جنگی که تحولات شگرفی در آن نهفته است
نبرد قره باغ یا زورآزمایی پوتین و اردوغان
نویسنده: محمدمهدی بندرچی، کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای
دیپلماسی ایرانی: آیا قره باغ به آذربایجان برمی گردد یا مستقل مانده و باعث تضعیف اقتدار باکو می شود؟ این سؤال نهایی است که پس از هرتحلیلی درباره برخوردهای اخیر نظامی در قفقاز باید مطرح شود. نبرد اخیر دو سر دارد و آن پیروزی هر یک از دو طرف نزاع است. حفظ قره باغ یا برگشت آن به وضع پیش از 1991 تبعات سیاسی و البته استراتژیک خود را دارد. پرداختن به پاسخ این سؤال مستلزم یک تحلیل نظامی و استراتژیک از جنگ اخیر است تا آینده این نزاع را روشن تر کند.
پس از شروع مجدد درگیری ها، قدرت های منطقه ای و جهانی حتی نماینده دموکرات ها در انتخابات آمریکا جملگی بر توقف درگیری ها تأکید کردند. پاپ فرانسیس هم در خطبه های نماز آنجلوس روز یکشنبه برای صلح دعا کرد و دو کشور را به آرامش خواند و از آنان خواست با برادری به یک راه حل صلح آمیز دست پیدا کنند. صبح دوشنبه وزارت دفاع ارمنستان از درگیری ها طی شب گذشته خبر داد و وزارت دفاع آذربایجان گفت نیروهای ارمنی شهر تِرتر را زیر آتش توپخانه گرفته اند. هر دو طرف از کشته شدن غیرنظامیان گزارش می دهند. ارمنی ها می گویند مردم قره باغ از تهدیدات مکرر آذری ها به تنگ آمده اند. نبرد اخیر به نوعی خواست مردم برای رهایی از این وضعیت تهدید آمیز است. آذربایجان هم می گوید جدایی طلبان قرع باغ ضرباتی زده اند که منجر به مرگ یک خانواده پنج نفره شده و برای حفاظت از جان مردم مقابل آنها ایستادگی می کنیم.
از سوی دیگر باکو مدعی شد به یک قله راهبردی دست پیدا کرده که ارتباطات مواصلاتی را بین ایروان و مناطق مرتبط تحت کنترل در می آورد. تحلیلگران گروه بحران اعلام کرده اند که این مسأله یک قدم با تبدیل شدن به جنگ در مقیاس بزرگ فاصله دارد. نکته مهم این که علی رغم گذشت هفته ها اراده مستحکمی برای میانجیگری بین المللی بین دو نیروی درگیر وجود ندارد. از کلام مسئولین دوکشور هم اراده ای برای صلح بر نمی آید. پاشینیان توئیت کرد که ما کنار ارتشمان می ایستیم تا میهنمان را از تعرض آذری حفظ کنیم. علی اف هم با الهام از کلام استالین در آغاز جنگ جهانی گفت قره باغ، آذربایجان است.
سایت ایرانی حقایق قفقاز از حکومت نظامی در قره باغ خبر می دهد در حالی که این اتفاق در شهرهای مهم آذربایجان هم برقرار است. ترکیه گفته که از رهبران مینسک (روسیه، فرانسه و آمریکا) درخواست میانجیگری کرده است. پوتین هم تماس تلفنی با پاشینیان داشته اما جزئیات آن منتشر نشده است. اردوغان هم با علی اف سخن گفته و ابراز داشته ارمنستان بزرگترین تهدید برای صلح منطقه است. اردوغان گفته که تمام دنیا در جنگ علیه تعدی و بی رحمی کنار آذربایجان خواهند بود. ارمنستان هم رفتار اردوغان را خطرناک دانسته و تاکید کرده که جامعه جهانی مراقب باشد تا آنکارا در این نزاع دخالت نکند. این در حالی است که حقایق قفقاز می نویسد ترکیه روابط اقتصادی گسترده ای با ارمنستان دارد و فروشگاه های بزرگی در آن منطقه دایر کرده است.
نهایتاً نکته اصلی مطرح شده این که آذربایجان اصرار می کند منطقه را پس می گیرد حتی اگر به زور باشد و ارمنستان هم گفته است هرچه در توان دارد به کار می گیرد تا از این منطقه دفاع کند.
از منظر تاریخی و مفاهیم قومیتی، سابقه استقلال قره باغ به 1920 می رسد. شوروی در راستای سیاست های قومی خود منطقه ای را درون آذربایجان با 95 درصد ساکنان ارمنی، منطقه مستقل تشخیص داد. زمزمه های سقوط شوروی که بلند شد، قانونگذاران قره باغی قطعنامه ای را تصویب کردند که علی رغم استقرار درون مرزهای قانونی آذربایجان به ارمنستان ملحق شوند. در سال 1991 با فروپاشی شوروی این منطقه هم اعلام استقلال کرد و نبرد بین ارمنستان و آذربایجان آغاز شد. در 1993 ارمنستان توانست قره باغ را بگیرد و 20 درصد از مناطق اطراف آذربایجان را اشغال کند. در 1994 روسیه اعلام آتش بسی کرد که تا کنون برقرار بوده است.
نزاع قره باغ را یک درگیری فریزشده می نامند. درگیری های 2016 و تلاش های گروه مینسک هم به آتش بس منجر شد ولی نتوانست راه حل دائمی برای این رخداد بیافریند. آنچه مسأله را حساس می کند انتقال انرژی از این منطقه است که می تواند روزانه 800هزار بشکه نفت را به اروپا و آسیای مرکزی بفرستد.
