این بار در دام نیفتیم
چرخش در سیاستگذاری خارجی ترکیه یا نیرنگ برای تضمین بقای اردوغان
دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری عمومی که دانشی فراگیر برای مدیریت اداره عمومی و حکمرانی مطلوب در عصر کنونی قلمداد میشود، به فرایندی برای تضمین بقای سیاستگذاران و حکمرانی بدل شده است. فرایندی از تضمین بقا که گاه دچار چرخشهای شدید و ناسازگار شده، اصل عقلانیت و هوشمندی سیاستگذار و حکمران را مخدوش میکند.
چرخش یا تغییر شدید در سیاستگذاری عمومی در برخی کشورها که دارای دولتهای شکننده هستند، به رویکرد سیاستی حکمران بدل میشود. در چنین رویکردی است که سیاستگذار ارشد یا حکمران برای تضمین بقای خویش به سیاستهایی خاص که مخالف عقلانیت و انتخاب عقلانی است تمایل یافته و تمام سیاستهای پیشین خویش را نیز فراموش میکند!
یکی از این دولتهای شکننده در حال حاضر را میتوان دولت ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان دانست که گرفتار چرخهای از چرخشهای شدید و ناسازگار در سیاستگذاری عمومی بهخصوص سیاستگذاری خارجی خود شده است.
سیاستگذاری عمومی دولت اردوغان در ترکیه در حوزه اقتصادی که تنها بر سیاست و دستور اردوغان به عنوان حاکم مطلق استوار بوده و برخلاف اصول دانش اقتصادی به جای افزایش نرخ بهره در شرایط تورمی کنونی، کاهش نرخ بهره را اجبار میکند، در حوزه سیاستگذاری خارجی نیز به چرخش شدید در سیاستهایش روی آورده است.
چرخش شدید در سیاستگذاری خارجی دولت اردوغان که نشانههای آن طی یک سال اخیر نمایان شده بود، با بروز جنگ اوکراین 2022، تشدید شده و به زوال و فروپاشی راهبرد سیاست خارجی دولت ترکیه نزدیک شده است.
یکی ار اصول سیاست راهبردی دولت ترکیه طی یک دهه اخیر را میتوان "ضدیت و تقابل شدید با دولت بشار اسد در سوریه" برشمرد که دارای یک هدف نهایی یعنی سرنگونی دولت قانونی سوریه بود. اکنون گویا این سیاست راهبردی یک دهه گذشته اردوغان دچار سستی شده و با چرخشی شدید به سیاستی متوازن یعنی اصلاح حکمرانی دولت اسد و رعایت منافع امنیتی ترکیه در مرزهای دو کشور کاهش یافته است!
چرخش سیاست خارحی ترکیه به خصوص در حوزه سوریه را میتوان در سخنان اخیر رجب طیب اردوغان در محورهای زیر مورد بررسی قرار داد:
یکم - سیاست تنش صفر با همسایگان و فریب سوریه: یکی از موفقترین سیاستهای خارجی دولت حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان در آغاز حاکمیت خود در ترکیه را میتوان سیاست تنش صفر با همسایگان "zero problems with neighbors" دانست. سیاست تنش صفر با همسایگان که برای تنشزدایی در روابط خارجی ترکیه با همسایگان و در سطح منطقهای با دولتهای ارمنستان، یونان، عراق، سوریه و ... طراحی و اجرا شد، در کوتاهمدت مطلوب طرفین بوده، در میانمدت به سود ترکیه و در درازمدت تنها به زیان همسایگان ترکیه بوده است! سیاستگذاری خارجی ترکیه که بر سیاست تنش صفر با همسایگان استوار شده بود، در اندک زمانی توانست به الگوی آرمانی برای سایر دولتهای منطقه نیز بدل شود. در حالی که بسیاری تحلیلگران به ستایش این سیاست و سیاستگذاران آن یعنی رجب طیب اردوغان و احمد داووداوغلو مشغول بودند، دولت سوریه به ریاست بشار اسد نیز به دام این سیاست افتاد و با خوشخیالی سیاستگذاران ایرانی به آغوش زهرآگین اردوغان افتاد. سیاستگذاران خوشخیال ایران و سوریه از اینکه دولت ترکیه راه دوستی و برادری با سوریه را انتخاب کرد، بسیار خوشحال بودند. اما با ظهور بهار عربی در سال 2011 بود که ناگاه سرخوشی توهم برادری اردوغان با سوریه از سر سیاستگذاران ایران و سوریه پریده و خود را در دام نیرنگ اردوغان و جنگ فراگیر در سوریه دیدند!
