اوکراین پاشنه آشیل است

سیاست خارجی ترامپ، تنش بین «اول آمریکا» و رهبری جهانی

۱۷ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۳۴۳۹۸ اخبار اصلی آمریکا
آرش رضایی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: «اول آمریکا» و چالش‌های رهبری جهانی ترامپ با انتقاد از اعضای ناتو به دلیل هزینه‌های دفاعی پایین، اعمال تعرفه‌های گسترده بر تجارت جهانی، و تحریم دادگاه کیفری بین‌المللی، نشان داد که «اول آمریکا» را نه‌تنها به‌عنوان یک شعار، بلکه به‌عنوان یک راهبرد عملی در پیش گرفته است. 
سیاست خارجی ترامپ، تنش بین «اول آمریکا» و رهبری جهانی

نویسنده: آرش رضایی 

دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ در صد روز نخست دوره دوم ریاست‌جمهوری خود با شعار «اول آمریکا» بار دیگر صحنه سیاست خارجی ایالات متحده را به لرزه درآورد. این دکترین، که با بدبینی به متحدان، بی‌اعتنایی به نهادهای جهانی و تأکید بر دیپلماسی معامله‌محور شناخته می‌شود، نه‌تنها در داخل آمریکا بلکه در سطح جهانی نیز بحث‌برانگیز شده است. در این مقاله، با تکیه بر تحلیل و مشاهدات صد روز نخست عملکرد دولت ترامپ، به بررسی این تنش و پیامدهای آن می‌پردازیم. 

«اول آمریکا» و چالش‌های رهبری جهانی ترامپ با انتقاد از اعضای ناتو به دلیل هزینه‌های دفاعی پایین، اعمال تعرفه‌های گسترده بر تجارت جهانی، و تحریم دادگاه کیفری بین‌المللی، نشان داد که «اول آمریکا» را نه‌تنها به‌عنوان یک شعار، بلکه به‌عنوان یک راهبرد عملی در پیش گرفته است. 

این رویکرد با کاهش کمک‌های خارجی و محدودیت‌های مهاجرتی همراه شده که بسیاری آن را نشانه‌ای از عقب‌نشینی آمریکا از نقش سنتی‌اش به‌عنوان رهبر نظم لیبرال جهانی می‌دانند. 

با این حال، برخی از تحلیلگران سیاسی امریکایی استدلال می‌کنند که برای بازگرداندن عظمت به آمریکا، ایالات متحده باید رهبری جهانی را حفظ کند، نه اینکه میدان را به رقبایی مانند چین واگذار کند. 

جهان امروز، به گفته نظریه پردازان آکادمیک سیاست امریکا، از دوران جنگ سرد نیز خطرناک‌تر است. آنها از «محور متجاوزان» شامل چین، روسیه، ایران، و کره شمالی سخن می‌گویند که با همکاری نزدیک، از جمله حمایت تسلیحاتی از روسیه در جنگ اوکراین، نظم لیبرال تحت رهبری آمریکا را تهدید می‌کنند. این همکاری، برخلاف تفاوت‌های ایدئولوژیک، استراتژیک و هدفمند است. برای مثال، کره شمالی سرباز و تسلیحات به روسیه ارسال کرده و در ازای آن ممکن است فناوری‌های حساس نظامی دریافت کند. این پویایی نشان‌دهنده یک چالش چندوجهی است که انزواگرایی نمی‌تواند پاسخگوی آن باشد. 

ناتو و روابط فراآتلانتیکی: تاکتیک یا تهدید؟ 

یکی از نقاط کانونی سیاست خارجی ترامپ، فشار بر متحدان ناتو برای افزایش بودجه‌های دفاعی بوده است. او با لحنی تقابلی، حتی پیشنهاد داده که آمریکا ممکن است از تعهدات خود در ناتو عقب‌نشینی کند. شاید این رویکرد ترامپ را تا حدی تاکتیکی قلمداد کرد: «ترامپ می‌خواهد آن‌ها را بترساند تا مطمئن شود این موضوع را جدی می‌گیرند.» 

داده‌ها نشان می‌دهد که این فشار نتیجه داده و کشورهای اروپایی، تحت تأثیر جنگ اوکراین و تهدیدات روسیه، بودجه‌های دفاعی خود را افزایش داده‌اند. 

