چرا این قدر تلخ شده ایم؟
سرریز بحران اقتصادی – اجتماعی ما به کشورهای همسایه
دیپلماسی ایرانی: بحران های اقتصادی جامعه ایران را بیش از پیش تحت تاثیر قرار داده است. فشار تحریم های ظالمانه، رشد نرخ بیکاری، گران شدن ارز و به تبع آن کاهش ارزش پول ملی و رشد تورم نوعی سرخوردگی و عصبانیت را در میان مردم ایران به وجود آورده است. این وضعیت در چند ماه اخیر و در پی بحران کرونا به شدت تشدید شده است. هنگامی که بانک جهانی وام ایران برای مبارزه با کرونا را رد کرد، شاید به این نکته توجه نداشت که این نوع برخورد بر غرور ملی ایرانیان تاثیر منفی می گذارد، چرا که به روشنی می بینند به واسطه نفوذ امریکا در صندوق بین المللی پول تبعیضی در برابر آنها در مقایسه با کشورهای دیگر انجام می شود و دولت در رسیدگی به آنها کم توان تر عمل می کند.
مردم ایران، عموما ملتی برخوردار از غرور ملی، وطن دوست و پایبند به تعریف های رایج میهن پرستی هستند. این موضوع بعضی وقت ها به قدری پررنگ می شود که مردم را دچار نوعی غرور کاذب و حتی شووینسم اجتماعی می کند، و حتی سبب می شود برخی از مردم دچار نوعی توهم خودبرتر بینی شوند.
البته این خصیصه خاص مردم ایران نیست، شامل بسیاری از کشورهای دنیا حتی کشورهای غربی و اروپایی که داعیه دار تمدن و مدرن بودن هستند نیز می شود.
تجربه ثابت کرده است، در بسیاری از موارد وقتی بحران ها تشدید می شوند احساس ملی گرایی نزد مردم نیز تقویت می شود. مثلا در مورد ایتالیا، بحران کرونا سبب تقویت بیش از پیش احساسات ناسیونالیستی شده تا آنجا که تعداد طرفداران خروج از اتحادیه اروپا رشد چشمگیری داشته است. چنین وضعیتی را در فرانسه و اسپانیا نیز می بینیم، به گونه ای که بسیاری پیش بینی می کنند در انتخابات پیش رو در این کشورها، گروه های راست افراطی درصد بالایی از مناصب دولتی و قانون گذاری را تصاحب کنند.
در ایران نیز مشابه این اتفاق در جریان است، به اضافه که نگرانی از آینده به واسطه بحران های اقتصادی و همچنین تضعیف واحد پول ملی در برابر ارزهای خارجی، غرور ملی بسیاری از ایرانی ها را جریحه دار کرده است.
در چنین موقعیت هایی، عموما مردم به مقایسه خود با کشورهای دیگر می پردازند و این مساله حسرتی عمومی را بر می انگیزد که گاه با رفتارهای نه چندان خوشایند بروز می یابد. مثلا در مقایسه منطقه ای، ایران و ترکیه همواره یک مقایسه اجتماعی – سیاسی – اقتصادی با یکدیگر داشته اند. بارها شنیده ایم و خوانده ایم و دیده ایم که مردممان نسبت به همسایه غربی خود چه احساساتی دارند و نسبت به موفقیت ها یا شکست های آن چگونه برخورد کرده اند. ایران و ترکیه یکی از قدرت های برتر منطقه ای محسوب می شوند که در بسیاری از مواقع، در بسیاری از پرونده ها، برای اعمال نفوذ رقابت هایی بدون تنش و اصطکاک مستقیم با یکدیگر دست کم در یکصد سال اخیر داشته اند. در وضعیت فعلی که بحران اقتصادی بر بسیاری از مفاصل اجتماعی ما سایه انداخته، مقایسه ایران و ترکیه نزد مردم فزونی گرفته است. در این میان چون غرور ملی و تعصبات قومی و ملی گرایانه و حتی مذهبی، بر بسیاری از احساسات منطقی می چربد، این مقایسه رنگ و بوی تعصب به خود می گیرد و با تاختن به کشور مقابل سعی در راضی و آرام کردن خود در برابر خسارت ها و زیان های وارد شده می کنند.
