«دوحه»، میانجیگر تنش، تسهیل کننده توافق یا نماینده آمریکا؟!
سفر رئیسی به قطر نشان از قطعی بودن توافق وین دارد
دیپلماسی ایرانی – سیدابراهیم رئیسی فردا دوشنبه (دوم اسفند) به دعوت رسمی تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر در سفری ۲ روزه به دوحه خواهد رفت. با وجود آن که دیدار با ایرانیان مقیم قطر، نشست با تجار و بازرگانان و یا سخنرانی در ششمین اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز از مهمترین برنامه های سفر رئیسی به قطر عنوان شده است، ولی به نظر می رسد این سفر در آستانه حصول توافق در وین می تواند معنای دیگری پیدا کند. از این منظر به احتمال بسیار زیاد سفر دو روزه رئیسی به قطر و دیدار با امیر این کشور بیش از آن که ارتباطی به دیپلماسی منطقه ای مورد ادعایی دولت سیزدهم و تلاش برای تعمیق روابط تهران و دوحه داشته باشد متاثر از مذاکرات وین است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر ارتباط این سفر با مذاکرات وین، گفت وگویی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
قرار است فردا (دوشنبه) سید ابراهیم رئیسی بنا به دعوت امیر قطر سفری دو روزه به دوحه داشته باشد. این سفر رئیس جمهور ایران به موازات گمانهزنیهای سیاسی و رسانهای پیرامون توافق قریب الوقوع در وین نشان می دهد که دیدار رئیسی و تمیم بن حمد آل ثانی بیش از آن که ارتباطی به سیاست خارجی دولت سیزدهم مبنی بر ارتقاء مناسبات منطقهای و همسایگان و تلاش برای تعمیق و گسترش روابط تهران - دوحه داشته باشد صرفا در ارتباط با احتمال توافق در وین است. اگر از این منظر به مسئله نگاه شود آیا به باور شما سفر رئیسی به دوحه نشان از حتمی بودن توافق در وین دارد؟
ابتدا به ساکن باید عنوان کنم که اگرچه در حواشی دیدارها و گفت وگوهای رئیس جمهور ایران و امیر قطر، بحث هایی در خصوص گسترش سطح مناسبات دو کشور مطرح می شود، چون به هر حال طبق اخبار قرار است که در این سفر چند قرارداد و تفاهنامه هم بین دو کشور امضا شود، اما بی شک این حضور ارتباط مستقیم بیشتری با مذاکرات وین و توافق قریب الوقوع برای احیای برجام دارد.
به باور حضرتعالی مسائلی چون سخنرانی در ششمین اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز می تواند بهانه و سناریوی پوششی باشد؟
بله. چون نکته مهم این است که باید سفر فردا دوشنبه رئیس جمهور ایران به قطر را در یک پکیج و بسته تحرکات دیپلماتیک هسته ای جمهوری اسلامی ایران در خصوص احیای برجام دید. یعنی حضور باقری کنی به عنوان مذاکره کننده ارشد در وین به موازات سفر حسین امیرعبداللهیان به آلمان برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ و همچنین حضور رئیس جمهور ایران در قطر باید در یک بسته کلی تحرکات دیپلماتبک هسته ای نگریسته شود.
اگر چنین است این بسته تحرکات دیپلماتیک هستهای دولت سیزدهم در آستانه توافق که از شخص رئیس جمهور تا وزیر امور خارجه و معاون سیاسی دستگاه دیپلماسی کشور را شامل می شود با چه هدفی در دستور کار قرار گرفته است؟
ببینید اکنون به نظر میرسد توافق اصلی انجام شده است و در این بین تنها برخی پیش شرط ها، مسائل جزئی و حواشی مطرح است که می توانند روی اصل توافق سایه بیندازند. لذا در کنار رایزنی های باقری کنی در وین، دولت سیزدهم از طریق دیپلماسی موازی توسط وزیر امور خارجه در آلمان و یا رئیس جمهور با سفر به قطر در تلاشند که ÷یش شرط ها و حواشی را به سرناجام برسانند که موتور توافق هر چه زودتر روشن شود. بنابراین این بسته تحرکات دیپلماتیک هستهای دولت سیزدهم در آستانه توافق یک حرکت موازی و مکمل مذاکرات وین برای احیای برجام است تا لغو تحریم ها بدون مانع و در کمترین زمان انجام شود.
