شاید پرده آخر خصومت

درام ایران و امریکا در دوره ترامپ تمام می‌شود؟

۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۲۹۸۲۳ اخبار اصلی خاورمیانه
تصور اینکه دونالد ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود میزبان یک نشست صلح با ایران باشد، بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد – و حتی دورتر این است که جمهوری اسلامی به چنین حرکتی واکنش مثبت نشان دهد اما تصور جهانی که در آن دیگر نتوان این گفت‌وگو را نادیده گرفت، حتی دشوارتر است. با توجه به گزینه‌های محدود او – و به اندازه‌ای که ممکن است برخلاف انتظارات به نظر برسد – ممکن است دقیقاً در همین دوره جدید ریاست‌جمهوری باشد که درام آمریکا و ایران به پرده نهایی خود برسد.
درام ایران و امریکا در دوره ترامپ تمام می‌شود؟

نویسنده: جان قزوینیان، مدیر اجرایی مرکز خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده کتاب "آمریکا و ایران: تاریخ روابط دو کشور از ۱۷۲۰ تا به امروز America and Iran: A History, 1720 to the Present " است. او در حال کار بر روی کتابی درباره تاریخچه برنامه هسته‌ای ایران است.

دیپلماسی ایرانی: رویکرد دونالد ترامپ به ایران در دوره اول ریاست‌جمهوری او، تقریباً از تمامی خطوط قرمز قابل تصور گذر کرد.

در ماه مه ۲۰۱۸، علی رغم درخواست‌های نومیدانه متحدان، او ایالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج کرد. او همچنین در ژانویه ۲۰۲۰ دستور ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده برجسته ایران، را صادر کرد؛ اقدامی جسورانه که تقریباً ایالات متحده را وارد یک درگیری فاجعه‌بار دیگر در خاورمیانه کرد. علاوه بر این، در دو سال آخر دوره خود، بیش از ۱۵۰۰ تحریم علیه ایران اعمال کرد، بخشی از کارزار "فشار حداکثری" که هدفش نابودی اقتصاد کشور و به زانو درآوردن دولت ایران بود. با هر معیاری که بسنجیم، این جسورانه‌ترین و عجیب‌ترین سیاست یک رئیس‌جمهور آمریکا در برابر ایران، طی دهه‌های گذشته بود.

امروز، شواهد نشان می‌دهد که دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، چه در عرصه داخلی و چه بین‌المللی، محدودیت های کمتری نسبت به گذشته خواهد داشت. گزینه او برای وزارت دفاع، پیت هگست، ایران را یک "رژیم شیطانی" توصیف و ترامپ را تشویق کرده است تا سایت‌های اقتصادی و فرهنگی ایران را بمباران کند. نامزد احتمالی او برای وزارت أمور خارجه، مارکو روبیو، لحنی کمی ملایم‌تر دارد، اما نه چندان. روبیو انتقاد کرده که دولت بایدن با مقامات ایرانی مثل "دیپلمات‌های بلژیکی در سازمان ملل" رفتار کرده و اخیراً استدلال کرده که "تنها" راه برخورد با تهران "تهدید بقای رژیم" است.

در حقیقت، سخت است تصور کنیم که ایالات متحده چه چیز دیگری می‌تواند علیه ایران به کار ببندد جز یک جنگ تمام‌عیار. افزون بر این، دوست نزدیک ترامپ، بنیامین نتانیاهو، به نظر می‌رسد مصمم است تا درگیری با رقیب اصلی اسرائیل را تشدید کند. برخی از ناظران قدیمی خاورمیانه اکنون به‌طور جدی نگران هستند که تحت نظارت ترامپ، رویدادهای منطقه ممکن است از کنترل خارج شود و به جنگ بیانجامد. همان‌طور که لئون پانتا، مدیر پیشین سیا و وزیر دفاع سابق آمریکا، اخیراً گفت: "فکر می‌کنم او اساساً به نتانیاهو یک چک سفید خواهد داد."

