گزارشی از همایش بین المللی جریان شناسی مقاومت در افغانستان
دانشگاهیان و مقاومت در افغانستان
دیپلماسی ایرانی: از تابستان ۱۴۰۰، افغانستان و کشورهای پیرامون آن، روندهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تازه ای را تجربه کرده اند. بر سر قدرت آمدن دوباره طالبان در این کشور، همراه با دگرگونی نظم منطقه ای، موج تازه ای از مهاجرت را در سطح منطقه و جهان رقم زده است. در شرایط نوین، طبقه متوسط شهرنشین تحصیلکرده در افغانستان دیگر تمایلی به زندگی در زیر چتر طالبان را نداشته و در حالی که بسیاری از سیاستمداران و ارتشیان در حال برون رفت از کشور بودند، شمار زیادی از دانشگاهیان، روزنامه نگاران، حقوقدانان، جامعه شناسان، پزشکان، مهندسان، فعالین مدنی و دیگر اندیشمندان نیز این کشور را ترک گفتند. نتیجه آنکه امروز پس از گذشت دو و نیم سال، در حالی که نفس دانشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی در افغانستان به شماره افتاده، هزاران تن از نخبگان و روشنفکران افغانستانی در کشورهای گوناگون جهان، به دور از میهن، به دنبال چاره برای ساختن آینده ای بهتر برای خود و کشورشان، هستند.
در این میان، کشور ایران یکی از مهمترین کانون های پذیرش دانشگاهیان افغانستانی در سال های اخیر بوده است. راست است که اینک شمار استادان و دانشجویان افغانستانی در ایران، بیش از هر کشور دیگری است. پیوستگی های زبانی، فرهنگی، دینی و تاریخی میان ایرانیان و مردم افغانستان و نزدیکی جغرافیایی به سرزمین مادری، سبب شده است که بسیاری از روشنفکران افغانستانی ترجیح دهند که ایران را به عنوان نخستین خانه پس از مهاجرت برگزینند. در همین حال، شمار بالای دانشجویان افغانستانی در دانشگاه های گوناگون ایران، به ویژه در شهر تهران، زمینه ای را فراهم آورده اند که امروزه بتوان تهران را پایتخت علمی افغانستان نامید.
و این البته در پیشینه تاریخی حوزه تمدنی ما امر تازه ای نیست؛ به گواه تاریخدانان، بنا به دلایل سیاسی و فرهنگی، شهرهایی مانند هرات در دوره تیموریان و دهلی در دوران گورکانیان، پایتخت زبان فارسی شده بودند و گویشوران این زبان و اندیشمندان پارسی گوی، بیش از هر جا در آن شهرها خانه داشتند. همچنین استبداد دوره قاجار و حضور نیروهای استعمارگر در ایران، سبب شده بود که شمار زیادی از روشنفکران ایرانی در شهر تفلیس (پایتخت کنونی گرجستان) گردهم بیایند و دست به انتشار روزنامه و نوشتن کتاب بزنند و بنیان های فکری جنبش مشروطه خواهی در ایران را شکل دهند. انتشار روزنامه های ایرانی در استانبول و بمبئی در همین دوره نیز گویای حضور شمار دیگری از ایرانیان اندیشمند در شهرهای مهم منطقه بوده و نشانگر آن است که مردمان این حوزه تمدنی، همیشه پشت و پناه یکدیگر در روزهای دشوار بوده اند.
در دو سال اخیر، کوشش شماری از نهادهای علمی و فرهنگی در ایران بر آن بوده است که زمینه ای برای گفت وگو و تبادل نظر میان اندیشمندان افغانستانی با یکدیگر و نیز با همتایانشان در ایران و دیگر کشورهای منطقه فراهم آورند. هدف از اجرای این برنامه ها، نگاه علمی به مسائل روز در سطح منطقه، ارائه تحلیل از جنبه های گوناگون و کوشش برای یافتن راه های برپاداری صلح و امنیت از راه همفکری میان دانشگاهیان بوده است.
