چرا بغداد تا به این حد از تنش تهران – واشنگتن نگران است؟!
عراق ناتوان از کاهش تبعات بحران در مناسبات ایران و ایالات متحده
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – آن گونه که از مواضع و سخنان دولت مرکزی بغداد و نیز برخی شخصیت ها و جریان های سیاسی عراقی پیداست، این کشور به شدت نگران تداوم تنش ایران و ایالات متحده آمریکا در منطقه و به خصوص خاک عراق است؛ اما به واقع دلایل این میزان از نگرانی عراقی ها در سایه تداوم تنش تهران - واشنگتن چیست؟ آیا بغداد خواهد توانست در خصوص حل و فصل این تنش اقدام جدی را صورت دهد؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسائل، گفت و گویی را با محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس مسائل خاورمیانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
علی رغم سایه تاثیر تنش احتمالی ایران و آمریکا بر کل منطقه خاورمیانه به نظر می رسد که کشور عراق به نسبت دیگر بازیگران غرب آسیا نگرانی جدی تری از تداوم این تنش دارد. از نگاه شما دلایل این امر چیست؟
یقینا با توجه به اقتضائات سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی - نظامی عراق به وضوح روشن است که این کشور وابستگی های جدی از این ابعاد، هم به ایران و هم به آمریکا دارد. اگر چه عنوان میشود که نفوذ منطقهای ایران در لبنان، فلسطین، سوریه و یمن بسیار جدی است، اما یقینا در قیاس با کشور عراق، این مسئله تفاوت جدی دارد. چون این دو کشور همسایه هستند و هرگونه تحولاتی در یک کشور بر همسایه دیگر خود اثرات مستقیم و غیر مستقیم خواهد داشت. از طرف دیگر هم با توجه به قرارداد امنیتی بغداد و واشنگتن مطمئنا اقدامات کاخ سفید می تواند کشور عراق را به شدت تحت الشعاع قرار دهد. پس می بینید که عراق در سایه این میزان از نفوذ دو کشور ایران و آمریکا عملا می تواند ضربات جدی از تنش احتمالش ناظمی دو طرف بخورد.
واشنگتن هم با توجه به اشراف به روابط خاص تهران و بغداد و نگرانی ها جدی عراقی ها به دنبال آن است که از بههم خوردن این مناسبات به اهداف خود دست پیدا کند. لذا از همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی - نظامی به دنبال برهم زدن مناسبات این دو همسایه است؛ حتی کار به جایی رسیده است که معاون وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا اخیرا به عراق سفر کرد و دیداری با رئیس بانک مرکزی عراق داشت که محوریت آن بررسی روابط مالی و پولی عراق و ایران بود. یعنی اکنون کاخ سفید به دنبال جزئی ترین روابط مالی تهران و بغداد است. این نشان می دهد آمریکا تک تک اهرم های خود را به کار گرفته تا بتواند فشار حداکثری خود را به ایران داشته باشد و در این میان حتی احتمال تنش نظامی با ایران را هم مطرح کرده است. اما عراق در سایه آگاهی به توانایی های هر دو بازیگر (ایران و آمریکا) و به موازاتش تبعات سوء اقتصادی، سیاسی و امنیتی تنش احتمالی این دو کشور، آن هم در خاک عراق می داند که بیشترین بار منفی متوجه خاک عراق خواهد بود تا دیگر کشورها. چون پیرو نکات قبلی عراق به نسبت دیگر کشورهای منطقه دارای اقتضائات خاصی است. یعنی هم ایران و هم آمریکا دارای بیشترین نفوذ در این کشور هستند.