دوم - اصل راهبردی سرنگونی دولت بشار اسد و اجرای سیاستهای غربی: ترکیه و سوریه 877 کیلومتر مرز مشترک با یکدیگر دارند که همواره دارای تنش بوده است. این مرز مشترک بهخصوص از سال 2011 و شروع بهار عربی به شدت بحرانی شده و به مرزی آتشین در آسیای جنوب غربی تبدیل شد.
دولت ترکیه که در چارچوب سیاست تنش صفر با همسایگان، خود را دوست و برادر دولت سوریه و خاندان اسد معرفی میکرد، ناگهان با چرخشی شدید به دشمن اصلی خاندان اسد و دولت قانونی سوریه بدل شده و سرنگونی دولت بشار اسد را راهبرد اصلی سیاستگذاری خارجی خود قرار داده و «ترکیه به دشمن رژیم اسد و حامی مخالفان سوری تبدیل شد.»1
اردوغان که کشورش در میانه تندباد بهار عربی 2011 دارای ثبات نسبی بود، تلاش کرد از این تندباد ویرانگر بینالمللی به سود منافع راهبردی خود بهویژه آرمان رهبری جهان اسلام بهرهبرداری نکند. این سیاست تهاجمی و گسترشگرای اردوغان چنان شدت یافته بود که دولت ترکیه با حمایتهای مالی محور عربی به دنبال کسب حمایت محور غربی (آمریکا - اروپا) برای حمله نظامی مستقیم ناتو به سوریه برای سرنگونی دولت بشار اسد بود.
در قالب چنین سیاستی بود که گروههای تروریسی مانند جبهه النصره و ... مورد حمایت و پشتیبانی کامل دولت ترکیه قرار گرفتند و آنگونه که "سیمور هرش" تحلیلگر آمریکایی ادعا کرده، دولت ترکیه عامل حمله شیمیایی با گاز سارین 21 اوت 2013 حومه شرقی دمشق (غوطه شرقی) است که بیش از 1300 نفر کشته برجا نهاد.2 این اقدام تروریستی که با هدف تحریک دولت اوباما به مداخله و حمله مستقیم به سوریه از سوی دولت اردوغان طراحی و اجرا شده بود، در نهایت شکست خورد. اما دولت ترکیه همچنان به دنبال سرنگونی دولت بشار اسد بوده و همانگونه که "پرفسور اوکتای سینان اوغلو" استاد سرشناس دانشگاه¬های امریکا و ترکیه نیز به صراحت میگوید: «در ترکیه رهبران ما فقط مجری بوده¬اند و هر اقدامی در این کشور از سال 1945 تاکنون با دیکته از سوی غرب اجرا شده»3، اردوغان و دولتش نقش پیاده نظام و مجری سیاستهای راهبردی غرب علیه سوریه را ایفا کردهاند.
به صراحت میتوان ادعا کرد که از آغاز تحولات بهار عربی تا انتهای سال 2021، سیاست راهبردی دولت ترکیه در منطقه بر سرنگونی دولت قانونی بشار اسد در سوریه استوار بوده است.
سوم- شرایط چرخش و تغییر سیاستگذاری خارجی ترکیه: اکنون بعد از گذشت بیش از یک دهه از سیاست راهبردی براندازی دولت بشار اسد از سوی دولت ترکیه، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه در سخنانی که آن را میتوان چرخشی شدید و تغییری بزرگ در سیاستگذاری خارجی این کشور قلمداد کرد، اصل سرنگونی دولت بشار اسد را کنار گذاشته و بر اصل حفظ امنیت مرزهای دو کشور و بازگشت امن آوارگان سوری اکتفا کرده است! دلایل چنین چرخشی در سیاست خارجی ترکیه و کنار گذاشتن اصل سرنگونی دولت بشار اسد را میتوان در شرایط اقتصادی و سیاسی کنونی ترکیه مشاهده کرد. شرایطی مانند:
- بحران شدید اقتصادی و افزایش نرخ تورم ترکیه به 80 درصد که بالاترین نرخ تورم طی 30 سال اخیر و جلوه بازگشت به نقطه بحرانی 1998 است.
- کاهش شدید ارزش پول ملی ترکیه طی دو سال اخیر.
- سیاست مالی خلاف قاعده جهانی اردوغان در کاهش نرخ پایه بهره در حالت تورم فراگیر و اعتراض نخبگان اقتصادی و اجتماعی ترکیه به سیاستگذاری اقتصادی اردوغان!
- افزایش شدید هزینه زندگی در ترکیه و نارضایتی فراگیر شهروندان ترکیه از دولت اردوغان.
