غافلگیری‌ها، واقعیات موجود و انتظاراتی که می رود

سنگین تر شدن رسالت منطقه شامات در مساله فلسطین

۰۴ آذر ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۳۲۵۰ خاورمیانه انتخاب سردبیر
سید قاسم ذاکری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: وحشیگری بی سابقه اسرائیل در مقابل دیدگان جهانیان و گردن نهادن اسرائیل به متحمل شدن تلفات سنگین انسانی و اقتصادی در جنگی طولانی مدت با مقاومت در غزه که نتیجه وحشت زدگی اسرائیل بخاطر ترس از بقا و ادامه موجودیت رژیم صهیونیستی بوده است.
سنگین تر شدن رسالت منطقه شامات در مساله فلسطین

نویسنده: سید قاسم ذاکری، کارشناس روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی:

الف – طرح موضوع:

در پنجاهمین روز از عملیات طوفان الاقصی و شروع آتش بس موقت در غزه، محور مقاومت به طور طبیعی نیازمند نوعی بازنگری در راهبردها، ابزارها و برنامه های خویش همچنین تجدید قوا و برنامه ریزی های جدید برای آینده است زیرا بسیار محتمل است جنگ در غزه جنگی طولانی مدت باشد. 

ب – غافلگیر شدن حماس و هزینه های سنگینِ تحمیل شده بر غزه:

بر اثر تجاوزات و جنایات وحشتناک و بی سابقه اسرائیل طی 50 روز جنگ همه جانبه علیه مردم مظلوم غزه (هرچند اگر حتی زیرساختهای گروههای مقاومت و توان رزمی ایشان در غزه همچنان حفظ شده باشد همچنین با وجود مبارزات افتخار آمیز گروههای مقاومت علیه اسرائیل در این جنگ ولی) بدون تردید غزه متحمل آسیب های غیر قابل جبران و سنگینی شده به طوری که اگر جنبش حماس پیش از انجام عملیات ضداسرائیلی در هفتم اکتبر، نتایجی که اکنون در غزه پیش آمده را حدس می زد بعید است حاضر به پذیرش پیامدهای نامطلوب فعلی برای مردم مظلوم و بی دفاع در غزه می شد. جنبش حماس احتمالا 4 موضوع را در خصوص واکنش های احتمالی اسرائیل به عملیات هفتم اکتبر در نظر نگرفته بود و نسبت به آنها غافلگیر شد:

1- وحشیگری بی سابقه اسرائیل در مقابل دیدگان جهانیان و گردن نهادن اسرائیل به متحمل شدن تلفات سنگین انسانی و اقتصادی در جنگی طولانی مدت با مقاومت در غزه که نتیجه وحشت زدگی اسرائیل بخاطر ترس از بقا و ادامه موجودیت رژیم صهیونیستی بوده است.

2- پذیرش خطرات حمله زمینی به غزه از جانب اسرائیل.

3- بسیج آمریکا و اروپا در حمایت از اسرائیل و استقرار ناوهای جنگی آمریکا در منطقه در اعلام حمایت میدانی از اسرائیل به خاطر ترس آمریکا از نابود شدن اسرائیل.

4- راهبرد جدید اسرائیل در کوچ اجباری مردم غزه به سمت مصر. 

ظاهرا جنبش حماس برای اجرای عملیات ضداسرائیلی هفتم اکتبر از مدت های طولانی پیش از آن برنامه ریزی و تمرین کرده بود هر چند در روز هفتم اکتبر، نیروهای میدانی جنبش حماس در عملیات مزبور با رخدادهای غیر قابل پیش بینی زیادی مواجه شدند (رخدادهایی نظیر هجوم مردم عادی غزه به شهرک های صهیونیست نشین و اقدام ایشان به گروگان گیری از میان شهرک نشینان، غافلگیر شدن رزمندگان حماس به خاطر اجتماع صهیونیست ها در صحرای نقب برای شرکت در یک جشنواره موسیقی و بالاخره اجرای عملیات هانیبال توسط نیروهای اسرائیلی علیه رزمندگان حماس و گروگان های اسرائیلی که به وارد آمدن تلفات سنگین به اتباع رژیم اشغالگر قدس در شهرک های اطراف غزه منجر شد). هر چند طی عملیات طوفان الاقصی آنچنان خسارت و تلفات سنگینِ مادی و معنوی به اسرائیل وارد شده که در طول تاریخ این رژیم بی سابقه است ولی در چارچوب معادله هزینه/ فایده می توان انتظار داشت که عملیات طوفان الاقصی بطور طبیعی ایجاد نوعی تجدید نظر در برخی محاسبات محور مقاومت را باعث شود. 

