از پروسه دیپلماتیک در نشست ورشو تا خط و نشان نظامی
جنگ سرد اعراب و ایران در حال گرم شدن است؟!
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – پس از وقفه ای نزدیک به 6 سال از رزمایش "سپر جزیره 9" در فوریه 2013 در کویت، دیروز (شنبه) منطقه الشرقیه عربستان سعودی آغاز رزمایش دو هفته ای "سپر جزیره 10" با حضور نیروهای نظامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را شاهد بود؛ رزمایشی که همزمانی آن با برگزاری مانور دریایی ارتش ایران، موسوم به "ولایت 97" در آب های خلیج فارس می تواند نشان از چنگ و دندان نشان دادن تهران و شورای همکاری خلیج فارس به همدیگر با رنگ و بویی مسلحانه باشد. اما این تحولات آبستن وقایعی در غرب آسیا است و یا این که همزمانی برگزاری این دو رزمایش، صرفا یک تصادف زمانی است؟ آیا اقتضائات دو طرف، کار را به جایی رسانده که در پشت سنگرهای نظامی به دنبال تصفیه حساب هستند؟
"سپر جزیره 10" مکمل نشست ورشو است؟
بر کسی پوشیده نیست که اساسا ماهیت شواری همکاری خلیج فارس بر تعارضش با سیاست های تهران طرحی شده است. لذا از 25 می 1981 تا به امروز، این شورا در طول عمر 38 ساله خود، برنامه های جدی را برای تقابل با نفوذ ایران در جهان عرب، ذیل شعار تشکیل بلوک عربی پی گرفته است.
اما در دوران پادشاهی خاندان سلمان و به خصوص بعد از قطع مناسبات تهران – ریاض در سوم ژانویه 2016، نقطه عطف این تخاصم با شدت یافتن دور تنش های سیاسی و دیپلماتیک گذاشته شد که تا به امروز هم ادامه دارد. به موازات آن تقریبا یک سال بعد نیز نقطه عطف دوم از 20 ژانویه 2017 رقم خورد؛ زمانی که دونالد ترامپ با شعار تقابل همه جانبه با ایران، سکان امور ایالات متحده را در دست گرفت. روی کار آمدن رئیس جمهوری با این نگرش، تنها نقطه عطف سوم را کم داشت که آن هم در 21 ژوئیه همان سال (2017) رقم خورد؛ ولیعهدی محمد بن سلمان بستری شد تا سینرژی این سه نقطه عطف، تهران را کانون تخاصم جدی ائتلاف عربی – آمریکایی با حمایت تل آویو کند. در این راستا نیز جنگ های نیابتی ریز و درشت در خاورمیانه هم، آتش این تنش را کماکان شعله ور نگاه داشته اشت.
در چنین شرایطی که ریاض هر فرصتی را به محملی برای تقابل با نفوذ ایران بدل می کند، 13 و14 فوریه شاهد برگزاری نشست دو روزه ورشو در لهستان با عنوان "صلح و امنیت در خاورمیانه" بودیم. آن چه در این نشست هویدا بود به تلاش های همزمان برخی از کشورهای عربی با محوریت عربستان و اسرائیل در تعریف مشترک از دشمن واحدی به نام ایران باز می گشت. ائتلاف شکل گرفته سعی داشت در 48 ساعت نشست ورشو این مسئله را تبیین و به حقیقتی غیر قابل انکار بدل کند که بستر و کانون ناامنی در منطقه غرب آسیا و جهان به فعالیت ها و نفوذ منطقه ای ایران باز می گردد. اگر چه مواضع نتانیاهو در خصوص لهستانی ها سبب شد تا حسن ختام خوبی بر نشست گذاشته نشود، اما به نظر می رسد که پروسه دیپلماتیک ضد ایرانی لهستان، گام های بعدی را برای تداوم و شدت تخاصم با ایران مشخص کرده است. گامی که یقینا ابن بار در حوزه دیپلماسی نمی گنجد و به زورآزمایی نظامی کشیده شده است. اگر چه آینده پروژه تشکیل ناتوی عربی در یک ابهام و اما و اگر جدی برای ریاض به سر می برد، ولی به موازات تهدیدی که در ورشو از ایران به جهان القاء شد، اکنون کشورهای عربی بستر را برای تکاپوی مسلحانه مهیا می بینند.
در این خصوص نکته مهم به حضور نیروهای نظامی قطر در این رزمایش باز می گردد. چهارشنبه گذشته ارتش این کشور با حضور در پایگاه هوایی ملک عبدالعزیز در منطقه الشرقیه عربستان خود را از این قافله جا نگذاشت؛ آن هم در شرایطی که ریاض، ابوظبی، قاهره و منامه از ژوئن 2017 سنگ بنای قطع مناسبات و تخاصمی جدی را با دوحه گذاشته اند. شاید همراهی قطری ها در این رزمایش و یا مانور "رعد شمال" این باور را شکل دهد که شدت و دور تنش برخی از کشورهای عربی با قطر، ذیل این اقدامات در حال کاهش است، ولی به نظر می رسد که این حضور لزوما نمی تواند به معنای کاهش شدت تخاصمات میان عربی باشد.