پس به باور شما همه چیز در وین تعیین تکلیف نمی شود؟
خیر به هر حال برخی مسائل فرابرجامی هم وجود دارند که سایه سنگینی بر توافق داشته و خواهند داشت که قطعا برای عملیاتی شدن توافق و آغاز رسمی آن باید این نقاط اختلافی و حواشی موجود هر چه زودتر حل و فصل شوند. پس بدیهی است که همه چیز در وین تعیین تکلیف نخواهد شد. چون باقری کنی ذیل مذاکرات وین صرفاً روی احیای برجام و پرونده فعالیت های هستهای تمرکز دارد، اما در این بین برخی حواشی فرابرجامی هم وجود دارند که اگر به آن رسیدگی نشود و آنها را مدیریت نکنیم قطعاً میتوانند مسیر مذاکرات و توافق احتمالی را به بنبست بکشانند.
پیش از پرداختن به این حواشی اجازه دهید روی بازیگری قطر در جریان مذاکرات وین به خصوص بعد از روی کار آمدن دولت رئیسی تمرکز کنیم. به نظر می رسد دوحه اکنون نقش مسقط را در جریان مذاکرات محرمانه سال های پایانی دولت دهم بر عهده دارد. از این منظر قطر اکنون میانجیگر تنش واشنگتن – تهران است یا تسهیل کننده مذاکرات یا نماینده آمریکا؟
از نگاه من قطر هر سه نقش را به طور همزمان پیش می برد. یعنی دوحه از یک طرف به دنبال میانجیگری در تنش تهران و واشنگتن است. چرا که به هر حال تداوم و تشدید این تنش بر مناسبات منطقهای در ابعاد مختلف از اقتصادی و تجاری گرفته تا سیاسی، دیپلماتیک و حتی شرایط دفاعی، نظامی و امنیتی خاورمیانه اثر مخرب دارد. بنابراین قطر برای حفظ منافع خود هم که شده سعی میکند در این تنش بین ایران و ایالات متحده نقش یک میانجیگر را بازی کند که تخاصم کنونی مدیریت شود و فروکش کند. از یک طرف چون قطعاً توافق زودهنگام در وین می تواند موتور محرکه ای برای افزایش امنیت منطقهای باشد. چرا که در این بین کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از سایر بازیگران خاورمیانه به دنبال آن هستند که این توافق احتمالی در وین هر چه زودتر حاصل شود تا نگرانی آنها درخصوص پرونده فعالیتهای هستهای ایران رفع شود. بنابراین از این منظر قطر به عنوان تسهیلکننده سیاسی و دیپلماتیک برای حصول هرچه زودتر توافق در وین عمل میکند. از طرف دیگر با توجه به سفرهای انجام شده توسط امیر قطر و انجام گفت وگوهای تمیم بن حمد آل ثانی با جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا نشان می دهد که دوحه در عین حال می تواند نماینده ایالات متحده در مذاکرات غیر مستقیم با طرف ایرانی باشد.
با توجه به همین نکته پایانی شما احتمالاً فردا (دوشنبه) تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر در تلاش است که مواضع و پیش شرط های دولت بایدن را به گوش ابراهیم رئیسی برای انجام هر چه زودتر توافق برساند؟
قطعاً چنین است. اساساً رئیس جمهور ایران هم با همین هدف به قطر سفر میکند تا از مواضع آمریکا و دولت بایدن برای انجام مذاکرات و حصول توافق آگاه شود. به بیان دیگر دوحه اکنون پیش شرط ها و مواضع آمریکا را به تهران خواهد رساند. البته از آن طرف این نکته را هم باید یادآور شد که بیشک رئیس جمهور ایران هم مواضع و نکات خود و همچنین تذکرات و پیششرطهای رهبری را هم در این سفر به امیر قطر به عنوان نماینده آمریکا گوشزد خواهد کرد تا آن را به کاخ سفید مخابره کند.
