انتظار اتفاق ویژه ای در روابط ایران و عراق نباشیم
سفری صرفا سیاسی یا تلاشی برای ارتقاء مناسبات اقتصادی تهران- بغداد؟
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – دیروز (شنبه) عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق، بغداد را به مقصد تهران ترک کرد. وزاری تجارت، امور خارجه، برنامه ریزی، راه و ترابری، بهداشت، برق و امور زیربنایی، نمایندگان پارلمان عراق و همچنین 30 نفر از فعالان بخش خصوصی این کشور، عادل عبدل المهدی را در این سفر 48 ساعته همراهی می کنند و پیش بینی ها حکایت از آن دارد که بستر برای اجرایی شدن توافقات سفر روحانی در زمینه تعهدات طرفین در قرارداد الجزایر، پیگیری ویزای تجاری، ترانزیت کالا از مسیر عراق، فعال شدن شرکتهای بازرسی ایرانی در رابطه با کنترل کیفیت و استاندارد، مشارکت تهران در بازسازی عراق و پیوند زدن ظرفیت های صنعتی دو کشور با راه اندازی شهرکهای صنعتی مشترک در دستور کار مذاکرات اقتصادی مسئولان دو کشور قرار گیرد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیرات حضور نخست وزیر عراق در ایران، به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی، گفت و گویی را با جعفر حقپناه، کارشناس مسائل ترکیه و استاد مدعو مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران صورت داده است که از نظر می گذرانید:
بعد از قاهره آقای عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق، تهران را به عنوان دومین مقصد سفرهای خارجی خود انتخاب کرد و دیروز (شنبه) در راس هیاتی بلندپایه از وزارء، نمایندگان پارلمان این کشور و تجار وارد ایران شد؛ ارزیابی شما در خصوص تاثیرات این سفر چیست. آیا میتوان این حضور را گامی مهم در حوزه مناسبات تهران – بغداد، به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی دو طرف دانست؟
همان گونه که شما اشاره داشتید آقای عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق و شش ماه پس از حضور در این سمت و نه به عنوان اولین مقصد سفرهای خارجی خود وارد تهران شد و البته این سفر را هم باید پاسخ به حضور ۲۰ اسفند آقای روحانی در کشور عراق دانست و به نوعی می توان این سفر را دنباله سفرهایی دانست که سران و مقامات هر کشوری به صورت روتین و طبیعی دست به انجام آن می زنند؛ به خصوص این که عادل عبدالمهدی به عنوان یک نخست وزیر تازه کار این دست حضور و رفت و آمدهای دیپلماتیک را برای تثبیت دولت خود در مناسبات منطقه ای دستور کار دارد. لذا از این جهت این سفر نخست وزیر عراق بیشتر یک سفر سیاسی و دیپلماتیک است تا تلاشی برای ارتقاء مناسبات اقتصادی و تجاری دو طرف.
