آیا میان وعده انتقام سخت ایران و شکلگیری موج جدید اعتراضات در عراق و لبنان ارتباطی وجود دارد؟
احتمال پیگیری فاز ترور مهرههای مقاومت توسط واشنگتن بعد از ترور سردار سلیمانی
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – دور جدید تظاهرات در لبنان از دوشنبه گذشته 14 ژانویه / 24 دی ماه آغاز شد. در این راستا معترضان روز سه شنبه با فراخوانی خواستار برگزاری تظاهرات ضد دولتی شده و آن را هفته خشم نامیدند. این تظاهرات که در روزهای گذشته نیز با درگیری نیروهای امنیتی و معترضان لبنانی همراه بوده تا کنون ده ها زخمی و بازداشتی در پی داشته است. به موازات این اعتراضات موج جدید تظاهرات در عراق نیز آغاز شده است. دیپلماسی ایرانی برای تحلیل بیشتر شرایط به خصوص در لبنان، گفت وگویی را با حسن هانی زاده، کارشناس مسائل غرب آسیا انجام داده است که در ادامه می خوانید:
از نگاه شما آیا بعد از مطرح شدن انتقام سخت ایران مبنی بر خروج نیروهای نظامی آمریکا از کل منطقه خاورمیانه، تلاش های برنامه ریزی شده ای برای شکل گیری موج تازه اعتراضات مردمی در عراق و لبنان به منظور کاهش نفوذ ایران در این کشورها به عنوان کشورهای محور مقاومت شکل گرفته یا شکل گیری موج دیگر اعتراضات در این دو کشور امری طبیعی در ساحت سیاسی و اجتماعی عراق و لبنان است؟
من معتقدم اکنون تلاش های جدی به منظور کاهش نفوذ ایران در کشورهای حوزه نفوذ جمهوری اسلامی شکل گرفته است تا نه تنها مانع از عملیاتی شدن خروج نیروهای نظامی آمریکا از خاورمیانه شوند، بلکه در جهت عکس، نفوذ ایران در منطقه با چالش مواجه شود. بعد از مطرح شدن انتقام سخت ایران اکنون حساسیت های جدی تری از سوی ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در خصوص نفوذ در کشورهای منطقه به خصوص کشورهای حوزه محور مقاومت وجود دارد. چون یقینا بعد از ترور شهید سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پاسخ کوبنده و قاطع موشکی جمهوری اسلامی ایران در حمله به پایگاه نیروهای نظامی آمریکا در عین الاسد و اربیل اکنون آمریکایی ها بیش از هر زمان دیگری نیاز دارند تا نفوذ ایران در منطقه و همچنین توان عملیاتی محور مقاومت در کشورهایی مانند عراق و لبنان بیش از پیش تحت الشعاع قرار گیرد. پیرو این نکات من معتقدم یک سناریوی بسیار خطرناک و پیچیده در قالب تداوم ترور نظامی برای دیگر فرماندهان محور مقاومت از جانب امریکا و صهیونیست ها در نظر گرفته شده است. از این روست که کاخ سفید با پیگیری برخی تلاشها برای تداوم و تشدید اعتراضات و حتی گاهی شکل گیری اغتشاشات و بحران در عراق و لبنان درصدد است ضمن فراهم آوردن زمینه برای کاهش نفوذ ایران و محور مقاومت مانند حزب الله و حشدالشعبی از بستر تنش ها برای حذف مهره های تاثیرگذار محور مقاومت در عراق و لبنان نهایت استفاده را ببرد.
