بررسی دلایل ترافیک دیپلماتیک در تهران
سفر امیر قطر به ایران یک تلاش انگلیسی – قطری برای کاهش تنش بود
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - در شرایط حساس امنیتی منطقه بعد از اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز پاسخ موشکی جمهوری اسلامی ایران در حمله به پایگاه های نیروهای نظامی آمریکا در عراق، اکنون نگرانی بسیار جدی در کشورهای منطقه و جهان پیرامون آثار و تبعات منفی و سوء افزایش تنش ها شکل گرفته است. اگرچه اکنون سایه وقوع جنگ تا اندازهای از سر منطقه رفع شده است، اما بسیاری از کارشناسان و ناظران معتقدند که کماکان بستر ایجاد یک درگیری نظامی تمام عیار وجود دارد. اما در این شرایط ما شاهد هستیم که طی روزهای اخیر یک ترافیک دیپلماتیک در تهران با اولین سفر تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر تهران به موازات حضور شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان برقرار است. اینها علاوه بر آن است که عماد خمیس، نخستوزیر سوریه به همراه وزیران امور خارجه و دفاع این کشور برای دیدار و گفتوگو با مقامهای بلندپایه ایران از جمله رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه، یکشنبه شب وارد تهران شد. در این شرایط سوال اینجا است که شکلگیری این ترافیک دیپلماتیک در بستر تحولات حساس منطقه نشان از چه دارد؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوال، گفت وگویی را با جعفر قناد باشی، کارشناس و پژوهشگر مسائل خاورمیانه صورت داده است که در ادامه می خوانید:
طی 72 ساعت اخیر شاهد یک ترافیک دیپلماتیک با اولین سفر تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر تهران به موازات حضور شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان بودیم. اینها علاوه بر آن است که عماد خمیس، نخستوزیر سوریه به همراه وزیران امور خارجه و دفاع این کشور برای دیدار و گفتوگو با مقامهای بلندپایه ایران از جمله رئیسجمهور و وزیر امور خارجه، یکشنبه شب وارد تهران شد. سوال اینجا است که دلیل یا دلایل این ترافیک دیپلماتیک در شرایط حساس کنونی منطقه چیست؟ چون منطقی آن است بعد از شرایطی ناشی از اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پاسخ ایران در راستای حمله موشکی به پایگاه های نیروهای نظامی آمریکا در عراق که تنش تهران – واشنگتن را به اوج رساند، سفرهای دیپلماتیک با این حجم صورت نگیرد. اگرچه در این میان برخی زمزمهها از این حکایتدارد که امیر قطر و وزیر امور خارجه پاکستان با هدف میانجیگری و کاهش تنش تهران را مقصد سفر خود قرار دادهاند؟
برخلاف نکته شما من معتقدم که چون شرایط امنیتی منطقه در سایه اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پاسخ ایران در راستای حمله موشکی به پایگاه های نیروهای نظامی آمریکا در عراق به نقطه حساسی رسیده است، همه طرف ها به خصوص کشورهای عربی منطقه که در سایه افزایش ناامنی در منطقه در یک نگرانی جدی به سر می برند، سعی میکنند با تحرکات دیپلماتیک و رفت و آمد های خود، حداقل در کوتاه مدت مانع از افزایش و تشدید تنش ها شوند تا تبعات و آثار سوء آن متوجه این کشورها نشود. بنابراین در این شرایط رفت و آمدهای دیپلماتیک امری عادی است. خصوصا اکنون که جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین محورهای اصلی تحولات در منطقه خاورمیانه است. از این رو بسیاری از کشورها علاقهمندند که از اهداف، برنامه ها، طرح ها و نیات ایران در خصوص تحولات منطقه و جهان خبردار شوند و آگاهی پیدا کنند. چون همان گونه که گفتم امنیت این کشورها، صلح و ثبات در منطقه به راهبرد، اهداف و برنامههای ایران گره خورده است. به عبارت دیگر اکنون تنش موجود تنها تنش میان ایران با ایالات متحده آمریکا نیست، بلکه تبعات و دامنه این تنش میتواند سرنوشت، آینده، امنیت و ثبات بسیاری از کشورهای منطقه و همسایگان جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع قرار دهد.