در ابعاد استراتژیک، وقوع مانور اخیر روسیه و تمرینات نظامی ترکیه – آذربایجان نمایی از وزن کشی نظامی و راهبردی در ارتباط با موقعیت قفقاز خصوصاً قفقاز جنوبی است. طی مقاله ای از این قلم که در سایت تحولات جهان اسلام منتشر شد به بررسی ابعاد همکاری نظامی آنکارا و باکو در قالب مانورهای مشترک پرداختم. در روزهای اخیر نیز شاهد مانور مشترک روسیه با همپیمانان دعوت شده از سوی آن بودیم. تحلیلگران غربی این مانور را در یک کلمه پیامی به قفقاز جنوبی می دانند. مانور قفقاز 2020 که توسط روسیه و 6 کشور دیگر انجام شد از کریمه در غرب تا دریای خزر در شرق و تا کل قفقاز شمالی امتداد داشت. مناطق مهمی از این مانور بیرون از مرزهای روسیه بود. اگرچه بخش اعظم نیروی 80هزار نفری حاضر در رزمایش، روسی بودند اما سربازان ارمنی، بلاروسی، چینی، میانماری، پاکستانی و ایرانی هم در آن تمرین کردند. علیرغم نبرد 250 تانک و 500 نفربر و 200 اراده توپ، نیروی دریایی ایران و روسیه مشترکاً در این مبارزه نقش داشتند. شاید همین تمرینات آبی – خاکی چتربازان باعث شد تا قزاقستان و تاجیکستان تنها به ارسال ناظر اکتفا کنند و قرقیزستان از مشارکت خودداری کند. این مساله می تواند در توان امنیتی پیمان امنیت دسته جمعی ایجاد تشکیک کند که رقیب اوراسیایی ناتو به حساب می آید. هند نیز به بهانه درگیری ارتش در حل بحران کرونا از حضور سر باز زد. هویداست که حضور چین و پاکستان مانعی دیپلماتیک برای اتحاد استراتژیک با پوتین است. تحلیلگران متفق اند که نمایش این پیمان نظامی پیامی برای دو کشور آذربایجان و گرجستان است. وقتی روسیه یک روستا را تبدیل به میدان رزم می کند یعنی توان و عزم خود را برای اشغال هرکجا که لازم باشد نشان می دهد. توسیع پهنه اتحاد این رزمایش هم قدرت نمادینی است برای آن که سیاست های ژئوپلیتیک پوتین چقدر قادر به جلب متحدین است.
قرار دادن جمیع متغیرها در یک معادله نشان می دهد منازعه قره باغ اساس هویتی و ارضی دارد ولی امتداد آن یک نزاع ژئوپلیتیک است. در چنین مواقعی بازی قدرت های بزرگ مانع از حل یک بحران می شود. نزاع های ژئوپلیتیک ابزار قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای هستند. حال اگر یک کشور ادعای ارضی داشته و کشور دیگر ادعای قومیتی و نژادی مطرح کند و مانند ارمنستان به قرارداد سِوِر پس از جنگ جهانی اول و تجزیه عثمانی استناد کند، بقای این نزاع ژئوپلیتیک تضمین شده است.
پیروزی آذربایجان در این نزاع زمانی است که قره باغ را پس بگیرد. شکست ایروان در حقیقت شکست مسکو خواهد بود. پیروزی باکو نیز موفقیت اردوغان را ترسیم می کند. اگر اردوغان بتواند قره باغ را به آذربایجان بچسباند خزر هم از دست پوتین رفته است. وضعیت ایران هم بر خزر بسیار دراماتیک تر از روسیه خواهد بود. کنترلی که روسیه بر تولید و انتقال نفت و گاز دارد پس از این رخداد کاهش چشمگیر خواهد یافت. اعراب هم با موفقیت اردوغان در خطر مجاورت یک نیروی پیشرو قرار خواهند گرفت. اسرائیلی ها هم پس از حضور اردوغان در لیبی و سودای گسترش اندیشه های اخوانی و تئوری سازی برای رهبری جهان اسلام دیگر نمی توانند به ترکیه تکیه کنند. پس از توافق اخیر اعراب با اسرائیلی ها هرگونه نرمش صهیونیست ها نسبت به اخوانی های ترک شکنندگی ائتلاف نوپا و لرزان با کشورهای عربی خلیج فارس را باعث خواهد شد.
محدود ماندن واکنش قدرت های بین المللی به لفاظی و توصیه هم بخاطر تردید آنها در قدرت بخشیدن به اردوغان پس از ورود به فازهای جدید قدرت طلبی است. حتی بعید نیست اگر او بخواهد در قره باغ ایفای نقش نظامی کند و دستاویزی برای هوچی گری اتحادهای نظامی غرب شود. به فرض که قدرت باکو توان کسب مجدد قره باغ را هم بدهد، روس ها قطعاً مانع از موفقیت نهایی آن می شوند.
اگر نبرد این روزهای قره باغ دستاوردی نداشته باشد، دوباره این نزاع متوقف می شود. این بار فریز مجدد نزاع قره باغ یک بازتوازن منطقه ای ایجاد می کند که برعکس دوره های قبل روسیه و ترکیه را در دو سوی ترازوی قفقاز می نشاند.
نظر شما :