مصاحبه ای با هنری مور درباره دولت منتخب ایران
برجام تا پایان سال احتمالا احیا می شود/رئیسی توجهی به امتیازات اقتصادی غرب ندارد
دیپلماسی ایرانی: ساموئل نردینگ، معاون سردبیر «فاتوم» در 13 ژوئیه با هنری رم از «گروه اوراسیا» درباره وضعیت مذاکرات هسته ای بین ایالات متحده و ایران در وین و ارزیابی مسیر احتمالی که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری منتخب ایران، و همچنین روابط آتی ایران و غرب گفت و گو کرد.
ساموئل نردینگ: شاید بتوانیم گفت و گو را با یک خلاصه سریع از موضع گیری طرفین در مذاکرات وین شروع کنیم؟
هنری رم: مذاکرات در آوریل آغاز شد. از آن زمان تا کنون شش دور برگزار شده، اما از زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت و گوها متوقف شده است. اساسا در حال حاضر این به تهران بستگی دارد که اوضاع خود را سر و سامان دهد و موضع خود را مشخص کند. نمایندگان مجلس، شورای امنیت ملی، وزارت امور خارجه و مقامات دفتر رئیس جمهوری جدید برای تعیین قدم های بعدی، جلساتی برگزار خواهند کرد. از نظر شرایط فعلی گفت و گوها، طرفین بر سر مسائل آسان توافق کرده اند: راهی برای بازگشت به برجام از طریق لغو برخی تحریم های ایالات متحده و عقب نشینی متقابل ایران از برخی فعالیت های هسته ای. اما موارد پیچیده باقی مانده اند: اینکه کدام تحریم ها پابرجا هستند و کدام تحریم ها لغو می شوند و همچنین چگونگی بازگشت به زمان شکست یک ساله مندرج در برجام. یک سری خواسته های حداکثری ایران هم مانند درخواست صمانت عدم خروج رئیس جمهوری آتی آمریکا از توافق، جبران خسارت خروج آمریکا در سال 2018 و رفع تحریم های بیشتر، مطرح است. بنابراین، وضعیت کلی این است که مذاکره کنندگان پیشرفت هایی داشتند، اما هنوز به سازش های سخت نرسیده اند.
نردینگ: آیا پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری بر مذاکرات و احتمال دستیابی به توافق تاثیر گذاشته است؟
مور: نه آنقدری که بسیاری تصور می کنند. اواخر 2020 مباحثاتی در جریان بود مبنی بر اینکه ایالات متحده و ایران برای بازگشت به برجام قبل از انتخابات ایران و بهره برداری از نگرش دیپلماتیک رئیس جمهوری حسن روحانی فرصت کوتاهی دارند. برجام در این فرصت کوتاه احیا نشد و جای تعجب ندارد. سیاست گذاری درباره موضوعی با اهمیت برنامه هسته ای در نهایت توسط مقام معظم رهبری و با اجماع نخبگان نظام صورت می گیرد. جمهوری اسلامی ایران به صورت یک کل اگرچه به بازگشت به برجام تمایل دارد، به آمریکا و به توانایی آن در عمل به تعهداتش بی اعتماد است. این مساله در ریاست جمهوری رئیسی همانقدری صدق می کند که در دوره روحانی. دلیل اینکه هنوز به توافق نرسیدیم این است که تهران ترجیح می داد بعد از انتخابات ژوئن پیش برود؛ شاید می خواست ببیند چقدر می تواند از امتیازدهی واشنگتن استفاده کند؛ و شاید ترجیح می داد دوره مبارزات انتخاباتی بر مذاکرات تاثیر نگذارد. درباره اینکه ریاست جمهوری رئیسی چه معنایی خواهد داشت، نظر من این است که اواخر امسال توافقی امضا خواهد شد نه فقط به این دلیل که از نظر استراتژیک به نفع ایران است، بلکه به این دلیل که برای ریاست جمهوری رئیسی نفع سیاسی خواهد داشت و به این دلیل که ایران از نظر اقتصادی در وضعیت ناخوشایندی است.