با نظرداشت ماهیت جنگ جاری میان رژیم اشغالگر قدس و فلسطینیان (مساله مسجدالاقصی و قدس شریف) بدیهی است که درست مثل مشارکت مردم غزه در مبارزه علیه اسرائیل در انتفاضه الاقصی، این مرتبه هم جنبش حماس در غزه قصد کمک کردن به فلسطینیان در کرانه باختری و قدس شریف را داشته است در حالیکه حماس بدون کامل کردن زیرساختهای مقاومت مسلحانه در کرانه باختری و صرفا بخاطر برخورداری از برخی امکانات نظامی و میدانی جدید در غزه، وارد جنگی همه جانبه با اسرائیل شد بدون اینکه (برخلاف انتفاضه الاقصی) بتواند در شرایط سخت جنگی در عملیات طوفان الاقصی، به ایجاد گشایش جبهه ای جدید علیه اسرائیل از کرانه باختری موفق بشود! به عبارتی شاید مناسبتر این بود که حماس و جهاد اسلامی در کنار تقویت محرمانه زیرساخت های نظامی و مقاومتی خود در غزه، به واسطه غیر قانونی بودن ساخت شهرک های صهیونیست نشین در قدس و کرانه باختری (از نظر قوانین بین المللی)، درست مثل انتفاضه الاقصی، تمرکز عملیات های مقاومت را در کرانه باختری و قدس شریف قرار می دادند و فعلا تا اطلاع ثانوی مانع از وارد شدن غزه به جنگ با اسرائیل می شدند مخصوصا که گروه های مقاومت در غزه قبلا در عملیات «سیف القدس» در سال 1400 به خاطر مسجدالاقصی و کمک به مقدسیین (ساکنین قدس شریف) با اسرائیل وارد جنگ شده بودند همچنین به خاطر کودتای قضائی نتانیاهو علیه استقلال قوه قضائیه در اسرائیل فعلا تا اطلاع ثانوی جهان کشمکش های درون صهیونیستی را شاهد بود. بر اثر نتایج جنگ در غزه، زین پس کرانه باختری و قدس شریف بیشتر از گذشته زیر فشار انواع تجاوزات اسرائیلی قرار خواهند گرفت و عملا بار بیشتری بر دوش کرانه گذاشته خواهد شد در حالی که بهتر بود قدس و کرانه باختری بدون هزینه سنگینِ نابود شدن غزه، این بار را بر دوش می کشیدند!  

ج – نقش مبهم سوریه در عملیات طوفان الاقصی:

