ریاض و واشنگتن برای ایجاد جنگ داخلی در عراق برنامه ریزی می کنند
برنامه جدی برای حمله به مثلث مرجعیت، نیروهای محور مقاومت و ایران در سایه اعتراضات عراق
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با آغاز دور دوم اعتراضات مردمی در عراق از جمعه گذشته و نیز تداوم اعتراضات مشابهی در لبنان، اکنون برخی معتقدند که تلاش هایی برای تحت الشعاع قرار دادن این اعتراضات و سمت و سودهی به آن از جانب برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به منظور حمله به نیروهای محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران در دستور کار است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر این مسئله، گفت وگویی را با امیر موسوی، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و روابط بینالملل ایران، کارشناس مسائل خاورمیانه و پژوهشگر تحولات جهان عرب صورت داده است که در ادامه می خوانید:
با آغاز دور دوم اعتراضات مردمی عراق از جمعه گذشته به نظر می رسد که اقدامات دولت عادل عبدالمهدی تاکنون پاسخگوی مطالبات مردمی نبوده است. از آن سو فشارهای شخصیت ها، احزاب و جریان های عراقی پیرامون برکناری و استعفای نخست وزیر و برگزاری انتخابات زودهنگام فشار مضاعفی بر عادل عبدالمهدی داشته است. از نگاه شما مجموعه شرایط چه آیندهای برای دولت بغداد رقم می زند؟
نکته مهمی که نباید از نگاه دور داشت این است که تمام اقدامات دولت عادل عبدالمهدی تاکنون اقداماتی سطحی و روبنایی و تنها برای رفع خطر و تهدید برکناریش از قدرت و کسب رضایت نسبی مردم صورت گرفته است. لذا کارهای صورت گرفته دولت عراق در این مدت، آن مطالبات و خواست مردمی عراق نیست که به واسطه اعتراضاتشان در ماه اکتبر فریاد زده اند. چرا که ما باید بپذیریم که تمام شعارهای مردمی عراق در خصوص چالش های این کشور تنها به دولت عادل عبدالمهدی باز نمی گردد، بلکه نتیجه سال ها فساد گسترده و سیستماتیک، عدم رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم عراق، عدم توجه به رونق کسب و کار، نبود خدمات شهری و نظار آن است. از این رو مجموعه این اقداماتی که در کمتر از یک ماه توسط دولت انجام شده نمی تواند به کسب رضایت جامعه عراق بینجامد.
از آن سو چنان که شما گفتید اکنون شخصیت ها و احزاب عراقی با موج سواری بر اعتراضات مردم خواستار برکناری عادل عبدالمهدی هستند که شرایط را برای دولت سخت تر کرده است، اما مجموعه این شرایط لزوماً به معنای ساقط شدن دولت کنونی عراق نیست، اگر چه اکنون وضعیت مساعدی برای عادل عبدالمهدی تصور نمیشود. از طرف دیگر ما باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که اساساً ساختار سیاسی کنونی در عراق ساختار عادلانه ای نیست چون برمبنای بافت فرهنگی، قومیT دینی و مذهبی چیده شده است که در آن عدالت دموکراتیک دیده نمی شود. لذا بستر برای تبعیض و فساد گسترده وجود دارد. برای مثال ما شاهد هستیم که اقلیم کردستان عراق که ساختار فدرالی و نیمه مستقل از دولت عراق دارد نزدیک به ۱۶ درصد بودجه این کشور را دریافت می کند، در صورتی که عملاً شاهد هیچ گونه دریافت نفتی از مناطق کردنشین نیستیم، به موازات آن احزاب کردی در پارلمان عراق حضور گسترده و فعالی دارند و تصمیمات و قوانینی را برای کشور عراق اتخاذ میکنند، ولیکن به واسطه ساختار فدرالی، خود از انجام و تعهد به آن شانه خالی می کنند؛ کما این که برای مناطق اهل سنت نیز نظیر همین مسئله را شاهد هستیم. البته در مناطق شیعه نشین نیز ما طی ۱۶ سال گذشته بعد از سقوط رژیم بعث شاهد حضور تعداد معدودی از شخصیت ها و احزاب سیاسی عراقی بوده ایم که نشان از این دارد قدرت در چنبره آنها است. یعنی عملاً جایی برای چرخش قدرت و حضور جوانان دیده نمی شود.