اما دیروز (پنجشنبه) اخباری دال بر انعطاف کاخ سفید به واسطه تمدید معافیت های تحریمی برای خرید برق و گاز از ایران منتشر شد. آیا این اقدام می تواند نشان از بازخوانی آمریکا در برنامه خود در تنش خود با ایران آن هم در خاک عراق باشد؟
اگر چه این اقدام از سوی آمریکا صورت گرفته، اما چنانی که پیشتر گفتم اکنون به واسطه اعمال تحریمهای ایالات متحده آمریکا در یک سال گذشته روابط اقتصادی ایران و عراق تا حد زیادی تحت الشعاع فشارهای واشنگتن قرار گرفته است. در این راستا یقینا اگر عراق می توانست جایگزینی برای خرید انرژی خود پیدا کند، آمریکا اجازه تمدید معافیت های تحریمی را به بغداد نمیداد. هر چند به نظر نمی رسد این تمدید معافیت ها در میان مدت ادامه پیدا کند. چون کاخ سفید بارها عنوان داشته است که بغداد باید به دنبال راهکاری برای جایگزینی خرید انرژی از دیگر کشورها باشد. در این راستا هم عربستان سعودی و دیگر کشورها برنامه های جدی برای جایگزینی ایران دارند که اگر این امر محقق شود، می تواند مسئله تامین انرژی از ایران را هم حاشیه بکشاند. پس این مسئله نشان از انعطاف آمریکا ندارد. بلکه تاکتیک موقت کاخ سفید در تطبیق با واقعیت ها است.
به دنبال تشدید نگرانی های بغداد از تنش تهران و واشنگتن، ساختار و شخصیت های سیاسی عراقی مستقل از دولت پیگیر حل و فصل سیاسی و دیپلماتیک این تنش هستند. در یک نگاه کلان می توان به پتانسیل این بازیگرها امید داشت؟
بگذارید از یک نگاه دیگر به سوال شما پاسخ دهم. اکنون در عراق دو نگاه کلی نسبت به تنش ایران و ایالات متحده آمریکا وجود دارد؛ یک نگاه اعتقاد دارد که عراق نباید کوچکترین دخالتی در تنش واشنگتن و تهران داشته باشد و راهبرد موازنه قوا را کماکان پیش ببرد. چون گرایش به هر کدام از این طرفین میتواند به ایجاد گسل با طرف دیگر منتهی شود و به تبعش اثرات مخربی بر عراق داشته باشد.
نگاه دوم هم اعتقاد دارد که به دلیل شدت مناسبات ایران و عراق باید در این تنش جانب ایران گرفته شود. چون در زمان دشواری ها و مبارزه با تروریسم این تهران بود که حمایت های جدی خود را از بغداد داشته است. البته در این میان مخالفانی هم وجود دارد و اعتقاد دارند که عراق باید جانب قدرت برتر یعنی ایالات متحده آمریکا را بگیرد. اما در این میان نگاه سومی هم وجود دارد که معتقد است با توجه به حساسیت های کنونی، بغداد نه می تواند راهبرد موازنه قوا را پیش ببرد و نه منطقی است که از ایران یا ایالات متحده حمایت کند. بلکه باید در یک تحرک جدی دیپلماتیک و سیاسی به دنبال حل و فصل تنش ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران باشد تا به موازاتش دامنه آثار سوء این تنش بر عراق کاهش پیدا کند.
در این راستا من معتقدم که بغداد با محوریت برهم صالح، رئیس جمهور عراق می تواند فعالیت های جدیدی را داشته باشد. ولی نکته اینجا است که با توجه به شرایط سیاسی داخلی عراق دولت مرکزی بغداد از آن توان و قدرت لازم دیپلماتیک برای حل و فصل این تنش برخوردار نیست. از این رو من پیشنهاد دادم که عراق باید توان سیاسی و دیپلماتیک خود را در هماهنگی با چند کشور عربی دیگر منطقه برای حل و فصل این تنش به کاربرد. منظور من کشورهایی است که هم با جمهوری اسلامی ایران و هم با ایالات متحده آمریکا مناسبات نسبی دارند. یعنی عراق با همکاری با کشورهایی چون اردن، کویت و عمان می تواند بستری برای ایجاد یک بار و توان دیپلماتیک لازم در خصوص حل و فصل تنش ایران و آمریکا را داشته باشد. به عبارت دیگر عراق باید یک توان میانجیگری عراقی و منطقهای را شکل دهد. با این وجود و بعد از گذشت سه هفته از آن پیشنهاد من کماکان شاهد آن هستیم که عراق، نه توان لازم برای هماهنگی نیروهای داخلی را دارد و نه قدرتی برای هماهنگی و ائتلاف با دیگر کشورهای منطقه ای. چون اگرچه آقای عادل عبدالمهدی سهشنبه هفته جاری سفری را به کویت به همین منظور انجام داشت، اما تاکنون خروجی چندان جدی از آن سفر مطرح نشده است. یعنی عراق در سایه مشکلات داخلی تا کنون نتوانسته است کار جدی صورت دهد.
