تلاش نخست وزیر پاکستان برای افزایش پرستیژ بین المللی خود با میانجیگری میان تهران - ریاض
میزان رغبت ریاض به مذاکره، عامل موفقیت عمران خان در میانجیگری
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - عمران خان نخست وزیر پاکستان قرار است فردا (یکشنبه) به منظور دیدار با مقامات کشورمان وارد تهران شود. اگر چه گمانه زنی ها و برخی اخبار حکایت از در تحویل نامه یا پیامی از جانب مقامات سعودی و حتی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به نخست وزیر پاکستان دارد که آن را در این سفر تحویل رهبری دهد که مقدمات گفت وگو میان تهران – ریاض شکل گیرد، اما وزارت امور خارجه پاکستان در بیانیهای رسمی گزارشها مبنی بر درخواست ریاض از نخست وزیر پاکستان برای میانجیگری میان ایران و عربستان را تکذیب کرد. با این تفاسیر هدف عمران خان از سفر به ایران چیست؟! دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت وگویی را با محسن روحی صفت، رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسول گری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبه قاره و جنوب شرق آسیا انجام داده است که در ادامه می خوانید:
طبق اخبار واصله قرار است فردا یکشنبه عمران خان، نخست وزیر پاکستان برای دیدار با سران و مقامات ایرانی وارد تهران شود. اگرچه بر اساس گفته ها دلیل حضور نخست وزیر پاکستان به میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی باز می گردد و در این رابطه قرار است پیامی از جانب مقامات سعودی به طرف ایرانی توسط نخست وزیر پاکستان داده شود، اما وزارت امور خارجه این کشور رسماً هرگونه نقل و انتقال پیام از ریاض به تهران توسط عمران خان را تکذیب کرد. با این تفاسیر اساساً دلیل حضور نخست وزیر پاکستان در ایران چیست؟
اگرچه وزارت امور خارجه پاکستان هرگونه رد و بدل پیام میان عربستان و ایران توسط نخست وزیر پاکستان را تکذیب کرده است، اما یقیناً تنها دلیل حضور عمران خان در ایران به میانجیگری بین تهران و ریاض باز می گردد. از طرف دیگر خود این مسئله (بیانیه وزارت امور خارجه پاکستان) و مواضع اسلام آباد نشان میدهد که میانجیگری نخست وزیر پاکستان، نه به درخواستی عربستان سعودی، بلکه بیشتر یک ابتکار شخصی دیپلماتیک از جانب نخست وزیر پاکستان است. البته میزان تمایل ریاض برای کاهش تنش میتواند در افزایش شانس موفقیت تلاشهای دیپلماتیک میانجیگرایانه عمرانخان موثر باشد.
با این وصف اساسا به چه دلیل نخست وزیر پاکستان به دنبال میانجیگری و کاهش تنش بین ایران و عربستان سعودی است؟
اولین دلیل به افزایش وزن سیاسی و دیپلماتیک عمران خان در داخل پاکستان بازمیگردد. یقیناً اگر نخست وزیر پاکستان بتواند در این تلاش ها موفق عمل کند، جایگاه و وزن سیاسی او در مناسبات منطقهای و نیز داخل پاکستان به طور چشمگیری افزایش پیدا خواهد کرد. به هرحال بازیگری میان دو قدرت منطقهای در غرب آسیا یقیناً در افزایش نفوذ عمرانخان اثرگذار است. البته به تبع آن منافع پاکستان در منطقه نیز تضمین خواهد شد. چون به هر حال پاکستان یک روابط طولانیمدت تاریخی، سیاسی و امنیتی به واسطه مرزهای مشترک با جمهوری اسلامی ایران دارد و از آن سو روابط عمیقی با عربستان سعودی نیز دارد. البته در هر دو مناسبات نیز منافع اقتصادی اسلام آباد نیز نهفته است.
از طرف دیگر مناسبات امنیتی خلیجفارس نیز میتواند بر اقتضائات پاکستان، چه به صورت مستقیم و چه یه صورت غیر مستقیم اثرگذار باشد. لذا اسلامآباد به دنبال کاهش تنش در منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان است. از این رو عمران خان با دو هدف افزایش وزن سیاسی در داخل پاکستان و تضمین منافع اقتصادی در تلاش برای میانجی گری بین ایران وعربستان سعودی است.
فارغ از نکاتی که شما به آن اشاره داشتید آیا وزن دیپلماتیک عمران خان نخست وزیر متناسب با سطح تنش است که در راستای آن پاکستان بتواند در کاهش تنش و میانجیگری بین تهران و ریاض موفق عمل کند؟ اساساً وزن و جایگاه عمران خان تناسبی با سطح تنش و تخاصم تهران و ریاض دارد، به خصوصکه پیش از تلاش های پاکستان شاهد تکاپوی سیاسی و دیپلماتیک عراق با محوریت عادل عبدالمهدی، نخست وزیر این کشور بودیم که تاکنون نتیجه ملموسی در پی نداشته است؛ با این تفاسیر می توان به خروجی تلاشهای عمران خان نگاه داشت؟
فارغ از این که تلاش های میانجیگرایانه بین ایران و عربستان سعودی توسط عادل عبدالمهدی صورت بگیرد یا عمران خان باید گفت که برای هرگونه میانجیگری و موفقیت در کاهش تنش بین تهران – ریاض ابتدا به ساکن باید شرایط کافی وجود داشته باشد. آقای عمران خان با سفر به ایران و بعد عربستان اکنون به دنبال فراهم آوردن شرایط لازم است. لذا تا زمانی که هم عربستان سعودی و هم جمهوری اسلامی ایران تمایلی به حل مشکلات و کاهش تخاصم نداشته باشند، نه آقای عادل عبدالمهدی و عمران خان به عنوان نخست وزیر عراق و پاکستان و نه هیچ بازیگر و شخصیت منطقه ای و فرامنطقه ای نمی توانند موفقیتی در امر میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی داشته باشند.
