معادلات عوض میشود
اما و اگرهای تصمیم ترامپ برای تروریستی اعلام کردن اخوان المسلمین
نویسنده: دکتر محمد کاواس
دیپلماسی ایرانی: اعلام قصد رئیس جمهور ترامپ مبنی بر تعیین اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی (FTO)، سوالاتی را در مورد زمان، شرایط و اهداف این تصمیم مطرح کرد. این اعلامیه تنها چند روز پس از آن منتشر شد که فرماندار جمهوریخواه تگزاس، هم اخوان المسلمین و هم شورای روابط آمریکایی – اسلامی (CAIR) را به عنوان سازمانهای تروریستی و جنایتکار فراملی در داخل ایالت معرفی کرد.
این تحولات نشاندهنده تغییرات بیسابقهای در سیاست ایالات متحده است و نشاندهنده گسست از رویکردهای دیرینهای است که در آن اسلام سیاسی گاهی اوقات به عنوان متحد یا ابزاری در سیاست خارجی ایالات متحده در نظر گرفته میشد.
ترامپ: گسست از رویکردهای قبلی
در ۲۳ نوامبر ۲۰۲۵، رئیس جمهور دونالد ترامپ قصد خود را برای تعیین اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی اعلام کرد و اظهار داشت که این کار "به شدیدترین شکل ممکن" انجام خواهد شد و اسناد نهایی در حال آمادهسازی هستند.
این اقدام، تلاشهای قبلی در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ (۲۰۱۷ – ۲۰۲۱) را احیا میکند، زمانی که دولت به دنبال چنین تعیینی بود اما به دلیل موانع قانونی و اداری شکست خورد.
ترامپ از زمان اولین مبارزات انتخاباتی خود، لفاظیهایی را بیان میکرد که اسلام سیاسی را به عنوان یک تهدید امنیتی و ایدئولوژیک و اخوان المسلمین را به عنوان یک چتر فکری که گروههای جهادی افراطی از آن ظهور میکنند، به تصویر میکشید. دولت در سال ۲۰۱۹، تعیین احتمالی را بررسی کرد، اما زمینهسازیهای سیاسی و قانونی لازم هرگز تکمیل نشد.
با بازگشت ترامپ به کاخ سفید و اکثریت جمهوریخواهان در کنگره، زمینه سیاسی داخلی برای تصویب قانون یا حمایت از اقدامات اجرایی مساعدتر شد.
تروریستی اعلام کردن نام اخوان المسلمین توسط ایالات متحده، نشاندهنده تغییر عمدهای در سیاست ایالات متحده در قبال اسلام سیاسی – که از نظر تاریخی با ابهام مشخص میشود – است، حتی با وجود اینکه واشینگتن اتحاد خود را با کشورهای خاورمیانه که اخوان المسلمین را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی نمیکنند، حفظ کرده است.
اگرچه این اقدام با دستور کار انتخاباتی ترامپ و متحدان منطقهای خصمانه با اخوان المسلمین همسوست، اما با پیچیدگیهای قانونی، اعتراضات داخلی ایالات متحده و اروپا روبهروست و سوالاتی را در مورد آینده این جنبش در غرب – بهویژه رابطه آن با بریتانیا – مطرح میکند.
این تصمیم بالقوه همچنین نحوه تفسیر روابط منطقهای واشنگتن را تغییر میدهد، زیرا ممکن است به عنوان طرفداری از قدرتهای ضد اخوان المسلمین مانند مصر و امارات متحده عربی به قیمت روابط با کشورهایی که با این جنبش ارتباط نزدیکتری دارند، مانند ترکیه و قطر، تلقی شود.
در داخل کشور، این اقدام به نفع پایگاه محافظهکار و ملیگرای ترامپ است که به برخی از سازمانهای مدافع مسلمانان آمریکایی - مانند CAIR– با سوءظن نگاه میکنند. برخی از این سازمانها پیش از این هدف اقدامات ایالتی، مانند تگزاس، قرار گرفتهاند.
ترامپ همچنین خود را به عنوان کسی که به وعدههایش در مورد مبارزه با تروریسم عمل میکند، معرفی میکند و پس از اقدامات قبلی مانند قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست گروههای تروریستی، ارائه این تصمیم را به عنوان بخشی از یک کمپین قاطع علیه تروریسم فراملی آسانتر میکند.
با وجود دستور کار سیاسی پشت تصمیم ترامپ و محدودیتهای آن، این تصمیم با چندین هدف سیاست داخلی و خارجی همسو است:
مزایای بالقوه برای ترامپ:
- قرار گرفتن در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی، اختیارات قانونی گستردهتری را برای پیگیری تأمین مالی، مسدود کردن داراییها و نظارت بر افراد یا نهادهای متهم به وابستگی به اخوان المسلمین در ایالات متحده فراهم میکند.
- این امر امکان بررسی دقیقتر شبکههای دعوت، خیریه و رسانهای با پیوندهای ایدئولوژیک یا سازمانی با اخوان المسلمین را فراهم میکند.