حال به باور شما احتمالاً در دیدار و گفت وگوی فردا بین سید ابراهیم رئیسی و تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر چه نکات و مسائل پیرامون توافق و مذاکرات انجام خواهد شد. به خصوص که شما در طول مصاحبه روی حواشی و نکات فرابرجامی اشاره کردید که می تواند روی توافق وین اثرگذار باشد. در این بین برخی از کارشناسان بر مسئله آزاد کردن زندانیان آمریکایی تاکید دارند و از این منظر معتقدند دوحه عملاً نماینده آمریکا برای آزاد کردن زندانیان آمریکایی محبوس در ایران است. آیا به واقع آزاد کردن زندانیان آمریکا میتواند اثری روی توافق وین داشته باشد؟
ببینید از نگاه آمریکا، قطر ماموریت و دستور کار ویژه ای برای آزاد کردن زندانیان آمریکایی در ایران دارد. چون در مصاحبه قبلی با شما و دیپلماسی ایرانی پیرامون تاثیر اعتصاب غذای پنج روزه بری روزن (گروگان آمریکایی که در واقعه تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ به مدت ۴۴۴ روز زندانی بود) در مقابل هتل کوبورگ، محل مذاکرات هسته ای در مذاکرات وین عنوان داشتم که اکنون برای آمریکایی ها آزاد کردن کلیه زندانیان دو تابعیتی غربی یا حداقل آزاد کردن زندانیان آمریکایی به پیش شرط مهم و لازمی برای عملیاتی شدن توافق، احیای برجام و لغو تحریم ها بدل شده است. من در آن مصاحبه گفتم، هم از قبل آمریکا تلاش های جداگانه موازی برای آزاد کردن زندانیان خود را در دستور کار خود قرار داده بود و هم اینکه در عین حال اقدام بری روزن برای اعتصاب غذا در مقابل هتل کوبورگ، محل مذاکرات هسته ای هم در پررنگ شدن این مسئله موثر بود. پیرو این نکته اقدام روزن برای اعتصاب غذا جلوی هتل کوبورگ یک کاتالیزور در پررنگ کردن این مسئله بود. اما واقع امر این است که در روزها و هفتههای اخیر، عملا مذاکرات هستهای در وین برای لغو تحریم ها و احیای برجام به برخی مسائل حاشیهای گره خورده است به گونهای که اکنون این مسائل حاشیهای به شکل جدی و پررنگی سایه خود را بر متن مذاکرات انداخته اند تا جایی که به عنوان پیش شرط لغو تحریم ها و احیای برجام مطرح شده اند. یکی از این مسائل پرونده حقوق بشر و گره خوردن آن به پرونده مذاکرات هستهای است کما اینکه پرونده موشکی و توان دفاعی و همچنین پرونده نفوذ منطقهای ایران هم عملاً به مذاکرات وین گره خورده است. در همین رابطه اگر به اخبار چند روز اخیر باز گردیم می بینیم که به دنبال پررنگ شدن خبرها در خصوص انجام توافق وین بسیاری از جریان های حقوق بشری اروپایی و آمریکایی ها در تلاشند که تحریم های مربوط به حقوق بشر در ایران در سایه توافق وین لغو نشود و کماکان به قوت خود باقی بماند. در آن طرف هم اکنون انتقادهای جدی هم به وضعیت حقوق بشر در ایران وجود دارد. بنابراین دولت بایدن برای پاسخ به افکار عمومی داخلی در آمریکا و جریان های منتقد احیای برجام هم که شده سعی میکند با آزاد کردن زندانیان آمریکایی پاسخی به این فشارهای سیاسی و رسانهای علیه دولت خود بدهد. یعنی دولت بایدن در تلاش است توافق وین را از یک طرف مانعی برای نرسیدن ایران به نقطه گریز هستهای معرفی کند و از طرف دیگر توافق را اهرمی برای آزاد کردن کلیه زندانیان غربی و یا حداقل زندانیان آمریکایی قرار دهد تا عملاً با یک تیر دو نشان بزند. پس برای دولت باید آزاد کردن زندانیان آمریکایی یک اولویت و پیش شرط مهم در عملیاتی کردن هر توافقی در وین خواهد بود تا جایی که اگر زندانیان آمریکایی از طرف جمهوری اسلامی ایران آزاد نشوند میتواند در صورت حصول هر گونه توافقی در وین، عملیاتی کردن آن را به تعویق بیندازد و یا حتی اجرای توافق را به بنبست بکشاند. پس تا به این اندازه آزاد کردن زندانیان آمریکایی برای دولت بایدن بسیار حیاتی و مهم است.
