راه حل هایی که برای حل بحران سوریه مطرح است
روند آستانه، اهداف مشترک و متفاوت دولت های ضامن آن
نویسنده: علی حسین باکیر، کارشناس روابط بین الملل و مسائل استراتژیک
دیپلماسی ایرانی: سیزدهمین دور نشست کشورهای ضامن آتشبس در سوریه موسوم روند آستانه در پایتخت قزاقستان برگزار شد. سوالات مهمی در خصوص این ابتکار منطقه ای وجود دارد. زمینه های ایجاد این روند چه بود؟ دولت های ضامن این روند (ایران، روسیه، ترکیه) چه اهدافی را دنبال می کنند؟ اختلافات و اشتراکات آنها چیست؟ دولت های خارج این روند مانند امریکا و دولت های عربی و رژیم صهیونیستی چه نقشی در بحران سوریه دارند؟ روند آستانه چه محدودیت ها و چالش هایی برای حل بحران سوریه دارد؟ در نوشتار حاضر که ترجمه ای از گزارش «روند آستانه؛ دولت های ضامن روند و مسیرهای حل بحران سوریه» به قلم علی حسین باکیر است و توسط مرکز الجزیره للدراسات منتشر شده به این سوالات پرداخته شده است. واضح است که گرایش های قطری –اخوانی نویسنده در نوشته متبلور شده است با این حال داده های قابل توجه و تحلیلی از موضوع ارائه می کند.
• بخش اول
زمینه های ایجاد روند آستانه
با شدت گرفتن حملات نظامی نظام اسد و متحدینش در حلب در نیمه دوم سال 2016، چراغ سبزهایی به روسیه داده شد که حملات نظامی خود را شدت بخشد. تغییر دولت امریکا باعث کاهش نقش این کشور در سوریه شد و به تبع آن نقش دولت های عربی – خصوصا عربستان سعودی که منتظر حکومت جدید بودند – نیز کاهش یافت. در این شرایط ترکیه به خارج شدن کامل از صحنه سیاسی سوریه نزدیک شد و خود را در مواجهه با روسیه و ایران که به دنبال پیروزی کامل بر باقی مانده معارضه مسلح بودند، تنها می دید.
در این زمان، ترکیه در اواخر سال 2016 به موسکو نزدیک شد و از این طریق تلاش کرد به توافقاتی در خصوص آتش بس دست پیدا کند. توافقاتی که غیر نظامیان را مورد حمایت قرار می داد و باقی مانده معارضین مسلح را نجات داده و آنکارا را در صحنه سوریه نگاه می داشت. روسیه نیز به دنبال ابتکاری بود که پیروزی های نظامی اش را به دستاوردهای سیاسی تبدیل کند. توافق آتش بس بین ترکیه و روسیه اولا حافظ و حامی معارضین مسلح و ثانیا حافظ و حامی نظام اسد بود. این معادله ایران را که بازیگر قوی تر در صحنه سوریه بود نادیده می گرفت. در این شرایط ایران تلاش کرد توسط نیروهایش و نیروهای اسد اقداماتی در راستای ایجاد مانع برای اجرای توافق ترکی – روسی انجام دهد و نیروهای ایران تلاش کردند این پیام را برسانند که ایران را نمی توانند به حاشیه برانند و باید در توافق بعدی حضور داشته باشند. به این ترتیب روسیه و ترکیه، ایران را وارد این معادله کردند و دور اول روند آستانه در ژانویه 2017 آغاز شد.
اختلافات و اشتراکات دولت های ضامن روند آستانه
با اینکه هدف اساسی از تاسیس روند آستانه تثبیت آتش بست و یافتن راه حل سیاسی بین معارضه و نظام اسد بود اما هر کدام از دولت های سه گانه اهداف مختلفی را دنبال می کردند:
ترکیه به دنبال این بود که 1- به عنوان بازیگر در بحران سیاسی باقی بماند. 2- خسارت هایش را کاهش دهد. 3- باقی مانده معارضین را در صحنه نگه دارد. 4- بتواند با خطرهای جدیدی که با آن مواجه است - در راس آن نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک کردی که هدفشان تلسط بر شمال سوریه است – مقابله کند.
روسیه تلاش می کرد 1- سیطره اسد در سوریه را تقویت کند. 2- نفوذش را در سوریه از طریق تبدیل دستاوردهای نظامی به دستاوردهای سیاسی تقویت کند.