- این امر با مرتبط کردن برخی از شبکههای نفوذ آنها با یک نهاد تروریستی تعیین شده توسط ایالات متحده، فشار بر متحدان منطقهای که توسط گروههای مرتبط با اخوان المسلمین حمایت یا با آنها متحد هستند – عمدتاً ترکیه و قطر – را افزایش میدهد.
- این امر مشارکت با کشورهایی را که اخوان المسلمین را به عنوان یک دشمن استراتژیک میبینند، تقویت میکند.
- این امر به واشینگتن اهرم فشار بیشتری در درگیریهای منطقهای (غزه، لیبی، سودان و سوریه) میدهد که در آنها جناحهای مرتبط با اخوان المسلمین نقشهای سیاسی یا نظامی ایفا میکنند.
- این امر به ترامپ اجازه میدهد تا روایت "جنگ علیه تروریسم" را گسترش دهد تا نه تنها گروههای جهادی خشونتآمیز، بلکه ساختارهای ایدئولوژیک و سازمانی متهم به تغذیه افراطگرایی را نیز در بر بگیرد.
محدودیتها و اعتراضات کلیدی:
نهادها و کارشناسان حقوقی نسبت به دشواری تعریف جهانی اخوان المسلمین به دلیل تنوع شاخههای آن و خطرات تعمیم این نامگذاری به گروههای مدنی یا سیاسی در کشورهای متحد که احزاب مرتبط با اخوان المسلمین در آنها حکومت میکنند یا در پارلمانهای منتخب حضور دارند، هشدار میدهند.
عناصری در وزارت امور خارجه، پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی از یک رویکرد گزینشی حمایت میکنند و استدلال میکنند که همکاری با شاخههای اخوان المسلمین که از نظر سیاسی یکپارچه هستند، ممکن است مؤثرتر از مجبور کردن آنها به پنهانکاری یا رادیکال شدن باشد.
نگرانیهایی در مورد پیامدهای حقوق مدنی داخلی، از جمله سوءاستفاده احتمالی از این نامگذاری علیه سازمانهای جامعه مدنی مسلمان آمریکایی، مساجد و گروههای دانشجویی – که به درست یا غلط به عنوان گروههای ایدئولوژیک مجاور تلقی میشوند – وجود دارد.
تصویب یک نامگذاری جامع، درگیریهای حزبی را در کنگره ایجاد میکند: جمهوریخواهان عمدتاً از آن حمایت میکنند اما دموکراتها نسبت به سیاسی شدن بیش از حد تروریسم و خطر دامن زدن به قطببندی فرهنگی و انتخاباتی هشدار میدهند.
این نامگذاری و اخوان المسلمین در اروپا
یک نامگذاری گسترده از سوی ایالات متحده، نقشه جهانی اخوان المسلمین را از طریق چندین عامل تغییر شکل خواهد داد:
- برخی از شاخهها به سمت شفافیت سازمانی بیشتر حرکت میکنند و از نظر کلامی و ساختاری از هرگونه بخش مسلح فاصله میگیرند.
- برخی دیگر ممکن است به سمت پنهانکاری تغییر جهت دهند یا در نهادهای جدید تحت نامهای مختلف، بهویژه در حوزههای قضایی که اخوان المسلمین از قبل ممنوع شده است، منحل شوند.
- این تصمیم، جریانهای مالی فرامرزی، به ویژه آنهایی که از طریق سیستم مالی ایالات متحده حرکت میکنند یا شامل دلار میشوند، را پیچیده میکند و اخوان المسلمین را به سمت شبکههای مالی محلی و جبهههای اجتماعی یا اقتصادی دشوارتر سوق میدهد.
- اخوان المسلمین ممکن است روایتی جهانی از «قربانی بودن» اتخاذ کند و تصمیم ایالات متحده را به عنوان یک حمله سیاسی به «اسلام میانهرو» مطرح کند که به طور بالقوه در برخی محیطها به جای مهار، به رادیکالیزاسیون دامن میزند.
کشورهای اروپایی ممکن است سیاستهای خود را با توجه به تغییر ایالات متحده تنظیم کنند. برخی میتوانند از نامگذاری آمریکا برای توجیه فشار شدید بر وابستگان محلی اخوان المسلمین استفاده کنند – بهویژه در مواردی که این جنبش به عنوان تهدیدی برای نظم سیاسی یا انسجام اجتماعی تلقی میشود.
برخی دیگر برای حفظ روابط با بازیگران سیاسی عرب با پیشینه اخوان المسلمین یا جلوگیری از تنشهای داخلی با جوامع مسلمان قابل توجه، بین اخوان المسلمین و گروههای جهادی مسلح تمایز قائل میشوند.
مورد بریتانیا
بریتانیا مدتهاست که به عنوان مهمترین مرکز اروپایی اخوان المسلمین، با شبکههای ریشهدار در خیریه، آموزش، رسانه و املاک و مستغلات و نفوذ قوی در نهادهای نماینده مسلمانان بریتانیا، خدمت کرده است.