پس به همین دلیل است که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه دولت رئیسی دیروز (شنبه) در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ صراحتاً عنوان داشت که تهران آماده تبادل سریع و فوری زندانیان ایرانی و آمریکا است؟
بله.
اما جناب بیگدلی میان این دو گزاره تفاوت جدی وجود دارد. چون به قول شما دولت بایدن به دنبال آزاد کردن کلیه زندانیان دو تابعیتی یا حداقل آزاد کردن زندانیان آمریکایی محبوس در ایران است، اما تهران دم از مبادله زندانیان ایرانی و آمریکایی می زند. در این بین وقوع کدام یک از این دو به واقعیت نزدیک تر است، آزاد کردن زندانیان آمریکایی برای آزادسازی بخشی از اموال بلوکه شده ایران یا اجرای پروسه تبادل زندانیان ایرانی و آمریکایی؟
واقع امر ان است که تهران در تلاش است پروسه تبادل زندانیان را مطرح کرده و پیش ببرد. یعنی دولت رئیسی در کنار آزاد کردن اموال بلوکه شده در کشورهایی مانند کره و ژاپن به واسطه آزاد کردن زندانیان آمریکایی به طور همزمان سعی دارد بخشی از ایرانیان محبوس در آمریکا را هم به کشور بازگزداند. تا دولت رئیسی هم مانند دولت بایدن با یک تیر دو نشان بزند. لذا دولت رئیسی در یک سناریوی ایدهآل به دنبال آن است که به جای آزاد کردن زندانیان آمریکایی، پروسه تبادل زندانیان و به موازاتش آزادسازی اموال بلوکه شده خود در دیگر کشورها را پیش ببرد تا هم به پول های بلوکه شده خود دست پیدا کند و هم برخی از زندانیان ایرانی در آمریکا را هم به کشور بازگرداند.
با توجه به این نکته آیا دولت بایدن این دو امتیاز را به طور همزمان به تهران خواهد داد؟ کاخ سفید حاضر خواهد شد که هم زندانیان ایرانی را در صورت اجرایی شدن پروسه تبادل با زندانیان آمریکایی آزاد کند و هم بخشی از اموال بلوکه شده ایران را برای این انجام تبادل آزاد کند؟
این مهم بستگی به جدیت طرفین و عزم سیاسی و دیپلماتیک آنها برای احیای برجام و رسیدن به توافق دارد. اگر دولت بایدن به واقع رسیدن به توافق تنها راه برای نرسیدن ایران به نقطه گریز هستهای بداند که به باور من چنین است احتمالاً بایدن با این مسئله موافقت خواهد کرد.
آیا آمریکا در صورت حصول توافق همه ایرانیانی که به نام دور زدن تحریم در زندان های ایالات متحده به سر میبرند را آزاد می کند؟
این مسئله تا حد بسیار زیادی به قوانین در آمریکا باز می گردد. یعنی باید دید که این افراد چه قوانین و چه تحریمهایی را دور زده اند؟ اگر تحریمهایی که دور زده شده است در چارچوب تحریم هایی باشد که به واسطه احیای برجام لغو خواهد شد در این صورت احتمال آزادی آنها وجود دارد، اما اگر مسائلی مانند توان موشکی، نفوذ منطقه ای و مسائلی از این دست باعث زندانی شدن برخی از افراد شده باشد احتمال آزادی آنها، حداقل در کوتاه مدت بسیار بعید است.