ایران نیز می خواست 1- در بین توافقات ترکیه و روسیه به حاشیه نرود. 2- نفوذش را حفظ کند و موقعیتش را در سوریه تقویت بخشد تا در هر درگیری احتمالی با اسرایل و امریکا آماده باشد.
اختلاف دیگری که بین دولت های ضامن روند آستانه وجود داشت این بود که مسئولین ایرانی می خواهند روند آستانه را از نتایج «روند ژنو» جدا کنند زیرا آنها خود را به توافقی که جزئی از آن نبودند ملزم نمی بینند. در مقابل روسیه به ضرورت استفاده از روند ژنو معتقد است تا روند آستانه مشروعیت بین المللی پیدا کند. ترکیه نیز ژنو را اساس کار می داند و اینکه روند آستانه در نهایت باید در مسیر روند ژنو و قطعنامه های سازمان ملل خصوصا قطعنامه 2254 باشد.
مساله دیگر در خصوص نقش اسد در جریان عملیات سیاسی انتقالی است. ایران برای اسد در روند انتقال سیاسی نقش قائل است. ترکیه این ایده را به کلی رد می کند و در موضعی میانه، روسیه بیان می کند که شخص اسد برای او ملاک نیست و هدفش حفظ نهادهای دولت و مقابله با از بین رفتن آن است. در عین حال روسیه نیز تا کنون تمام حمایت های لازم را برای بقای اسد انجام داده است.
اختلاف دیگر نیز در خصوص نحوه برقراری تمایز میان گروه های معتدل از افراطی است.
• بخش دوم
اشتراکات دولت های سه گانه ضامن روند آستانه
سه کشور در این مساله اتفاق نظر دارند که روند آستانه حاوی این پیام است که آنها می توانند بدون نقش مستقیم امریکا پرونده سوریه را حل کنند. همچنین در خصوص شناسایی حزب اتحاد دموکراتیک کردی توافق وجود دارد اما در خصوص ماهیت آن اختلاف دارند. ترکیه آن را شعبه ای از حزب پ.ک.ک می داند که آن را تروریستی قلمداد کرده است در مقابل موسکو آن را رسما سازمان تروریستی نمی داند و سابقا این حزب دفتر نمایندگانی در موسکو داشت که پس از بهبود روابطش با ترکیه آن را بست، اما تلاش کرده است روابطش را با این حزب کردی نگه دارد تا در زمان لازم به عنوان برگه بازی از آن استفاده کند. ایران نیز در نبرد عفرین ثابت کرد که با این حزب ارتباط دارد علی رغم اینکه این رابطه را انکار می کند.
ثمرات روند آستانه برای سه دولت
برای ترکیه روند آستانه این ثمره را داشته که توانسته است دو عملیات نظامی در داخل سرزمین سوریه انجام دهد. اولین عملیات درع الفرات (2016-2017) و دومین عملیات: عملیات شاخه زیتون در عفرین (2018) بوده چه آنکه نیروهایی نیز در شمال ادلب به موجب توافق با روسیه (توافق ادلب 2017) مستقر کرده و اهداف خود از جمله آزادسازی شمال سوریه از دست حزب اتحاد دموکراتیک را محقق کرده است. امری که سبب شده بتواند تعدادی از پناهجیان سوری را بازگرداند و مانع از آن شود که حزب اتحاد دموکراتیک کردی موجودیتی در شمال سوریه برای خود ایجاد کند.
اما روسیه توانسته است نفوذش را داخل نهادها و دستگاه های نظام سوریه تقویت کند و همچنین نفوذ خود را بر شخص اسد افزایش دهد و امتیازهای سیاسی و اقتصادی در سوریه کسب کند. همچنین روند آستانه به روسیه اجازه داده است که خود را به عنوان بازیگری که بیشترین تاثیر را بر نظام اسد دارد نشان دهد. با این حال روسیه نتوانسته بر گروه هایی که تروریستی می نامد غالب شود و چشم انداز سیاسی خود را محقق کند یا نظام اسد را بر کل سوریه مسلط کند.
