در پرتو استراتژیهای "اول آمریکا" و "بریتانیای جهانی"
چگونه ایالات متحده و بریتانیا آینده امنیت جهانی را شکل میدهند؟

نویسنده: مرتضی بنانژاد، کارشناس ارشد مطالعات آمریکا
دیپلماسی ایرانی: از زمان تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین، چشمانداز ژئوپلیتیک اروپا و جهان دستخوش تحولات عمیقی شده است. در این میان، پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بار دیگر به کانون توجه بازگشته و ضرورت افزایش توان دفاعی اعضا بیش از پیش آشکار شده است. در این صحنه پیچیده، ایالات متحده آمریکا و بریتانیا به عنوان دو قدرت استراتژیک و متحد دیرینه، نقشی محوری و همگرا در تشویق اعضا به افزایش بودجههای دفاعی ایفا میکنند؛ نقشی که ریشه در یک رابطه ویژه و اهداف راهبردی مشترک دارد و اکنون به مناطق دورتر از آتلانتیک نیز گسترش یافته است.
اهمیت روابط ویژه و راهبردی
رابطه میان ایالات متحده و بریتانیا، فراتر از یک اتحاد ساده، به دلیل اشتراکات عمیق فرهنگی، تاریخی، زبانی و سیاسی، از دیرباز "ویژه" نامیده شده است. این رابطه، ستون فقرات همکاریهای اطلاعاتی، دفاعی و امنیتی بین دو کشور را تشکیل داده و در لحظات حساس تاریخی، از جنگهای جهانی تا مقابله با تروریسم، خود را به اثبات رسانده است. این پیوند راهبردی، به دو کشور اجازه میدهد تا در ناتو به عنوان یک تیم عمل کنند. ایالات متحده با وزن نظامی و اقتصادی خود فشار اصلی را بر تقسیم بار مسئولیت وارد میآورد و بریتانیا، به عنوان یک قدرت نظامی برجسته اروپایی با سابقهای طولانی در پایبندی به تعهدات دفاعی، نقش یک الگوساز و عامل ترغیبکننده در میان متحدان اروپایی را ایفا میکند. این تقسیم کار هوشمندانه، نه تنها به نفع آمریکا در کاهش بار مسئولیت است، بلکه به بریتانیا نیز امکان میدهد نفوذ خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در امنیت اروپا تقویت کند.
فشار آمریکا و جایگاه ناتو در آینده امنیت بینالملل
ایالات متحده آمریکا، به عنوان بنیانگذار و بزرگترین تأمینکننده بودجه و توان نظامی ناتو، سالهاست که بر لزوم افزایش سهم دفاعی اعضای اروپایی تأکید دارد. این فشار، به ویژه در قالب استراتژی "اول آمریکا" که خواهان تقسیم عادلانهتر بار مسئولیت امنیتی و تمرکز بر منافع داخلی آمریکا بود، تشدید شد. واشینگتن بر این باور است که ناتویی قویتر و مستقلتر از نظر مالی، به این کشور امکان میدهد تا منابع خود را برای چالشهای نوظهور جهانی، بهویژه رقابت با چین، با فراغ بال بیشتری تخصیص دهد. در این چشمانداز، ناتو نه تنها یک پیمان دفاع جمعی در برابر تهدیدات سنتی است، بلکه به عنوان یک ستون اصلی برای ثبات بینالمللی در عصر جدید رقابت قدرتها، باید توانایی خود را در پاسخگویی به تهدیدات سایبری، هیبریدی و حتی امنیت زنجیرههای تأمین نیز ارتقا دهد.
افزایش بودجه دفاعی ناتو و نقش بریتانیا
تلاشهای مشترک ایالات متحده و بریتانیا در راستای افزایش بودجههای دفاعی اعضا به تازگی به نتایج ملموسی رسیده است. اخیراً در اجلاس اعضای ناتو، هدف حداقل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی به عنوان کف هزینه دفاعی برای همه اعضا به رسمیت شناخته شد و در تلاشهای آتی، بحث افزایش این هدف حتی تا ۵ درصد تولید ناخالص داخلی تا سال ۲۰۳۵ نیز مطرح شده است. در این راستا، بریتانیا همواره پیشقدم بوده و نه تنها به تعهد ۲ درصدی خود پایبند بوده، بلکه تصمیم به افزایش آن تا ۲.۵ درصد را نیز اعلام کرده است. این کشور، با خرید تسلیحات پیشرفته از ایالات متحده، نه تنها به تقویت توان دفاعی خود کمک میکند، بلکه به طور مستقیم به رونق صنعت دفاعی آمریکا نیز یاری میرساند. این موضع قاطع بریتانیا، به عنوان یک الگوی قوی برای سایر اعضای ناتو عمل کرده و فشار بر آنها برای انجام تعهدات مالیشان را افزایش میدهد.
