حضور استعمار خشنتر از قبل با لباسی دیگر
آفریقا هنوز آفریقاست
دیپلماسی ایرانی: سم نیوما، رهبر استقلال نامیبیا علیرغم اینکه دیگر بر مسند قدرت سیاسی نیست اما همچنان ذینفوذ است و طبق شواهد از زمینداران بزرگ کشور محسوب می شود. یکی از فرزندانش در کابینه حضور دارد و وزیر کار است. طبق قانون وی فهرست بلند بالایی از دارایی ها و سهام در شرکت ها را اعلام کرده است.
اکثر شهروندان سیاه پوست معتقدند تفاوت بین دوران استعمار با زمان بعد از استقلال، این بود که اجازه یافتند با سفیدها مخلوط شوند و در شهرها که قبلا حضورشان ممنوع بود، تردد کنند؛ وگرنه استقلال تاثیر بسزایی در ارتقای سطح زندگی عمده سیاهان نداشته است.
یکی از انقلابیون همرزم "سم نیوما" می گفت: "در زمان مبارزه برای استقلال، نیوما گردهایی ترتیب می داد و خودش برای بمباران جلسه، با سفیدها تبانی می کرد." "رابرت موگابه" نمونه دیگری در تاریخ کشور زیمباوه است که مقامات فعلی برای بازگشت سرمایه گزاری سفیدها به زیمباوه التماس می کنند اما اتحادیه اروپا حضور مجدد را به شروطی بدتر از دوران استعمار منوط کرده است.
در آفریقای جنوبی میراث "نلسون ماندلا" در مسیر انحراف قرار دارد. کشورهای قدرتمند آفریقا وضعیت سیاسی مناسبی ندارند. از کشورهای امارات، هند، اندونزی، مالزی و ترکیه گرفته تا چین، امریکا، اروپا، برزیل و کشورهای اسکاندیناوی درصدد بهره کشی یک طرفه از آفریقا هستند. شرکت های خصوصی رژیم صهیونیستی نیز با همکاری شرکت های اروپایی سخت مشغول غارت و کنترل ذخایر طبیعی آفریقا هستند. اسپانیا بعد از ژاپن دومین کشور مصرف کننده ماهی در جهان است اما 75 درصد ماهی مصرفی اسپانیا از آب های حوزه آفریقا تامین می شود. چین اقدام به خرید معادن اورانیوم کرده است و اروپاییان نیز برخی مناطق با ذخایر حساس معدنی را در کنترل دارند. امریکا با توجیه تحقیقات پزشکی اما با هدف آزمایش روی سیاهان، اروپا با کمک های اقتصادی برای احیای جامعه مشترک المنافع و فرانکوفیل و چین به اسم توسعه اقتصادی در آفریقا حضور دارند.
حدود 70 درصد زمین های نامیبیا متعلق به سفیدهای با ریشه آلمانی و هلندی است و در آفریقای جنوبی هم وضعیت همینطور است. هرگاه دولت ها در خصوص بازپس گیری زمین و دادن آن به صاحبان اصلی یعنی سیاه ها صحبت می کنند، با تهدید تحریم اتحادیه اروپایی یا مجموعه غرب مواجه می شوند و بلافاصله عقب نشینی می کنند. متاسفانه تنها در چند کشور آن هم به سبب تسلط سفیدهای اروپایی بر اقتصاد، بروکراسی مدل غربی حاکم است اما در همان کشورها نیز دولتمردان عمدتا فاسد هستند و آفریقا کماکان از استقلال فکری و سیاسی مستقل برخوردار نیست.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه اسبق امریکا در کتاب خاطرات خود می نویسد "اوگاندا را از طریق چین برای همراهی با امریکا علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل ترغیب کردیم." همزمان، جمهوری اسلامی سرگرم احداث درمانگاه در کشور اوگاندا بود. وضعیت در مرکز و شمال آفریقا به مراتب بدتر از کشورهای جنوب آفریقا است. بدیهی است نگاه به قاره آفریقا با اذعان به فراهم بودن زمینه همکاری همواره مثبت بوده است اما آفریقا با "دهان باز و دست گدایی" به استقبال می آید. آفریقا همان آفریقا است با این تفاوت که استثمارگران سفید اروپایی، سمت های سیاسی را به انقلابیون سیاه سپرده اند اما همین انقلابیون برای ادامه حیات، کماکان وابسته کشورهایی هستند که آزادی و استقلال را از آنها طلب کردند. طی مبارزه برای استقلال، کمک های بسیاری از سوی کشورهای انقلابی به استقلال طلبان آفریقایی ارائه شد اما بعد از استقلال، به دلیل علقه های مذهبی و تکنولوژی برتر، گرایش کشورهای آفریقایی به سوی غرب و کشورهای پیشرفته بیشتر از کشورهایی است که برای استقلال به آنها کمک کردند.
یکی از مقامات نامیبیایی که کشورش به دلیل خشکسالی برای شیرین کردن آب اقیانوس خواهان تکنولوژی اسرائیلی بود، می گفت: "هرچند طرفدار برادران فلسطینی هستیم اما برای آب نیازمند کار با اسرائیل هستیم." استقلال کشورهای آفریقایی، استقلال به معنی واقعی نیست زیرا همانطور که بعدها مشخص شد آزادی "نلسون ماندلا" منوط به پذیرش شرایط اروپاییان بود. هرچند قدرت سیاسی در کشورهای آفریقایی به سیاه ها و انقلابیون سپرده شد اما تجارت و اقتصاد همچنان در دست سفیدهای اروپایی باقی مانده است و نمی توان استقلال کشورهای آفریقایی را به معنی واقعی استقلال کامل مد نظر قرار داد.
با توجه به وضعیت حاکم بر سیاست بین الملل و تاثیرگزاری قدرت ها بر قاره آفریقا به نظر می رسد به دلیل نفوذ قدرت های اقتصادی و سیاسی نظیر چین، اروپا و امریکا در آفریقا، زمینه برای حضور دیگر کشورها چندان فراهم نیست. با این حال با توجه به مناسبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران با قدرت های ذینفوذ در آفریقا، حضور اقتصادی در کشورهای آفریقایی مستلزم انجام تمام امور (صفر تا صد) توسط سرمایه گزار است. اینکه تصور شود با انتقال تکنولوژی یا خدمات، طرف آفریقایی اقدام به همکاری و سرمایه گزاری می کند، اشتباه است.
با توجه به بی نظمی حاکم بر روابط بین الملل و خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی، رقابت قدرت ها در آفریقا تشدید می یابد و متاسفانه به دلایل وابستگی حکام آفریقایی به خارج از مرزها، زمینه سوء استفاده از آفریقا فراهم است و تشکیل نشست های آفریقا با ژاپن، آفریقا با انگلیس، آفریقا با فرانسه و آفریقا با چین موید نظریه فوق است. آفریقا، آفریقا است و ورود جمهوری اسلامی ایران بدون توجه به مشی سیاسی دولت های حاکم بر یکایک کشورهای آفریقایی، شاید برای حضور و رصد سیاسی مفید باشد اما به جهت بهره برداری اقتصادی نیازمند بازنگری است. ورود به قاره آفریقا نیازمند سیاستی "جامع نگر" یا یک تا صد است. باید برای شروع هر اقدامی، انتهای آن و مدت زمان لازم را بدون اتکا به همراهی آفریقایی ها مد نظر قرار داد در غیر این صورت حضور در آفریقا مصداق آن ضرب المثل خواهد بود که چاه کن با علم به اینکه به آب نمی رسد، می گفت: اگر برای صاحب زمین آب ندارد برای من که نان دارد.
نظر شما :