در کنار آن بودجه عراق که یک بودجه قابل توجهی است عملاً بین احزاب و شخصیت های عراقی حاضر در دولت تقسیم شده است و چیزی از آن برای اشتغال، مسئله بهداشت و درمان، افزایش بهره وری اقتصادی، رونق تولید، بازسازی عراق و انجام پروژههای مهمی مانند تولید برق هزینه نمیشود. بنابراین اساساً ساختار و چینش قدرت در عراق که محصول تجاوز آمریکایی هاست نمی تواند به یک ساختاری بدل شود که به رضایت مردم بینجامد. پس تا زمانی که این ساختار تغییر نکند دولت بغداد هر کاری بکند نمی تواند افکار عمومی عراقی را از خود راضی نگاه دارد.
به دولت سهمیه عادل عبدالمهدی اشاره داشتید. در این راستا سیطره بسیار سنگین و جدی دو جریان سائرون با محوریت مقتدی صدر و جریان فتح با محوریت هادی عامری بیش از همه خود نمایی می کند. اما سوال اینجا است که اگر دولت کنونی عادل عبدالمهدی به نوعی دولت مقتدی صدر به شمار میرود، چرا وی اکنون تلاش های جدی برای انحلال پارلمان و دولت دارد. در این راستا مقتدی صدر به صراحت از عادل عبدالمهدی خواسته که از سمت نخست وزیری استعفا بدهد و حتی طی حکمی از نمایندگان وابسته به جریان صدر و سائرون خواسته است که از حضور در پارلمان عراق خودداری کنند. مضافا از دیروز یکشنبه نیز نمایندگان پارلمانی وابسته به ائتلاف سائرون در مجلس دست به تحصن نامحدود زمانی تا تحقق مطالبات مردمی عراق زده اند. این پارادوکس سیاسی را چگونه ارزیابی می کنید؟
هیچ گونه پارادوکسی وجود ندارد. چون واقعیت این است که اکنون میزان نارضایتی عمومی و جدیت مردم عراق در تحقق مطالبات برجای مانده خود در طول ۱۶ سال گذشته کار را به جایی رسانده است که اگر شخصیت ها، احزاب و جریانات سیاسی که خود نیز از چالش های عراق به شمار می روند، همراهی و همسویی با جریان اعتراضات مردم نداشته باشند و از آن حمایت نکنند، عملاً در آتش خشم جامعه عراق خواهند سوخت. یعنی اگر این احزاب در برابر مردم قرار گیرند دست به خودکشی سیاسی زده اند. پس منطقی است که اکنون مقتدی صدر خواستار استعفای دولت باشد. با این وصف من معتقدم که جریانی مانند جریان صدر و ائتلاف سائرون و به خصوص شخص مقتدی صدر نمیتواند با این دست اقدامات، خود را از فساد دولتی، کم کاری و مشکلات جدی که در طول ۱۶ سال گذشته به نوبه خود برای مردم عراق ایجاد کرده است، مبرا کند. ما نباید سایه سنگین جریان صدر را فقط بر دولت عادل عبدالمهدی ببینیم. وی در طول ۱۶ سال گذشته به انحاء مختلف، چه مستقیم و چه غیر مستقیم در دولت های گذشته حضور داشته است و پیرو آن قدرت سیاسی و حتی نظامی جدی را در اختیار دارد. اکنون شاخه نظامی جریان صدر که حضور گسترده ای در سامراء و حتی بغداد دارد برای خود یک قدرت امنیتی به شمار می رود. اگر دقت کرده باشید در جریان اعتراضات مردمی، هم در دور اول و هم در دور دوم که حملاتی به دفاتر تقریبا تمامی احزاب عراقی و حتی حشدالشعبی و نظایر آن صورت گرفت، هیچ گونه تعرضی به دفاتر جریان صدر به وقوع نپیوست. این نشان میدهد که احتمالاً خود جریان صدر در تداوم، تشدید اعتراضات مردمی و سمت و سو دهی به آن دخیل بوده است. در کنار آن باید این واقعیت را هم بپذیریم که جریان صدر به نسبت از یک مقبولیت عمومی در برخی از شهرهای جنوبی و مرکزی شیعه نشین عراق برخوردار است و این مسئله به عنوان اهرم بازی سیاسی مقتدی صدر در جریان اعتراضات مردمی عراق بدل شده است.
با توجه به میزان بالای خشونت ها به خصوص در دور دوم اعتراضات و نیز وقوع برخی اقدامات مشکوک مانند حمله به شخصیت ها و مقامات وابسته به جریان های نظامی محور مقاومت و کشتارهای مشکوک در جریان اعتراضات مردمی این ظن را ایجاد کرده که تلاش هایی برای برافروخته شدن جنگ داخلی در عراق در حال انجام است؛ اساسا آیا امکان دارد در عراق جنگ داخلی روی دهد؟
اکنون شرایط برای هر گونه سناریوسازی از طرف برخی جریانات داخلی در عراق و حمایت های بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای وجود دارد. در این رابطه بازماندگان رژیم بعث و جریان داعش اکنون یک جریان سازی گسترده رسانهای و مجازی را برای تحریک افکار عمومی و به آشوب کشیدن عراق را در دستور کار قرار داده اند. پیرو آن ما به وضوح شاهد آن هستیم که هر جریان و شخصیتی که در در طول مبارزه با داعش اقدامات موثری انجام داده است امروز به طرز مشکوکی در سایه اعتراضات مردمی کشته می شود و در کنار آن نیز حملات گسترده ای به دفاتر و مقرهای جریان مقاومت صورت میگیرد و آنها را به آتش می کشند. این مسائل نشان میدهد که اگر چه اعتراضات مردمی عراق در بستر مطالبات به حق صورت گرفته است، اما دست هایی به دنبال سمت و سو دهی به اعتراضات مطابق با اهداف خود و تغییر دادن مطالبات از خواسته های اقتصادی به سمت برخی مطالبات امنیتی، نظامی و سیاسی هستند.
در کنار آن تحولات میدانی معناداری در عراق در حال انجام است. پیرو این نکته ایالات متحده آمریکا بعد از عقبنشینی از مناطق کردنشین سوریه نیروهای خود را وارد خاک عراق کرده است. به موازات آن اکنون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بهخصوص ایالت متحده آمریکا با برنامه ریزی صهیونیستها در حال حمایت و تسلیح نزدیک به ۱۱ هزار داعشی در خاک عراق هستند. علاوه بر ۱۰ هزار داعشی نیز که در پایگاه های عین الاسد حضور دارند و در کنار آن تلاش هایی برای مسلح کردن جوان های قبایل و عشایر الأنبار به تسلیحات پیشرفته آمریکایی تحت عنوان نیروهای "بیداری" در دستور کار است. لذا در مجموع نزدیک به ۳۰ تا ۴۰ هزار نیروی نظامی برای ایجاد جنگ داخلی در عراق در دستور کار است و منتظر هستند تا آشوب های خیابانی در عراق به اوج خود برسد که زمینه برای ایجاد جنگ فراهم شود.
در خصوص برخی جریان سازی ها علیه ایران نیز همین نظر را دارید؟
قطعا. اگر چه حملاتی علیه شخصیتها و مقامات جمهوری اسلامی ایران و توهین به آنها، البته به صورت بسیار محدود انجام گرفته، اما همین توهین ها و اعتراضات محدود و مقطعی نیز نتیجه جریان سازیهای رسانهای و مجازی بازیگران چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی است. من معتقدم اکنون تلاش های جدی برای بدنام کردن یک مثلث از عوامل موثر در نابودی داعش در حال انجام است که یک ضلع آن مرجعیت عالیقدر عراق است که توانست با هوشمندی و نکته سنجی مانع از رشد و گسترش این تفکرات در مردم عراق شود که اکنون متاسفانه جریاناتی درصدد توهین و حمله به مرجعیت عالیقدر عراق است. محور دوم نیروهای نظامی محور مقاومت مانند حشدالشعبی و فرماندهان آن است که اکنون به طور جدی مورد حمله و آزار و اذیت قرار می گیرند و مهمترین ضلع جمهوری اسلامی ایران است که اکنون کانون و آماج اتهامات و دروغ پراکنی در عراق و لبنان قرار گرفته است. در صورتی که این جریانات اکنون درصدد به حاشیه بردن نقش منفی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه هستند. برای مثال آمریکا به واسطه اقدامات خود طی سال های گذشته نزدیک به یک میلیون عراقی را به کام مرگ کشانده است. در کنار آن امریکایی ها اکنون پایگاه های گسترده نظامی در کل عراق دارند که حتی ارتش و نیروی هوایی عراق حق پرواز بر روی آن را ندارد. در آن سو تلاش های عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای حمایت از گروههای تکفیری به منظور نابودی عراق نیز به فراموشی سپرده شده و اکنون جمهوری اسلامی ایران که صادقانه برای نجات عراق تلاش کرده است آماج توهین قرار می گیرد. این نشان از یک برنامه سازمان یافته دارد.
