امریکا و اسرائیل چه می خواهند؟
دلایل تشدید کمپین ترور در منطقه
نویسنده: دکتر جواد معصومی کارشناس ارشد مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: دشمنان جهان اسلام از اولین روزهای سال جدید میلادی، ابتدا در دمشق سید رضی موسوی و سپس در بیروت نفر دوم حماس صالح العاروری را ترور و شهید سپس در کرمان جنایت کردند و تاکتیک زنجیره ترور را در ناقوره با یکی از فرماندهان دیگر حزب الله لبنان و در بغداد با دوتن از فرماندهان نجباء ادامه دادند، از سوی دیگر در عملیات دریایی هشت نفر از انصارالله یمن را شهید کردند که ریشه های همه این جنایت ها و ترورها عبری، عربی و غربی است و روش عملیات تروریستی داعش همان مدل مورد استفاده رژیم صهیونیستی و آمریکایی است چراکه داعش ریشه در آمریکا و اسرائیل دارد و ترامپ میگوید: داعش از افتخارات اوباما است و اوباما و کلینتون آن را بوجود آوردند، همچنین نتانیاهو به ملاقات داعشیان زخمی میرود و دارو درمان میکند، داعشی تاکنون هیچ عملیاتی نسبت صهیونیست و اسرائیل نداشته است. به عبارت دیگر همان کسانی که در فرودگاه بغداد با عملیات تروریستی، مهمان دیپلمات دولت و مردم عراق یعنی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند قطعا با همرزمان و مهمانان این شهید هم این چنین برخورد کردهاند چراکه کینه و عصبانیت آمریکاییها و صهیونیستها از سردار سلیمانی که فرماندهی شکست طرحهای آنها برای نابودی کشورهای منطقه از طریق تروریستها را برعهده داشت، بر کسی پوشیده نیست و حتی بعد از ترور این «احیاگر مقاومت در منطقه» در حال انتقامگرفتن از او و دوستداران بیشمارش هستند.
از جنایت اخیر مراسم شهید سلیمانی، داعش در حالی مسئولیت انفجارها را در کرمان برعهده گرفته است که شواهد بسیاری درباره کمکهای آمریکا و رژیم صهیونیستی به این گروه تروریستی و دیگر گروهکها به شیوههای مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد و به نظر می رسد با توجه به شرایط منطقه و تلاش جنونآمیز رژیم صهیونیستی برای گسترش دامنه جنگ و کشاندن پای جمهوری اسلامی ایران به درگیریها پس از شکستهای میدانی در نوار غزه می باشد، همچنین رژیم صهیونیستی که بهدلیل فشار افکار عمومی در جهان برای پایاندادن به جنگ تحت فشار قرار گرفته است، به هر دری میزند تا اذهان را از جنایات جنگی خود منحرف کند بنابراین به دنبال این است که درگیریها را بهجای دیگری بکشاند.
از طرفی با وجود جنایت ها و اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی؛ مقاومت دست بَرتر را در منطقه دارد؛ رزمندگان فلسطینی پس از سه ماه جنگ به مقابله با صهیونیستها در غزه ادامه میدهند و هنوز هم موشک به سمت تلآویو و دیگر شهرهای اشغالی شلیک میکنند. پایگاههای رژیم صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی هدف حملات حزبالله است، یمن به هدف قرار دادن منابع اقتصادی این رژیم ادامه میدهد تا جاییکه بندر ایلات خالی از کشتی شده و مقاومت عراق هم به حملات روزانه و پیدرپی علیه پایگاههای آمریکایی ادامه میدهد.
به نظر می رسد علت تشدید کمپین ترور توسط نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی؛ شکست و ناکامی در تحقق اهدافش در جریان جنگ علیه نوار غزه با رویکرد ترمیم وجهه تخریبشده خود می باشد و تحلیل توان رژیم اشغالگر در میدان نبرد علیه نوار غزه و ناتوانی در تحقق هرگونه اهداف در این جنگ، این رژیم را به اقدامات تروریستی سوق داده تا شاید بتواند شکست خود را جبران کند و به طور کلی رژیم اشغالگر قدس از طریق این عملیات های تروریستی تلاش میکند شکست مفتضحانه سرویسهای جاسوسی و نظامیاش را که بَعد از عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، (که در انزوا بهسر میبرند) تلافی کند. در این میان بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی اولین کسی است که از این عملیات های تروریستی نفع میبرد؛ زیرا وی به دلیل تلفات مادی و انسانی رژیم اشغالگر قدس در جریان جنگ غزه، در داخل رژیم جعلی مورد انتقاد و هجمه قرار گرفته است و انتظار میرود که با پایان این جنگ، خود نیز در صحنه سیاسی این رژیم حذف شود، لذا به همین دلیل است که تلاش میکند عملیات های تروریستی را به عنوان دستاورد سیاسی خود معرفی کند، اما واقعیت این است که کشتار زن و کودک نشانه قدرت نیست، بلکه از سر درماندگی نتانیاهو است و همچنین رژیم کودک کُش در صدد است نگاه را از غزه منحرف کند تا بر جنایات خود بیفزایند و به نسلکشی را ادامه دهند و از طرفی رژیم جعلی به خوبی می داند که راهبرد مقاومت برای انتقام سخت نابودی رژیم صهیونیستی است و این هدف نزدیک است و مسلماً حرکت راهبردی، صبر راهبردی نیز میخواهد.
داعش مسئولیت انفجارهای تروریستی در کرمان را برعهده گرفته، به عنوان یکی از گروههای تکفیری است که در عراق بعد از حمله آمریکا به این کشور بوجود آمد و از خطرناکترین و بزرگترین گروههای تروریستی بودند که جهان تاکنون به خود دیده است. تسلط این گروههای تروریستی بر منابع اطلاعاتی و همچنین شیوههای مدرن رزم باعث شده است تا کارشناسان، این گروهها را دستپرورده آمریکا و رژیم صهیونیستی بدانند و برای اثبات این موضوع دلایل زیادی وجود دارد، برخی از این دلایل عبارتند از: درمان جنگجویان داعشی در بیمارستانهای نظامی در منطقه اشغالی جولان، خرید نفت از داعش از طریق شبکههای واسطه گر، فروش اسلحههای اسرائیلی به داعش، تلاش برخی عناصر صهیونیست برای پیوستن شمار بیشتری از جوانان کشورهای منطقه به داعش و مذاکرات مستقیم صهیونیستها و داعش و ... .
بنابراین ردپای رژیم صهیونیستی اغلب در ناامنیها و تهدیدهای امنیتی در منطقه به چشم میخورد این روزها بدلیل شکست جبران ناپذیر در جنگ غزه، خود را بصورت تشدید کمپین ترور خود را بیشتر از گذشته نشان می دهد. حقیقت اینکه آمریکا و اسرائیل، داعش را در منطقه ایجاد کردند و این در حالی بود که حضور مستشاری و تأثیرگذار رزمندگان جبهه مقاومت و شهادت فرماندهان ایرانی بویژه سپهبد سلیمانی سبب شد تا نسخه این گروه تروریستی داعش پیچیده شود.
موضوع بعد اینکه رژیم صهیونیستی در یک بازه زمانی کوتاه دو تن از فرماندهان برجسته مقاومت را ترور کرد در صورتی که هر دوی این شهدای بزرگوار با استفاده از پهپاد و شلیک موشک، در حالی که در خاک یک کشور دیگر بر اساس توافقات بین المللی دوجانبه حضور داشتند ترور شدند و در ادامه انفجارهای تروریستی در مسیر گلزار شهدای کرمان و مزار سردار شهید سلیمانی جان بیش از صد تن از هموطنان عزیزمان را گرفت و تعداد زیادی را هم مجروح کرد. صهیونیستها بهتر از هر کس دیگری میدانند، این ترورها بیپاسخ نمیمانند و دیر یا زود، انتقام آنها گرفته خواهد شد. بر اساس دلایل مورد اشاره صهیونیستها در انفجارهای تروریستی کرمان دست دارند. با این تفاسیر سؤال این است: چرا صهیونیستها با وجود آگاهی از قطعی بودن انتقام سخت، دست به این ترورها زدند؟ آیا ممکن است این ترورها باز هم تکرار شود؟ اگر «آری»، کِی؟، کُجا؟ و چگونه؟