با این وصف این دست سفرهای سران و مقامات دو کشور که بعد از تشکیل دولت تازه نفس در عراق به شدت افزایش پیدا کرده است و به تبع آن شاهد یک ترافیک دیپلماتیک جدی میان تهران و بغداد بوده ایم، می تواند بر مناسبات تجاری دو کشور در سایه تحریمهای ایالات متحده آمریکا اثرگذار باشد، به خصوص این که عراق به برق، گاز و صادرات کالا از ایران به شدت نیازمند است؟
علیالقاعده این دست سفرها بدون تاثیر نخواهد بود. شرایطی که اکنون دو کشور لحاظ تجاری و اقتصادی با هم دارند نشان از جدیت دو طرف برای افزایش مانسبات کنونی دارد، اما چنان که اشاره داشتید اکنون سایه سنگین فشارها و تحریم های ایالات متحده آمریکا و وزارت خزانه داری این کشور به عنوان مانعی جدی بر سر راه روابط اقتصادی عراق و ایران به یژه در حوزه مناسبات بانکی و ارزی عمل می کند و در این مدت نیز فشارهای واشنگتن تاثیرات منفی جدی را بر این روابط داشته است. با این وجود در سایه سفرهایی که تاکنون انجام گرفته است و برخی قراردادها مانند لغو روادید تجاری، پیگیری خط راه آهن به شلمچه – بصره و نمونه هایی از این دست بودیم. ولی نکته مهم اینجاست که به هر حال بپذیریم که کشور عراق با این سطح از توان و پتانسیل اقتصادی قادر و حتی مایل به دور زدن تحریم ها و تقابل با آمریکا نباشد. در این راستا ما شاهد بودیم که هم دولت سابق و هم دولت کنونی عراق به صراحت عنوان کردند که مناسبات تجاری خود را با ایران متناسب با تحریمهای کاخ سفید تنظیم میکنند و در این راستا مناسبات بانکی دو کشور به شدت تحت الشعاع قرار گرفت. از آن سو نیز تمام تعلیقات و محدودیت هایی که وزارت خزانه داری آمریکا ایجاد کرد به سرعت از جانب عراق به اجرا درآمد و این کشور جزء اولین بازیگرانی بود که تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران را به اجرا درآورد. البته نباید به این رفتار بغداد خورده گرفت، چرا که محدودیت ها و معذوریت های این کشور در شرایط پس از جنگ با داعش و به عنوان کشوری بحران زده و جنگزده کم نیست. لذا این مسئله از قبل قابل پیش بینی بود.
پس با توجه به نکاتی که اشاره داشتید اساسا اتفاقی برای تقابل و دور زدن تحریم ها از جانب عراق با این سفرها رخ نخواهد داد؟
یقیناً خیر، چون دولت آقای عادل عبدالمهدی هم تمایلی به تقابل با ایالات متحده ندارد و به سان دولتهای پیشین عراق سعی در یک موازنه قوا بین ایران و آمریکا دارد.
ولی نکته مهم به واکنش واشنگتن و به خصوص دونالد ترامپ پیرامون راهبرد موازنه قوای عراق باز میگردد. در این راستا کاخ سفید بارها اعلام کرده است که بغداد باید میان تهران و واشنگتن یکی را انتخاب کند. آیا می توان در سایه این مسئله شاهد تداوم این راهبرد سنتی عراق بود، به ویژه این که احتمال دارد وزارت خزانه داری معافیت های تحریمی عراق را تمدید نکند؟
بگذارید از نکته آخر شروع کنم. به نظر من حتی با وجود شرایط کنونی وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا آمریکا علیرغم میل باطنی خود ناچار به تمدید چندباره معافیت های تحریمی عراق خواهد شد، چرا که شدت میزان نیاز این کشور به کالاها و تکنولوژی ایران به قدری زیاد و پررنگ است که نمیتوان در کوتاهمدت برای آن جایگزینی در منطقه پیدا کرد. اما در نگاه کلان و بلند مدت مطمئنا تمدید معافیت ها چندان پایدار نخواهد بود. پس مسئله مهم اینجاست که با وجود مناسبات عمیق دو کشور در ابعاد گوناگون، زیرساختهای لازم برای شکل گیری روابط تجاری و اقتصادی از جنس روابط راهبردی و استراتژیک، آن گونه که باید شکل نگرفته است. این خلاء سبب شده است که مناسبات تجاری دو کشور علیرغم بالا بودن سطح آن در حوزه استراتژیک و راهبردی تعریف نشود، چون بیشتر این روابط به همین صدور کالاهای مصرفی از ایران بازمی گردد. پس این که ما انتظار داشته باشیم در سطح کلان و راهبردی اتفاق ویژه ای برای روابط دو کشور روی دهد، در شرایط کنونی روی واقعیت به خود نخواهد دید. همان گونه که عرض کردم بخشی از این مشکل به دلیل محدودیتهای و نیازهای دو کشور است که سبب شده ظرفیتهای دو کشور چندان افزایش پیدا نکند. از طرف دیگر عراق هم در این روند صرفاً به بازار کالاهای مصرفی ایران چشم ندوخته و به دنبال افزایش مناسبات خود با دیگر کشورهای منطقه ای است، پس جمهوری اسلامی ایران باید متغیر رقابت با قدرت های منطقه را هم در حفظ و افزایش مناسبات تجاری با عراق نظر بگیرد.