پیرو نکته شما دولت عراق فعالیت دو شبکه خبری عربستان سعودی را در عراق متوقف کرد. آیا با این دست اقدامات می توان شاهد کاهش دخالت ها و نفوذ های این بازیگران در سمت و سودهی به جریان اعتراضات مردمی عراق باشیم؟
اگر چه این دست اقدامات موثر است، اما همانگونه که پیشتر اشاره کردم تلاش ها تنها در حوزه رسانه و شبکه خبری، اعزام برخی خبرنگاران و تحلیل های برخی روزنامه نگاران نیست. متاسفانه اکنون هزینه های بسیار گزافی از جانب عربستان سعودی و امارات متحده عربی به خصوص در حوزه مجازی و سایبری و علی الخصوص توئیتر برای تحریک احساسات جوانان و نوجوانان عراقی صورت گرفته است. در این رابطه ریاض و ابوظبی با ایجاد برخی شائبه ها، دروغ پراکنی ها و موج اتهامات به دنبال برافروختن آتش خشم مردم هستند. متاسفانه باید اذعان کرد که ما نیز در حوزه تنویر افکار عمومی جامعه عراق و تبیین تلاش ها و دستاوردهای خود برای روشن کردن برخی شائبه ها، کم کاری داشته و داریم که نتیجه آن شرایط کنونی است. ما اگر به موازات تلاش های میدانی برای مبارزه و نابودی تروریسم در خاورمیانه در حوزه جنگ نرم، جنگ رسانهای و سایبری نیز فعالیت جدی میداشتیم، اکنون این گسل، خلاء و فضا برای بازیگری موذیانه عربستان سعودی، امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا وجود نداشت.
مشابه همین شرایط برای اعتراضات مردمی لبنان نیز صورت گرفته و به نظر می رسد که اکنون مطالبات اقتصادی مردم در لبنان کم کم رنگ و بوی سیاسی و امنیتی پیدا کرده است. آیا تلاش هایی برای تحت الشعاع قرار دادن ایران در منطقه وجود دارد؟
در طول حیات جمهوری اسلامی ایران مجموعه بازیگرانی با محوریت عربستان سعودی، امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی طرح ها و برنامه جدی را در سه مرحله برای تحت الشعاع قرار دادن ایران در منطقه در دستور کار قرار داند؛ اول جنگ تحمیلی هشت ساله بود که عملاً باعث تقویت و افزایش نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران شد؛ دوم مسئله تحریم و محاصره اقتصادی و به تبع آن محاصره سیاسی و امنیتی ایران و در نهایت ایجاد برخی جریان های تکفیری و تروریستی مانند داعش برای از میان بردن جریان مقاومت بود که عملا هیچ کدام از آنها به نتیجه نرسید. چرا که تمامی این اقدامات به افزایش نفوذ ایران در منطقه از فلسطین تا لبنان، عراق، سوریه، یمن و دیگر مناطق انجامید و در کنار آن شاهد افزایش قدرت نظامی حزب الله لبنان، حماس، انصارالله یمن، ارتش سوریه و نظایر آن هستیم. به موازات آن نیروهای دیگری مانند حشد الشعبی عراق نیز به وجود آمدند. بنابراین اکنون یک برنامه جدی در فاز جدید برای تحت الشعاع قرار دادن ایران و محور مقاومت از طریق مردم این کشورها در لبنان و عراق در جریان است. چون به هر حال مسئله نابرابری های اقتصادی، فساد گسترده و سیستماتیک و نظایر آن، مطالبات بسیار مهمی است که می تواند فضا و بستر لازم را برای این کشورها به منظور حمله به ایران و محور مقاومت قرار دهد. در این راستا شاهدیم که حتی جریان اعتراضات به قدری سازماندهی شد که به کشته شدن یکی از فرماندهان ارشد عصائب اهل حق که مهره مهمی در نابودی داعش بود، انجامید. یعنی اکنون با شناسایی اشخاص مهم جریان مقاومت تلاش هایی براش حذف و کشتن آنها در سایه اعتراضات مردمی و شعله ورتر کردن آتش خشم جماعه در عراق و لبنان به نام قیام گرسنگان هستیم.