ذیل نکته شما و بعد از شکل گیری اعتراضات مردمی لبنان از 17 اکتبر 2019 و به ویژه پس از آن که سعد حریری در ۱۸ دسامبر سال گذشته میلادی سمت نخستوزیری لبنان را رد کرد، شاهد بودیم در ۱۹ دسامبر حسان دیاب، نامزدی که بسیاری معتقدند مورد حمایت حزبالله است، به عنوان نخستوزیر جدید لبنان انتخاب شد. در این شرایط دور دوم اعتراضات مردمی لبنان نیز از دوشنبه گذشته (14 ژانویه/ 24دی) آغاز شده است. با توجه به اینکه سعد حریری این برآورد را داشت که شرایط به سمتی پیش رود که نهایتاً وی دوباره به عنوان نخست وزیر انتخاب شود، اکنون میان شکل گیری اعتراضات مردمی لبنان و تلاش برای ناکارآمد کردن کابینه حسان دیاب ارتباطی وجود دارد و می توان آن را به بازیگری حریری و جریان ها و احزاب داخلی، منطقهای و بینالمللی همسو به منظور کاهش نفوذ و حتی قطع حضور سیاسی حزب الله در ساختار دولت لبنان و به عنوان مهره جدی نفوذ ایران در این کشور ربط داد؟
آنچه مسلم است این است که کشور لبنان محکوم است هر از گاهی شاهد بحرانهای عمیق سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد. در این بین بسیاری از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای سعی کرده و خواهند کرد در این بحران ها نقش آفرینی خود را برای برآورده کردن اهداف و منافعشان در صحنه تحولات لبنان داشته باشند. لذا یقیناً در هر دورهای که شاهد انتخاب نخست وزیر و تشکیل کابینه باشیم، بازیگران عمدتا مخالف و رقیب تحرکاتی را برای ناکارآمد کردن هر چه بیشتر آن دولت تازه در دستور کار قرار می دهند. اکنون به نظر میرسد که حمایت ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی و فرانسه از جریان المستقبل و شخص حریری برای عدم تشکیل کابینه حسن دیاب و نیز اکنون برای ناکارامد کردن دولت جدید به عامل جدی در شکل گیری دور دوم اعتراضات مردمی لبنان بدل شده است. به بیان دیگر در حال حاضر دو عامل نقش جدی در آغاز اعتراضات مردمی لبنان از دوشنبه هفته گذشته دارند که شامل سیاست های ناکارآمد اقتصادی دولت سعد حریری و تعلل حسان دیاب، نخست وزیر جدید در تشکیل کابینه جدید بود که دیروز دوشنبه این تعلل پایان یافت. هر چند که قبل از مطرح شدن حسان دیاب به واسطه همین فشارهای سیاسی گزینه های دیگری از پذیرش پست نخست وزیری لبنان انصراف دادند تا متحمل فشارهای حریری و جریان های همسو با وی نباشند.
با این تفاسیر از یک سو سعد حریری سعی کرد با استعفا و شانه خالی کردن از بار مسئولیت تا اندازهای خود را در نگاه مردم و افکار عمومی لبنان تطهیر کند و بازیگران دیگری به خصوص حزبالله لبنان را مقصر شرایط کنونی معرفی کند و در کنار آن اکنون وی با برخی بازیهای مخرب سیاسی و استفاده از نفوذ خود در دیگر جریان های همسو مانع از شکلگیری کابینه حسان دیاب و در ادامه ناکارآمد کردن دولت جدید شود. از طرف دیگر فشار سیاسی جدی به آقای میشل عون، رئیس جمهوری و حسان دیاب نخست وزیر جدید لبنان وارد است که هیچ کدام از وزرای کابینه نباید مهره های وابسته به حزب الله لبنان باشند. در همین فضا خلاء سیاسی، حریری سعی کرده با برخی کارشکنی ها و همچنین شکلگیری شبه بحران های ساختگی وضعیت را به سمتی پیش ببرد که علاوه بر کنار گذاشتن حسان دیاب، به مردم اینگونه القا کند که تنها بازیگری که می تواند مدیریت شرایط را در وضعیت پیچیده کنونی برعهده بگیرد، خود سعد حریری است. اما اکنون با معرفی دولت جدید وضعیت متفوات از گذشته است.
از طرف دیگر اکنون سطح چانهزنی جریان ها و احزاب مخالف حزبالله لبنان با همراهی و حمایت کسانی چون فواد سنیوره و سمیر جعجع در ناکارآمد کردن دولت جدید دولت حسان دیاب می تواند در دستور کار باشد، لذا آن بخش از مردم لبنان که به واقع خواهان تشکیل دولت مستقل هستند اکنون از آینده کابینه حسان دیاب نگرانند و به همین واسطه بخشی از اعتراضات مردمی لبنان نیز در سایه نگرانی از آینده لبنان و وضعیت دولت مستقل، اعترضات درست و به حقی است. با این وصف اکنون دو جریان در موج دوم اعتراضات لبنان نقشآفرین هستند؛ یک بخش که با حمایت و همسویی آمریکا و عربستان سعودی به دنبال ساختن یک بحران ساختگی در لبنان است تا شرایط را به سمتی پیش ببرد که مافع آنها را تامین کند. از طرف دیگر همان گونه که طرح شد بخشی از مردم لبنان به واقع به واسطه نگرانی از آینده دولت مستقل تحرکاتی از خود نشان خواهند داد.. لذا مجموعه این شرایط و عوامل باعث شده است یک خلاء سیاسی و یک بحران اجتماعی گسترده مردم لبنان را بگیرد که میتواند تبعات امنیتی را هم به دنبال داشته باشد.