سوال مهمی که ذهن را درگیر میکند این است که اگر در نهایت زندانیان آمریکایی به عنوان پیش شرط اجرایی شدن توافق وین آزاد شوند آیا دیگر کشورها و بازیگران حاضر در مذاکرات به خصوص آلمان، فرانسه، انگلستان و اتحادیه اروپا اقدام مشابه واشنگتن را در دستور کار قرار خواهند داد؟
این مسئله تا حد زیادی به سمت و سوی مذاکرات و آینده توافقات بستگی دارد. فعلا تاکید اصلی موضعگیری و سخنان رابرت مالی و دولت بایدن صرفا روی آزاد کردن چهار زندانی آمریکایی در ایران است ، اما به نظر میرسد در آینده احتمال دارد طرفهای اروپایی حاضر در برجام (آلمان، فرانسه و انگلستان) و همچنین اتحادیه اروپا به عنوان دیگر بازیگر مذاکرات وین که در اصل هماهنگ کننده مذاکرات است در چارچوب پیش شرط حقوق بشری آمریکا، آزادی تمام زندانیان دوتابعیتی بریتانیایی، فرانسوی، آلمانی، سوئدی، اتریشی و ... را در دستور کار قرار دهند. خصوصا که در پاسخ به سوال قبلی شما اشاره کردم اگر به اخبار چند روز اخیر باز گردیم می بینیم که به دنبال پررنگ شدن خبرها در خصوص انجام توافق وین بسیاری از جریان های حقوق بشری اروپایی و آمریکایی ها در تلاشند که تحریم های مربوط به حقوق بشر در ایران در سایه توافق وین لغو نشود و کماکان به قوت خود باقی بماند. در آن طرف هم اکنون انتقادهای جدی هم به وضعیت حقوق بشر در ایران وجود دارد. پس احتمالاً علاوه بر زندانیان آمریکایی در ایران مسئله آزاد شدن کلیه زندانیان دو تابعیتی مطرح شود.
حال باید پرسید که نه دولت رئیسی، بلکه جمهوری اسلامی ایران حاضر به آزاد کردن کلیه زندانیان دوتابعیتی با هدف عملیاتی شدن توافق خواهد بود؟
به دلیل عملکرد غلط دولت سید ابراهیم رئیسی و تیم مذاکرهکننده در پیشبرد یک شیوه صحیح، واقع بینانه و منطقی در مذاکرات عملاً ایران به نقطه ای رسیده است که مجبور شده برای توازن بخشی و حصول توافق امتیازات بسیاری بدهد. همانگونه که در پاسخ به سوالات قبلی اشاره کردم طی روزها و هفته های اخیر متاسفانه برخی مسائل و حواشی به متن مذاکرات وین اضافه شده است تا جایی که اکنون این حواشی اصل مذاکرات را تحتالشعاع قرار داده است. اگر به خاطر داشته باشید در گفت وگوی قبلی با شما گفتم زمانیکه دولت رئیسی با دو بسته پیشنهادی و مطرح کردن انتظارات بیش از حد خود شرایط مذاکرات را به هم زد و توازن شکل گرفته به هم خورد اکنون ناچار است برای پیشبرد مذاکرات و ایجاد توازن مجدد دست به عقب نشینی از مواضع خود بزند. همین امر سبب شد تا عملاً اروپاییها و به خصوص آمریکا خواسته های خود را بر تهران تحمیل کنند. همان زمان من بارها هشدار دادم این شیوه مذاکره و آن دو بسته پیشنهادی در آینده تبعات بسیار مخربی برای ما در پی خواهد داشت که امروز شاهد آن تبعات هستیم به گونهای که ایالات متحده آمریکا و رابرت مالی پیش شرط حقوق بشری در خصوص آزادی زندانیان آمریکایی را برای احیای برجام و لغو تحریم ها مطرح می کنند. در نتیجه مذاکرات به نفع اروپا و آمریکا در جریان است. اگر به قول شما وزیر امور خارجه دولت سید ابراهیم رئیسی در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ گفته که تهران حاضر به تبادل فوری زندانیان است بی شک از موضع قدرت و نشان از حصول توافق نیست، بلکه دولت رئیسی اکنون برای پیشبرد مذاکرات مجبور است پی در پی امتیازاتی را به طرف های غربی و به خصوص آمریکایی ها بدهد و این نتیجه شیوه غلط در مذاکرات است. چون چهارم بهمن ماه بود که سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه بیان داشت که تهران آماده گفتوگو و مذاکره بر سر تبادل زندانیان است، اما اکنون شخص وزیر امور خارجه در کنفرانس امنیتی مونیخ می گوید مذاکره نیاز نیست، بلکه تهران آماده تبادل فوری زندانیان است. این نشان میدهد که دولت رئیسی تا چه اندازه حاضر به دادن امتیاز است که این توافق هرچه زودتر حاصل شود.
نظر شما :