گویی همه به «میان گرگ‌ها پرتاب» شده‌اند

جامعه ایران زیر ضرب

۰۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۸۹۸۴۴ نگاه ایرانی خاورمیانه
محمد فاضلی در یادداشتی می نویسد: عوارض این وضعیت برای جامعه ایران در همه ابعاد خطرناک است. آدم‌ها بی‌انگیزه می‌شوند، کار نمی‌کنند، بهره‌وری پایین می‌آید، سطح تنش‌های عصبی بالا رفته، زوجین درگیر می‌شوند، میل به مهاجرت افزایش می‌یابد، تعهد به وطن کم شده و انگیزه خیانت و جاسوسی بیشتر می‌شود، طرح و برنامه‌های سازمان‌ها از سر بی‌انگیزگی کارکنان در نطفه خفه می‌شوند و معدود صداهای امیدبخش چنان با سردی مواجه می‌شوند که دیگر کسی صدایش بیرون نمی‌آید. استرس، حتی ضعف سیستم ایمنی بدن را به همراه دارد و به بیماری جسمی نیز منتهی می‌شود. 
جامعه ایران زیر ضرب

نویسنده: محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

دیپلماسی ایرانی: این روزها آدم‌ها و اطرافیان زیادی را می‌بینم که یک جای روح و جان‌شان زخم‌خورده و دریده شده است. آدم‌هایی که اصلاً  فکر نمی‌کردی کم بیاورند، حداقل در روزها و ساعاتی، به زمین و زمان دری وری می‌گویند و بعد افسرده‌روح، ساکت می‌شوند. این‌ها انگار «پرتاب میان گرگ‌ها» را تجربه می‌کنند. 

«پرتاب میان گرگ‌ها» چیست؟ گفته شده که سرویس اطلاعاتی و امنیتی مخوف شوروی سابق مشهور به کا‌گِ‌ب، برای از بین بردن روشنفکران، نویسندگان و ... بدون شکنجه و زندان و کشتن، به‌ شکل نامحسوس در زندگی آنها نفوذ کرده و برایشان مشکلات و گرفتاری‌های زیاد ایجاد می‌کردند تا ناامیدی‌ها و مشکلات روحی و عاطفی آنها را احاطه کنند. فرد زیر بار بدبختی‌های خودش له می‌شد؛ گاه روان‌پریشی و گاهی خودکشی یقه‌اش را می‌گرفت. این تکنیک را «پرتاب میان گرگ‌ها» می‌نامیدند. هر مشکل، گرگی بود که روح و روان فرد را می‌درید و بالاخره از پا درمی‌آمد. 

لازم نیست «پرتاب میان گرگ‌ها» عمدی و کار سرویس امنیتی و اطلاعاتی باشد، می‌تواند محصول شرایط ساختاری و ناکارآمدی‌ها، انباشت بی‌اعتمادی، و کم‌رنگ شدن چشم‌اندازهای امیدبخش باشد. 

بیایید به رخدادهای مهم سال 1398 نگاه کنیم.

-    سیلاب‌های فروردین، حداقل هفت استان به‌طور وسیع درگیر سیلاب شدند.

-    ساقط شدن پهپاد آمریکا با شلیک موشک ایران، تصور پاسخ آمریکا و شروع جنگ

-    وقایع و کشته‌های آبان بر سر افزایش قیمت بنزین 

-    شهادت سردار قاسم سلیمانی، تصور عمومی درباره پاسخ ایران و احتمال شروع جنگ

-    حمله به عین‌الاسد و ترس عمومی از شروع جنگ

-    ده‌ها نفر جان‌باختگان تشییع جنازه سردار سلیمانی در کرمان

-    شلیک به هواپیمای اوکراینی، تصور عمومی درباره پنهانکاری و گسترش بی‌اعتمادی

-    سیلاب در سیستان و بلوچستان

-    قرار گرفتن در اصطلاحاً لیست سیاه اف‌ای‌تی‌اف  (FATF)، تصور عمومی درباره محدودتر شدن روابط بانکی ایران و تشدید وضعیت نامناسب اقتصادی، افزایش قیمت دلار و بیشتر شدن بی‌ثباتی اقتصاد ایران

-    شیوع ویروس کرونا، گسترش ترس عمومی و تعمیق مسأله بی‌اعتمادی

-    انتخابات مجلس شورای اسلامی، رد صلاحیت‌ها، و مشارکت نکردن اکثریت مردم در انتخابات که نشانه‌ای از انفعال و تشدید نارضایتی است.

