بحث میانجیگری میان ایران و امریکا و پاک شدن صورت مساله
میخواهند مرگ را بگیرند تا به تب راضی شویم؟!
دیپلماسی ایرانی: این روزها بحث بر سر تنش میان ایران و امریکا نقل محافل شده است. مقامات کشورهای مختلف به ایران می آیند یا مقامات ارشدمان از جمله محمد جواد ظریف، رئیس دستگاه دیپلماسی ما به کشورهای مختلف می رود تا در این وضعیت سخت کشور راه حلی برای کاهش فشارها که عمدتا منبع اصلی آن ایالات متحده است، یافت شود.
در طول هفته های اخیر مقامات کشورهای مختلف یا به ایران آمده اند یا به تهران پیام فرستاده اند که حاضر به میانجی گری میان ایران و امریکا هستند. میانجی گری نه برای حل مشکلات بلکه برای این که مبادا جنگی میان امریکا و ایران دربگیرد.
با وجود این که هم ایران و هم ایالات متحده هر دو تاکید کرده اند و در مصاحبه ها و مناسبت های مختلف گفته اند که دنبال جنگ نیستند اما کشورهای منطقه از تحرکات جاری و اظهاراتی که بر خلاف اظهارات آرام بخش برای دوری از جنگ زده می شود، نگرانند و دائما از میانجی گری برای کاهش تنش صحبت می کنند. از ژاپن در شرق دور تا قطر و عمان و عراق، و آلمان در قلب اروپا، همگی صحبت از میانجی گری میان ایران و امریکا با هدف کاهش تشدید تنش می زنند و البته در این میان، از سطح روابط اقتصادی خود با ایران نیز به سرعت می کاهند.
در این میان گویا صورت مساله گم شده است. همه از میانجی گری برای کاهش احتمال درگیری نظامی می گویند، در حالی که به این حقیقت توجه نمی کنند که ایالات متحده تهدیدهای نظامی خود علیه ایران را زمانی تشدید کرده است که به فاصله بسیار کوتاهی قبل از آن، تحریم های شدیدی را علیه ایران اعمال کرد. از لغو معافیت ها برای خرید نفت ایران توسط کشورهای خریدار نفت کشورمان تا فاصله کوتاهی بعد از آن، اعمال تحریم فلزات، فشارهایی بودند که طرف امریکایی تلاش کرد از لحاظ اقتصادی به اوج برساند. بعد از آن بود که طرف امریکایی سراغ تهدید نظامی آمد. در حالی که امریکایی ها دائما تاکید می کنند دنبال جنگ نیستند، ارسال تجهیزات مختلف نظامی به منطقه از جمله خلیج فارس و دریای عمان به ویژه ارسال ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و جنگنده های بی 52 و اعزام 1500 نیروی نظامی سبب شده است تا بحث میانجی گری میان ایران و امریکا به مساله نظامی محدود شود و همه طرف ها تلاش هایی را برای مهار تشدید بحران نظامی آغاز کنند. در حالی که به این مساله توجه نمی کنند که در حال حاضر مساله جنگ مطرح نیست که با وجود بسیج سلاح های رنگارنگ نظامی همچنان احتمال وقوع آن، حداقل در کوتاه مدت، بعید است. بلکه آن چه مطرح است و ایران را آزار می دهد تحریم های یکجانبه امریکاست که کشورها را تحت فشار گذاشته از تعاملات اقتصادی با ایران دست بکشند. در این بحبوحه هند اعلام می کند برای احترام به شراکت با ایالات متحده و به خواسته این کشور واردات نفت خود را از ایران قطع می کند و ترکیه نیز اعلام می کند که امریکا متحد استراتژیک آن است و برای همین آنکارا واردات نفت خود را از ایران متوقف می کند. گویی کسی دغدغه تحریم های ایران را ندارد، فقط به این فکر می کند مبادا جنگ در بگیرد. که البته هزینه های جنگ بسیار بالاتر از حد تصور است و هیچ کس نمی تواند تبعات سخت آن را برای کشور و منافع خود منکر شود. به عبارت دیگر میانجی گری می کنند تا به قول مثل معروف «مرگ را بگیرند تا به تب راضی شویم»، استثنا هم ندارد شامل همه می شود.
اروپایی ها مثلا، در حالی بر لزوم حفظ خویشتنداری و کاهش سطح تنش ها و اجتناب از هر جنگی صحبت می کنند و آن را به ضرر منافع و امنیت اروپا می دانند که به نظر می رسد از وظیفه اصلی خود که همانا پیگیری مطالبات اقتصادی ایران از برجام است، دور شده اند. گویی بحث جنگ امریکا با ایران، همان بهانه ای بوده که دنبالش می گشتند تا خود را از مسئولیت پیگیری مسائل اقتصادی رابطه با ایران مطابق برجام رها کنند.
حالا که گزینه نظامی همه را ترسانده و همه احساس می کنند که جنگ فقط به ایران ضربه نمی زند بلکه دود آن در چشم تمام کشورهای حاضر در نیمکره شرقی اقیانوس اطلس می رود و همه را درگیر می کند، باید کاری کرد هزینه های پیروی از تحریم های اقتصادی ایران نیز برای همه قابل لمس شود. قرار نیست ایران از همه حقوق اقتصادی و اجتماعی و امنیتی خود بگذرد صرفا به خاطر این که منافع امنیتی – اقتصادی کشورهای دیگر تامین شود. باید همه درک کنند اگر هزینه جنگ نظامی با ایران سنگین است هزینه جنگ اقتصادی نیز سنگین خواهد بود و هیچ کس نمی تواند کاملا از آن مصون بماند.
نظر شما :