- تقویت جایگاه احزاب رقیب حزب عدالت و توسعه در ترکیه و افزایش فشار بر اردوغان.
- افزایش هزینههای پذیرش حدود 4 میلیون مهاجر سوری برای دولت ترکیه و تلاش برای بازگشت آوارگان سوری به داخل سوریه.
- نابسامانی سیاست ترکیه در عراق، تحریک شهروندان و احزاب عراقی علیه سیاست مداخلهجویانه ترکیه در عراق.
- ناامیدی اردوغان از حمایت کامل ناتو و محور غربی در تحولات ژئوپلیتیکی آینده.
و...
این دلایل بهخصوص هزینههای سیاست تهاجمی و گسترشگرایانه اردوغان طی یک دهه اخیر که دخالت در کشورهای همسایه مانند سوریه، عراق و حتی لیبی، تونس و ... را شامل میشود، سبب شده تا اقتصاد ترکیه با فاجعه فروپاشی مواجه شود.
در چنین وضعیتی است که پذیرش نزدیک به 4 میلیون مهاجر سوری از سوی دولت ترکیه که زمانی به عنوان یک ابزار پرستیژ جهانی و البته فشار علیه دولت بشار اسد استفاده میشد به بحرانی بزرگ برای دولت اردوغان بدل شده است.
دولت ترکیه که به بهانه پذیرش و کنترل این موج مهاجران در عدم ورود به اتحادیه اروپا، کمکهای اقتصادی و مالی کلان ازجمله 6 ملیارد یورو از اتحادیه اروپا دریافت کرده بود، اکنون با موجی از ملیگرایی افراطی و فشار شهروندان ترکیهای برای اخراج سریع مهاجران سوری مواجه شده است.4 برای کاهش فشار فزاینده مهاجران سوری بر اقتصاد ترکیه، دولت اردوغان مجبور به پذیرش برقراری تعامل و روابط با سوریه با تأکید بر بازگشت امن آوارگان سوری به سوریه شده است.
چهارم - راز بقای اردوغان در چرخش سیاستگذاری خارجی: سیاستگذاری عمومی ترکیه طی دو دهه اخیر به بازی بقای حزب عدالت و توسعه بهویژه رجب طیب اردوغان شباهت داشته است. بازی بقای اردوغان که راز آن در سوءاستفاده از همه ابزارها و بازیگران بازی نهفته است، ابزارهای اقتصادی، قومی، مذهبی و ... تا بازیگرانی مانند دوستان قدیمی همچون احمد داووداوغلو، عبدالله گل و در نهایت شهروندان و مهاجران سوریهای نهفته است!
اکنون نیز چرخش سیاست راهبردی ترکیه از سرنگونی دولت بشار اسد به برقراری روابط را میتوان در قالب همان الگو و بازی بقای دولت اردوغان تحلیل کرد. چرخشی که همزمان با برخی مؤلفههای دیگر مانند: برقراری مجدد روابط با اسرائیل و توافق برای تبادل سفیر با این دولت، افزایش فعالیت در بحران جنگ اوکراین و تلاش برای ایفای نقش یک موازنهگر منطقهای و بینالمللی است.
نقش موازنهگر که در ابتدای حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه از سوی سران حزب در ماجرای حمله ایالات متحده امریکا به عراق در سال 2003 در دستورکار قرار داشته و سبب عدم همکاری ترکیه در حمله نظامی امریکا به عراق از خاک ترکیه شد.5 این سیاست موازنهگرایی که مؤلفه اصلی تثبیت قدرت حزب عدالت و توسعه است، از چنان اهمیتی برخوردار بود که "عبدالله گل" نخست وزیر وقت ترکیه در ابتدای ژانویه 2003 به سوریه سفر کرده و در دیدار با بشار اسد اعتراف میکند: «عراق، مثل جعبه پاندوراست. این جعبه نباید باز شود، چون سرجای خود برگرداندن هر کس در آن جعبه، محال خواهد بود.»6
اما اردوغان در 2011 در انتخاب عقلانی و سیاستگذاری هوشمندانه دچار اشتباهی بزرگ شد و جعبه پاندورا به نام سوریه را باز کرد که هنوز هم نمیتواند بازیگران آن را سر جای خود قرار دهد و در آن را ببندد.
راز بقای حکمرانی اردوغان را میتوان در چنین چرخشهای ناگهانی و شدید جستوجو کرد که ضمن تضمین بقای دولت اردوغان، همواره آسیای جنوب غربی را با بحرانهای خاص مواجه ساخته است.