من مطمئن نیستم که چنین سرنوشتی در انتظار ما باشد. آنچه معتقدم این است که طی چهار سال آینده، درام مسموم و ظاهراً بی‌پایان میان ایالات متحده و ایران – که اکنون وارد دهه پنجم خود شده است – ممکن است به پرده نهایی خود برسد. این ممکن است به معنای جنگ باشد، اما هیچ دلیل اجتناب‌ناپذیری وجود ندارد که حتما باید چنین شود. برای ترامپ، که خود را معامله‌گر نهایی می‌داند و علاقه‌ای به نمایش و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن دارد، این ممکن است به‌همان‌ اندازه به شکل یک آشتی تاریخی باشد. ترامپ می‌تواند، تحت شرایط مناسب، رئیس‌جمهوری آمریکایی باشد که سرانجام به این بن‌بست میان ایالات متحده و ایران پایان می‌دهد؛ بن‌بستی که خاورمیانه را بی‌ثبات کرده و از سال ۱۹۷۹ خار بزرگی در چشم رؤسای جمهور آمریکایی بوده است.

دولت اول ترامپ سیاست جنگ اقتصادی علیه ایران را دنبال کرد، با این باور که جمهوری اسلامی خانه‌ای پوشالی است که زیر فشار نارضایتی مردم خود فرو می‌پاشد، اما این اتفاق نیفتاد. اگر ترامپ و مشاورانش در دوره دوم خود بخواهند این رویکرد را ادامه دهند، محدودیتی برای پیشبرد آن وجود دارد. از جمله، چیز زیادی در ایران باقی نمانده که قابل تحریم باشد: بانک‌ها، ناوگان‌های حمل‌ونقل، صنعت نفت، ارتش و بسیاری بخش‌های دیگر کشور قبلاً تحت تحریم‌های سنگین ایالات متحده و جامعه بین‌المللی قرار گرفته‌اند. بااین‌حال، رهبران ایران راه‌هایی برای بقا پیدا کرده‌اند. نادرستیِ این ایده که فشار اقتصادی شدیدتر بالاخره این نظام را از پا درخواهد آورد، بارها و بارها ثابت شده است.

این موضوع سه گزینه پیش روی دولت جدید ترامپ قرار می‌دهد: نادیده گرفتن ایران، جنگ با آن یا تلاش برای دیپلماسی.
نادیده گرفتن ایران هرگز جواب نداده است. رهبران انقلابی و ضدآمریکایی تهران عادت بدی دارند که در ناخوشایندترین لحظات برای رؤسای جمهور آمریکا ظاهر می‌شوند و تأثیر خود را می‌گذارند، اغلب با ایجاد هرج‌ومرج. معروف‌ترین مورد در سال ۱۹۷۹ بود که انقلاب ایران توجه جیمی کارتر را از مذاکرات صلح کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر منحرف کرد؛ بحران گروگان‌گیری بعدی نهایتاً به قیمت از دست دادن انتخاب مجدد کارتر تمام شد. در سال‌های پس از ۲۰۰۳، شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران جشن پیروزی جورج دبلیو بوش در عراق را به کابوسی برای نیروهای آمریکایی تبدیل کردند. اخیراً، در سال ۲۰۲۱، بایدن پس از شکست تلاش‌های اولیه برای احیای مذاکرات هسته‌ای، تلاش کرد ایران را به حاشیه براند، اما با میانجی‌گری چین برای آشتی عربستان و ایران غافلگیر شد؛ اقدامی که به‌طور قابل‌توجهی جایگاه آمریکا را در خاورمیانه تضعیف کرد.

رویکرد سکوت، اکنون کمتر از گذشته مؤثر خواهد بود، با توجه به اینکه نتانیاهو آشکارا قصد دارد خاورمیانه را به گونه‌ای بازسازی کند که جمهوری اسلامی به‌طور بنیادی تضعیف شود یا حتی پایان یابد. اما ممکن است او، ترامپ را شریک بی‌میلی برای هرگونه درگیری مستقیم با تهران بیابد. اشتباه نکنید: ترامپ و مشاوران منتخبش برای خاورمیانه تقریباً قطعاً حمایت قاطعانه‌ای از اسرائیل در مبارزه‌اش با حماس و حزب‌الله ارائه خواهند داد اما پیوستن به جنگ علیه ایران ممکن است گام بیش از حد بزرگی باشد. ترامپ در ذات خود یک انزواطلب است و بسیاری از اعتبار خود را بر پایان دادن به جنگ‌های خاورمیانه بنا کرده است. تصور کشیده شدن او به حدی که با اعزام نیروهای آمریکایی به زمین موافقت کند، دشوار است.