نردینگ: جدیدترین اقدام تحریک آمیز ایران استفاده از اورانیوم غنی شده برای تولید فلز اورانیوم است. آیا این اقدام از دیگر موارد عقب نشینی ایران از برجام اهمیت بیشتری دارد؟
مور: این اقدام نسبتا تحریک آمیزتر بوده است. همانطور که ای3 (بریتانیا، آلمان و فرانسه) اعلام کردند، این اقدام می تواند یک گام مستقیم به سمت توسعه سلاح هسته ای قلمداد شود. عقب نشینی های ایران از برجام که از اواسط سال 2019 آغاز شده، به تدریج جدی تر شده است. در حال حاضر بعید است که ایران به دنبال ساخت بمب باشد و احتمالا سعی دارد اهرم فشاری برای استفاده در آینده به دست آورد. خطر واقعی برای مذاکرات این است که در مقطعی خاص، اقدامات ایران به ویژه در زمینه دانش هسته ای از مرحله برگشت پذیر به برگشت ناپذیر برسند که به این معنا خواهد بود که تحمیل محدودیت های برجامی دیگر به تنهایی برای دستیابی به زمان شکست یک ساله کافی نیست. در آن زمان، ایالات متحده گام های فراتر از برجام را از ایران در محدودسازی برنامه هسته ای خواستار خواهد شد. از این رو، اهرم فشاری که ایران به دست می آورد می تواند تاثیر بومرنگی داشته باشد و بازگشت به برجام را دشوارتر کند. به همین دلیل است که طرف آمریکایی یادآور شده فرصت نتیجه گیری محدود است. به طور خلاصه، خطر اصلی این است که دانش ایران آنقدری افزایش یابد که بازگشت دو طرف به برجام کنونی از نظر سیاسی غیرممکن شود.
نردینگ: اخیرا با همراهی اریک بروئر یک مقاله درباره اهداف واقعی ایران در وین نوشتید و فرض اصلی در اجماع عمومی غرب، یعنی تمایل ایران برای پیوستن مجدد به برجام، را زیر سال بردید. چرا فکر می کنید بازگشت به توافق به نفع ایران نیست؟
مور: دولت ها و ناظران غربی تصور می کنند که ایران می خواهد به توافق بازگردد. یک فرض این است که ایران سرانجام از خواسته های حداکثری دست می کشد چون ایالات متحده نمی تواند آنها را برآورده کند و آنها فقط تاکتیک مذاکره هستند. فکر می کنم این فرض صحیح است، اما اگر اشتباه کنیم چه؟ اگر ایران واقعا از لغو تحریم ها ناامید شده و رهبری این کشور نتیجه گرفته باشد که ورود مجدد به برجام بدون این مفاد اضافی ارزش چندانی ندارد، چه؟ فکر می کنم باید درباره این جنبه مهم از گفت و گوها صادق باشیم. این ایده که ایران قطعا می خواهد به توافق بازگردد، مبتنی بر چند فرض است که احتمالا دیگر وجود ندارند. هدف آن مقاله، بیان این نگرانی ها بود.
نردینگ: چالش ایران در برخی از دیگر بخش ها نیز مشهود است. ایالات متحده اواخر ژوئن به پایگاه هواپیماهای بدون سرنشین نیروهای شبه نظامی طرفدار ایران در مرز سوریه و عراق حمله کرد. یک سری حملات انتقام جویانه به پایگاه های آمریکایی در عراق در پی آن حمله رخ داد. آیا عراق یا سایر تحولات منطقه ای به مذاکرات برجام مرتبط است؟
مور: شکی نیست که برنامه هسته ای، برنامه موشکی و موضع گیری ایران در منطقه، همه بخشی از چالش گسترده پیش روی دولت های غربی و منطقه است. مطمئن نیستم که بین یک حمله خاص در منطقه و مذاکرات در وین ارتباطی وجود داشته باشد. مذاکرات هسته ای کاملا مجزا از حوادث خارجی است. برای نمونه، در جریان مذاکرات یک یا شاید دو حمله اسرائیلی به زیرساخت های هسته ای ایران صورت گرفت. حملات مداوم به پایگاه های نظامی آمریکا و نیروهای شبه نظامی متحد ایران همچنان ادامه دارد. فکر می کنم تا زمانی که همه طرف ها بازگشت به توافق را در جهت منافع خود بدانند، این عدم ارتباط حفظ شود. یک فرض این است که ایالات متحده و ایران منافع خود را در منطقه دنبال کنند، اما کاری که مذاکرات وین را از مسیر خارج کند، انجام ندهند. اما مخاطرات چنین رویکردی زیاد است. اگر حملات نیروهای شبه نظامی متحد ایران به کشته شدن آمریکایی ها منجر شود، بازگشت گروه بایدن را به مذاکرات از نظر سیاسی دشوار می کند. هر چه مذاکرات بیشتر به تعویق افتد، فرصت های بیشتری برای خرابکاری احتمالی، عمدی یا تصادفی، وجود خواهد داشت.
نردینگ: نشانه هایی دال بر چگونگی سیاست خارجی رئیس جمهوری رئیسی داشته ایم؟ برخی گمانه زنی ها حاکی از آن است که ایران احتمالا پس از تمرکز طولانی مدت بر غرب و اروپا، در استراتژی انرژی خود تغییر ایجاد می کند و روی کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) متمرکز می شود که کمتر به برنامه هسته ای آن اهمیت می دهند.
مور: سوال مهمی است که در محافل غربی چندان به آن پرداخته نشده. فرض کنیم که برجام مجددا احیا شده و رئیس جمهوری رئیسی مسئول اجرای سیاست های ایران است. فکر می کنم تفاوت ها با دوره رئیس جمهوری حسن روحانی قابل توجه خواهد بود. روحانی اوایل سال 2016 و پس از امضای توافق هسته ای به اروپا سفر کرد تا تجارت را تقویت و بخش های کلیدی اقتصاد ایران را به روی سرمایه گذاری خارجی باز کند و درصدد اصلاح مقررات بانکی و تصویب مقررات مبارزه با پولشویی (اف.ای.تی.اف) برآمد. همه اینها بخشی از استراتژی پیوند اقتصاد ایران با غرب بودند تا ایران کشوری جذاب برای سرمایه گذاری شود. نتیجه آنطور که روحانی امیدوار بود، نشد.
استراتژی رئیسی متفاوت خواهد بود. او برای تجارت به اروپا نمی رود و تلاشی برای گشایش اقتصاد به روی غرب و توسعه نقش بازیگران بین المللی یا بخش خصوصی نخواهد کرد. تصور من این است که او احتمالا آنچه را مقام معظم رهبری «اقتصاد مقاومتی» می خواند، ادامه می دهد؛ رویکردی که بر تجارت با همسایگان و همچنین روسیه و چین متمرکز است. این شرایط یک پویایی کاملا جدید برای غرب و بازیگران منطقه ایجاد خواهد کرد. چرا؟ چون بسیاری از پیشنهادهایی که دولت بایدن احتمالا برای متقاعد کردن ایران به بازگشت به مذاکرات هسته ای می دهد، از جمله دسترسی به دلار آمریکا، اقتصاد آمریکا و سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی در ایران، برای ایران اهمیت چندانی نخواهد داشت و این شرایط اهرم فشار بر ایران را تضعیف می کند. بنابراین، مسائل زیادی وجود دارد که می تواند بر مسیر روابط ایران و آمریکا در سال های آینده تاثیر بگذارد و این داستان خوبی نیست.
