امریکا و ایران و دگرگونیهای خاورمیانه
تحولات سوریه از نگاه جان بولتون
نویسنده: جان بولتون John Bolton، مشاور اسبق امنیت ملی امریکا در دولت اول ترامپ
دیپلماسی ایرانی: فروپاشی و سقوط شتابان سلسله اسد در سوریه که ماه گذشته رخ داد، جهان را شگفتزده کرد، از جمله خود بشار اسد را. این پیروزی شورشیان که به رهبری گروه اسلامگرای افراطی «هیئت تحریر الشام» (HTS) و احتمالاً با الهام از حملات اسرائیل به حماس و حزبالله رخ داد، سومین شکست فاجعهبار ایران در تلاش برای پیاده کردن راهبرد «حلقه آتش» ضد اسرائیلیاش به شمار می رود.
هیئت تحریر الشام و رهبر آن، احمد الشرع، در تلاش برای تثبیت قدرت خود در سوریهای هستند که مدتها دچار تفرقه بوده است. اولویت اصلی آنها این است که کشورهای عربی و غربی را متقاعد کنند که دیگر تروریست نیستند و تحت کنترل ترکیه قرار ندارند؛ کشوری که تحریر الشام را یک سازمان تروریستی میداند اما سالها به آن کمک کرده است. الشرع نام جنگی تروریستی خود و حتی لباس نظامیاش را کنار گذاشته و اکنون در رویدادهای رسانهای با لباسهای غربی ظاهر میشود. اینکه این تحول او از یک تروریست افراطی، واقعی است یا صرفاً ظاهرسازی، همچنان روشن نیست.
با این حال، اکنون زمان مناسبی برای سیاست «دست برداشتن» آمریکا نیست. ما دو منفعت حیاتی در امنیت ملی خود داریم که از سقوط اسد ناشی میشود. اول، در همکاری با اسرائیل و متحدان عرب، باید اطمینان حاصل کنیم که سوریه به یک دولت تروریستی دیگر تبدیل نمیشود که متحدان منطقهای ما و احتمالاً اروپا و آمریکا را تهدید کند. دوم، واشینگتن و اورشلیم باید از فرصت رویدادهای سریع خاورمیانه برای افزایش فشار بر ایران استفاده کنند، از جمله تخریب یا تضعیف قابل توجه برنامه تسلیحات هستهای آن.
در حوزه مبارزه با تروریسم بهتنهایی، ایالات متحده دلایل قانعکنندهای دارد تا از تبدیل سوریه به یک افغانستان دیگر جلوگیری کند. حدود ۲هزار نیروی ما همچنان در شمال شرق و شرق سوریه حضور دارند و عمدتاً از نیروهای کردی حمایت میکنند که در سال ۲۰۱۹ به نابودی خلافت سرزمینی داعش کمک کردند و اکنون هزاران جنگجوی خطرناک داعش را که در زندان نگهداری میشوند، محافظت میکنند. کردها نه تنها توسط تحریر الشام بلکه توسط رئیسجمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان، با جاهطلبیهای نئو-عثمانیگرایانه، اهداف دیرینهی تجزیهطلبانه در شمال سوریه و کمپین انتقامجویانهاش علیه مردم کرد تهدید میشوند. شمال شرقی سوریه امروز نسبتاً آرام است. هرگونه خروج آمریکا یا موافقت با خواستههای ترکیه برای کاهش فشار، تنها به بیثباتی بلندمدت کمک خواهد کرد.
در بخشهای دیگر سوریه، اقلیتهای قومی و مذهبی پرشمار، که برخی در رژیم اسد مورد حمایت بودند و برخی نه، نگران سرنوشت خود تحت حکومت اسلامگرای افراطی سنی هستند. بینظمی در سوریه، تفرقهای را که در جریان تلاش برای سرنگونی اسد در بهار عربی ایجاد شد، تشدید میکند. این شرایط آشفته، برای تروریستهای خارجی موجود و تازهواردها زمینه مساعدی است تا حضور قابل توجهی در سوریه برپا کنند، مانند افغانستان، که خطرات عمدهای در سطح منطقهای و جهانی به دنبال دارد.
برای واشینگتن، احتمال اینکه هیئت تحریر الشام بتواند نیروهای روسیه را از پایگاههای دریایی و هوایی آنها در طرطوس و حمیمیم بیرون براند، یک نکته مثبت بزرگ است. گزارشها حاکی از آن است که این گروه خواستار خروج تمامی نیروهای روسیه شده است. گزارشهای گسترده نشان میدهد که بخشی از خروج نیروها و تجهیزات در حال انجام است، اگرچه ممکن است به دلیل غرق شدن یک کشتی باری روسی در دریای مدیترانه، که مسکو آن را به تروریسم نسبت داده است، کند شده باشد. اما اگر تحریر الشام واقعاً ارتش روسیه را از سوریه اخراج کند، این میتواند شواهد امیدوارکنندهای باشد که نشان دهد این گروه به دنبال ایجاد ثبات و رد ماجراجویی با کمکهای خارجی غیرسازنده است.
در مورد ایران، سرنگونی اسد بهشدت به جاهطلبیهای هژمونیک تهران نهتنها در سوریه، بلکه در سطح منطقهای آسیب زده است. با قطع مسیرهای زمینی تأمین حزبالله در لبنان، تحریر الشام کارآمدترین و اقتصادیترین مسیر مورد استفاده تهران برای سالها در تأمین نیروی نیابتیاش را قطع کرد. این گروه به ایران هشدار داده است که از «ایجاد هرجومرج در سوریه» خودداری کند؛ ادعایی که ایران همواره آن را انکار کرده است.
اسرائیل پس از فرار اسد به مسکو، زمان را تلف نکرد و به تأسیسات نظامی هوایی، زمینی و دریایی سوریه، اهداف تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی و همچنین منطقه غیرنظامی بلندیهای جولان تحت نظارت سازمان ملل و بخشی از قلمرو سوریه حمله کرد. اگرچه این اقدامات بهطور رسمی توسط کشورهای عربی خلیج فارس محکوم شد، اما اقدام پیشگیرانه اسرائیل با توجه به بیثباتی سوریه و خطر کنترل دولت دمشق توسط تروریستها توجیهپذیر بود. حتی دولت بایدن نیز بهطور نظامی عمل کرد و اهداف قابل توجهی از داعش را بمباران کرد تا از احیای آن جلوگیری کند یا اجازه دهد تحریر الشام نیروها و منابع داعش را جذب کند.
با تضعیف دفاع هوایی سوریه، همانطور که دفاع هوایی ایران قبلاً توسط حملات اسرائیل آسیب دیده است، اکنون مسیر از اسرائیل به ایران تا حد زیادی باز است، اگر اورشلیم و واشینگتن تصمیم بگیرند به قلب برنامه هستهای تهران حمله کنند. ممکن است هرگز فرصت بهتری از این وجود نداشته باشد.
دولت بایدن بهطور مداوم و به اشتباه بر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، فشار آورده که تهدید هستهای ایران را از بین نبرد. با این حال، منافع اصلی امنیت ملی ایالات متحده، بهویژه مبارزات طولانی ما علیه گسترش تسلیحات کشتار جمعی و تروریسم جهانی، همه توجیهگر نابودی توانمندیهای موجود تهران است. دیپلماسی، آشکارا شکست خورده است.
تاریخ در سوریه و خاورمیانه در حال ساخته شدن است. دولت آینده ترامپ باید این فرصت را غنیمت بشمارد.
منبع: واشینگتن اگزماینر / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
انتشار این مطلب به معنای تایید آن از سوی دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا برای آگاهی خوانندگان دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.
نظر شما :