یا درباره کشورهای عربی، عموم مردم ایران، اعراب را ثروتمندان نفت فروشی می بینند که در کل زندگی خود صرفا به فکر خوشگذرانی هستند، این تصور تا آنجا پیش می رود که فرقی میان مردم عرب کشورهای جنوبی خلیج فارس با مردم همسایه، عراق، کمی آن طرف تر لبنان و مصر و تونس نمی گذرانند، و همه را در یک ظرف می گذارند و آنها را مورد تحقیر قرار می دهند. در حالی که به این نکته توجه نمی کنند که مردم کشورهای عربی همه ثروتمند نیستند و چه بسا بسیاری از آنها وضعیت بدتری نسبت به ما داشته باشند. تا قبل از کرونا، اولین گردشگران ایرانی را اتباع عربی به ویژه عراقی تشکیل می دادند. بارها دیدیم و شنیدیم که با مسافران عرب چه برخوردهایی می شد و چه عبارت هایی نسبت به آنها به کار برده می شد. پول ملی آنها که عموما از ریال ایران قوی تر است که نقطه قوتشان محسوب می شود و عموما به آن می بالند، عاملی برای حسرت ایرانی ها در برابر ارزشان است که برای جبران این نقیصه در بسیاری از موارد به تحقیر آنها پرداخته اند یا گران فروشی و ظلم کردن به آنها را مجاز دانسته اند.
یا در مورد چین، مراودات اقتصادی و اجتماعی بی حاشیه ای که در طول این سالها با چینی ها داشته ایم در حالی که امریکا و اروپا با بدعهدی و بدرفتاری مراودات اقتصادیشان را با ما قطع کردند، آنها قطع نکردند، به فراموشی سپرده ایم و در پی هر اتفاقی نگاهی تحقیرآمیز به آنها داشته ایم. کلیپی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که در آن شهروندی چینی گله داشت که هنگامی که در ایران بوده، مردم او را تحقیر می کردند و با انگشت او را به یکدیگر نشان می دادند و «کرونا» صدایش می کردند.
از سوی دیگر در طول سالیان گذشته نفوذ منطقه ای، مایه مباهات عموم ایرانی ها بوده است. سمبل این نفوذ، مرحوم شهید حاج قاسم سلیمانی بود که با جان و دل، جان بر کف، به جنگ تروریسم می رفت و ملت های آسیب دیده از تروریسم را نجات می داد. این جان فشانی او باعث نفوذ منطقه ای ایران شده است. حاج قاسم نماد شرافت، عزت و بزرگی ایران اسلامی بوده است. ترور او، بر خلاف آنچه مقامات امریکایی ادعا می کنند، نه تنها ضربه و ضایعه ای برای دستگاه سیاسی کشور بلکه برای ملت ایران نیز بوده است، آنها فردی را ترور کردند که برای ملت ایران غرور می آفرید. امریکایی ها دانسته یا ندانسته غرور ایرانی ها را نشانه رفتند که عاقبت آن نمی تواند در هیچ حالتی سودی برای آنها داشته باشد، بلکه بر عکس نفرتی را به وجود آورده که این نفرت بیش از همه متوجه آنها و طرفدارانشان است. سرریز این تنفر و انزجار خواه ناخواه به طرفداران منطقه ای امریکا نیز سرایت می کند.
آنچه امروز می بینیم و نوشته ها و سخنانی که علیه دیگر کشورها می خوانیم و می شنویم، می تواند یکی از دلایل آن، سرخوردگی اجتماعی از اوضاع داخلی خودمان باشد. مردم ایران دوست دارند در عین رفاه سربلند باشند. اگر نگاهی به گذشته بیندازیم، در دوران هایی که بحران های ما کمتر بود، و فشار اقتصادی و اجتماعی مردم به مراتب از وضعیت کنونی به ویژه در یکی دو سال اخیر کمتر بود، مقایسه ها و رفتارهای خشن با دیگر کشورها و ملیت ها نیز به مراتب کمتر بود. آرامش اجتماعی آرامش سراسری را موجب می شود و عصبانیت و خشم اجتماعی به مناطق دیگر نیز سرایت می کند.
نظر شما :