نردینگ: ای3 در بیان نگرانی ها درباره برنامه هسته ای ایران در دو سال گذشته بیانیه های متعددی منتشر کرده است. ای3 خود را غیرمرتبط با موضوع هسته ای ایران می داند؟ فکر می کنید ای3 با تحریم های چندجانبه علیه ایران موافقت خواهد کرد؟ روسیه و چین چطور؟
مور: تا بازگشت ای3 به تحریم های چندجانبه فاصله زیادی وجود دارد. اگر مذاکرات هسته ای فروپاشیده بود و به یک دهه پیش بازگشته بودیم، ای3 احتمالا همتایان اروپایی خود را به اعمال فشار اقتصادی بر ایران ترغیب می کردند. اما در شرایط کنونی، این آخرین گزینه است. فکر نمی کنم ای3 بی ربط شده باشند، اما اهرم فشار آنها در مذاکرات رو به کاهش است. اگر رئیس جمهوری رئیسی علاقه ای به سرمایه گذاری اروپایی و روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا نداشته باشد، آنچه اتحادیه اروپا در سیاست «هویج و چماق» ارائه می دهد، از اهمیت کمتری برخوردار خواهد بود. با این وجود، ای3 همچنان نقش مهمی در گردهم آوردن همه طرفین مذاکرات و تلاش برای از بین بردن اختلافات بین ایالات متحده و ایران دارد. اما در این مرحله، داستان واقعا مربوط به ایالات متحده و ایران است.
نردینگ: همه بازیگران منطقه- ایران، عربستان سعودی، اسرائیل و دیگران- منافع احتمالی خود را در احیای برجام و خروج اخیر نیروهای آمریکایی از خاورمیانه بررسی می کنند. آیا ارتباطی بین این دو اتفاق می بینید؟ و اینکه این دو تحول چگونه بر توازن کنونی در منطقه تاثیر می گذارند؟
مور: من فکر می کنم این دو تحول برای دولت بایدن دو روی یک سکه هستند. پایان دادن به «جنگ های ابدی» در منطقه و همچنین تاکید بر اهمیت نقش دیپلماسی در پرداختن به مشکلاتی مانند مساله هسته ای ایران در خدمت سیاست دیرینه چرخش به شرق (هند و اقیانوسیه) در رسیدگی به چالش چین، هستند. دو تحول اهداف اصلی رئیس جمهوری بایدن را نشان می دهند و این پیام را ارسال می کنند که او واقعا نمی خواهد درگیر جنگ هایی شود که پیشینیان او در منطقه آغاز کرده اند. در این رویکرد چند خطر وجود دارد: یکی، مفهوم این گفته است که شاید کار آمریکا با خاورمیانه تمام شده باشد، اما کار خاورمیانه با آمریکا تمام نشده. جنگ اخیر حماس و اسرائیل یادآور خوبی برای این مساله بود که خودداری روسای جمهوری آمریکا از مواجهه با مشکلات منطقه، در نهایت نتیجه معکوس می دهد. خطر دیگر این است که خروج نیروهای آمریکایی از منطقه به عنوان «واگذاری» منطقه قلمداد شود و دشمنان آمریکا را به حمله ترغیب کند.
نردینگ: فکر می کنید کارزار اعمال فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ بود که ایران را پای میز مذاکره آورد؟ اگر او رئیس جمهوری بود، ایران به برجامی جامع تر رضایت می داد؟
مور: پاسخ منفی است. رئیس جمهوری ترامپ در موارد متعددی از ایران برای مذاکره مجدد دعوت کرد و فکر می کنم این پیشنهاد واقعی بود. اما او افرادی مانند جان بولتون و مایک پومپئو را که سیاست تغییر نظام در ایران را ترجیح می دادند، منصوب کرد. بنابراین می شود گفت که او و مقاماتی که روی کار آورده بود، خواهان تغییرات عمده در دولت ایران بودند. اگر ترامپ مجددا در انتخابات پیروز می شد، احتمالا سوال این بود که پومپئو یا نزدیکانش همچنان در قدرت می ماندند؟ اگر نه، احتمال نوعی مذاکره وجود داشت. فکر می کنم دولت بایدن تلاش می کند خود را از شکست استراتژی اعمال فشار حداکثری دور کند؛ سیاستی که به رغم آسیب شدید به اقتصاد ایران، به هیچ یک از اهداف اصلی اعلام شده نرسید.
منبع: فتوم جورنال / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :