ارزیابی کارشناسان موسسه کارنگی از رویکرد دولت امریکا برای یک سال آینده
بایدن تا کنون همه را ناامید کرده است
دیپلماسی ایرانی: کارشناسان موسسه کارنگی در اظهارنظری رویکرد دولت جو بایدن برای یک سال آینده را بررسی کردند:
سارا یرکز (Sarah Yerkes: عضو ارشد برنامه خاورمیانه در کارنگی) – آنهایی که انتظار داشتند عملکرد دولت بایدن در خاورمیانه تفاوت چشمگیری با رویکرد دولت ترامپ داشته باشد، کاملا مایوس شدهاند. برغم تاکید مداوم بر حمایت از دموکراسی و حقوق بشر در سراسر جهان، بایدن در خاورمیانه به این وعدهاش عمل نکرده است. عملکرد دولت بایدن در تعامل با کشورهای منطقه، از جمله عربستان سعودی، مصر و تونس، در یک سال گذشته، بارها نشان داد که آنچه او درباره پایبندی به دموکراسی و حقوق بشر میگوید، تنها لفاظی های توخالی است.
آرون دیوید میلر (Aaron David Miller: عضو ارشد کارنگی و کارشناس سیاست خارجی آمریکا) – عملکرد یک ساله دولت بایدن نشان میدهد که خاورمیانه در راس فهرست اولویتهای او قرار ندارد. آمریکا از منطقه خارج نمیشود اما دیگر تمایلی برای سرمایهگذاری یا رهبری در زمینه مسائل خاورمیانه ندارد. برای بایدن اولویتهای دیگری مانند مسائل داخلی آمریکا، چینِ در حال خیزش، پوتین و اوکراین وجود دارد و این احساس در سطوح بالای دولت بایدن وجود دارد که خاورمیانه منطقهای است که ایدهها و منابع آمریکایی در آن نابود میشود.
تنها مسالهای که بهنظر میرسد دولت بایدن بیش از همه به آن اهمیت میدهد محدود کردن برنامه هستهای ایران از طریق گفت وگو است. منازعه منطقهای بین اسرائیل و ایران که میتواند بار دیگر آمریکا را به منطقه بکشاند عاملی آسیبزا برای احیای داخلی خواهد بود و ماشه افزایش قیمت نفت و سقوط بازارها را خواهد کشید. اما حتی در این مورد هم، سیاست مسموم واشنگتن درباره مسئله ایران و دولت تندروی ابراهیم رئیسی در تهران، رویکرد آمریکا به مذاکرات وین را محتاطانه و ریسکگریز کرده است.
یاسمین فاروق (Yasmine Farouk: کارشناس برنامه خاورمیانه در کارنگی) – دولت بایدن کارش را با تأکید بر حفظ ارزش ها در سیاست خارجی آغاز کرد. با این حال، عملکرد این دولت در سال نخستِ کاری، به ویژه گسترش روابط با عربستان، نشان داد که آمریکا در روابط خود با شرکای منطقهایاش «به اصول اولیه باز میگردد» و بدیهی است که ارزشها هرگز در مبانی روابط با عربستان جایگاهی نداشتند. بایدن در کارزار انتخاباتی وعده رام کردن عربستان را داده بود، اکنون می بینیم که این اتفاق نخواهد افتاد.
هرچند بایدن روابط با ریاض را تا حد چشمگیری محدود و شکننده کرده است اما دولت او باید این حقیقت را بپذیرد که واشنگتن در خاورمیانه و فراتر از آن به همکاری عربستان نیاز دارد. مقابله با نفوذ چین، تثبیت قیمت نفت برای «بازسازی بهتر شرایط داخلی»، اثبات ثمربخش بودن دموکراسی، دستیابی به توافق با ایران و حفظ حمایت کنگره، به عنوان مثال از طریق حل و فصل مناقشه در یمن، همگی نیازمند روابط صمیمانه با رهبری عربستان هستند.
کریم سجادپور (Karim Sadjadpour عضو ارشد برنامه خاورمیانه در کارنگی) – اهداف اعلام شده دولت بایدن درباره سیاست این دولت در قبال ایران شامل احیای برجام و پیگیری آن با توافقی «بلندمدتتر و قویتر» و پرداختن به بندهای در حال انقضای توافق و همچنین برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای ایران بود. به رغم نزدیک به یک سال گفت وگوهای پی در پی در وین، مقامات ارشد دولت بایدن نسبت به تمایل ایران برای بازگرداندن برنامه هستهای خود به جایی که در سال 2015 بود و همچنین نسبت به امکان دستیابی به توافقی بلندمدتتر و قویتر بدبین هستند. آنچه دستکم در حال حاضر محتملتر به نظر میرسد، دستیابی به توافق موقت احتمالی است که در آن ایران با مصالحههای هستهای محدود در ازای کاهش محدود تحریمها موافقت میکند.
