خاورمیانه آبستن تحولی بزرگ است؟!
تلاش های دیپلماتیک عربی برای ایجاد گسل میان تهران - دمشق
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - هنگامی که در ماه مارس سال 2011 میلادی بحران سوریه آغاز شد، عضویت سوریه در اتحادیه عرب به حالت تعلیق درآمد و سفارتخانههای کشورهای عربی به منظور بایکوت سوریه یکی پس از دیگری بسته شدند. اما در یکی دو سال اخیر سطح تلاش های برخی کشورهای عربی برای احیای مناسبات سیاسی و دیپلماتیک با دمشق افزایش پیدا کرده است، به گونه ای که با سفر 16 دسامبر(25 آذر) عمرالبشیر، رئیس جمهور سودان به سوریه برخی خارطوم را نماینده ریاض و اتحادیه عرب برای عادی سازی روابط و بازگشت سوریه به جامعه عربی و رفع بایکوت دمشق تلقی کردند. در این راستا دیپلماسی ایرانی برای بررسی اهداف و برنامه کشورهای عربی، ذیل این تلاش ها، گفت وگویی را با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، رئیس سابق اداره کل خاومیانه وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
اخیرا شاهد تحرکات دیپلماتیک برخی از کشورهای عربی مانند اردن، امارات متحده عربی و عربستان سعودی در ایجاد ارتباطات سیاسی با سوریه هستیم؛ از طرف دیگر سفر 16 دسامبر (25 آذر) عمرالبشیر، رئیس جمهور سودان به دمشق شکل گرفت. از نگاه شما این کشورهای عربی از فعال کردن مناسبات دیپلماتیک با سوریه به دنبال چه اهدافی هستند؟
من معتقدم که در پشت پرده یک پروژه بسیار بزرگ تر در حال وقوع است. اگر شما چند اتفاق مهم را در کنار هم بگذارید به این نتیجه خواهید رسید؛ از یک سو سخنان ترامپ در خصوص خروج نیروهای آمریکایی از شرق فرات مطرح شد که باعث تحرکات نظامی و امنیتی ترکیه به سمت منبج شده است. از سوی دیگر نیروهای معارض سوریه همسو با ترکیه مانند جیش الحر نیز تحرکات نظامی خود را به سوی منبج آغاز کرده اند. افزون بر آن ما شاهد ورود ناوهای نظامی آمریکایی به خلیج فارس هستیم. در آن سو نیز ساختار سیاسی آمریکا با استعفای جیمز متیس، وزیر دفاع و همچنین آقای برت مک گورک، نماینده آمریکا در ائتلاف مبارزه با داعش در حال پوست اندازی است. از سوی دیگر تحرکات سوریه با بازیگردانی روسیه و ایران نیز باید تحلیل شود. مجموعه این شرایط و سینرژی تمام این تحولات، خبر از وقوع یک پروژه بزرگ را در سوریه و منطقه غرب آسیا با محوریت آمریکا می دهد. لذا تلاش برخی کشورهای عربی برای احیای روابط با سوریه را باید بخشی از این پروژه بزرگ تلقی کرد. اکنون عادیسازی روابط در دو سطح نظامی و اطلاعاتی میان اردن و سوریه نیز به سرعت پیش میرود و به نظر میرسد این پروژه در سایه تفاهمها میان امن و دمشق از یک سو و کشورهای حوزه خلیج فارس و روسیه از سوی دیگر و نیز در کنار واقعیات موجود محقق شود. در کنار این واقعیت، عمر البشیر اولین رئیس جمهور عربی و اسلامی است که از زمان آغاز درگیریها در سوریه در مارس سال ۲۰۱۱ به این کشور سفر کرده است. این می تواند نشان از شکل گیری بستر و زمینه همان تحول جدی در خاومیانه باشد. البته در این میان مسئله بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نیز مطرح است و در این راستا برخی معتقدند که سفر رئیس جمهور سودان به سوریه با وجود مناسبات قوی که این کشور با عربستان دارد، میتواند نشاندهنده تجدیدنظر ریاض در قبال دولت سوریه باشد. لذا بعید نیست که عمر البشیر در این سفر حامل پیامی از سوی مقامات ریاض باشد که به دنبال احیای مناسبات خود با دولت بشار اسد هستند و حتی ممکن است که البشیر علاوه بر عربستان نماینده اتحادیه عرب برای چانهزنی در خصوص بازگرداندن سوریه به این اتحادیه باشد. با این وصف این انتظار وجود دارد که قبل از برگزاری نشست اقتصادی سران کشورهای عربی در بیروت که قرار است ماه ژانویه سال 2019 میلادی انجام شود، تعدادی دیگر از کشورهای عربی به دنبال بهبود مناسبات خود با سوریه برآیند تا بستر دعوت از بشار اسد در این نشست و نهایتا بازگشت سوریه به اتحادیه عرب شکل گیرد.