پس از بررسی دولت در سال ۲۰۱۵ تحت نظر دیوید کامرون، بریتانیا موضعی میانه اتخاذ کرد: از معرفی اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی خودداری کرد، اما وابستگی را به عنوان شاخصی از آسیبپذیری در برابر افراطگرایی و افزایش نظارت بر جبهههای آن در نظر گرفت.
این ابهام به دلیل محدودیتهای قانونی، ملاحظات آزادیهای مدنی و این باور که ممنوعیت کامل میتواند مانع نظارت اطلاعاتی شود، ادامه یافت.
با این حال، بحثهای سیاسی در بریتانیا و اروپا در مورد رویکردی "پیشگیرانهتر" با تأکید بر نظارت مالی، تنظیم مشارکتهای رسمی با سازمانهای مرتبط با اخوان المسلمین و استفاده گستردهتر از قوانینی که افراطگرایی غیرخشونتآمیز و پولشویی را هدف قرار میدهند، شدت میگیرد.
اگر واشینگتن به این فهرستبندی ادامه دهد، بریتانیا با فشار فزایندهای از سوی ایالات متحده و برخی پایتختهای عربی برای تجدیدنظر در موضع خود مواجه خواهد شد. در حالی که تغییر سریع به ممنوعیت کامل بعید است، محدودیتهای بیشتر – بهویژه در تأمین مالی و دسترسی نهادی – محتمل است.
زمانبندی و پویاییهای خاورمیانه
چندین محرک منطقهای، تلاش مجدد ترامپ را توضیح میدهند:
- یک زمینه منطقهای بیثبات (غزه، لیبی، سودان)، که در آن گروههای مرتبط با اخوان المسلمین فعال هستند، دولت را قادر میسازد تا این فهرست را به عنوان ابزاری تثبیتکننده برای جلوگیری از بازگشت جنبشهای اسلامگرا به قدرت تنظیم کند.
مهندسی مجدد اتحادهای خاورمیانه شامل موارد زیر است:
- گسترش عادیسازی روابط کشورهای عربی و اسرائیل
- تقویت همکاریهای دفاعی با کشورهایی که اخوان المسلمین را تهدیدی برای موجودیت خود میدانند
- اعمال محدودیتهای بیشتر بر ترکیه و قطر در عرصههایی مانند غزه، سوریه و لیبی.
- بازسازی چشمانداز سیاسی سنی – به حاشیه راندن اسلام سیاسی فعال به نفع نخبگان اقتدارگرا یا تکنوکرات همسو با واشنگتن
بنابراین، این تصمیم – اگرچه در چارچوب حقوقی و امنیتی قرار دارد – بخشی از یک مبارزه بزرگتر بر سر تعریف «میانهروی» در جهان عرب و اسلام و تعیین اینکه چه کسی مشروعیت سیاسی را در میان جوامع مسلمان، چه در داخل غرب و چه فراتر از آن، در اختیار دارد، است. این امر هزینههای قابل توجهی برای کثرتگرایی سیاسی در منطقه و برای آینده اخوان المسلمین به همراه دارد.
نتیجهگیری و یافتههای کلیدی
قصد ترامپ برای تعیین اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی با دیدگاه ایدئولوژیک او در مورد اسلام سیاسی همسوست و نشاندهنده گسست از سیاست قبلی ایالات متحده است.
این اقدام، تلاش قبلی را که در سال ۲۰۱۹ به دلیل مخالفتهای قانونی و حمایت سیاسی ناکافی شکست خورد، احیا میکند.
ترامپ اکنون از اکثریت کنگره و زمینه ژئوپلیتیکی مساعدی بهره میبرد که احتمال تصویب این طرح را افزایش میدهد.
قرار دادن نام اخوان المسلمین در فهرست گروههای تروریستی امریکا، بر موضع حقوقی و سیاسی اروپا در قبال اخوان المسلمین – بهویژه بریتانیا که مدتهاست به دلیل سهلانگاری در این زمینه مورد انتقاد قرار گرفته است – تأثیر خواهد گذاشت.
این تصمیم، اتحاد با کشورهای خاورمیانهای مخالف اخوان المسلمین را تقویت میکند و روابط با کشورهایی که با آن تعامل دارند (مانند ترکیه و قطر) را تغییر شکل میدهد.
این امر «اعتدال سنی» را بازتعریف میکند و به واشینگتن ابزارهایی برای شکلدهی به تحولات سیاسی منطقهای میدهد.
این تصمیم با مخالفتهای داخلی ایالات متحده – قانونی، نهادی و مرتبط با حقوق مدنی – روبهرو خواهد شد.
با این وجود منتقدان در واشینگتن استدلال میکنند که اخوان المسلمین و جنبشهای مشابه هنوز به عنوان ابزارهای بالقوه ایالات متحده در سیاست خارجی عمل میکنند.
منبع: اندیشکده عرب پروگرس / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


نظر شما :