با این تفاسیر بسیاری از این کشورها سعی میکنند با یک میانجیگری سیاسی و دیپلماتیک شرایط را به سمت کاهش تنش در کوتاه مدت پیش ببرند. البته سابقه این میانجیگری های سیاسی کشورهای منطقه به قبل تر از این سفرها بازمیگردد. در همین راستا کشوری مانند پاکستان با روی کار آمدن عمران خان، نخست وزیر این کشور سعی کرده است تحرکاتی در راستای کاهش تنش، هم در مناسبات ایران و عربستان سعودی و هم در تنش ایران با ایالات متحده آمریکا داشته باشد. حتی وی در سفر اخیری که به ایران داشته بود، صراحتا عنوان کرد که از طرف دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا ماموریت دارد تا تلاش های دیپلماتیک و میانجی گرایانه خود را برای کاهش تنش در روابط تهران واشنگتن و ایجاد بستر برای انجام مذاکرات بین دو طرف داشته باشد. بنابراین انتظار می رود که باز هم ایالات متحده آمریکا، پاکستان و دیگر کشورها را که روابط مناسبی با جمهوری اسلامی ایران دارند، مامور کند تا تلاشهای دیپلماتیک خود را برای ایجاد زمینه در خصوص انجام مذاکرات میان آمریکا با ایران را پی بگیرد، مخصوصاً اکنون که با ترور سردار سلیمانی و نیز حمله موشکی ایران به پایگاه های آمریکا در عراق، این تنش ها می تواند به شکل جدی اهداف و برنامههای آمریکا در منطقه غرب آسیا را تحتالشعاع قرار دهد. یعنی روندی که با دادن شماره تلفن به ایران شروع شد و بعد آقای آبه شینزو، نخست وزیر ژاپن با ارسال نامهای به ایران، مامور انجام مذاکرات میانجیگرایانه شد، کماکان از طرف ایالات متحده آمریکا پی گرفته خواهد شد.
اما با بغرنج تر شدن شرایط در منطقه بعد از اقدام دونالد ترامپ در سایه صدور فرمان ترور سردار سلیمانی و نیز پاسخ موشکی ایران به ایالات متحده، امکان توفیق این مذاکرات دیپلماتیک میانجیگرایانه وجود دارد؟
چون دونالد ترامپ هیچگونه شناخت و آگاهی به مسائل سیاسی و دیپلماتیک ندارد و با همان منش و دیدگاه تاجرمآبانه به این مسائل نگاه میکند، به زعم خود سعی دارد با افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران در سایه همان سیاست فشار حداکثری، پررنگ کردن تحریمها و نیز انجام برخی اقدامات مانند ترور سردار سلیمانی، ایران را در تنگنای اقتصادی، معیشتی و حتی امنیتی و سیاسی قرار دهد تا به این صورت جمهوری اسلامی ایران را وادار به مذاکره با ایالات متحده آمریکا کند. غافل از این که تمامی این اقدامات نتیجه عکس می دهد و می تواند منطقه خاورمیانه را به کابوس ترامپ بدل کند. چون ایران کشوری نیست که با فشار تن به مذاکره دهد. اما اینکه با بغرنجتر شدن شرایط در منطقه و افزایش نگرانی ها، این کشورهای میانجیگر بتوانند توفیقی در تحرکات دیپلماتیک خود داشته باشند، مسئله دیگری است.
به هر حال همان گونه که گفتم هرچه شرایط در منطقه به سمت تنش پیش رود، میزان نگرانی بازیگران منطقهای و حتی کشورهای فرامنطقهای مانند کشورهای اروپایی نیز پررنگتر خواهد شد. لذا این کشورها سعی میکنند با برخی تحرکات دیپلماتیک، زمینه مذاکره میان ایران و ایالات متحده و به تبع آن کاهش تنش را شکل دهند. در این راستا من معتقدم که قطری ها تنها به واسطه نگرانی خود به ایران سفر نکرده اند، بلکه در این میان نگرانی کشوری مانند انگلستان نیز باعث شده است تا دوحه، چه در قالب سفر وزیر امور خارجه اش و چه در قالب سفر امیر این کشور، ماموریت پیدا کند تا تلاشهای دیپلماتیک خود برای کاهش تنش را پی بگیرد. یعنی سفر امیر قطر تنها یک سفر قطری نیست، بلکه یک سفر دیپلماتیک انگلیسی – قطری است. پیرو همین نکته من معتقدم که تلاشهای دیپلماتیک شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان نیز تنها یک تلاش دیپلماتیک از جانب اسلامآباد نیست، بلکه کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و حتی خود ایالات متحده آمریکا نیز، پاکستان را وادار کرده اند تا این تلاش دیپلماتیک میانجیگرایانه را در این شرایط حساس با سفر وزیر امور خارجه خود پی بگیرد.
