برگزاری کارگاه اقتصادی در منامه به رونمایی از معامله قرن نخواهد انجامید

احتمال التهاب بیشتر خاورمیانه بعد از نشست منامه

۰۴ تیر ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۸۴۴۱۸ خاورمیانه انتخاب سردبیر
حسن هانی زاده در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون دلایل و تاثیرات برگزاری کارگاه اقتصادی در منامه به منظور رونمایی از معامله قرن بر این باور است: بعد از برگزاری نشست منامه با هر دستاورد و خروجی امکان دارد که دونالد ترامپ و جارد کوشنر برنامه های جدی برای عملیاتی کردن این طرح تا قبل از شروع انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا داشته باشند. در مقابل هم محور مقاومت با افزایش تلاش های خود سعی دارد از اجرایی شدن آن جلوگیری کند. از این رو تقابل دو دیدگاه در آینده بیشتر خواهد شد، اما به نظر می رسد که اکنون دست برتر با محور مقاومت باشد چون به هرحال شرایط منطقه، به خصوص بعد از اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی بسیار تغییر کرده و سبب افزایش توازن وحشت و موازنه قوا میان تهران با واشنگتن شده است.
احتمال التهاب بیشتر خاورمیانه بعد از نشست منامه

گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – نشست بحرین در ارتباط با طرح موسوم به معامله قرن از امروز سه شنبه به مدت ۴۸ ساعت در منامه پایتخت بحرین برگزار می شود. بسیاری از کارشناسان این نشست را که گام اول رونمایی از معامله قرن می دانند، زمینه ساز اجرای خروج فلسطینیان از سرزمین های خود و نادیده گرفتن حق بازگشت آوارگان با پوسته اقتصادی قلمداد می کنند. اما به واقع برگزاری این نشست در منامه به رونمایی از معامله قرن و اهداف مستتر در آن خواهد انجامید؟! دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله گفت وگویی را با حسن هانی زاده، کارشناس و پژوهشگر مسائل خاورمیانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

از امروز سه شنبه شاهد برگزاری نشست دو روزه منامه هستیم که به باور بسیاری از تحلیلگران و صاحب نظران برگزاری این نشست گام اول در رونمایی از معامله قرن است. اساساً این طرح با وجود اینکه به صورت رسمی و جزئی اعلام نشده دارای چه ابعادی است و نشست منامه با پوسته اقتصادی چگونه می تواند در راستای عملیاتی کردن آن قرار گیرد؟

طرح معامله قرن دارای دو بعد اقتصادی – تجاری و سیاسی - دیپلماتیک است. در بعد سیاسی و دیپلماتیک آن چه به صورت غیر رسمی از دل معامله قرن بیرون آمده ناظر بر این واقعیت است که شهر بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی رژیم صهیونیستی معرفی شود و تشکیلات خودگردان نیز پایتخت فلسطین را به شهرک ابودیس منتقل کند. به موازات آن براساس قطعنامه 194 هم هیچ کدام از آوارگان فلسطین حق بازگشت به سرزمین های خود را نخواهند داشت. از طرف دیگر قرار است که تمام فلسطینیان ساکن در نوار غزه به صحرای سینا در مصر منتقل شوند. از این رو بخشی از صحرای سینا به صورت استیجاری از مصر گرفته خواهد شد و در اختیار فلسطینیان رانده شده از غزه قرار می گیرد. به موازات آن با نظارت مشترک رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا طرح کلان و بزرگی برای شهرک سازی های گسترده در نوار غزه شکل خواهد گرفت. 
در حوزه اقتصادی هم قرار است که طی یک فرایند زمانی ۱۰ ساله مبلغی نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار برای اشتغال، مسکن و ایجاد سطحی از رفاه اولیه فلسطینیان ساکن در کرانه باختری، اردن، صحرای سینا و فلسطینیان حاضر در اردوگاه‌های لبنانی تخصیص داده شود تا به این وسیله از بازگشت این آوارگان فلسطینی جلوگیری شود. در کنار آن هم مبلغی نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار در اراضی اشغالی به منظور یهودی سازی سرزمین فلسطین سرمایه‌گذاری شود. 
با این نگاه قرار بود که نشست منامه با حضور سران و مقامات کشورهای عربی و اسلامی و نیز دیگر بازیگران مهم فرامنطقه ای به درگیر کردن ظرفیت های اقتصادی و دیپلماتیک آنان برای جذب سرمایه به منظور تحقق طرح معمامله قرن بینجامد. پیرو این نکته طبق اخبار قرار بوده در نشست منامه مبلغ بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار در این زمینه جمع آوری شود که نهایتا این مبلغ به 50 میلیارد دلار تقلیل یافته که به نظر تحقق این مبلغ هم بسیار دور از ذهن است. به ویژه که با مقاومت های تمام جریان‌ها و گروه‌های سیاسی فلسطینی از محمود عباس و تشکیلات خودگردان تا گروه‌های مقاومت فلسطینی ساکن در غزه و نیز مخالفت بیشتر کشورهای عربی و اسلامی، نشست منامه که قرار بود در سطح سران برگزار شود با بایکوت جدی و عدم حضور شخصیت‌ها و مقامات این کشورها روبه رو شد و در نهایت نشست بزرگ منامه به یک کارگاه اقتصادی بدل شد که در آن برخی از تجار و نمایندگان کشورها حضور دارند.