با توجه به گفته های شما و برنامه ریزی که برای حذف سیاسی حزب الله لبنان از ساختار این کشور در نظر گرفته شده است، آیا در نهایت این امر محقق خواهد شد؟
به هیچ وجه این مسئله محقق نخواهد شد چرا که جریان حزب الله لبنان و ۸ مارس طرفدار های نزدیک به یک و نیم میلیون نفر از جمعیت ۵ میلیونی لبنان را به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر حزب الله لبنان در انتخابات اخیر صاحب کرسی های پارلمانی شده است. لذا اساسا حذف سیاسی حزب الله لبنان امری محال است. اما نکته بسیار مهمی که در این میان وجود دارد این است که ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی همان اشتباه برای حذف دولت بشار اسد و یا حوثی هاو انصارالله یمن را به کار بستند و در نهایت شرایط به ضرر آنها شد، اکنون نیز همان اشتباه را در خاک لبنان انجام میدهند. لذا این تلاش ها نه تنها به حذف حزب الله لبنان از ساختار سیاسی این کشور بدل نخواهد شد، بلکه مطمئناً جایگاه و پایگاه مردمی حزبالله و محور مقاومت در نزد افکار عمومی این کشور پررنگ تر خواهد شد.
شما به حمایت سمیر جعجع، رئیس حزب القوات البنانیه از سعد حریری اشاره کردید. اما در این میان نکته ای که وجود دارد این است که در دور اول اعتراضات مردمی لبنان یکی از مهمترین مخالفان و عاملان فشار بر سعد حریری و استعفای وی همین شخص سمیر جعجع بود. حال سوال اینجاست که آیا در فاصله بین دور اول اعتراضات مردمی تا موج دوم اعتراضات آیا سمیر جعجع به یک پوست اندازی سیاسی دست زده است؟
خیر به هیچ وجه سمیر جعجع به یک پوست اندازی سیاسی دست نزده است. همان گونه که پیشتر هم اشاره کردم من معتقدم که از همان اول با شکل گیری اعتراضات مردمی در ۱۷ اکتبر حریری سعی کرد با یک نمایش سیاسی شرایط را کنترل کند و زمانی که به این نتیجه رسید که نمیتواند بر خشم مردم و نارضایتی آنها از عملکرد بد خود فائق آید، سعی کرد شرایط را به گونهای پیش ببرد که با استعفای خود تمام بار مسئولیت را متوجه دیگر بازیگران کند. در این میان کسانی چون سمیر جعجع نیز سعی کردند با یک ژست اپوزیسیون مکمل برنامه های حریری باشند. یعنی سمیر جعجع سعی کرد علاوه بر این که خود را مخالف دولت سعد حریری و خواهان استعفای وی نشان دهد و به این صورت جایگاه و پایگاه مردمی خود را تقویت کند و از تیغ تیز انتقادات و اعتراضات مردم در امان بماند، در حال حاضر و در فاز دوم تلاش های خود سعی کرده با حمایت از سعد حریری که یک حمایت کاملا پوشیده است، شرایط را برای تحمیل مجدد وی به ساختار سیاسی لبنان فراهم آورد. چون به نظر می رسد که اکنون موج دوم اعتراضات مردمی در لبنان با یک مدیریت و موج سواری از سوی جریان های معلوم الحال به سمت تنش، اغتشاش و بحران آفرینی در حال حرکت است تا بدین صورت به یک بحران آفرینی ساختگی تلاش برای تحمیل سعد حریری به وجود آید. در این راستا دولت سعد حریری اخیراً برای مدیریت بحران پولی محدودیت سقف 1000 دلار در ماه را برای برداشت از حساب های دلاری وضع کرد که این سیاست یکی از علل شکل گیری دور جدید تظاهرات است. پس می بینید در این شرایط برخی اقدامات حریری شرایطی را شکل داده است که موج دوم اعتراضات برای تحمیل فشار به منظور حذف حسان دیاب و تحمیل مجدد وی شکل بگیرد. البته حریری در این مدت هم سعی کرده است با ژست سیاسی مواضعی در خصوص تسریع حسان دیاب در تشکیل کابینه و تحویل قدرت به وی را مطرح کند که هیچ کدام از این سخنان باور پذیر نیستند.
نظر شما :