همایش بین المللی جریان شناسی مقاومت در افغانستان که به همت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و بنیاد مسعود و به میزبانی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی و با مشارکت پژوهشکده مطالعات خاورمیانه، بنیاد تیلوتوما هندوستان، انجمن علوم سیاسی ایران، مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه آرل استانبول، مرکز مطالعات افغانستان و منطقه در تاجیکستان، مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران، انجمن علمی مطالعات افغانستان، موزه تصاویر معاصر، موسسه تحقیقات صلح و توسعه کابل، مرکز مطالعات افغانستان، خاورمیانه و آفریقا در انستیتو مطالعات استراتژیک اسلام آباد، انجمن علمی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و مرکز اطلاعات علمی و تحقیقاتی انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم روسیه در ۲۴ آبان/عقرب ۱۴۰۲ برگزار شد، نمونه ای از کوشش های منطقه ای برای فراهم آوردن زمینه گفت وگو میان اندیشمندان افغانستانی با یکدیگر و با همتایانشان در کشورهای منطقه است.
حضور استادانی از هفت کشور ایران، افغانستان، تاجیکستان، هندوستان، پاکستان، روسیه و ترکیه در این همایش و غنای علمی مباحث طرح شده، نشان دهنده اهمیت مساله افغانستان برای صلح و ثبات منطقه ای و نیز نمونه ای گویا از نقشی است که دانشگاهیان می توانند در ترسیم نقشه راه آینده افغانستان و منطقه بازی کنند. مهمترین نکاتی که از دل گفتگوهای انجام شده در این همایش به دست آمده را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
الف) تحلیل علل بروز بحران و راه های برون رفت
از دید اندیشمندان شرکت کننده در این همایش، بحران پدید آمده در افغانستان، از منظر داخلی محصول دهه ها حاکمیت همراه با خشونت و تمرکزگرایی بوده است. این امر سبب شده که گروه های گوناگون از مردم این کشور، برای سالها به مقاومت در برابر نسل کشی، محرومیت، یکسان سازی فرهنگی و غصب سرزمین ها رو بیاورند.
آنان همچنین مداخله بیگانگان در این کشور را دیگر عامل مهم در بحران افغانستان دانستند. ناپایبندی آمریکا به اصول مردم سالاری و دخالت مکرر در نتایج انتخابات در افغانستان و نیز شکست برنامه دولت ـ ملت سازی به سبک غربی در این کشور، زمینه تاکید اندیشمندان بر ضرورت نظریه پردازی بومی برای برساختن ملت ـ دولت و هویت ملی نوین (بر پایه پذیرش تکثر قومی و مذهبی، عرف جامعه و خوانش مداراجویانه از دین) را فراهم آورده است.
از دید شرکت کنندگان در این همایش، در شرایط کنونی، با استناد به آیات شریفه قرآن مجید، مبنی بر اینکه انسان نباید سلطه دیگری بر خود را بپذیرد؛ مقاومت به مثابه کوشش برای آزادی از بند استبداد و استعمار است. آنان با اشاره به مواضع برخی دولت ها در منطقه و جهان مبنی بر اینکه طالبان واقعیت امروز در افغانستان است، یادآور شدند که دهها میلیون تن از باشندگان این سرزمین که مخالف شیوه های حکمرانی طالبانی هستند نیز همگی جزو واقعیت های آشکار این کشور به شمار می روند و نگاه های حقیقتجوی جهانیان نباید گوناگونی فکری و فرهنگی ملت متکثر افغانستان را محدود به اندیشه های پیروان تنها یک گروه فکری کند.
آنان همچنین بر این نکته پای فشردند که حاکمیت، به تنهایی مشروعیت نمی آورد و اعمال حاکمیت باید بر اساس اراده جمعی و مشارکت مردمی باشد و نه بر بنیان خشونت و ترس. در این همایش همچنین پیشنهاد شد که دانشگاهیان به گفتگو درباره تعریف دقیق تر از مفهوم «دولت فراگیر» بر پایه منافع ملی آحاد مردم افغانستان ادامه دهند. تاکید بر ضرورت تداوم گفتگو درباره راه های به کارگیری سازوکارهای مدنی برای تشکیل دولت، برپایی یک نظام سیاسی نامتمرکز، قانونمند شدن روندهای سیاسی و شکل گیری هویت ملی نوین، از دیگر موضوعات مورد بحث در این همایش بود.
ب) بررسی نقش دانشگاهیان در دستیابی به صلح پایدار
استادان و پژوهشگران شرکت کننده در همایش جریان شناسی مقاومت در افغانستان، دانایی را تنها راه ساختن آینده ای بهتر برای افغانستان خوانده و گذار به اتحاد ملی از راه دانایی پروری و دانش محوری را بهترین شیوه برای دستیابی به صلح پایدار دانستند.
از دید ایشان، امروزه هدف اصلی، از میان بردن بنیان های تمدن و فرهنگ کهن در این منطقه است. جلوگیری از حضور زنان در مراکز آموزشی، از نمودهای اصلی سیاست نابودسازی فرهنگی است. بنابراین در این جنگ نرم هویتی، چاره ای جز مقاومت فرهنگی و هویتی نیست.
آنان با اشاره به انتقال شمار بالایی از مدارس مذهبی، که اشاعه دهنده افکار تندروانه از پاکستان به افغانستان هستند، بر این نکته تصریح کردند که امروزه نه تنها دختران، بلکه پسران نیز از دسترسی به آموزش باکیفیت محروم شده اند و از این رو، در شرایط کنونی، آموزش مساله نخست جامعه افغانستان به شمار می رود. آنان در همین حال، نسبت به کوچک شدن جغرافیای زبان فارسی، به عنوان زبان دانش و علم، ابراز نگرانی کردند.
با اینهمه، از دید ایشان، امروزه «گفتگو به مثابه مقاومت» بوده و نیاز به نهادسازی و شبکه سازی میان اندیشه ورزان، بیش از هر زمان دیگری آشکار است. در این زمینه، برگزاری این همایش که میزبان پژوهشگران و استادان از همه اقوام، مذاهب و جناح های فکری گوناگون در افغانستان بوده نیز به عنوان یک نمونه موفق از نهادسازی علمی و نقشی که دانشگاهیان برای باز کردن درهای گفتگو و مدارا با یکدیگر می توانند بازی کنند، معرفی شد.
پ) نگاه منطقه ای
بخش مهمی از این همایش بین المللی، به تبادل دیدگاه های دانشگاهیان در سطح منطقه اختصاص یافت. از دید اندیشمندان حاضر در این همایش، مقاومت فرهنگی را باید در گستره تاریخی و پهنه جغرافیایی اش برجسته کرده و همسایگان را با مردم افغانستان همنوا ساخت. یافتن راه هایی برای همگرایی منطقه ای بر سر جلوگیری از حذف قومی، مذهبی و جنسیتی شمار زیادی از مردم این کشور، موضوع محوری در گفتگوهای استادان و پژوهشگران کشورهای منطقه بود.
شرکت کنندگان در این همایش، خروج آمریکا از افغانستان و باز شدن فضای بازیگری برای کشورهای منطقه را از یک سو و همکاری نکردن طالبان با همسایگان و ناکارآمدی امارت تشکیل شده در کابل در بیش از دو سال گذشته را از سوی دیگر، موضوعاتی مهم برای چاره اندیشی جمعی و یافتن راه هایی برای دستیابی به صلح و امنیت پایدار منطقه ای خواندند.
آنان با یاد کردن از نقش کلیدی ایران و دیگر کشورهای منطقه به عنوان بستر آموزش، رشد و شکوفایی نسل جوان افغانستان، خواهان تشکیل شبکه همکاری علمی و فرهنگی دانشگاهیان افغانستان با همتایانشان در سطح منطقه شده و بر تداوم برگزاری برنامه های علمی مشترک تاکید کردند.
به این ترتیب، آنچه که در دانشگاه خوارزمی به انجام رسید، عبارت از آن بود که دانشگاهیان افغانستان توانستند همگام با دانشگاهیان کشورهای منطقه و با پشتیبانی پانزده نهاد علمی از هفت کشور، آغازگر روندی تازه برای برساختن هویتی نو و شکل دهی به ساختارهای سیاسی و اجتماعی نوین در افغانستان بر پایه ایده ها و تفکرات برآمده از تجربیات و دانش بومی باشند.
نظر شما :