ذکر این نکته هم نباید از نظر دور داشته شود که هر چند "خمیس محمد دبلان"، فرمانده نیروهای قطری شرکت کننده در این رزمایش طی بیانیه وزارت دفاع، علت حضور خود را تقویت تمرین نظامی رشته روابط میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و تقابل با تهدیدات از طریق همکاری و هماهنگی در زمینه نظامی عنوان کرده است، اما واقعیات میدان سیاست و دیپلماسی که یقینا سایه سنگین خود را بر حوزه نظامی دارد، موکد این واقعیت که دوحه نیز چندان رغبتی برای کاهش این تنش ها ندارد. لذا به نظر می رسد که قطر یکی از دلایل حضور خود را در این رزمایش، نمایش اقتدار نیروهایش در خاک عربستان تعریف کرده است تا به موزات نمایش سنگین نظامیش در 19 دسامبر سال گذشته به مناسبت روز ملی قطر، هر گونه برنامه احتمالی نظامی برخی از کشورهای عربی علیه خود را ناکارآمد جلوه دهد.
موید این مسئله نیز تلاش های سیاسی و دیپلماتیک دوحه برای تشکیل جبهه ای در تقابل با جبهه کشورهای عربی با محوریت عربستان سعودی است که آخرین مورد این تلاش ها به برگزاری هجدهمین نشست بین المللی دوحه با نام "سیاست گذاری در دنیای درگیر" در دسامبر سال گذشته، آن هم تنها شش روز بعد از سی و نهمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در ریاض باز می گردد. زمانی که تهران و آنکارا از مهمترین مدعوین این نشست بودند، زنگ ها برای شکل گیری یک جبهه از نگاه قطر برای تقابل با ریاض به صدا درآمد.
گرم شدن جنگ سرد ایران و اعراب
شاید در نگاه اول همزمانی رزمایش دو هفته ای "سپر جزیره 10" با برگزاری مانور دریایی ارتش ایران، موسوم به "ولایت 97" یک تصادف زمانی به نظر آید، اما زمانی که به نوع و شدت عملیات انجام شده نظامی در مانور ارتش جمهوری اسلامی ایران نگاه می شود می توان این گونه برداشت کرد که شرایط منطقه با تداوم و شدت یافتن تخاصم در طرفین به یک جنگ رزمایشی نیز کشیده شده است. زمانی که تهران رزمایش دریایی خود ارتش را در حد یک جنگ دریایی واقعی طرح ریزی می کند و در جریان آن برای نخستین بار در تاریخ رزمایشهای دریایی کشور موشکهایی از زیردریاییها شلیک می شوند و یا در مانورهای اخیر، نیروهای نظامی از حالت پدافندی به حالت آفندی تغییر وضعیت داده اند نشان می دهد که ایران بر مناسبات و تحولات منطقه اشراف کامل دارد و برای دست به ماشه بردن آماده است. شاید تمامی این نکات متذکر یک سناریوی بدبینانه و دور از واقعیت باشد، اما در شرایط کنونی یقینا نگاه به یک سناریوی بدبینانه و دور از واقعیت در خصوص امنیت کشور بهتر از در نظر گرفتن سناریو های خوش بینانه و حتی واقع بینانه است.
همین نگاه بدبینانه تاکید دارد که به موازات حضور ناو گروه "یو اس اس جان استینز" در خلیج فارس، برگزاری این مانور دو هفته ای در شرق عربستان، آن هم در چهارمرحله و همچنین تهدیدات مطرح شده در خصوص تنگه هرمز و پاسخ متقابل تهران در تنگه بب المندب، این ظن را تقویت می بخشد که در آینده امکان دارد تنور جنگ سرد اعراب و ایران به سمت گرم شدن پیش رود. به خصوص که "احتمال وقوع جنگ منتفی نیست" و "خطر در منطقه بالاست"، دو جمله کلیدی اخیر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور نیز احتمال وقوع آن را رد نمی کند. اگر چه این دو جمله که در مصاحبه با روزنامه آلمانی "زوددویچه" و در جریان سخنرانی کنفرانس امنیتی مونیخ از زبان رئیس دستگاه سیاست خارجی مطرح شد، ناظر بر مناسبات و تحولات میدانی ایران و اسرائیل است، اما با توجه به پروسه دیپلماتیکی که در نشست ورشو برای تعریف ایران به عنوان دشمن مشترک اسرائیل و اعراب پی گرفته شد، تنش نظامی با اسرائیل یقینا بی تفاوتی اعراب را در پی نخواهد داشت. البته شاید هم جامعه عربی چندان بی میل نباشد که ایران و اسرائیل در تنشی نظامی تا پای نابوی پیش روند، بدون آن که اعراب کوچک ترین تلاشی را برای این منظور داشته باشند. حال باید دید که نتور این تنش گرم خواهد شد و یا این که کماکان جنگ اعراب و ایران، سرد پی گرفته می شود؟!
نظر شما :