تنش تهران - ریاض، بزرگ تر از اشل کشورهای منطقه است
میانجی گری در تنش تهران - ریاض از شوخی سیاسی تا واقعیت!
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – پس توقف یک روزه عمران خان در تهران و دیدار وی با رهبر و رئیس جمهوری ایران، نخست وزیر پاکستان قرار است به زودی به عربستان سعودی برود تا در ملاقات با پادشاه و ولیعهد سعودی گزارش کاری ماموریت خود را ارائه دهد. اگر چه وزارت امور خارجه پاکستان در بیانیهای رسمی اخبار، گزارش ها و برخی گمانه زنی ها مبنی بر درخواست ریاض از نخست وزیر پاکستان برای میانجیگری میان ایران و عربستان و به ویژه تحویل نامه یا پیامی از جانب مقامات سعودی و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به رهبری را تکذیب کرد. اما گویا دلیل حضور نخست وزیر تازه کار پاکستان از حضورش در ایران، آن هم برای دومین بار پیاپی در 5 ماه گذشته بعد از سفر اول خود در اردیبهشت ماه سال جاری، پیگیری کاهش تنش و تخاصم میان ایران و عربستان سودی بوده است. چنان که در همان بیانیه مذکور وزات امور خارجه پاکستان صراحتا عنوان شده هدف از سفر عمرانخان به ایران پیگیری ابتکار عمل برای ارتقای صلح و امنیت در منطقه است. لذا تفاوتی ندارد که این تحرکات نخست وزیر پاکستان ابتکار شخصی باشد یا درخواست ریاض و حتی واشنگتن، آن گونه که خود عمران خان در اظهارتی از تقاضای کاخ سفید برای مذاکره با تهران از طریق اسلام آباد سخن به میان آورده است، مهم آن است که این تلاش ها با در بسته روبه رو خواهد شد. چون فارغ از این که بالذات، هر گونه اقدام برای کاهش تنش و میانجی گری دیپلماتیک بین ایران و عربستان تصمیمی مثبت و قابل دفاع است، آن چه هویداست، عدم تناسب وزن دیپلماتیک عمران خان با سطح تنش تهران – ریاض است.
در این راستا با وجود آن که پاکستان با جمعیتی بالغ بر206 میلیون نفر، دومین کشور مسلمان پرجمعیت دنیا و تنها کشور اسلامی دارای قدرت اتمی است، ولی در سایه مشکلات متعدد اقتصادی و نبود قدرت دیپلماتیک، اساسا نمی توان به تلاش ها و تحرکات، ولو مثبت و سازنده اسلام آباد در تعدیل تنش های منطقه خاورمیانه امیدوار بود. ولو آن که پاکستان نیز به دنبال اهداف و منافع خود در سایه میانجی گری بین تهران - ریاض از ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و تجاری و دیپلماتیک باشد.
البته این تنش، نه تنها از سطح و اندازه بازیگری مانند پاکستان که از دایره کشورهای خاورمیانه خارج است، بسیار بزرگ تر نشان می دهد، بلکه بحران در روابط ایران و عربستان برای نقش آفرینی کشورهای منطقه خاورمیانه نیز بسیار ثقیل است. پیرو این نکته ما پیشتر شاهد بودیم کشوری مانند عراق با تحرکات اخیر عادل عبدالمهدی، تلاش های مشابه پاکستان را به منظور میانجیگری در تنش تهران – ریاض بعد از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو را در دستور کار قرار داد که آن هم تا کنون خروجی ملموسی در پی نداشته است. شاید این نگاه قدری تلخ و بدبینانه جلوه کند، اما به نظر می رسد این نگاه بدبینانه بیشتر بر واقعیات جاری تحولات میدانی و دیپلماتیک منطقه با محوریت تخاضم تهران - ریاض انطباق دارد تا نگاه های خوشبینانه برخی از کارشناسان.
در این رابطه با وجود آن که بغداد بر عدم توان سیاسی و دیپلماتیک خود پیرامون کاهش تنش های منطقه ای واقف است و در این راستا طرحی را برای برگزاری نشستی مشترک در بغداد با حضور تهران، ریاض و دیگر کشورهای منطقه در سر دارد تا بتواند حل و فصل چالش های غرب آسیا و برون رفت از این شرایط را، نه به تنهایی که در قالب مشارکت همه کشورهای منطقه شکل دهد، اما این طرح مد نظر بغداد تا کنون بر زمین مانده و هیچ واکنش مثبتب از هیچ کدام از طرفین تنش در این رابطه مطرح نشده است. از این رو پیرو همان نگاه بدبینانه و البته واقع گرایانه به نظر می رسد که بحران روابط ایران و عربستان حتی از میانجی گری کل کشورهای حاضر در منطقه نیز بزرگ تر می نماید. چرا که باید پذیرفت تنش در روابط ایران و عربستان سعودی پدیده ای سهل و ممتنع است؛ از یک سو تهران بارها عنوان کرده که حاضر به مذاکره با طرف سعودی و حتی امضای پیمان منع تجاوز با آنها است. در این رابطه روز شنبه سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان اظهار داشت که ایران با میانجی و یا بدون میانجی آماده است با همسایگان خود از جمله عربستان گفتوگو و رایزنی کند که اگر سوء تفاهمی وجود دارد، این سوء تفاهمها برطرف شود. به موازات این نگاه مثبت و مواضع سازنده طرف ایرانی، پالس هایی از جانب سعودی ها نیز برای حل و فصل منازعات بین دو طرف مطرح شده، به گونه ای که حتی شنیده ها حکایت از این دارد تحرکات دیپلماتیک میانجی گرایانه بغداد و اسلام آباد به درخواست و چراغ سبز ریاض صورت گرفته است که البته این مسئله با تکذیت آن از جانب عربستان برای میانجیگری پاکستان مواجه شد. اما در آن سو عملا اتفاق خاصی روی نمی دهد.
در سایه نکات یاد شده چه این تحرکات اخیر دیپلماتیک نخست وزیران عراق و پاکستان با درخواست ریاض صورت گرفته باشد یا خیر و چه نگاه مثبت و سازنده ای در تهران برای مذاکره با سعودی ها مطرح شود یا نه، یقینا واقعیات میدانی خبر از سناریویی متفاوت با آن چه مطرح است، دارد. چرا که تبعات سال ها تخاصم ایران و عربستان که خود را در قالب جنگ های نیابتی از سوریه تا لبنان و به خصوص یمن نشان داده است به وضوح از میانجی ناپذیر بودن این تنش در دو طرف حتی با میانجیگری کل کشورهای منطقه غرب آسیا حکایت دارد.
نکته دیگری که نباید مفغول بماند نگاه به بیرون عربستان برای حل و فصل منازعات منطقه ای و پیگری منافع خود از طریق حضور دیگر بازیگران خارج از دایره غرب آسیا با محوریت ایالات متحده است. لذا مادامی که این نگاه در سیاست خارجی ریاض حاکم باشد، نه عمران، نه کل کشورهای خاورمیانه و نه دیگر بازیگران فرامنطقه ای نمی توانند برای حل و فصل تنش تهران – ریاض گام مثبتی بردارند.
در همین رابطه و همزمان با نرمش به اصطلاح دیپلماتیک ریاض و چراغ سبز سعودی ها برای میانجی گری بغداد و اسلام آباد شاهدیم که جمعه گذشته وزارت دفاع ایالات متحده دستور اعزام 3 هزار نیروی نظامی، دو سامانه دفاع موشکی تاد و پاتریوت و استقرار دو اسکادران جدید از جنگندههای آمریکایی در عربستان را صرفا به منظور تقابل با ایران اعلام کرد. اگر چه در همان بیانیه مذکور پنتاگون عنوان شده که هدف کاخ سفید از این اقدام درگیری با ایران نیست و استقرار این تجهیزات تنها با هدف حفظ توانایی واکنش به هرگونه تهدیدات است، اما بیانیه مذکور و سخنان و مواضع آمریکایی ها دال بر صحت گفته های آنان نیست، چون مطالب مطرح شده در بیانیه جمعه وزارت دفاع آمریکا به هیچ وجه نمی تواند واقعیات جاری در منطقه را تغییر دهد. این اقدام پنتاگون در حالی صورت گرفته است که اخیرا ترامپ دستور خروج نیروهای نظامی آمریکا از شمال سوریه و مناطق تحت کنترل کردهای این کشور را صادر کرد. همین مسئله نشان می دهد که اکنون رئیس جمهوری ایالات متحده در یک اهم و فی الاهم، اولویت خود را به عربستان و تقابل هر چه بیشتر با ایران داده است. لذا حتی به فرض محال و در صورت مهیا بودن کاهش تنش بین تهران و ریاض، عاملی به نام آمریکا و مهمتر از آن اسرائیل مانع از سرگیری این روابط خواهند شد.
در همین راستا 28 سپتامبر/ 8 مهرماه شبکه پی.بی.اس در مستندی با عنوان "ولیعهد" و در گفت وگویی با "دیوید ایگنیشس" اذعان کرد که بن سلمان در مواضعی در می سال 2017 و در جریان اولین سفر ترامپ به عربستان که اولین سفر خارجی وی در مقام رئیس جمهوری آمریکا بود، صراحتا عنوان داشت به دنبال آن است که اسرائیل را به رسمیت بشناسد. این سخنان، آن هم در بیش از دو سال پیش به معنای نفوذ هر چه بیشتر تل آویو در سیاست خارجی ریاض در طی این مدت است. پس محال است عربستان در سایه این میزان از نفوذ دیگر بازیگران مخالف با ایران و نگاه به بیرون، بخواهد و یا بتواند به سمت تهران تمایلی نشان دهد.
در کنار آن و اتفاقا در ساعات اولیه صبح همان روز جمعه که بیانیه پنتاگون در خصوص استقرار نیروهای نظامی، ادوات و تسلیحات نظامی بیشتر آمریکایی در عربستان منتشر شد شاهد حمله موشکی به نفتکش ایرانی SABITI، متعلق به شرکت ملی نفتکش حاضر در دریای سرخ، آن هم در دو نوبت و آن هم در 60 مایلی بندر جده بودیم که به نظر می رسد با مواضع تهران مبنی بر شناسایی عامل یا عاملین این حمله موشکی و نیز بی پاسخ نماندن این تعرض به نفتکش ایرانی از سوی تهران، زمزمه و بوی تصاعد تنش در منطقه به مشام می رسد؛ حال در این شرایط سخن گفتن از میانجی گری بین ایران و عربستان، چه از جانب پاکستان، عراق، حتی کل کشورهای منطقه خاورمیانه و دیگر بازیگران فرامنطقه ای بیشتر به یک شوخی سیاسی و دیپلماتیک می ماند تا واقعیت!
نظر شما :