شطرنج باز آلزایمری
بایدن چگونه ایران و محور مقاومت را فریب می دهد
نویسنده: علی منصوری، دکتری تاریخ تمدن و عضو هیات علمی
دیپلماسی ایرانی: در دوره ناصری و با تشکیل لژهای فراماسونری در ایران عصر قاجار، عده ای از روشنفکران و متفکران دانسته یا نادانسته در این لژها جذب شدند. این لژها به شدت مراقبت و اعضا از درز اطلاعات به بیرون نهی شده و تحت آموزش قرار می گرفتند. یکی از رویکردهای اعضای این انجمن ها در پاسخ به سوال جامعه و محیط از آنان در خصوص این مجامع جدید این بود که خود را به فراموشی بزنند. آنان با عنوان اینکه فراموش کرده ام از پاسخ و افشای اطلاعات فرار می کردند. این رویه به حدی شد که مردم به انجمن های آنان فراموشخانه می گفتند. این روایت با هر سطح از اعتبار گویای تولد استعمار نو و نقش نبرد شناختی در آن است.
اکنون با گذشت زمان و تغییر صحنه های سیاسی، آمریکا به جای بریتانیا در صحنه استعمار نو و خاورمیانه به ایفای نقش می پردازد. جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری آمریکا در صحنه خاورمیانه با رویکرد فراماسونری در حال پیش بردن صحنه شطرنج به نفع خود و اسرائیل است. این رویکرد در حوزه هسته ای ایران روشن است؛ بایدن با آنکه به عنوان متنقد خروج دونالد ترامپ از برجام در مناظرات خود را نشان می داد با گذشت نزدیک به یک دوره ریاست جمهوری هیچ گونه حرکتی علی رغم اصرار ایران به حل مسئله هسته ای و برگشت به برجام از خود نشان نداد. این شطرنج باز آلزایمری به شدت در جابهجایی مهره ها در حوزه ایران دقیق حرکت می کند. این حرکات و فریب با استفاده از رسانه و ابزار نرم به صورت باورپذیر به مخاطب باورانیده و باورپذیر می شود.
صحنه خاورمیانه با وقوع طوفان الاقصی به دوره جدیدی وارد شد که در آن آمریکا و اسرائیل نقطه شروع آن نبودند. بایدن و آمریکا از آن زمان تاکنون تمام قد پشتیبان اسرائیل بوده و در آینده نیز خواهد بود؛ اما در این مدت با استفاده از رسانه ها روایتی از ایشان تولید می شود که انگار بایدن و نتانیاهو در حال اختلاف بر سر غزه و رویکردهای اسرائیل در آن هستند. گذشت زمان نشان می دهد که اسرائیل به مثابه هژمونی آمریکا در خاورمیانه است و به هیچ عنوان آمریکا از آن دست نخواهد کشید. شاید این روایت که طولانی شدن جنگ اسرائیل، باعث تغییر رویکرد آمریکا در پشتیبانی خواهد بود باید مورد بازنگری قرار بگیرد.
آمریکا روز بعد از نبرد طوفان الاقصی در میدان حضور یافت و در کنار همکاری اطلاعاتی – عملیاتی به انتقاد از رویکرد نتانیاهو در کشتار غیرنظامیان پرداخت و برای باورپذیری آن اسکله ای در بندر غزه برای کمک به مردم درست کرد که همگان دیدند که آن اسکله برای نجات گروگانهای آمریکایی – اسرائیلی در غزه تعریف شده بود. عملیاتی که برای نجات چندتن انجام شد باعث قتل عام بیش از پانصدتن غیرنظامی شد؛ امری که برای آمریکا و اسرائیل ذره ای اهمیت نداشته و ندارد.
سلسله وقایع چندماه اخیر رویکردهای این پیرمرد آلزایمری را بیشتر نشان می دهد. بعد از ترور اسماعیل هنیه، ایران اسلامی وعده انتقام سخت را داد؛ اما آمریکا با این طرح که در قبال این انتقام می توان صلح را به غزه برگرداند مشغول فریب و مشغول سازی ایران شد. اما این طرح نیز در راستای خنثی سازی اقدامات ایران بود. این اقدام، فرصت را برای اسرائیل تهیه کرد تا در این مدت طرح خود را آماده و سناریوهای بعدی را یک به یک جلو ببرد. آنان نقطه ثقل خود را از غزه به لبنان انتقال دادند. اسرائیل با عملیات پیجرها که اعلام جنگ به حزب الله و ایران بود فرمان ماشین جنگی خود را تغییر جهت داد. اما دوباره این شطرنج باز آلزایمری با طرح صلح 21 روزه لبنان و اعزام فرستاده ویژه و پیام هایی دال بر دیپلماسی همچنان به مشغولسازی محور مقاومت و فریب آنان ادامه داد. این پیرمرد آلزایمری با طرح های گوناگون و رنگارنگ صلح، در حال صاف کردن جاده برای ماشین جنگی اسرائیل است. این امر زمانی چهره خود را بیشتر نمایان کرد که سید مقاومت، سید حسن نصرالله نیز با استفاده از این فضا و با کارهای اطلاعاتی عمقی (جاسوسی و نفوذ) اسرائیل به شهادت رسید. به گونه ای که بعضی از رجال سیاسی داخلی ندای فریب آمریکا را سردادند.
رصد روزنامه ها و نشریات خارجی نشان می دهد همچنان ندای صلح بایدن در حال انتشار است. اسرائیل در حال ورود زمینی به لبنان است اما این پیرمرد آلزایمری دست از صلح خواهی نمی کشد. طنز ماجرا آنجاست که عده ای همچنان این روایت ها را باور می کنند و در نشریات و فضای مجازی داخلی انتشار می دهند.
به نظر می رسد جامعه/دولت به مثابه فرد باید دارای آگاهی باشد. آگاهی زمانی دارای اهمیت مضاعف و حیاتی است که در زمان خود باشد. راننده ای را تصور کنید که در حال رانندگی است و در مسیر به یک باره احساس می کند از روی موجودی عبور کرده است بازمی گردد و نعش فرد زیرگرفته را می بیند (نسبت به آن موجود آگاه می شود)، حال اگر همین راننده قبل از واقعه نسبت به محیط پایش داشت می توانست با تغییر مسیر ماشین به حرکت خود ادامه دهد؛ این سطح از آگاهی که در روانشناسی به خودآگاهی معروف است. نیاز است تا دولتمردان و مردم نسبت به مسائل و وقایع پیرامونی، خودآگاهی داشته باشند تا دچار فریب مرد آلزایمری نشوند؛ چرا که راه دراز است و قلندر بیدار.
نظر شما :