اما ایران به نظر می رسد موقعتیش در قیاس با آنچه در ابتدای شروع روند آستانه بود به دلایلی رو به ضعف رفته است. دلایل آن عبارتند از: توافقات روسی – اسرائیلی، روسی – امریکایی و امریکایی – اسرائیلی که همگی به لزوم محدود کردن نفوذ ایران در سوریه معتقدند. ضمن اینکه نیاز روسیه به ترکیه بیشتر از نیازش به ایران در روند سیاسی است. از این جهت روند آستانه موجب افزایش نفوذ ایران نشده است. تهران نتواسته بر معارضه مسلحه غالب شود اما در هر حال روند آستانه گزینه اسقاط نظامی حکومت اسد را از میان برداشته و همچنین ایران توانسته است نیروهای مسلح خود را در داخل سوریه مستقر نگه دارد.
محدودیت های روند آستانه
روند آستانه، در مرحله آینده خود، متاثر از رقابت های طرف های مختلف خواهد بود. اکنون رقابت آشکاری بین روسیه وایران برای تاثیرگذاری بر نظام اسد و دستیابی به منافع اقتصادی و تقویت نفوذ داخل نهادهای نظامی و امنیتی سوریه وجود دارد. این رقابت در دو سال گذشته شدیدتر و واضح تر شده مانند درگیری ها بین لشکر چهارم زرهی به فرماندهی ماهر اسد که مورد حمایت ایران است و لشکر پنجم به فرماندهی سهیل حسن که مورد حمایت روسیه است. همچنین رقابت بین دو کشور برای سیطره بر بنادر سوریه، چاه های نفت و گاز، معادن فسفات و همچنین بخش های ارتباطات، برق، کشاورزی و گردشگری وجود دارد.
همچنین اختلاف بین ترکیه و روسیه در خصوص ادلب وجود دارد. مشخص است که روسیه در حملات اخیر اسد بر ادلب از او حمایت می کرده است و سعی می کند او را بر کل کشور مسلط کند.
علت بقای روند آستانه با وجود اختلافات
با تمام این تناقضات، روند آستانه برپا مانده است زیرا نیاز به آن فقط سوری - سوری نیست بلکه به محلی برای گفت وگو بین این دولت ها از سویی و بین این دولت ها و دولت های منطقه ای و بین المللی از سوی دیگر تبدیل شده است. ترک ها می خواهند نقششان را در پرونده سوریه تقویت کنند و بین روسیه و امریکا توازن برقرار کنند. ایرانی ها نیز می خواهند از طریق آن، جبهه مقابل امریکا را تقویت کنند و روسیه نیز آن را برای افزایش نفوذ خود در منطقه می خواهد زیرا این روند، روسیه را در نظر امریکا، اسرائیل و دولت های عربی خلیج فارس به عنوان تنها دولتی نشان می دهد که می تواند با تمام طرف ها در سوریه ارتباط برقرار کند. همچنین این مساله فرصت های جدیدی برای این کشور برای تقویت روابط اقتصادی و امنیتی با ترکیه و دولت های عربی حاشیه خلیج فارس و اسرائیل فراهم کرده است.
• بخش سوم
راه حل های تکمیلی خارج از روند آستانه
حتی اگر در مراحل بعد دولت های ضامن روند آستانه بتوانند معضلات موجود را حل کنند، باز هم نخواهند توانست بحران سوریه را حل کنند زیرا ایالات متحده امریکا و متحدین عربش مسائل دیگری را برای رسیدن به راه حل سیاسی مساله سوریه مطرح می کنند خصوصا مسائلی که مرتبط با حضور نظامی امریکا در شمال، شمال شرق و جنوب شرق سوریه و همچنین مسائلی که مرتبط بازسازی و سرنوشت کردهاست.
به دلیل اینکه تنها سه کشور ضامن روند آستانه بودند، از خارج آن راه حل های تکمیلی مطرح می شود و در موازات این روند، اجتماعات دو جانبه ترکی – روسی، ترکی – امریکایی (در خصوص مسائل کردها) و روسی – اسرائیلی (در خصوص ایران و نیروهایش) شکل گرفته است. اخیرا نیز اجتماع های جدیدی تاسیس شده است که عبارتند از:
1- نشست چهارجانبه بین ترکیه، روسیه، آلمان و فرانسه: این نشست با تلاش های ترکیه برای بررسی پرونده های امنیتی منطقه ای و در راس آن سوریه راه انداز شده است. نشست اول آن در اکتبر 2018 در شهر استانبول برگزار شد. انتظار است که نشست دوم در اواخر اکتبر 2019 برگزار شود. واضح است که هدف مشارکت اروپایی ها مسائل مرتبط با پناهجویان و بازسازی سوریه است.