ولی اخیرا آقای عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق پیشنهادی دال بر اعزام دو هیئت سیاسی و دیپلماتیک به ایران و آمریکا را داده است. آیا این مسئله میتواند خروجی جدی داشته باشد؟
من باز تاکید می کنم که عراق در سایه مشکلات جدی داخلی از آن توان سیاسی بالا برخوردار نیست که بتواند کار جدی در خصوص حل و فصل تنش ایران با آمریکا را انجام دهد. چون به هر حال اقتضائات این تنش بسیار جدی و کلان است که عراق به تنهایی از پس آن بر نمی آید. لذا اگرچه اقداماتی در خصوص اعزام هیئت های سیاسی به ایران و آمریکا از جانب به عراق مطرح شده است، اما نمی توان خروجی چندان جدی را از آن دید. در این راستا چندین بار است که حتی خود آقای عادل عبدالمهدی تصمیم به سفر به آمریکا داشته است، اما واشنگتن از پذیرفتن او سر باز میزند و هر بار به بهانه ای این سفر به تعویق می افتد. پس یعنی کاخ سفید هم کماکان به دنبال تداوم تنش است.
پس شما هم معتقدید که آمریکا با اقداماتی مانند خروج نیروها و کارکنان شرکت های نفتیش، درخواست برای خروج از اتباع و کارمندان غیرضروری خود از عراق، افزایش آمادگی نیروهای نظامی و مسائلی از این دست به دنبال تنش نظامی با ایران است؟
اگر چه شرایط در عراق چندان عادی نیست. اما به نظر نمیرسد که آمریکا به دنبال دست بردن به ماشه به سمت ایران باشد. چون کاخ سفید تنها به دنبال افزایش فشار به کشورها و نیروهای همسو با ایران در منطقه است که بین تهران و واشنگتن، ایران را انتخاب نکنند و حداقل موضع بیطرفی را داشته باشد. از این رو بیشترین فشارها اکنون به کشورهایی مانند عراق است. لذا تمام اقداماتی که شما به آن اشاره داشتید، نه برای آمادگی تنش نظامی با ایران، بلکه در راستای افزایش فشار بر عراق است. اما نکته بسیار مهمی که در این میان باید به آن اشاره شود مسئله معامله قرن است. من معتقدم تا زمان رونمایی از این طرح آمریکایی ها کماکان مسئله فشار به کشورهایی مانند عراق و بازیگران همسو با ایران در منطقه را در دستور کار دارند. پس در این راستا حتما فشارها افزایش پیدا خواهد کرد. چون با توجه به اینکه اخباری در خصوص رونمایی از معامله قرن بعد از پایان ماه مبارک رمضان مطرح است، تلاش های دیپلماتیک به موازات این فشارها بر نیروهای همسو با ایران در منطقه راه افتاده است که برگزاری نشست اقتصادی در بحرین در کنار برگزاری سه کنفرانس کنفرانس عربی، کنفرانس کشورهای عضو همکاری خلیج فارس و سومی کنفرانس کشورهای اسلامی باز می گردد. لذا این سلسله از نشست ها نشان از تحرکات دیپلماتیک کشورهای عربی برای رونمایی از معامله قرن به موازات فشارهای امریکا بر ایران و کشورهای همسو با او دارد. لذا در مجموع باید گفت که افزایش تحریم های اقتصادی علیه ایران، جلوگیری از صادرات و فروش نفت تهران، قرار دادن سپاه در لیست گروه های تروریستی آمریکا، اعزام ناو هواپیمابر به خلیج فارس و یا برخی تحرکات نظامی و امنیتی در عراق بخشی از برنامه های کاخ سفید برای رونمایی از معامله قرن است. به هر حال جارد کوشنر و دونالد ترامپ به شدت پیگیر آن هستند که تا قبل از پایان سال جاری میلادی معامله قرن را به نتیجه مطلوبی برسانند تا بتوانند از آن دستاوردی برای انتخابات سال ۲۰۲۰ حاصل کنند. پس امکان دارد در آینده هم باز اقدامات و تحرکاتی در عراق و دیگر کشورهای منطقه علیه ایران به منظور افزایش فشار، نه وقوع جنگ واقعی با تهران از جانب واشنگتن شکل بگیرد که یقینا عراق هم از آن مستثنی نیست.
نظر شما :