به باور بسیاری در لایه های زیرین تحولات غرب آسیا نگاه متضاد دو کلان بازیگر، یعنی محور مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران و "تیم بی" متشکل از محمد بن سلمان، بن زاید، بنیامین نتانیاهو و جان بولتون نسبت به طرح معامله قرن بوده که سمت و سوی تحرکات خاورمیانه را تعیین کرده است. در این راستا به نظر شما هر کدام از این بازیگران در شرایط کنونی با چه اهدافی، چه تحولاتی را برای این منطقه، آن هم در شرایط ملتهب کنونی، ذیل معامله قرن پیگیری خواهند کرد؟

در پاسخ به سوال شما باید عنوان کنم که در یک سوم "تیم بی" و بازیگران متشکل از آن در شرایط حساس کنونی به شدت نیازمند به عملیاتی شدن طرح معامله قرن هستند. چون در یک طرف داستان دونالد ترامپ و تیم حاضر او در کاخ سفید نیاز مبرمی به عملیاتی شدن این طرح و کسب دستاوردهای آن برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ دارند. مضافاً اینکه حمایت‌های لابی‌های صهیونیستی را هم در انتخابات پیش رو نباید فراموش کرد. 
از طرف دیگر محمد بن سلمان هم با عملیاتی شدن این طرح سعی دارد اسرائیل را به عنوان دشمن شماره یک جهان اسلام و جهان عرب به حاشیه ببرد و در قبال آن مسئله ایران‌ هراسی را در خاورمیانه اوج داده و تهران را به جای تل آویو به کانون درگیری‌ها در منطقه بدل کند تا در سایه آن دیگر مسائل مهمی که عربستان و امارات متحده عربی را درگیر خود کرده است به نوعی حل و فصل کند؛ مسائلی مانند تبعات بسیار سنگین اقتصادی، امنیتی، دیپلماتیک و حتی انسانی جنگ یمن، قتل جمال خاشقجی و نظایر آن. البته بن سلمان با رونمایی از طرح معامله قرن رسما راه هموارتری برای جانشینی به جای پدرش در جایگاه پادشاه سعودی پیش رو خواهد داشت، اگر چه هم اکنون نیز وی همه کاره سیاست ها و اقدامات عربستان سعودی به شمار می رود. 
بنیامین نتانیاهو هم در تلاش است با تحقق معامله قرن خود را به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک در حد دیودید بن گوریون (اولین نخست وزیر اسرائیل) معرفی کند و از سوی دیگر با شکست در پروسه تشکیل دولت ائتلافی و متعاقبش انحلال پارلمان اسرائیل در انتخابات پیش رو دست پُرتر و برتری را در برابر رقبایش داشته باشد، به خصوص که اکنون نتانیاهو با پرونده های فساد مالی – اداری خود و خانواده اش روبه رو است و هر لحظه می تواند به حیات سیاسی او پایان دهد. لذا نخست وزیر رژیم صهیونیستی امروز بیش از هر زمان دیگری به طرح معامله قرن نیازمند است. 
در مقابل باید عنوان داشت که محور مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران از عراق، تا بحرین، یمن، فلسطین، لبنان، سوریه در کنار مخالفت های دیگر کشورها، شرایط را برای عدم تحقق معامله قرن پیش برده است. همین امر هم سبب شده تا در روزها و ماه های اخیر دور حملات و اتهام پراکنی علیه تهران با انفجار بندر فجیره و حمله به دو نفتکش در دریای عمان از جانب ابوظبی، ریاض، واشنگتن و تل‌آویو افزایش پیدا کند که در نهایت با ایجاد شرایطی توجه جمهوری اسلامی به دیگر مسائل جلب شود و با صرف و اتلاف انرژی سیاسی و دیپلماتیک تهران در دیگر قضایا، موجب به حاشیه رفتن و کاهش تلاش های محور مقاومت در برابر طرح معامله قرن شوند که تاکنون هم موفق نبودند. چرا که علیرغم وعده های چند ساله کاخ سفید در رونمایی از این طرح، بازیگران این محور تا به امروز نتوانسته اند حتی روی کاغذ طرح معامله قرن را رسما معرفی کنند. 
بنابراین بعد از برگزاری نشست منامه با هر دستاورد و خروجی امکان دارد که دونالد ترامپ و جارد کوشنر برنامه های جدی برای عملیاتی کردن این طرح تا قبل از شروع انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا داشته باشند. در مقابل هم محور مقاومت با افزایش تلاش های خود سعی دارد از اجرایی شدن آن جلوگیری کند. از این رو تقابل دو دیدگاه در آینده بیشتر خواهد شد، اما به نظر می رسد که اکنون دست برتر با محور مقاومت باشد چون به هرحال شرایط منطقه، به خصوص بعد از اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی بسیار تغییر کرده و سبب افزایش توازن وحشت و موازنه قوا میان تهران با واشنگتن شده است.

با توجه به محوریت تهران در مقابله با رونمایی و عملیاتی شدن طرح معامله قرن، آن هم به اقدام جمهوری اسلامی ایران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی چه شرایطی برای تهران در منطقه رقم خواهد خورد؟ آیا باید افزایش موج اتهام زنی و ایران هراسی را شاهد باشیم؟ 

 نمی توان با قاطغعیت از آینده تحولات در خاوریمانه سخن گفت. اما چنان که در پاسخ به سوال پیشین شما اشاره داشتم یقیناً تحولات منطقه اکنون در یک شرایط بسیار حساس به سر می برد. در این مدت دونالد ترامپ سعی کرده است با حل مسئله ایران بستر را برای پیگیری دیگر اهداف خود شکل دهد. چون به باور کاخ سفید یگانه مانع تحقق اهداف واشنگتن در خاورمیانه، تهران است. از این رو ایالات متحده در این مدت انواع راهکارها از تحریم های اقتصادی تا قرار دادن سپاه در لیست گروه‌های تروریستی، اتهام‌پراکنی، ایران هراسی، پیشنهاد مذاکره، اعزام گروه های میانجیگر و نظایر آن را در پیش گرفته است تا بتواند از هر طریقی ایران را پای میز مذاکره بنشاند. لذا اگر در ادامه دونالد ترامپ تلاش جدی برای رونمایی از معامله قرن داشته باشد به نظر من تحولات منطقه خاورمیانه، هم دور تندتری خواهد گرفت و هم شدت التهاب و حساسیت ها بیشتر خواهد شد، به گونه‌ای که غرب آسیا تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا می تواند آبستن هر اتفاقی باشد. البته کاخ سفید در مسئله ساقط شدن پهپاد متجاوز خود نشان داد که علی رغم بسیاری از ادعاهای خود تمایل چندانی به تنش نظامی با ایران را ندارد و سعی می کند پرونده ایران را در حوزه دیپلماتیک و افزایش تحریم‌ها پیگیری کند. این نگاه ترامپ به واکنش بسیار جدی مقامات و شخصیت‌های بحرینی، اماراتی، عربستانی و اسرائیلی انجامید. حال باید دید که در طول برگزاری این نشست و پس از آن، منطقه آبستن چه حوادثی خواهد بود؟

کلید واژه ها: حسن هانی زاده معامله قرن فلسطین ایران اسرائیل آمریکا دونالد ترامپ جارد کوشنر عربستان سعودی امارات متحده عربی بحرین نشست منامه خاورمیانه مصر اردن


( ۴ )

نظر شما :