2- اجتماع سه گانه روسی – اسرائیلی – امریکایی که تحت نظارت اسرائیل شروع به کار کرده است و مشاوران امنیت ملی سه دولت مذکور در آن مشارکت دارند و راه های مشترک جدیدی برای حل بحران در سوریه و در منطقه خاورمیانه را مورد بحث قرار می دهد. هدف این دیدار تمرکز بر روشی مشترک در مقابل ایران با هدف اخراج ایران از سوریه است. با وجود اینکه این آگاهی نیز وجود دارد که مسکو اقدام برای اخراج ایران از سوریه را تکذیب کرده است.
نقش دولت های دیگر
دولت های اروپایی مساله پناجویان و مشارکت در بازسازی برایشان اهمیت دارد و می توانند از آن برای فشار بر نظام اسد و حامیانش در مراحل بعد استفاده کنند.
امریکا نیز که از سرنگونی نظام سوریه دست کشیده، به دنبال تعدیل رفتار آن است. تعدیل به معنای ضرورت خروج نیروهای ایرانی و التزام دولت سوریه به تصمیمات بین المللی است. برگه ای که در دست امریکاست حضور نظامی در شرق و شمال شرق سوریه و ائتلاف با نیروهای اتحاد دموکراتیک سوریه (کردها) است که بر مهمترین چاه های نفت در سوریه سیطره دارند. در صحنه سوریه واشنگتن منعی برای همکاری با روسیه ندارد و تحریم های امریکا بر ایران فرصتی به روسیه برای تاثیر بیشتر برای اسد فراهم کرده گرچه ائتلاف امریکا با نیروهای کُرد سبب مشکلات جدی این کشور با ترکیه شده است.
اسرائیل صراحتا گفته است مشکلی در بقای اسد در حکومت ندارد و با سیطره یافتن اسد بر سوریه مقابله نمی کند. اسرائیل بر خلاف دیگر بازیگران منتظر تحولات باقی نمی ماند و از تمام ابزارهایش برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه بهره می برد و تاکنون دویست ضربه به ایران در سوریه زده است تا از استقرار نیروهای ایران در این کشور جلوگیری کند. موضوعی که بدون چشم پوشی روسیه ممکن نبوده و این مساله ای است که بی اعتمادی بین روسیه و ایران را افزایش می دهد.
اما تحرکات کشورهای عربی (عمدتا کشورهای حاشیه خلیج فارس) استراتژیک نیست. علی رغم اینکه موضع برخی دولت ها مانند مصر و امارات قابل فهم است زیرا هیچ گاه از نظام اسد دور نبودند اما موضع سعودی تحول بزرگی در دو سال گذشته داشته و بدون دریافت چیزی به حمایت از اسد روی آورده است. گاهی این حمایت به شکل مستقیم و از طریق تصریحات صورت گرفته و گاهی از طریق عملیات عادی سازی روابط دیپلماتیک و تجاری از طریق دریا یا از طرق دیگر بوده است. دولت های عربی با امریکا هماهنگ هستند و امریکا از آنها کمک های مالی خواسته است که در نهایت این کمک ها به نیروهای کرد می رسد که ضد منافع ترکیه عمل می کنند.
جمع بندی
برخی معتقدند از بارزترین موفقیت های این فرایند رسیدن به توافق هایی در خصوص آتش بس، ایجاد مناطق کاهش نزاع، توافق ادلب و ایجاد کمیته قانون اساسی بوده است. با این وجود پیشرفتی که روند آستانه داشته محدود بوده و در مسائل مهمی مانند اسرا، پناهجویان و آوارگان پیشرفتی صورت نگرفته و در مساله یافتن راه حل نهایی مانند دوره انتقال سیاسی و سرنوشت رئیس جمهور بشار اسد و بازسازی سوریه اقدامی انجام نشده است.
علی رغم تشکیل کمیته قانون اساسی اما مسیر برای حل سیاسی بحران سوریه طولانی است. زیرا از طرفی برنامه و اهداف دولت های ایجاد کننده این روند متفاوت و متناقض است. از طرفی وضع داخلی سوریه مشکلاتی دارد و از طرفی مسائل مرتبط به نیروهای منطقه ای و بین المللی دستیابی به راه حل را مشکل می کند. به نظر می رسد روند آستانه احتیاج به تلاش های مکملی دارد زیرا دولت های ضامن آن تمام ورق های مورد نیاز برای حل بحران را در اختیار ندارند.
منبع: مرکز مطالعات الجزیره / ترجمه: احمد سروش
نظر شما :