هزینه های یک دیپلماسی فاقد استراتژی
سیاست های اشتباه ترامپ کشورهای منطقه را به سوی روسیه و چین و حتی ایران سوق می دهد
نویسنده: برت مک گورک (Brett McGurk)، نماینده ویژه سابق آمریکا در ائتلاف آمریکایی ضد داعش
دیپلماسی ایرانی: افزایش تحریمها، ارزیابیهای ایران را دگرش نمیدهد و فشار اقتصادی هیچ یک از تغییرات مورد نظر واشنگتن در ایران را محقق نخواهد کرد. بودجه دفاعی و حتی هزینه اقدامات بلندپروازانه مانند حمایت از نیابتیها بسیار ناچیز است. حمایت واشنگتن از اعتراضهای داخلی نیز به انقلاب نخواهد انجامید. تا زمانی که حکومت از بالا به پایین متحد باقی مانده است، دگرش انقلابی از پایین به بالا محتمل نیست. بدتر آنکه کارزار فشار حداکثری این امکان را به تهران می دهد که تحریمها را عامل ناکارآمدی خود اعلام کند و از آن برای توجیه سرکوب بیشتر تلاش ایرانیان برای اصلاحات و پاسخگویی استفاده کند.
بنا به همین دلایل، پیشینه سیاست فشار حداکثری تا به امروز نشان میدهد که تنگنای اقتصادی نتایج معکوس برای واشنگتن به همراه خواهد داشت و نمیتواند به توافق هستهای تازه و بهتر یا دگرش چشمگیر در رفتار و سیاستهای ایران بیانجامد. ترور ژنرال سلیمانی باعث شد تناقضات سیاست آمریکا به اوج برسد. به دنبال این اقدام بسیاری از دستاوردهای آمریکا در خلیج فارس، از جمله جنگ با داعش، کاهش حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه و روابط آمریکا با عراق به مخاطره افتاده است.
ترامپ در سخنرانی پس از حملات موشکی چیزی درباره آسیبپذیری همپیمانان خلیج فارسی آمریکا در برابر اقدامات تلافیجویانه و حتی منافع واقعی ایالات متحده در منطقه نگفت. اکنون رهبران خارجی واشنگتن را دولتی میبینند که تحت رهبری یک رئیس جمهور کمینهگرا یا مینیمالیست، سیاستهای بیشینهگرا یا ماکسیمالیستی را دنبال میکند بدون اینکه هیچ هدف روشنی داشته باشد، تحقق اهداف که جای خود دارد. همین برداشت باعث شده عربستان سعودی و امارات متحده عربی به سمت روسیه و چین – و حتی ایران – کشیده شوند. از این چشمانداز، سیاست فشار حداکثری ترامپ نه تنها در تحقق اهداف اعلامشدهاش شکست خورده بلکه در راستای منافع دو قدرت بزرگی عمل کرده است که در راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ مقابله با آنها هدفگذاری شده بود. حتی زمانی که این سیاست در اختناق سیاست ایران موفق بوده، این موفقیت در ازای نارضایتی همان متحدانی به دست آمده است که ایالات متحده برای حفظ رقابت علیه قدرتهای بزرگ به آنها نیاز دارد. تحریمهای ثانویه آمریکا علیه تهران، همپیمانان آمریکا از جمله فرانسه، آلمان و انگلیس را محدود و اقتصاد بخش خصوصی آنها را از مشارکت تجاری با ایران محروم کرده است.
واشنگتن از قدرت اقتصادی خود به عنوان اهرمی برای مجبور کردن متحدانش به پیروی از سیاستی استفاده کرده که به باور آنها یک سیاست بسیار پرریسک و خودنابودگر است. این اعمال زور و قلدری میتواند برای جایگاه برتر آمریکا در اقتصاد جهانی پیامدهای بلندمدتی داشته باشد. این برتری از دیرباز بر پایه این باور شکل گرفته که آمریکا از برتری دلار به عنوان ابزاری برای پیگیری اهداف یکجانبه استفاده نخواهد کرد. چین و روسیه از این ملاحظات برای توسعه شبکههای تجاری با سایر کشورها – از جمله هند و ترکیه – و دورزدن تحریم های آمریکا استفاده کرده اند.
استراتژی شامل گزینهها، اولویتها و تخصیص منابع است. دولت ترامپ اکنون به جای هر سیاست ناهمگونی میتواند به روشنی اعلام کند که خاورمیانه اولویت نخستش است. آمریکا میتواند برای تقویت جایگاه نظامی و دیپلماتیکش در عراق راهکارهایی بیاندیشد و به روشنی اعلام کند که از همپیمانان خلیج فارسیاش دفاع خواهد کرد. این خط مشی میتواند رسا و آگاهانه ایران را به پایه و اساس اصلی کل سیاست خارجی ترامپ تبدیل کند، چیزی که اکنون به شکل غیررسمی و ناآگاهانه در جریان است.
گزینه دیگر این است که دولت ترامپ با گشایش یک مسیر واقعی برای دیپلماسی با ایران به توصیه همیپمانان اروپاییاش عمل کند و با درخواست مطالبات روشن در ازای دادن برخی امتیازات اقتصادی به ایران، به سیاست آشفته خود در برابر ایران پایان بدهد. ادامه سیاست فشار حداکثری، ابزاری خطرناک در دستان تهران است که تلاشش برای بقا بیش از تلاش ایالات متحده برای نابودی آن است.
اما اگر آسیا اولویت دولت ترامپ است، واشنگتن نمیتواند سیاست دگرش حکومت در ایران را دنبال کند. تمرکز آمریکا بر ایران به عنوان یک دارایی راهبردی توجه این کشور را از صلح منحرف میکند، واشنگتن را از همپیمانانش دور میکند و به چین و روسیه این امکان را میدهد که نفوذشان را در خاورمیانه گسترش دهند. پکن و مسکو روابط نزدیکی با تمام کشورهای منطقه – از اسرائیل گرفته تا عربستان و ایران – دارند و این کشورها ولادیمیر پوتین – و نه ترامپ – را یک واسطه قدرت حتمی میبینند. بحران کنونی خاورمیانه می تواند به نقطه عطفی تبدیل شود تا مردم آمریکا بار دیگر بازگشت دولتشان به اصول یک سیاست خارجی خردمندانه را مطالبه کنند.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :