ضرورت باز تعریف مفهوم شعار "نه شرقی نه غربی"

انگیزه های نژادپرستانه را کنار بگذاریم

۰۸ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۰۹۳۶۵ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
رامین فخاری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پس از چهل سال سر دادن شعار "نه شرقی نه غربی" در شرایطی که شوروی سقوط کرده و بلوک غرب دارای قدرت سابق نیست اما در عین حال دارای قدرت نظامی و اقتصادی بالایی است و توانایی اعمال فشار و تحریم ایران و ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را دارد و همچنین چین که در بلوک شرق قرار دارد در حال تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد دنیاست، تنها منجر به منزوی شدن بیشتر ایران و بردن اقتصاد ایران به مسلخ می شود.
انگیزه های نژادپرستانه را کنار بگذاریم

نویسنده: رامین فخاری، دانشجوی ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه علامه طباطبایی

دیپلماسی ایرانی: باید به این مسئله اشاره کرد که شرایط دوران پس از انقلاب با شرایط فعلی قابل مقایسه نیست و در آن دوران اتحاد جماهیر شوروی هنوز ساقط نشده بود و بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا یک جنگ سرد وجود داشت. شاید در آن مقطع زمانی بنیانگذاران نظام اسلامی با توجه به شرایط جهانی و شرایط داخلی ایران صحیح ترین گزینه را برای ایجاد تعادل در بین نیروهای داخلی و همچنین در بین قدرت‌های خارجی انتخاب کرده بودند، زیرا چرخش به سمت غرب منجر به این مسئله می شود که نیروهای چپ در دهه شصت با شدت بیشتری با انقلاب اسلامی برخورد کنند و چرخش به سمت شرق نیز به این مسئله منجر می شد که ایران در معرض فشار و حمله بیشتر ایالات متحده آمریکا قرار بگیرد و چه بسا قبل از حمله عراق با حمله آمریکا یک ویتنام دیگر در ایران درست می‌شد. علاوه بر این در آن دوران اندیشه های غیرمتعهدها نیز یک گزینه مطرح در سیاست جهانی بود و انقلاب اسلامی در راستای هویت سازی خود یک الگو برداری را از از این موضوع انجام می داد. همچنین یک گزاره مرتبط دیگر را نیز می‌توان مطرح کرد که با توجه به حضور راست ها و چپ ها در بدنه انقلاب این شعار در راستای ایجاد تعادل و دوری از نزاع راست و چپ مطرح شده باشد.

اما هم اکنون پس از چهل سال سر دادن شعار "نه شرقی نه غربی" در شرایطی که شوروی سقوط کرده و بلوک غرب دارای قدرت سابق نیست اما در عین حال دارای قدرت نظامی و اقتصادی بالایی است و توانایی اعمال فشار و تحریم ایران و ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را دارد و همچنین چین که در بلوک شرق قرار دارد در حال تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد دنیاست، تنها منجر به منزوی شدن بیشتر ایران و بردن اقتصاد ایران به مسلخ می شود. شایان ذکر است که این مسئله هم درباره شرق یعنی چین و هم درباره غرب با یادآوری این مساله که جهان غرب صرفا آمریکا نیست، صدق می کند.

ذکر این مساله نیز ضروری است که عامل خارجی در نهادینه شدن این شعار دخیل بوده است و ایالات متحده آمریکا و جهان غرب نیز باید یک بازنگری اساسی در قبال سیاست و رفتارهای گذشته خود در قبال ایران کنند و رفتار خود را در قبال ایران اصلاح کنند اما در صورت تداوم واگرایی روابط آمریکا و ایران و با وجود این مسئله که جهان غرب به آمریکا وابسته است باز هم می توان به این مسئله اشاره کرد که جهان غرب صرفاً شامل آمریکا نیست و کشورهای زیادی از جمله آلمان، فرانسه، بریتانیا و سایر کشورهای اروپایی جهان غرب را تشکیل می‌دهند. بنابراین سر دادن شعار نه غربی به صورت کلی تنها به سناتورهای جمهوری خواه تندروی آمریکایی بیشتر کمک می کند تا بقیه جهان غرب را علیه ایران با خود همراه کنند. ایران می تواند با بازنگری در برخی از شعارها و یکی نکردن همه جهان غرب تا میزانی روابط حسنه با سایر کشورهای غربی داشته باشد و اجماع جهانی علیه خود را از میان ببرد.

در قبال مسئله چین و شرق نیز باید به این مسئله اشاره کرد که در مقابل بخشی از نیروهای سیاسی داخل ایران که صرفا هوادار رابطه با غرب هستند و بخش دیگری از نیروهای سیاسی که صرفاً هوادار رابطه با چین و روسیه هستند که این مسئله به واگرایی و ایجاد یک تضاد در بین نیروهای سیاسی کشور منجر شده است. در حالی‌که این موضوع در سایر کشورهای جهان و منطقه وجود ندارد و روابط خارجی به دعواهای گروهی و جناحی کشورها تسری پیدا نمی کند، اما متاسفانه در ایران جناح اصلاح طلب و میانه رو تا اندازه‌ای به سمت غرب متمایز است و سمپات های این جریان اقدام به چین ستیزی و روس ستیزی از نوع کور می کنند. در سوی دیگر جناح اصول گرا به سمت شرط متمایل است و سمپات های این جناح نیز متقابلا همین اقدامات را انجام می دهند و بطور گسترده تنها مسائل سیاه جهان غرب را بدون در نظر گرفتن پیشرفت های اقتصادی و تکنولوژیکی منعکس می کنند.

اما همانطور که اشاره شد در سایر کشورها این موضوع وجود ندارد. به طور مثال در کشور همسایه و رقیب منطقه ای ایران یعنی عربستان سعودی این کشور از لحاظ سیاسی و نظامی به جهان غرب وابسته است، اما هیچ یک از اشکال شرق ستیزی و یا چین ستیزی در اظهار نظرهای نیروهای سیاسی و مخصوصا رهبران این کشورها دیده نمی شود، و با وجود وابستگی سیاسی و نظامی عربستان سعودی به آمریکا این کشور دارای روابط بسیار حسنه‌ای با چین دارد. در سالی که گذشت حجم تبادلات اقتصادی بین عربستان سعودی و چین بیشتر از تبادلات مالی بین عربستان سعودی با آمریکا بوده است و عربستان توانست یک موازنه بین غرب و شرط در کشور خودش ایجاد کند. در عین حال عربستان و روسیه سرمایه گذاری های متقابل گسترده ای در اقتصادهای همدیگر انجام داده اند، در حالی که روسیه در جنگ سوریه با نیروهای نیابتی مورد حمایت عربستان می جنگید و عربستان به این وسیله هم منافع نظامی و امنیتی خود و هم منافع اقتصادی خود را تامین می کرد مانع از واگرایی خود با سایر کشورها می شد.

سایر کشورهای کوچک عربی نیز از همین الگو استفاده می کنند به طور مثال کشور کویت سالیانه بیش از ده میلیارد دلار صادرات نفت به چین دارد و دارای روابط اقتصادی خوبی با چین است اما در عین حال و روابط اقتصادی و نظامی و امنیتی خود را با ایالات متحده آمریکا حفظ کرده است.

در پایان نیز باید یک موضوع دیگر را در بعد اجتماعی مطرح کرد و آن این است که چین ستیزی غرب ستیزی (در صورتی که آمریکا و غرب تمایل به اصلاح رفتار خود داشته باشند) روس ستیزی، عرب ستیزی نشانگر این مسئله است که رگه هایی از  نژاد پرستی در بین بخش های کوچکی از مردم ایران (نه همه مردم) وجود دارد، و این مسئله به سیاست نیز تسری پیدا کرده و تبعات آن منجر به انزوای ایران و مردم ایران از جامعه جهانی و ایجاد اجماع علیه ایران و تداوم تحریم ها و وضعیت اقتصادی فعلی ایران و از همه مهمتر قطع ارتباط اقتصادی ایران با جهان است، باید گفت در راستای اصلاح رویه فعلی نخست آمریکا و غرب باید رفتار خود را نسبت به ایران اصلاح کنند و در درجه دوم مردم ایران از چین ستیزی، روس ستیزی، دشمنی با مردم غرب دوری کنند. در آموزه های دینی ما نیز اولین نژاد پرست شیطان بوده و پیش کشیدن انگیزه های نژاد پرستانه درباره اعراب چینی ها و روسها و مردم غرب به دور از آموزه های دینی است. در نهایت نیروهای سیاسی نیز با باز تعریف جدید در مفهوم شعار "نه شرقی نه غربی" به مفهوم ایجاد موازنه و استعمار ستیزی و نه ستیز و دشمنی کور با شرق و غرب و یا نداشتن رابطه با شرق و غرب می توانند در این راستا قدم های مثبتی را بردارند

کلید واژه ها: نه شرقی نه غربی وزارت امور خارجه دستگاه دیپلماسی کشور ایران ایران و روسیه جمهوری اسلامی ایران ایران و چین ایران و امریکا ایران و غرب ایران و اعراب ایران و عربستان


( ۷ )

نظر شما :

علی ۰۸ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۴:۲۸
خداپرستی و همنوع پرستی ( انسان پرستی ) باید حایگزین نژادپرستی شود نژاد پرستی نشانه اول بیسوادی است
محمد ۰۸ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۵:۵۱
جمله نه شرقی نه غربی ، همان روزگار هم غلط بود ، سیستم درست همان است که از زمان امیرکبیر در پی پیاده سازی اش هستیم . هم غربی ، هم شرقی . موازنه مثبت ، استفاده از ژئوپولیتیک خاص ایران و مراوده و رابطه با همه کشورهای دنیا و البته نیم نگاهی ترسناک به همسایه شمالی ، به عنوان دشمن ابدی این آب و خاک (زیرا در طمع ابدی دسترسی به آبهای گرم ، همیشه رقیب و دشمن ایران باقی می ماند.)
ابراهیم قدیمی ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۵:۵۳
یکی ازفرمایشات حضرت علی در نهج البلاغه است که با دوستت چنان رفتار کن که اگر دشمن شود زیان نبینی وبا دشمنت چنان رفتار کن که اگر دوست گردد خجالت زده نباشی۔ اعتدال در دوستی ودشمنی همواره لازم است۔در دیپلماسی وبرخورد گروهی وشخصی با غیر فحاشی و قربان صدقه رفتن نداریم۔
روحانی ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۰:۲۲
یادتان رفته شعار نه شرقی نه غربی را اولین بار خودامام خمینی مطرح کرد
فیروز ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۲:۳۵
افغانستان غربه یا شرق؟