اختلافات داخلی اتحادیه اروپا و نقش هوشمندانه بریتانیا
در حالی که آمریکا بر افزایش بودجههای دفاعی اعضای ناتو اصرار دارد، این موضوع همواره با مقاومت و اختلافات داخلی در اتحادیه اروپا مواجه بوده است. کشورهایی مانند فرانسه و آلمان، به عنوان مدافعان اصلی ایده تشکیل "ارتش مستقل اروپایی" و تقویت "خودمختاری استراتژیک اروپا"، اغلب از رویکرد آمریکا در تعیین خطمشیهای دفاعی ناتو ناراضی بودهاند. آنها نگرانند که افزایش بیش از حد بودجههای ناتو، به معنای وابستگی بیشتر به آمریکا و کمرنگ شدن پروژه دفاعی اروپا باشد.
در این میان، بریتانیا نقشی بسیار هوشمندانه و حیاتی ایفا کرده است. این کشور، با پایبندی مستمر خود به اهداف بودجه دفاعی ناتو و حتی اعلام آمادگی برای افزایش آن، به عنوان یک الگو و متحد قابل اعتماد برای آمریکا عمل کرده است. این موضع بریتانیا، به طور مؤثری به تحقق خواستههای آمریکا کمک میکند و در عمل، پروژه ارتش مستقل اروپایی را که از سوی فرانسه و آلمان دنبال میشود، حداقل در کوتاهمدت، به بنبست میکشاند.بریتانیا با رهبری در ناتو و تبدیل شدن به "صدای آمریکا" در اروپا، فشارهای واشنگتن بر دیگر اعضا را مشروعیت میبخشد و عملاً یک جبهه واحد در مسیر افزایش توان دفاعی پیمان ایجاد میکند. این نقش، به خوبی یادآور جمله معروف وینستون چرچیل است که بیان کرد: "ما بخشی از اروپا هستیم، اما همیشه با اروپا نیستیم" (We are with Europe, but not of Europe)، که به طور خاص پس از برگزیت، جلوهای تازه و محوری یافته است.
منافع متقابل و زیرکی بریتانیا در عصر ترامپ و "بریتانیای جهانی"
این نقشآفرینی بریتانیا، منافع متعددی را برای هر دو متحد به ارمغان میآورد. برای آمریکا، افزایش بودجههای دفاعی اعضا به معنای تقسیم عادلانه بار مسئولیت و ناتویی قویتر است. علاوه بر این، بخش قابل توجهی از این بودجههای افزایشیافته، بهویژه در بخش تسلیحات پیشرفته، به سمت کارخانههای تولید تسلیحات آمریکایی سرازیر خواهد شد. این امر نه تنها منافع اقتصادی عظیمی برای آمریکا دارد، بلکه به تقویت استراتژی "اول آمریکا" نیز کمک میکند.
برای بریتانیا، این همکاری راهبردی نیز منافع حیاتی و چندجانبهای دارد. بریتانیا توانست در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، که تفاهم با او در موضوعات مختلف جهانی مانند پیمانهای تجاری یا همکاریهای منطقهای بسیار دشوار بود، با زیرکی خاصی روابط سنتی و ویژه خود را با ایالات متحده حفظ کند. این کشور، با استفاده از نفوذ خود در اروپا و همسویی استراتژیک با واشنگتن در موضوعاتی چون ناتو، توانست در پشت پرده، منافع راهبردی قابل توجهی را برای خویش کسب کند. در ظاهر، این اقدامات در راستای تأمین منافع آمریکا در ناتو (مبنی بر افزایش بودجه دفاعی اعضا) جلوه میکرد، اما در واقعیت، به بریتانیا امکان میداد تا:
تثبیت جایگاه متحد اصلی آمریکا در اروپا
بریتانیا، همواره یک قدرت جهانی بوده و هست و نقش متحد استراتژیک آمریکا در زمان عضویتش در اتحادیه اروپا کاملاً تثبیت شده بود. اما پس از برگزیت، برجسته کردن و تثبیت مجدد این نقش برای بریتانیا اهمیت ویژهای پیدا کرد. این امر به بریتانیا کمک کرد تا اطمینان حاصل کند که خروجش از اتحادیه اروپا به معنای کاهش نفوذ و ارتباط استراتژیکش با واشنگتن نخواهد بود، بلکه میتواند آن را حتی قویتر سازد.
