامپ به پایان می رسد. به نظر می رسد که بعد دوم سفر پمپئو به اروپا پررنگ تر باشد. در این رابطه احتمال دارد که پمپئو به دنبال کم رنگ کردن برجام باشد تا از این طریق بتواند در جایگاه وزیر امور خارجه ایالات متحده جبهه اروپایی را در مقابل سفر مرکل و ماکرون در داخل اروپا داشته باشد.
واکنش ترکیه، روسیه و از همه مهمتر ایران در قبال برنامه تشکیل ارتش متحد عربی و اعزام آن به سوریه چه خواهد بود؟
روسیه که از ابتدا به شدت با تشکیل این نیرو مخالفت داشته است، چرا که این مساله به پیچیده تر شدن پرونده سوریه می انجامد. چرا که مسکو هم اکنون به دنبال کاهش هزینه های مالی و انسانی خود در قضیه سوریه است. اما تشکیل ارتش عربی و اعزام آن به سوریه پرونده این جنگ را طولانی تر خواهد کرد که اصلا به مزاق روس ها خوش نمی آید. در همین راستا نیز به دلیل این که احتمال می رود آمریکا گوشه چشمی هم به مناطق کردنشین و تشکیل خودمختاری کردی در سایه ارتش عربی در سوریه داشته باشد، آنکارا جدا با این حضور مخالفت خواهد کرد. مضافا این که تنش قبلی ترکیه با عربستان و امارات هم می تواند به دامنه این اختلافات بیفزاید. مساله مهتر به واکنش ایران باز می گردد. اساسا تشکیل این نیروی متحد عربی برای ضربه زدن به ایران در جایگاه رهبر مقاومت در منطقه است. اعزام نیروی عربی به سوریه و نیز همراهی احتمالی اسرائیل می تواند بستر تنش های گسترده نظامی علیه ایران را در پی داشته باشد. در این راستا حتی امکان حضور ناتو و سایر کشورهای فرامنطقه ای هم برای محدود کردن ایران در منطقه وجود دارد.
یکی از مواضع پمپئو حل تنش و اختلاف دوحه – ریاض بود. در این رابطه وزیر امورخارجه جدید ایالات متحده طی سخنانی حتی به دفاع از دوحه پرداخت. دلایل این مواضع مایک پمپئو چیست؟
باید بپذیریم که قطر یکی از کشورهای پردرآمد خاورمیانه است که درآمد بیش از یک صد میلیارد دلاری ناشی از فروش گاز و نفت، آن هم با جمعیت کمتر از یک میلیون نفر این کشور را به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بدل کرده است. همین شرایط سبب شده که قطر یکی از منابع تامین کننده بودجه نظامی آمریکا تلقی شود. لذا چنان که سال گذشته میلادی نزدیک به 500 میلیارد دلار معامله تسلیحاتی میان واشنگتن و ریاض صورت گرفت، اکنون نوبت به دوحه رسیده که چنین باجی را به کاخ سفید بدهد. هر چند که اخیرا قرارداد تسلیحاتی مهمی میان قطر و آمریکا به امضاء رسیده، اما گویا ترامپ به دنبال پول های بیشتری است. لذا این دفاع سیاسی و دیپلماتیک از قطر در واقع فراهم کردن بستر برای گرفتن پول های بیشتر از دوحه است. در این باره پیش شرط رفع تنش ریاض با دوحه گویا همین قراردادهای نظامی آتی خواهد بود. لذا به احتمال فراوان در آینده ای نزدیک باز شاهد تصویب قراردادهای جدید نظامی و تسلیحاتی میان قطر با ایالات متحده باشیم.
مساله دیگر سفر پمپئو به جنگ یمن باز می گردد. دستور وزیر امورخارجه آمریکا در این رابطه چیست؟
یقینا آمریکا جدی ترین متحد فرامنطقه ای عربستان است. در این رابطه بارها هم حمایت های سیاسی و دیپلماتیک خود را در قبال جنایت های جنگ یمن از ریاض داشته است. اکنون سفر پمپئو هم باز حکایت از تداوم این حمایت ها دارد. اما در این میان فشارهای جامعه جهانی و افکار عمومی سبب شده تا آمریکا هم عربستان را در یک منگنه قرار دهد تا هر چه زودتر بتواند این جنگ ررا خاتمه دهد. به هر حال علی رغم حمایت های آشکار کاخ سفید از تجاوز عربستان به یمن، واشنگتن به صورت دائمی نمی تواند این حمایت ها را ادامه دهد، به خصوص که شرایط انسانی یمن روز به روز در حال وخیم تر شدن است. لذا سفر پمپئو در این خصوص نوعی مدیریت ریاض در جنگ یمن است.
نظر شما :