بهای بازگشت سوریه برای بشار اسد و دمشق چیست؟
خوب در این راستا می توان عنوان داشت که شکل دهی یک فاصله معنادار و ایجاد گسل در مناسبات تهران - دمشق یکی اهداف مد نظر این کشورها برای بازگرداندن سوریه به اتحادیه عرب است. البته پیش از این هم بسترسازی برای ایجاد شکاف در مناسبات ایران و سوریه در دستور کار این بازیگران بوده است. در این رابطه اواخر تابستان سال جاری بود که خالد حمیدان، رئیس شورای امنیت ملی عربستان طی تماس تلفنی با علی مملوک، رئیس دفتر شورای امنیت ملی سوریه بر پیشنهادی مبتنی بر قطع روابط سوریه با ایران در قبال حمایت مالی عربستان از عملیات بازسازی این کشور تاکید کرده است. به عبارت دیگر بازگشت سوریه به اتحادیه عرب می تواند برگی از پروژه جداسازی ایران و سوریه باشد. خوب پیشتر انور قرقاش، وزیر مشاور در امور خارجی امارات 7 ژوئن سال جاری میلادی اعتراف کرد که اخراج سوریه از اتحادیه عرب اشتباه بود و بحران این کشور به مثابه شکست دیپلماتیک جامعه بین المللی و جهان عرب است. اکنون که این کشورها در صحنه میدانی نتوانستند به اهداف خود در سوریه دست پیدا کنند به دنبال آنند که از طریق احیای روابط دیپلماتیک و اقتصادی و بازگرداندن سوریه به اتحادیه عرب، اهداف مدنظر خود را پیاده کنند.
در کنار نکته شما آیا احتمال خروج نیروهای نظامی آمریکا از شمال سوریه و به موازاتش ایجاد بستری برای قدرت یافتن دولت دمشق، سبب این تحرکات نشده است. اساسا از دیدگاه شما هم زمانی مواضع اخیر ترامپ در قبال کردهای سوریه و این تلاش ها اتفاقی است؟
تلاش کشورهای عربی از مدت ها پیش در دستور کار بوده است، لذا نمی توان آن را با مواضع ترامپ همزمان دانست، سفر آقای عمر البشیر پیش از مواضع ترامپ بود. اگرچه که می توان عنوان کرد مسئله خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه به عنوان یک عامل تشدیدکننده و شتاب دهنده در تحرکات دیپلماتیک این کشورها عمل کرده است.
از طرف دیگر باید این مطلب را هم در نظر داشت که به نظر میآید تصمیم غیر مترقبه ترامپ در خصوص خروج نیروهای نظامی آمریکا از شرق فرات بدون هماهنگی با کشورهای عربی صورت گرفته است و تنها ترکیه چند روز پیش از این سخنان ترامپ از آن مطلع بوده است. لذا نمی توان با قاطعیت گفت که همزمانی معنادار و برنامهریزی شده ای میان تلاش های کشورهای عربی در خصوص احیای روابط با سوریه و تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای نظامی از شرق فرات وجود دارد. البته تاکید داردم این دو موضوع را باید ذیل همان پروژه بزرگ تر دید. البته در این میان برخی معتقدند که تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای نظامی از سوریه و افغانستان یک تصمیم درون ساختاری و ذیل مناسبات و تحولات درونی آمریکا شکل گرفته است و اساساً ارتباطی با اقتضائات منطقه خاورمیانه و غرب و نیز جنوب آسیا ندارد، اما به هر حال اگر این مسئله را هم بپذیریم آثار و عواقب این سخنان، مواضع و تصمیمات ترامپ در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی و بر هم خوردن موازنه امنیتی - نظامی در غرب و جنوب آسیا خود را نشان داده است.
بر وجود یک پروژه بزرگ در خاورمیانه در بستر اقدامات و تحرکات اخیر نظامی، امنیتی و سیاسی اشاره داشتید. آیا می توان به صورت دقیق و جزئی گفت این پروژه چیست و در چه راستایی انجام خواهد گرفت؟
با توجه به این که اقدامات و تحولات بسیاری در زمان کوتاهی روی داده و در سایه این مسئله که میزان و تعداد بازیگران خرد و کلان با تضاد منافع بسیار زیاد است، نمیتوان به صورت دقیق عنوان داشت که این پروژه چیست، اما به هر حال زمانی که این تحولات را در کنار هم قرار می دهید، میتوانید خاورمیانه را آبستن یک تحول بزرگ ببینید. حال باید منتظر ماند و دید که خاورمیانه در سال آتی میلادی با چه حوادث و تحولاتی روبه رو خواهد بود تا بیشر و بهتر به پروژه در حال وقوع پی برد.
نظر شما :