با این حال، تنش‌های تجاری و لحن تند ترامپ نگرانی‌هایی درباره شکاف در روابط فراآتلانتیکی ایجاد کرده است. اگر این شکاف عمیق‌تر شود، رقبایی مانند چین و روسیه می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند. 

اوکراین: آتش‌بس یا تسلیم؟ 

موضوع اوکراین یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های سیاست خارجی ترامپ است. او با وعده پایان سریع جنگ، آتش‌بس ۳۰ روزه را پیشنهاد کرد، اما مذاکرات با پوتین پیشرفت چندانی نداشته است. اظهارات ترامپ در مصاحبه با مجله تایم مبنی بر اینکه کریمه «نزد روسیه باقی خواهد ماند»، نگرانی‌هایی را در کی‌یف و بروکسل برانگیخت که او ممکن است اوکراین را برای واگذاری قلمرو تحت فشار قرار دهد. اما به نظر می رسد حمایت تسلیحاتی از اوکراین نه‌تنها به نفع صنایع دفاعی آمریکاست، بلکه از گسترش نفوذ پوتین جلوگیری می‌کند. 

پایان جنگ اوکراین ممکن است به سبک آتش‌بس کره‌ای باشد، نه یک توافق صلح جامع. این سناریو، با توجه به امتناع پوتین از مذاکرات جدی (مانند رد دعوت زلنسکی در ترکیه)، محتمل به نظر می‌رسد. اما این پرسش باقی می‌ماند که آیا چنین آتش‌بسی می‌تواند ثبات بلندمدت را تضمین کند یا صرفاً به تعویق درگیری منجر خواهد شد. 

ضرورت تعادل در سیاست خارجی باید به تناقض ذاتی در دکترین «اول آمریکا» اشاره کرد. آمریکا نمی‌تواند بدون حضور فعال در صحنه جهانی، برتری خود را حفظ کند. انزواگرایی ممکن است در کوتاه‌مدت رضایت بخشی از پایگاه رأی ترامپ را جلب کند، اما در بلندمدت، واگذاری ابتکار عمل به چین، روسیه، و دیگر بازیگران متخاصم، جایگاه استراتژیک آمریکا را تضعیف خواهد کرد. 

با این حال، فشار ترامپ بر متحدان برای مشارکت بیشتر در امنیت جمعی، مانند افزایش بودجه‌های دفاعی ناتو، منطقی است و می‌تواند به تقویت اتحادها منجر شود، به شرطی که با دیپلماسی سازنده همراه باشد. 

در مورد اوکراین، رویکرد معامله‌محور ترامپ، که به نظر می‌رسد پوتین را بیش از زلنسکی تحت فشار قرار نمی‌دهد، از منظر منافع اروپا و اوکراین جای بحث دارد. واگذاری کریمه یا دیگر مناطق اشغالی بدون توافق جامع، نه‌تنها اوکراین را تضعیف می‌کند، بلکه پیامی به دیگران می‌فرستد که تهاجم نظامی می‌تواند پاداش داشته باشد. در عوض، آمریکا باید حمایت از اوکراین را با فشار دیپلماتیک بر روسیه و همکاری با اروپا ترکیب کند. 

کلام آخر 

رویکرد تهاجمی ترامپ نشان‌دهنده یک سیاست خارجی جسورانه اما پرتنش است. دکترین «اول آمریکا» در حالی که بر منافع ملی امریکا تأکید دارد، با چالش حفظ رهبری جهانی روبه‌روست. انزواگرایی می‌تواند برخلاف هدف بازگرداندن عظمت به آمریکا عمل کند. امریکا باید تعادلی بین تقویت منافع داخلی و حفظ نفوذ جهانی پیدا کند. این امر نیازمند دیپلماسی هوشمندانه و همکاری با سایر بازیگران قدرتمند جهانی است. در غیر این صورت، آمریکا ممکن است نه‌تنها عظمت خود را بازنیابد، بلکه جایگاه خود را در نظم جهانی از دست بدهد. 

منابع:

تحلیل‌های مرتبط با صد روز نخست ترامپ، نیویورک تایمز و شورای روابط خارجی

کلید واژه ها: آرش رضایی اول امریکا شعار اول امریکا دونالد ترامپ ایالات متحده امریکا اوکراین جنگ اوکراین روسیه و اوکراین جنگ روسیه و اوکراین حمله روسیه به اوکراین آمریکا ترامپ رهبری جهانی چین روسیه سیاست خارجی


نظر شما :