در حالی که به خاطر هماهنگی های امنیتی دولت خودگردان فلسطینی با اسرائیل همچنین ماموریت ویژه و سنتی رژیم اردن در خیانت های دراز مدت به فلسطینیان، متاسفانه گروه های مقاومت نتوانستند طی عملیات طوفان الاقصی جبهه جدیدی علیه اسرائیل از کرانه باختری بگشایند ولی در محور مقاومت، عملکرد سوریه طی عملیات طوفان الاقصی نیز بسیار پرسش برانگیز بوده است! طی عملیات طوفان الاقصی همه منتظر باز شدن جبهه جدیدی علیه اسرائیل از جولان بودند زیرا ایران و حزب الله در چارچوب منافع و اهداف محور مقاومت، طی سال های طولانی گذشته به خاطر حفظ حکومت سوریه (به عنوان بخشی از محور مقاومت) متحمل هزینه های سنگین مادی و معنوی زیادی شدند. عملیات طوفان الاقصی مصداق بارز روز مبادا برای کمکِ سوریه به فلسطین و محور مقاومت تلقی می شود ولی عملکرد سوریه در عملیات طوفان الاقصی (برخلاف حزب الله لبنان) هیچ تناسبی با عضویت در محور مقاومت نداشت. حکومت سوریه از سال 2011 تاکنون به صورت پیوسته هدف حملات هوائی اسرائیل است و در حالی که ارتش سوریه همواره علیه مناطق تحت کنترل طرفداران ترکیه در سوریه عملیات نظامی انجام می دهد ولی ارتش و حکومت سوریه از سال 1967 تاکنون حاضر به شلیک حتی یک گلوله به جولان اشغالی نشده اند و شلیک های گاه و بیگاهی هم که به سمت جولان انجام می شود بیشتر اقدام هایی نمادین و بی حاصل تلقی می شود! متعاقب شهادت سردار محمد علی الله دادی در سوریه (در سال 1393) همچنین شهادت جهاد مغنیه در اطراف جولان اشغالی (هر دو توسط اسرائیل)، محور مقاومت همواره وعده گشایش جبهه ای جدید علیه اسرائیل در جولان اشغالی داده و این جبهه می توانست در عملیات طوفان الاقصی بسیار کمک کننده باشد ولی تاکنون شاهد گشایش این جبهه نبوده ایم در حالی که سوریه در طول عملیات طوفان الاقصی بارها بمباران های شدید اسرائیل را شاهد بوده است! از سال 2000 تاکنون یعنی از زمان شکست گفت وگوهای سازش میان سوریه و اسرائیل همواره فرصت های بزرگی برای گشایش جبهه جدیدی علیه اسرائیل در جولان اشغالی فراهم شده که دولت سوریه برخلاف گروه های مقاومت در غزه، کرانه باختری و لبنان به صورتی پرسش برانگیز حاضر به اغتنام از این فرصتها نشده است! شاید اگر سوریه پیش از شورش های سال 2011 جبهه ای علیه اسرائیل در جولان باز کرده بود از بازدارندگی مناسبی هم در مقابل اعتراضات داخلی برخوردار شده بود. الگوهای ارزنده مقاومت، حکمت و تدبیری که در حزب الله لبنان تجسم یافته باعث شده است که انتظارات از سوریه بیشتر شود. 

د – ارزیابی و نتیجه گیری: 

پس از عملیات طوفان الاقصی عملا سنگینیِ بار مبارزات آزادیبخش علیه اشغالگری اسرائیل، بیشتر از گذشته بر دوش منطقه شامات افتاده است. در شامات به جز حزب الله لبنان و گروه های کوچک مقاومت در کرانه باختری، فعلا تعهد و تلاشی از کس دیگری برای مبارزه با اسرائیل دیده نمی شود. پیش بینی می شود منطقه شامات (همچنین مصر) متاثر از جنگ در غزه، دستخوش دور تازه ای از ناامنی و بی ثباتی بشود. محتمل است جنبش حماس در چارچوب رویه عملگرائی اش طی 23 سال گذشته به صورت مقطعی و تاکتیکی در خصوص راهکار دو دولتی رویکردی منعطف پذیر اتخاذ کند. کلید شکست یا پیروزی فلسطینیان در جنگ با اسرائیل فعلا در دستان همسایگان فلسطین و تمامی مردم فلسطین قرار گرفته است چنانکه جناب سید حسن نصرالله فرمودند خدای ناکرده در صورت شکست مردم مظلوم غزه در این جنگ، شکستی راهبردی نصیب تمامی همسایگان فلسطین اشغالی خواهد شد.

کلید واژه ها: اسرائیل فلسطین فلسطینیان غزه نوار غزه حمله اسرائیل به غزه اسرائیل و فلسطین سید قاسم ذاکری حمله حماس به اسرائیل حزب الله سوریه منطقه شامات سوریه و اسرائیل جولان


( ۱ )

نظر شما :