به متغیر رقابت با بازیگران منطقهای اشاره شد. آیا اساسا دولت های بغداد، به خصوص دولت جدید این کشور به دنبال اجرایی کردن سیاست فرصتطلبانه ای در مناسبات خود با کشورها است؟ آیا این سیاست به جایگاه ایران در مناسبات تجاری با این کشور ضربه خواهد زد ؟
خیر. به نظر من از سال ۲۰۱۴ تا به امروز در دولت آقای حیدر عبادی و آقای عادل عبدالمهدی سیاست موازنه مثبت قوا به شکل جدی در مناسبات این کشور نهادینه شده است. لذا بغداد سعی می کند در بستر تنش های ایران و آمریکا و نیز رقابت های منطقه ای تهران و ریاض به گونه ای عمل کند که اهدافش محقق شود که مهمترین آن عدم نادیده گرفتن وزن سیاسی این کشور در بستر این تنش ها است؛ البته حتی اگر مسئله نگاه فرصت طلبانه هم مطرح باشد، چندان ایراندی ندارد؛ همه کشورها در فضای تحولات به دنبال منافع خود هستند. نمونه اخیر آن سفر هیات تجاری و سیاسی عربستان سعودی به عراق بود که با کمک بلاعوض یک و نیم میلیارد دلاری، پیشنهاد ۱۸۶ فرصت سرمایه گذاری و کمک برای بازسازی و ساخت یک ورزشگاه در عراق باز می گردد. البته این راهبرد بغداد بیشتر به دلیل اقتضائات عراق است. به هر حال این کشور علاوه بر دارا بودن یک جمعیت عرب شیعه از دو قوم پرنفوذ اهل سنت و کردها هم بهره می برد و از سوی دیگر با مجاورت در بین دو خورده نظام کشورهای عربی خلیج فارس و شامات به دنبال ارتقای جایگاه خود در هر دو حوزه است. ضمن این که نفت پایه بودن اقتصاد این کشور مزید بر علت است. البته این مسئله فی نفسه برای ایران یک تهدید و چالش محسوب نمی شود، چرا که عراق علی رغم تمام این موازنه گری ها وابستگی جدی به تهران دارد و جمهوری اسلامی ایران برگ های برنده بیشتری را در اختیار دارد. اما با این تفاسیر من معتقدم که باید سیاست و دیپلماسی ایران متناسب با این واقعیت تنظیم شود و به پیش رود. پس در خصوص قسمت بعدی سوال شما باید عنوان کنم که تهدید جدی را از جانب ترکیه و برخی کشورهای عربی برای افزایش نفوذ خود در مناسبات تجاری با عراق علیه ایران وجود ندارد. به هر حال کشوری مانند عراق به دنبال افزایش مناسبات خود با همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. مشکل ما آنجایی است که به دلیل عدم تعیین و تبیین راهبردی منسجم و مبتنی بر واقعیت نتوانسته ایم یک مناسبات راهبردی تجاری درست را با بغداد شکل دهیم. آن هم در شرایطی که ما توانستیم در یک بازه ۴ ساله با یک راهبرد منسجم و دقیق نظامی، سیاسی و امنیتی در جنگ با تروریسم و داعش موفق باشیم، اما متاسفانه این راهبرد اکنون در حوزه تجاری و اقتصادی با عراق پی گرفته نمیشود و تشتت داخلی و البته برخی کم کاری ها و فشارهای مقامات عراقی و نیز سنگ اندازی های ایالات متحده آمریکا هم مزید بر علت شده است.
نظر شما :