اگرچه برخی اخبار نشان می دهد که عربستان سعودی بر بی نتیجه بودن جنگ یمن اشراف پیدا کرده، اما تاکنون اتفاق خاصی در حوزه تحولات میدانی شکل نگرفته است. لذا با وجود آن که از جانب سعودی برخی پیام ها و پالس های سیاسی برای پایان دادن به تنش مطرح شده است، باید شاهد خروجی عملی آن باشیم. پیرو این نکته اگر عربستان سعودی همان گونه که در مواضع سیاسی و دیپلماتیکش عنوان می کند، در عمل تلاشی برای پایان دادن به جنگ یمن و عدم حضور بازیگران فرامنطقهای مانند ایالات متحده آمریکا در منطقه خلیج فارس و نظایر آن را در دستور کار قرار دهد، شاید بتوان به موفقیت تلاش های میانجی گرایانه عمرانخان امید داشت. اگرچه جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز جنگ و تجاوز به یمن همواره به دنبال کاهش تنش، عدم حضور و دخالت دیگر بازیگران در تحولات یمن و گفت وگو با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بوده است. بنابراین تغییری در مواضع ایران ایجاد نشده است و لزومی به تغییر وجود ندارد. چون مواضع ایران از ابتدا درست بوده است، باید این تغییرات در مواضع عربستان سعودی شکل بگیرد.
اما نکته مهمتر به این واقعیت باز می گردد که با نگاهی عمیق تر به سطح مراودات و مناسبات اسلام آباد با ریاض در نسبت روابط پاکستان با ایران به نظر می رسد که عمران خان و پاکستان گرایش بیشتری به عربستان سعودی داشته باشد به خصوص که اخیراً شاهد اعطای وام های میلیارد دلاری از جانب عربستان سعودی و امارات متحده عربی به پاکستان بودیم. با این تفاسیر آیا اساساً می توان به بی طرف بودن پاکستان در میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی امید داشت و یا عمران خان به عنوان نماینده برنامه های عربستان سعودی در ایران حضور خواهد یافت؟
اگر چه نکاتی شما به آن اشاره داشتید درست است، اما آن چیزی که عنوان نکردید و یا مد نظر قرار ندادید مولفه های ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک میان ایران و پاکستان به واسطه وجود مرزهای مشترک طولانی بین دو کشور است که به واسطه آن منافع ایران و پاکستان در هم گره خورده است. لذا این فاکتورهای مهم در تقابل با پارامترهایی که شما به آن اشاره داشتید، می تواند یک تعادل را ایجاد کند و باعث بی طرفی عمران خان و پاکستان در میانجیگری ایران و عربستان شود. یعنی اگرچه پاکستان اکنون مناسبات اقتصادی و استراتژیک جدی با عربستان سعودی دارد، ولی از آن طرف نیز روابط عمیقی با جمهوری اسلامی ایران دارد. به همین دلیل اسلام آباد درصدد نقشآفرینی بیطرفانه ای بین ایران و عربستان است. چون همان گونه که قبلاً به آن اشاره کردم یکی از دلایل عمده حضور عمران خان در ایران تضمین منافع اسلام آباد از جانب ایران و عربستان سعودی است.
اگرچه شما به افزایش وجه و پرستیژ عمران خان در مناسبات منطقهای و داخلی در سایه پیگیری تلاشهای میانجیگرایانه بین ایران و عربستان سعودی توسط عمران خان اشاره داشتید، اما از آن سو خود پاکستان نیز درگیر مناقشه کشمیر با هندوستان است. با این وصف افزایش پرستیژ سیاسی و دیپلماتیک عمرانخان در سایه این تلاش های دیپلماتیک چه تاثیری بر آن مناقشه و تقابل دهلی نو – اسلام آباد خواهد گذاشت؟
پیرو نکته شما اگر عمران خان بتواند در مناسبات ایران و عربستان سعودی نقش مثبتی ایفا کند و به واسطه آن وزن سیاسی و دیپلماتیک خود را در پاکستان افزایش دهد یقینا به یک بالانس و توازن قدرت با هندیها در پیگیری مناقشه کشمیر دست پیدا خواهد کرد. چون یقیناً با افزایش وزن سیاسی عمران خان، پرستیژ پاکستان در منطقه شبه قاره بیش از پیش خواهد شد.
با این تفاسیر به نظر می رسد که تلاش های دیپلماتیک برای میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی با یک برنامه و چارچوب مشخص در قالب برگزاری نشست مشترک در بغداد با حضور طرفهای ایرانی و سعودی و دیگر کشورهای عربی منطقه از سوی بغداد در حال پیگیری است، در صورتی که به نظر می رسد ابتکار شخصی عمرانخان بدون برنامه و چارچوب مشخصی باشد. با این تفاسیر آیا عمران خان میتواند در این میانجیگری موفق عمل کند؟
عامل مهم در تعیین موفقیت تلاش های عادل عبدالمهدی و یا عمران خان به میزان نفوذ هر کدام در طرف سعودی باز می گردد. لذا به هر میزان که هر کدام از این نخستوزیرها بتوانند طرف سعودی را به مذاکره و گفت و گو راغب کنند میتوانند به موفقیت تلاشهای دیپلماتیک خود امید داشته باشند، ولو آن که برنامه و یا چارچوب معین شده ای برای این تلاش ها وجود داشته باشد یا خیر.
نظر شما :