دسترسی بیشتر به اطلاعات حیاتی، فناوریهای پیشرفته دفاعی و حمایت سیاسی در مجامع بینالمللی
از طرف اروپا و ناتو: بریتانیا، با وجود خروج از اتحادیه اروپا، نقش رهبری خود را در ناتو تقویت کرده و به عنوان یک بازیگر کلیدی در امنیت قاره اروپا باقی میماند. این نقش فعال، اهرم فشار بریتانیا را در مذاکرات و تصمیمگیریهای کلیدی ناتو افزایش میدهد.
در راستای "بریتانیای جهانی"
این همکاریها و منافع حاصله، مستقیماً با سند راهبردی بریتانیا پس از برگزیت با عنوان "بریتانیای جهانی در عصر رقابت: بازبینی یکپارچه امنیت، دفاع، توسعه و سیاست خارجی" (منتشر شده در ۲۰۲۱) همسو است. این سند بر نقش فعال و مستقل بریتانیا در صحنه جهانی، فراتر از چارچوب اتحادیه اروپا، تأکید دارد. رهبری در ناتو و همسویی با آمریکا، به بریتانیا امکان میدهد تا اقتدار، نفوذ و قابلیتهای نظامی خود را به جهان نمایش دهد و جایگاه خود را به عنوان یک قدرت جهانی با تأثیرگذاری بیشتر تثبیت کند.
آینده ناتو و ژئوپلیتیک بینالملل
همگرایی استراتژیک و تقسیم کار هوشمندانه میان ایالات متحده آمریکا و بریتانیا در تقویت ناتو، بیش از پیش نمایانگر یک رابطه "ویژه" و ضروری در معماری امنیت جهانی است.
ضریب تحقق استراتژی "اول آمریکا" و اثر آن بر آمریکا
با توجه به فشارهای فزاینده ژئوپلیتیکی و تهدیدات جدید، بهویژه از جانب روسیه و چین، نیاز به تقویت ناتو برای ایالات متحده از هر زمان دیگری حیاتیتر است. واقعیتهای بینالمللی و نیاز به تقسیم بار مسئولیت، تحقق بخشهای عمدهای از استراتژی "اول آمریکا" در افزایش بودجه دفاعی متحدین را به سطوح بالاتری خواهد رساند. این امر به آمریکا امکان میدهد تا هم امنیت خود را از طریق متحدان تقویت کند و هم منابع بیشتری برای رقابتهای بلندمدت با قدرتهای نوظهور در آسیا داشته باشد.
تحقق استراتژی "بریتانیای جهانی در عصر رقابت"
بریتانیا نیز به میزان زیادی در مسیر تحقق استراتژی "بریتانیای جهانی" موفق بوده است. نقش رهبریاش در ناتو و حفظ رابطه ویژه با آمریکا، به آن جایگاهی بینالمللی اعطا کرده که شاید پس از خروج از اتحادیه اروپا، بسیاری آن را متزلزل میدانستند. این استراتژی، به بریتانیا کمک کرده تا خود را یک قدرت جهانی تأثیرگذار و با نفوذ بیشتر در حوزه امنیت و دفاع معرفی کند.
ارزیابی منافع راهبردی مؤثرتر
در این همکاری دوجانبه در ناتو، ارزیابی اینکه کدام یک از دو کشور منافع راهبردی و مؤثرتری کسب کردهاند، پیچیده است. اما میتوان گفت بریتانیا با زیرکی خاصی توانسته از این همگرایی بیشترین بهرهبرداری را در راستای اهداف پسابرگزیتی خود داشته باشد. در حالی که آمریکا به دنبال تحقق هدف "اول آمریکا" و تقسیم بار مسئولیت بود، بریتانیا توانست با پیشقدمی در این زمینه، خود را به عنوان "شریک ضروری" آمریکا در اروپا تثبیت کند. این تثبیت موقعیت، به بریتانیا نفوذ سیاسی و دیپلماتیک قابل توجهی بخشیده و به آن اجازه داده تا در عین تقویت ناتو، جایگاه مستقل و جهانی خود را نیز ارتقا دهد. در واقع، بریتانیا با تأمین منافع آمریکا در ناتو، توانسته به بهترین شکل منافع راهبردی خود را در دوران پسا-برگزیت تأمین کند.
این همکاری، نه تنها به نفع امنیت جمعی است، بلکه به لندن امکان میدهد تا پروژه "بریتانیای جهانی" خود را با اقتدار بیشتری پیش ببرد و به عنوان یک قدرت تأثیرگذار و مستقل در صحنه جهانی شناخته شود. آینده ناتو، بیش از پیش بر پایه ائتلافهای قدرتمند و تقویت شدهای چون ناتو، و رهبری دوگانه ایالات متحده و بریتانیا در این ساختار، استوار خواهد بود.
نظر شما :