*
سیاستگذاری عمومی در عصر کنونی به جای تضمین و تحقق آرمانهایی مانند رفاه و سعادت شهروندان، به ابزاری برای تضمین بقای سیاستگذاران بدل شده است. در چنین وضعیتی است که دولت ترکیه برای تضمین بقای خود و سیاستگذار اعظم یعنی رجب طیب اردوغان به هر سیاست و ابزاری چنگ میزند. این رویکرد سیاستگذاری عمومی بهویژه سیاستگذاری بقامحور دولت اردوغان بر چرخشهای ناگهانی و تکانهای استوار است که حتی آن را میتوان خارج از عقلانیت و انتخاب عقلانی نیز تحلیل کرد، زیرا بسیاری سیاستهای دولت اردوغان طی دو دهه اخیر دارای اختلاف و ناسازگاری شدید با سیاستهای راهبردی پیشین خود بوده است.
اکنون که اردوغان در بازگشت از سفر اوکراین در جمع خبرنگاران از چرخش در سیاستگذاری خارجی ترکیه سخن گفته، پیرامون تعامل و روابط با دولت سوریه میگوید: «باید برای حل بحران گامهای بلندتری با سوریه برداریم.»7، میتوان شکست یکی از پرهزینهترین و خسارتبارترین سیاستهای اردوغان طی یک دهه اخیر یعنی راهبرد سرنگونی دولت بشار اسد در سوریه و اشغال بخشهایی از این کشور را اعلام کرد. اما این چرخش سیاست و تغییر رویکرد را میتوان مصداق بارز این سخنان "اتوفن بیسمارک" نخستین صدراعظم، سیاستمدار بزرگ آلمان و اروپا در قرن 19 دانست که میگوید: «وای بر رهبری که استدلالهایش در پایان جنگ، چون اول جنگ قابل تقدیر نباشد.»8
**
سیاستها، تغییرها و چرخشهای ناگهانی و تکانهای سیاست خارجی دولت ترکیه پیرامون سوریه، اسرائیل و ... را تنها میتوان در قالب سیاست تضمین بقای حکمرانی اردوغان در ترکیه مورد تحلیل قرار داد.
آنچه اکنون با عنوان سیاست جدید یا تغییر سیاست ترکیه در موضوع سوریه طرح میشود، نباید سبب تحلیلهای سادهانگارانه و خوشخیالی سیاستگذاران ایرانی شود. دولت اردوغان نشان داده که تمامی سیاستگذاری خارجی این کشور بر نیرنگ استوار است.
سیاستگذاران ایران باید سیاستها و رویکردهای دو دهه گذشته اردوغان بهویژه یک دهه جنگافروزی و بحرانآفرینی ترکیه در سوریه را با چرخش کنونی سیاستگذاری خارجی ترکیه پیرامون سوریه و اعلام انصراف از سرنگونی دولت بشار اسد، در قالب نیات، انگارهها و اهداف آرمانی اردوغان برای تضمین بقای خویش مورد توجه قرار دهند و دوباره در دام نیرنگ چنین تغییر سیاستی، گرفتار نشوند.
منابع:
1- بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی. 25 فروردین 1391. به آدرس: https://carnegieendowment.org/2012/04/13/turkey-s-relations-with-syrian-opposition-pub-47841
2- مجله نقد کتاب لندن. 28 فروردین 1393. به آدرس: https://www.lrb.co.uk/the-paper/v36/n08/seymour-m.-hersh/the-red-line-and-the-rat-line
3- روزنامه اطلاعات. 22 تیر 1391. ص 12
4- روزنامه واشنگتن پست. 30 مرداد 1401. به آدرس: https://www.washingtonpost.com/world/2022/08/21/turkey-immigrants-economy-erdogan
5- نای، جوزف. رابرت پاپ و دیگران. قدرت و موازنه نرم در سیاست بین الملل. ترجمه عسگر قهرمانپور. تهران. مطالعات راهبردی. 1395. چاپ دوم. ص 234
6- نای، جوزف. رابرت پاپ و دیگران. قدرت و موازنه نرم در سیاست بین الملل. ترجمه عسگر قهرمانپور. تهران. مطالعات راهبردی. 1395. چاپ دوم. ص 239
7- خبرگزاری تی ار تی . 29 مرداد 1401. به آدرس: https://www.trt.net.tr/persian/trkhyh-1/2022/08/19/rdwgn-tmmyt-rdy-swryh-bry-m-mhm-st-1870069
8- کسینجر، هنری. دیپلماسی، ترجمه فاطمه سلطانی یکتا و رضا امینی. انتشارات اطلاعات. 1383. چاپ دوم. جلد1، ص 345
نظر شما :