این را هم در نظر بگیرید که دائم اخبار تشدید تحریم‌ها رسیده، تعمیق مشکلات اقتصادی و نوسان‌های دلار به علاوه تصور عمومی درباره گستردگی فساد، ذهن و روح جامعه را مداوم تحت فشار قرار داده است. این فهرست آن‌قدر بلندبالا هست که لازم نباشد مواردی نظیر مصاحبه‌ای در تلویزیون درباره وجود سم آفلاتوکسین در شیر یا حمله ملخ به جنوب کشور و مواردی از این دست را که چند وقت یک‌بار در جامعه طرح می‌شوند به آنها بیفزاییم. 

یکی مثل کرونا خطری برای همگان است؛ و مقوله‌ای نظیر قرار گرفتن در اصطلاحاً لیست سیاه اف‌ای‌تی‌اف، در درجه اول فعالان اقتصادی و بعد مردمی را که تحت تأثیر عوارض اقتصادی‌اش قرار می‌گیرند نگران می‌کند. خلاصه جامعه تحت فشار این رخدادها قرار می‌گیرد و عوارض هر کدام مثل گرگی روح و روان آنها را که میان این رخدادها پرتاب شده‌اند، می‌فرساید. 

عوارض این وضعیت برای جامعه ایران در همه ابعاد خطرناک است. آدم‌ها بی‌انگیزه می‌شوند، کار نمی‌کنند، بهره‌وری پایین می‌آید، سطح تنش‌های عصبی بالا رفته، زوجین درگیر می‌شوند، میل به مهاجرت افزایش می‌یابد، تعهد به وطن کم شده و انگیزه خیانت و جاسوسی بیشتر می‌شود، طرح و برنامه‌های سازمان‌ها از سر بی‌انگیزگی کارکنان در نطفه خفه می‌شوند و معدود صداهای امیدبخش چنان با سردی مواجه می‌شوند که دیگر کسی صدایش بیرون نمی‌آید. استرس، حتی ضعف سیستم ایمنی بدن را به همراه دارد و به بیماری جسمی نیز منتهی می‌شود. 

نمی‌دانم روانشناسان و روانپزشکان چه برآوردی از این وضعیت دارند، اما شواهد زندگی روزمره نشانه‌های خوبی از وضعیت ما ارائه نمی‌کند. جامعه از سنگ نیست و تحت این فشارها فرسوده می‌شود. دو قطبی «انفعال و نفرت تا خشونت» محتمل‌ترین خروجی این وضعیت است که هر دو قطب آن مضرّ و خطرناک است. گویی آدمیان در تعلیق و بلاتکلیفی تا عصبی و تنش‌آمیز بودن گیر افتاده‌اند.

شاید هیچ چیز ضروری‌تر از کارهایی برای کاستن از حس تعلیق و بلاتکلیفی، کاستن از گرگ‌هایی روح و روان مردم میان آنها پرتاب می‌شوند، و جدی گرفتن سلامت روح و روان جامعه نیست. ضروری است هر کاری که ممکن و مناسب است انجام شود تا از سطح تنش، بی‌افق بودن و فشار روانی جامعه کاسته شود. جامعه را باید از زیر ضرب درآورد.

کلید واژه ها: ایران ناامیدی مردم ایران جامعه ایران تحریم ویروس کرونا


( ۲۰ )

نظر شما :

peace ۰۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۶:۵۳
لطفأ جلوی مهاجرت را بگیرید ماهواره ها را جمع کنید همه چیز درست میشود فشار از همه طرف هست و بیشتر گرانی مردم را در تنگنا میگذارد گرانی در همه جای دنیا هست دوران طلائی بپایان رسیده .
افخمی ۰۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۸:۱۴
نویسنده محترم به سیل وFTAF و.....بدرستی یا غلط اشاراتی داشتند ولی ظاهرا فراموش کردند ویا نخواستند ویا نمی دانند که این همه مسائل نیست. یک:گیرنده های تلویزیونی بر روی صدای آمریکا،بی بی سی،...که مرتب تبلیغ آنچنانی درمورد بدبختی ایرانیان که متاسفانه این تبلیغات اثرش را در قشری ز ایرانیان بجا گذاشته.دوم:قشر متوسط به بالایی که همچو یک توریست (بعضا توریست ها در کشور مسافرتی خیلی از مسائل را رعایت میکنند) در کشور زندکی ویا بهتر کفته شود به صورت انگلی بسر می برند وهیچکونه تعهد اخلاقی،فرهنگی،مذهبی،..نسبت به سرزمین ومردمان کشور ندارند.سوم: موج های همدری کاذب .از یک طرف درقایقی نشستن واز حضور باشکوه خود فیلم برداری کردن ومسئولین را مقصر جلوه دادن واز طرف دیگر در جلوی بیمارستانی در طالش تظاهرات کردن وخواستار تخلیه بیماران کرونا ازبیمارستان شدن.از یکطرف برای پیرمردی ...عیاش مانند شجریان که از تصدق سر دست اندرکاران فرهنگی کشور به جایی رسیده وامروزه برای دشمن دم تکان میدهد در جلوی بیمارستان نمایش مشمئز کننده اجرا کرده واز طرف دیگر سکوت مرگبار در مرگ درجه دار جزئی ویا سرباز وظیفه در مرزها که وظیفه ای جز حفظ حریم وناموس من وشما را ندارد.میتوان این لیست را خیلی کش داد ولی یک سئوال ومعمایی در ذهن من است که امیدوارم نویسنده مقاله در وقت دیگر به آن بپردازد وآن اینکه چرا دشمنان حرکت حضرت روح الله از میان خبیث ترین مردمان هستند؟ متشکر می شوم از برلین.
خسرو ۰۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۹:۵۱
اینها که شمرده شد ثلث فشارهایی است که وارد میشود و اکثریت جامعه را منفعل کرده است ، کارانجام نمی شود در ادارات کارمندان مشغول بازی با موبایل شان هستند دانشجویان ودانش آموزان انگیزه درس خوندان ندارند و به فکر رفتن هستند وکلا مردم امید به اصلاح امور را ضعیف می دانند مردم قشربندی سیاسی ومذهبی و قومی و اقتصادی و...شده اند فریادرسی باید
negin ۰۷ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۰:۰۲
وقتی طرح وبرنامه برای رشد و پیشرفت کشور و آینده آن در اقیانوس توهمات و بی خردی غرق شده جامعه همین میشود
مجتبی ۰۸ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۱:۵۴
ای کاش حاکمیت به واقع مردم را میدید... که اصلا نمیبیند...
ناشناس ۰۸ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۹:۴۶
زندگی، مبارزه تا آخرین نفس است. مبارزه برای عزیزانتان، مردمتان و وطنتان. بجای خالی کردن دل سایرین با مشکلات بجنگید و به سایرین روحیه بدهید.
سهند ۰۸ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۹:۵۶
این که شد نوضیح واضحات این اقا با منصب علمی اش بهتر است اگر نمی خواهد راه حل بدهد و کایل به توضیحات واضحات است نحلیل ارائه دهد یک چیز متفاوت که رگه هایی از راهگشایی درآن به چشم بخورد... انگار شما مجبورید هرچه از دوست رسد نشر دهید!!
علی ۰۸ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۴:۱۵
مردم دنبال اسلحه هستند. اسلحه دست مردم برسه خودتان میدانید با برخی ها و خانواده هاشون چه خواهد شد. اون اتفاقی که برای قذافی افتاد یک زنگ تفریح بنظر میرسه در برابر چیزی که قراره تو ایران روی خانواده بعضی ها پیش بیاد
ایراندوست ۰۸ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۱:۰۸
فرق عمده و قابل توجه حکمرانی در ایران عزیزمان با سایر کشورها که مردم ایران با پذیرش ریسکها و دشواری های زیاد به آن سرزمین ها مهاجرت می کنند در ثبات و پایدار بودن شرایط اقتصادی، اجتماعی آن هاست که این پایداری آرامش روانی و قابل پیش بینی بودن آینده را برای این هم میهننان به دنبال دارد بر این اساس می توانند برای خود و فرزندانشان برنامه ریزی نموده و به سمت اهدافشان حرکت کنند دولتمردان این سرزمین اگر بتوانند شرایط پایدار و رو به بهبود اقتصادی و اجتماعی ایجاد کنند مردم توانمند ایران به خوبی می توانند در این سرزمین پربرکت زندگی و آن را آباد کنند گر چه موارد دیگر مانندآموزش و پرورش درست، قانون مداری، آزادی های مدنی، عدالت اجتماعی (در اسکاندیناوی و شمال اروپا)، ناچیز بودن فساد اداری و اقتصادی از دیگر دلایل مهاجرت هاست. در کل می توان گفت که بی ثباتی اقتصادی منجر به بهم ریختن آرامش روحی و روانی ایرانی های بزرگوار شده است سیاست تحمیلی نه جنگ نه صلح غرب به ایران در دراز مدت فرسایش شدید مردمان ایران را به دنبال دارد که نخبگان و دولتمردان راهی برای برون رفت از آن باید بیابند. پاینده ایران و ایرانی
احمد محمود ۰۹ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۷:۰۰
جواب افخمی :برلین ول کن بیا اینجا با توهین به دیگران گنده نمیشی