این امر دیپلماسی را به عنوان بهترین گزینه برای ترامپ باقی می‌گذارد. جذاب‌ترین اقدام برای او می‌تواند یافتن راهی برای پایان دادن به جنگ اسرائیل با حماس، به دست آوردن اعتبار برای آن، و سپس چرخش به سوی یک توافق تاریخی با ایران باشد، که به او این امکان را می‌دهد که ادعا کند صلحی جامع را برای آمریکا در خاورمیانه به ارمغان آورده است. اینکه آیا او موفق خواهد شد یا نه، بحث دیگری است. اما اگر موفق شود، ترامپ برای همیشه قادر خواهد بود به این نکته اشاره کند که به نتیجه‌ای دست یافت که رئیس جمهوری پیشین، جو بایدن، هرگز نتوانست به آن برسد.

البته، هیچ تلاشی از سوی آمریکا برای نزدیک شدن به ایران بدون وجود یک طرف مقابل آماده برای گفت‌وگو ممکن نخواهد بود، و رهبر معظم ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای ۸۵ ساله، هر سال که می‌گذرد، نسبت به گفت وگو با آمریکا مشکوک‌تر می‌شود. 

در چند ماه گذشته، ایران به‌ شکل بی‌سر و صدا به دنبال جلب توجه تازه ای از سوی ایالات متحده بوده است، و به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهوری اصلاح‌طلب آن، مسعود پزشکیان، علاقه‌مند به مذاکره برای توافق هسته‌ای جدید باشد. 

هیچ دلیلی برای ساده‌لوح بودن ترامپ یا غریزه‌های اطرافیان او وجود ندارد. و اگر یک کشور باشد که ایالات متحده می‌تواند در چهار سال آینده به راحتی به جنگ با آن کشیده شود، آن کشور ایران است. فهرست دلایل برای ترس از جنگ به اندازه فهرست دلایلی است که مانع از آن می‌شود. اما ارزش دارد به یاد داشته باشیم که این همان رئیس‌جمهوری است که روزی مشاور امنیت ملی خود، جان بولتون، را که از چهره‌های برجسته طرفداران سختگیری بر ایران در واشنگتن بود، "جنگ‌طلب" خوانده بود. 

همچنین به‌طور تاریخی، او نمایش‌های قدرت شبیه به یک شومن را ترجیح داده است، که پس از آن یک اقدام ناگهانی و غیرمنتظره از بخشش صورت می‌گیرد. ما یک نمونه از این را ماه گذشته شاهد بودیم، زمانی که علی رغم گفته‌های قبلی مبنی بر اینکه اسرائیل باید تأسیسات هسته‌ای ایران را "هدف قرار دهد"، ترامپ به خبرنگاران گفت که او "نمی‌خواهد به ایران آسیبی وارد کند." او افزود: "دوست دارم آنها یک کشور بسیار موفق باشند."

تصور اینکه دونالد ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود میزبان یک نشست صلح با ایران باشد، بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد – و حتی دورتر این است که جمهوری اسلامی به چنین حرکتی واکنش مثبت نشان دهد اما تصور جهانی که در آن دیگر نتوان این گفت‌وگو را نادیده گرفت، حتی دشوارتر است. با توجه به گزینه‌های محدود او – و به اندازه‌ای که ممکن است برخلاف انتظارات به نظر برسد – ممکن است دقیقاً در همین دوره جدید ریاست‌جمهوری باشد که درام آمریکا و ایران به پرده نهایی خود برسد.

منبع: نیویورک تایمز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

کلید واژه ها: امریکا ایالات متحده امریکا انتخاب ترامپ پیروزی ترامپ ایران و امریکا ایران و ترامپ مذاکرات ایران و امریکا بازگشت ترامپ ایران آمریکا ایران ترامپ جنگ


( ۶ )

نظر شما :