البته در این میان مسئله دیگری که اکنون شرایط جدیدی را در منطقه شکل داده است به ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی باز می گردد. طبق برخی از شواهد و اخبار به نظر می رسد که ایالات متحده آمریکا با یک جنگ الکترونیکی و ارسال سیگنال پرتاب یک موشک کروز، ایران را به این اشتباه انداخته است که به جای موشک کروز، هواپیمای مسافربری اوکراینی را مورد هدف قرار دهد. لذا اکنون امریکاییها این بیم را دارند که اگر این مسئله ثابت شود، ایران نیز این توانایی را خواهد داشت که در جنگ الکترونیک، شرایط بغرنج و چالش جدی را برای نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه شکل دهد. خصوصا اینکه جمهوری اسلامی ایران در حمله موشکی اخیر به پایگاه عین الاسد و پایگاه اربیل توانست با یک جنگ الکترونیکی بسیار پیشرفته و موفق تمام دستگاه های ردیاب آمریکا را از کار بیندازد. لذا اینجاست که آمریکا از پاسخ ایران به شدت نگران است. یقینا این مسئله میتواند ابعاد جدیدی به تلاش های دیپلماتیک اخیر، به خصوص تلاشهای امیر قطر بدهد.
در جریان سفیر امیر قطر به ایران وی از تلاش های دوحه برای برگزاری نشست کمیسیون مشترک اقتصادی به منظور افزایش مناسبات تجاری بین دو کشور سخن گفت. در شرایطی که ایالات متحده آمریکا تمام تلاش خود را برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران با پیگیری تحریمها به کار بسته است و سعی دارد تمام کشورهای جهان، به خصوص همسایگان ایران را از پیگیری مراودات اقتصادی با تهران منع کند، آیا این مواضع امیر قطر، مواضعی است که با هماهنگی و چراغ سبز ایالات متحده آمریکا صورت گرفته است و یا مواضعی مستقل از جانب امیر قطر به شمار می روند؟ اگر این مواضع مستقل است آیا ایالات متحده آمریکا اجازه افزایش مناسبات تجاری بین ایران و قطر را خواهد داد. چون این گونه تلاش ها در تضاد با تحریم های امریکا است؟
همانگونه که پیشتر گفتم سفر سیاسی و دیپلماتیک امیر قطر یک سفر قطری صرف نبود بلکه تلاش دیپلمتیک قطری – انگلیسی بود. چون هوان گونه که می دانید قطر کنار عمان نماینده نگاه انگلستان در منطقه است و عربستان سعودی اکنون سرباز پیاده نظام آمریکا در غرب آسیا به شمار می رود. اتفاقاً یکی از عوامل درگیری و اختلافات بین عربستان و قطر ناشی از رقابت قدرت بین انگلستان و ایالات متحده آمریکا است. لذا با این تفاسیر من معتقدم که اروپاییها چون به دنبال حفظ برجام و تداوم مناسبات با جمهوری اسلامی ایران هستند، سعی کردند از طریق قطر تلاش هایی را برای افزایش مناسبات تجاری با ایران شکل دهند تا از این طریق کشورهای اروپایی، به خصوص انگلستان اهداف و منافع خود را محقق کنند. از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران این انتظار را از قطر دارد مانند عربستان سعودی همراهی و حمایت خود را از تحریمهای ایالات متحده آمریکا نداشته باشد. چون عربستان سعودی این تضمین را به آمریکایی ها داده اند که با افزایش میزان تولید خود، سعی خواهند کرد خلاء فروش نفت ایران را هم پر کنند تا به این صورت تحریم های ایالات متحده آمریکا باعث افزایش قیمت جهانی نفت نشود. پس این انتظار از قطریها وجود دارد که این همراهی با تحریمهای آمریکا صورت نگیرد و اتفاقاً به جای همراهی با تحریمها، سعی کند به موازات افزایش روابط سیاسی و دیپلماتیکش با ایران، تلاشهایی را هم برای پررنگ کردن روابط اقتصادی و تجاری داشته باشد. البته برای خود قطر هم منطقی این است که با جمهوری اسلامی ایران روابط تجاری داشته باشد چرا که اکنون این کشور در تحریمهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و بحرین قرار دارد.
نظر شما :