پاسخها این سؤال در غزه و تحولات این روزهای این باریکه است.حدود سه ماه است که صهیونیستها در غزه، وارد جنگی شدهاند که شرایطش با جنگهای قبلیِ این رژیم زمین تا آسمان متفاوت است. صهیونیستها، هیچگاه در جنگی نبودهاند که بیش از یک ماه و سه روز طول کشیده باشد. صهیونیستها هیچگاه، خسارات و تلفاتی را که در این جنگ متحمل شدهاند، قبلا در هیچ جنگی متحمل نشده بودند. این خسارتهای بیسابقه در همه حوزهها دیده میشود. از تلفات نظامی و انسانی بگیر تا خسارتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، حیثیتی و... صهیونیستها حتی در جنایت و کودککشی نیز این بار رکورد زدهاند؛ آمار کشتار توسط آمریکایی ها طی بیست سال با کشتار این رژیم کودک کُش طی سه ماه برابری می کند. همچنین میزان تنفری که در طول تاریخ از صهیونیستها وجود داشته نیز این بار رکورد زده و شاید بتوان گفت، در هیچ بُرههای از تاریخ، اینقدر نِفرت از این رژیم و صهیونیستها در جهان دیده نشده است. این که موضوع بحث و تحلیل کارشناسان بینالمللی طی فقط سه ماه از وضعیت «عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل» به «آیا اسرائیل در حال فروپاشی است؟» شده است، مسبوق به سابقه نیست. از سوی دیگر خسارتهای اقتصادی این رژیم در این جنگ نیز «بی سابقه» بوده و در همین رابطه بانک مرکزیِ رژیم صهیونیستی و همینطور «تومر فدلون» و «استیون کلور» دو محقق و کارشناس صهیونیست اخیرا خسارات این رژیم در جنگ فعلی غزه را بیش از ۵۵ میلیارد دلار برآورد کردند.
خلاصه این که اوضاع صهیونیستها این بار آنقدر «وخیم» است که طبق گزارشهای متعدد، اداره امور این «کشور جعلی» و همینطور جنگ را نه «بنیامین نتانیاهو»، «دیوید بارنیا» یا «یواف گالانت» که، کاخ سفید، سیا و پنتاگون به دست گرفتهاند و هزینهها و تسلیحات مورد نیاز صهیونیستها را هم آلمان، انگلیس، فرانسه و چند کشور مرتجع و ثروتمند عربی تامین میکنند. و نتیجه اینکه «مهاجرت معکوسی» که با شروع این جنگ شدت گرفته است، میتواند خود به تنهائی به فروپاشی این رژیم منجر شود.
جمع بندی
رژیم صهیونیستی برای خروج از وضعیت شکست فعلی نیازمند دستاوردسازی است و معتقدند تشدید کمپین ترور رهبران مقاومت و کشتار مردم بیگناه میتواند، روند فرار صهیونیستها از فلسطین اشغالی را کُند کند. در حال حاضر صهیونیست ها اساساً نگران دو موضوع هستند؛ نگران «انتقام سخت ایران و مقاومت» و از سوی دیگر نگران «جامعه وحشت زده و در حال فروپاشیِ» خود. به عبارت دیگر صهیونیست ها با این ترورها، هم در حال تسکین درد ناشی از ضربه ۷ اکتبرند و هم از طرفی در حال روحیه دادن به نیروهای مسلح خود، اما به نظر می رسد با وجود آگاهی از «پاسخ و انتقام سخت» مقاومت و ایران، رژیم جعلی گزینه ترور را کنار نمیگذارند. ملاحظه مهم اینکه انتقام نباید، هیجانی باشد و این که باید به موقع و در جای مناسب پاسخ داده شود. اما گاهی باید کنار این «انتقام»، قید «فوری» را هم گذاشت تا اهرم بازدارندگی، به درستی و کامل عمل کند. توصیه نویسنده این سطور اینکه اگر پاسخ متناسب، حساب شده و «فوری» به این ترورها داده نشود، قطعا این ترورها ادامه خواهد داشت... حتی در تهران! و در کنار این «پاسخِ رَوَندیِ کمتر جلوی چشمِ نیاز به تحلیل و توضیح»، باید پاسخ «نقطهای پُرسروصدا و فوری» هم داد تا مؤثر اُفتد و اثر بازدارندگی داشته باشد. هرچند با ارزش ترین انتقام سخت نابودی کامل رژیم صهیونیستی است.
نظر شما :