اگرچه جریانهای اعتراضی مردمی در عراق و لبنان در ابتدا جریان های به حق و خودآگاهی بودند، اما در ادامه به نظر می رسد تلاش برای مصادره این اعتراضات به سود منافع دشمنان محور مقاومت صورت گرفت. یعنی اکنون تلاشهایی برای سمت و سودهی به آن در دستور کار است. ولی سوال اینجاست که اساساً محور مقاومت به خصوص حزب الله لبنان چه نقشی در فساد گسترده این کشور دارد؟! قدرت سیاسی لبنان در اختیار چه جریان و حزبی است؟ میزان فساد نیروهای مانند حشد الشعبی در قیاس با دیگر احزاب و جریانات عراقی تا چه اندازه است که اکنون تلاش های گسترده ای برای حملات به آنها در دستور کار است؟! اکنون کار به جایی رسیده که علنا سیستم های صوتی، بلندگوها، چادر برای اقامت در خیابان ها و معابر عمومی، لباس های ضد باران و غذای گرم در میان مردم معترض لبنانی پخش شده است. در کنار آن شاهد هستیم که حتی به هر معترض لبنانی مبلغ بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ دلار پول داده میشود؛ این پول ها از کجا می آید، جز سفارت عربستان سعودی و امارات متحده عربی؟! البته این نکته را هم باید بگویم که ما باید در حوزه جنگ رسانهای و به خصوص جنگ سایبری حرکت جهادی را در دستور کار قرار دهیم تا مانع از برخی جریان سازی ها شویم. البته این مسئله باید در خصوص اعتراضات مردمی عراق جدیتر باشد چون حضور حزب الله لبنان و نفوذ کلام سید حسن نصرالله برخی معادلات را در لبنان به هم می ریزد، اما شدت خشم مردمی در عراق که نتیجه جریان سازی عربستان سعودی است، قدری شدیدتر از لبنان است. از طرف دیگر هیچ مهره قابل نفوذی برای تنویر افکار عمومی در عراق وجود ندارد.
با این تفاسیر چرا سید حسن نصرالله از دولت آقای سعد حریری دفاع کرد؟
دلیل آن روشن است چون اکنون اگر دولت آقای حریری استعفا دهد شرایط لبنان پیچیده تر از گذشته می شود و امکان افزایش میزان خشونت ها وجود دارد. در کنار آن عملاً سایه سنگین نبود دولت و پارلمان میتواند بستر را برای هرگونه سناریوسازی در لبنان شکل دهد. بنابراین حزب الله لبنان و سید حسن نصرالله با حمایت از دولت حریری، دولتی ولو از جریان مخالف و منتقد خود، سعی دارد که شرایط را در لبنان آرام کند.
اهداف عربستان سعودی در شرایط کنونی از تداوم آشوب ها در عراق و لبنان چیست؟
عربستان سعودی در شرایط کنونی از تداوم آشوب ها در عراق و لبنان دو هدف عمده را دنبال می کند؛ یک ضربه زدن به محور مقاومت به خصوص بعد از حمله انصارالله به تاسیسات نفتی آرامکو و موفقیتهای یمنی ها در عملیات نصر من الله؛ هدف دوم افزایش برگ های برنده عربستان سعودی در مذاکره با ایران است. چون اکنون ماه هاست ریاض پالس هایی برای مذاکره با ایران مطرح کرده است. اما در عین حال ریاض تمایل جدی دارد که برای موازنه قوا با ایران، محور مقاومت در منطقه خاورمیانه را دچار تزلزل و کاهش نفوذ کند تا به زعم خود تهران را از موضع قدرت به پایین کشیده و بستر یک گفت و گو و امتیاز گیری از ایران را سامان دهد.
نظر شما :