بهرغم تلاشهای دولت بایدن برای تنشزدایی با ایران، سیاستهای دیرینه تهران و ائتلافها و مشارکتهای منطقهای آن همچنان ادامه دارد. حزبالله لبنان در سال گذشته به سیاست هایش در لبنان ادامه داده، گروه های مسلح شیعه عراق تلاشهایی را علیه مصطفی الکاظمی و ترور او برنامهریزی کرده و حوثیهای یمن حملات موشکی و پهپادی مکرری را علیه اهداف غیرنظامی در امارات متحده عربی انجام دادهاند.
برخلاف سال 2015، زمانی که دولت باراک اوباما امیدوار بود که توافق هستهای بتواند روابط ایران و آمریکا و شرایط داخلی ایران را دگرگون کند، این بار درک بسیار دقیقتری وجود دارد که نشان میدهد توافق هستهای نمیتواند به بهبود روابط میان ایران و آمریکا و پیشرفت یا تعدیل در سیاستهای داخلی یا منطقهای تهران بینجامد.
ماها یاها (Maha Yaha: رئیس مرکز کارنگی خاورمیانه در بیروت) – دولت بایدن بر اقدامات تاکتیکی تمرکز کرده که با هدف اصلی این دولت یعنی ایجاد ثبات ناسازگار بوده است. تلاش برای ایجاد توازن بین ارزشها و منافع راهبردی باعث شکلگیری رویکردی مبادلهای شده که در آن هر یک از اولویتهای اصلی – گفت وگوهای هستهای با ایران، مبارزه با تروریسمی که ممکن است سرزمین آمریکا را تهدید کند، حفاظت از تجارت بینالمللی و آبراهها، حمایت از یکپارچگی گستردهتر و سیاست کاهش تنش در خاورمیانه – مستقل از اهداف دیگر مورد توجه قرار میگیرد.
اقدامات انجام شده برای دستیابی به هر یک از این اهداف نوعی پویایی ایجاد کرده است که اغلب اهداف اعلام شده واشنگتن را تضعیف می کند. چرا که چالشهای منطقهای که واشنگتن با آنها روبه روست کاملا با یکدیگر مرتبط هستند، اما سیاستها چنین نیستند. در نتیجه، اقداماتی که برای پرداختن به یک مساله خاص انجام می شود، ممکن است پیامدهایی چشمگیر و متناقض برای سایر امور به همراه داشته باشد.
مثلا، توافق هستهای که شامل گزینههای هستهای ایران باشد، هدفی ارزشمند است، اما چهبسا بهتنهایی باعث ایجاد بیثباتی منطقهای بیشتری خواهد شد. چرا که کاهش تحریمها احتمالا کمکهای مالی بیشتری را در اختیار نیروهای نیابتی ایران در سراسر منطقه قرار میدهد و این عامل با گذشت زمان باعث شکست دولت در برخی مناطق میشود و تجارت و امید به کاهش تنشها در سایر مناطق را تضعیف میکند.
همچنین، ایجاد فضای منطقهای با ثبات در حالی که آمریکا حضور نظامیاش از خاورمیانه را حذف میکند، پر از تناقضات است. با از بین رفتن نظم پساجنگ سرد، کشورهای منطقه به درک گستردهتری از امنیت ملی خود رسیدهاند و در رسیدن به دستاوردهای نظامی و سیاسی در کشورهای عربی بسیار فعالتر شده اند. رفتار ترکیه و امارات متحده عربی نمونه بارز آن است. این فرآیند باعث گسترش پراکندی و تضعیف یکپارچگی در منطقه شده است، منطقهای که ثبات در آن همچنان گریزان باقی میماند.
به علاوه، تلاش متحدان عرب واشنگتن برای عادی سازی روابط با نظام اسد در سوریه، مطالبات برای پاسخگویی و عدالت و همچنین تلاشهای آمریکا برای استفاده از فشار اقتصادی در وادار کردن دمشق به سازشهای سیاسی را تضعیف میکند.
اگر چشماندازی برای اجرای عدالت علیه جنایات، از جمله جنایات ضدبشری، وجود نداشته باشد، رژیمهای سراسر منطقه نیز انگیزهای برای خودداری از بدرفتاری با مردمشان نخواهند داشت، در حالی که بدرفتاری رژیمها با مردم ماهیتی بیثباتکننده دارد. همچنین پرداختن به تروریسم، بدون توجه به شرایط گستردهتر سیاسی و اجتماعی – اقتصادی کشورهای منطقه، اگر نتواند به راهحلهای بلندمدت منجر شود، بیمعنی است. این فرایند شامل پرداختن به احساس محرومیت سیاسی، بیعدالتی اجتماعی – اقتصادی و فساد گسترده است.
ناکامی در پرداختن به ارتباط متقابل اهداف، اقدامات و پیامدهای منفی سیاستها تنها ایجاد نوساناتی را باعث میشود که تبعات چشمگیر و گستردهای خواهند داشت. با گذشت زمان، این فرایند ایالات متحده را بار دیگر به منطقه ای خواهد کشاند که از نگاه آمریکایی ها بیش از حد انرژی آنها را جذب کرده است.
منبع: کارنگی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :