بعد از جنگ ۱۲ روزه
روسیه و چین تا کجا از ایران حمایت میکنند؟

نویسندگان: آنا بورچواسکایا و گرنت راملی
دیپلماسی ایرانی: عملیات نظامی اسرائیل و آمریکا نشان داد که مسکو و پکن تا چه حد حاضرند در حمایت از تهران پیش بروند (یا نروند)، و این به واشینگتن برای نگه داشتن ایران در موقعیت ضعیف فرصتهایی داد.
جنگ ایران و اسرائیل و پیامدهای آن، محدودیتهای روابط تهران با روسیه و چین را برجسته کرده است. از یک سو، آنها از نظر دیپلماتیک و (تا حدی) نظامی از یکدیگر حمایت میکنند و ایران با هر دو کشور قراردادهای همکاری استراتژیک امضا کرده است. با این حال، نه روسیه و نه چین آشکارا از طرف تهران در جنگ دوازده روزه مداخله نکردند و عمدتاً خود را به محکوم کردن حملات اسرائیل و آمریکا و در عین حال تأکید مجدد بر حمایت از دفاع از خود ایران محدود کردند.
توافقات فعلی بین ایران و دو قدرت بزرگ حامی آن، مسلماً بیشتر به نفع خودشان است تا تهران. روسیه در ازای وعدههای مبهم حمایت نظامی، به فناوری نظامی ایران دسترسی پیدا کرده، در حالی که چین نفت ارزان ایران را دریافت کرده است که فروش آن، بدون نیاز به انجام کار دیگری توسط پکن، یک شریان اقتصادی برای تهران فراهم میکند. از زمان جنگ، مفسران ایرانی شکایات خود را علیه روسیه و چین مطرح کردهاند. در عین حال، از آنجا که این توافقات به نفع هر دو قدرت بوده است، آنها در تضمین پایداری حکومت ایران سهم دارند و به احتمال زیاد به حمایت خود ادامه خواهند داد. شکل این حمایت با تعادل ظریفی بین نیازهای ایران و منافع گستردهتر روسیه و چین در منطقه تعیین خواهد شد.
روسیه چه کاری میتواند برای ایران انجام دهد؟
اولویتهای اصلی مسکو در سراسر منطقه مانند قبل از درگیری باقی مانده است: قرار گرفتن در جایگاه یک میانجی – نقشی که کرملین پیش از این اعلام کرده که آماده پذیرش آن است – و همزمان توانمندسازی نیروهای ضد آمریکایی. در این بازی دوگانه، مسکو میخواهد به عنوان یک قدرت بزرگ ضروری به نظر برسد و از این موقعیت برای ایجاد اهرم فشار برای خود، از جمله برای امتیازات احتمالی غرب در اوکراین و سایر عرصهها، استفاده کند. همچنین میخواهد روابط خوب خود را با همه بازیگران منطقه حفظ کند و بنابراین – حداقل روی کاغذ – در حمایت از ایران زیادهروی نخواهد کرد. با این وجود، اگر مسکو در مذاکرات دیپلماتیک در مورد ایران شرکت میکرد، اساساً به عنوان وکیل تهران عمل میکرد.
ایران، به نوبه خود، به دنبال حمایت دیپلماتیک از هر دو قدرت است. همانطور که اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، اخیراً اظهار داشت: "ما در حال مشورت مداوم با روسیه و چین هستیم تا از فعال شدن مکانیسم ماشه جلوگیری کنیم یا عواقب آن را کاهش دهیم"، که اشاره به فعال شدن مجدد احتمالی تحریمهای سازمان ملل متحد است که سالها پیش تحت توافق هستهای ۲۰۱۵ لغو شده بودند.
مسکو همچنین ممکن است فراتر از حمایت دیپلماتیک، انواع دیگری از کمکها را به برنامه هستهای ایران ارائه دهد و در عین حال ادعا کند که یک داور بیطرف است. این کشور در حال حاضر سوخت نیروگاه هستهای بوشهر را تأمین میکند و میتواند سوخت بیشتری نیز فراهم کند. همچنین میتواند فناوری و تخصص هستهای بیشتری را، مخفیانه یا آشکار، ارسال کند و در تحقیقات دوگانه مرتبط با تسلیحاتیسازی همکاری کند. اوایل این ماه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، با علی لاریجانی، مشاور ارشد هستهای رهبر معظم انقلاب ایران، دیدار کرد تا در مورد برنامه هستهای که روسیه از اواسط دهه ۱۹۹۰ از آن حمایت کرده است، گفتوگو کند. مسکو همچنین کمک به حذف مواد هستهای اضافی از ایران را پیشنهاد داده است. کرملین همیشه گفته که نگرانیهای غرب در مورد برنامه هستهای ایران اغراقآمیز است و بیشتر نگران این است که ایران طرفدار غرب شود تا هستهای. علاوه بر این، این دو شریک پس از جنگ ایران و اسرائیل رزمایشهای دریایی مشترکی برگزار کردند که نشان میدهد تهران صرف نظر از نارضایتیهایی که از مسکو به خاطر عدم کمکش دارد، همچنان به یکدیگر متعهد هستند.
چین چه نوع حمایتی میتواند ارائه دهد؟
پکن در سالهای اخیر تلاش کرده است تا روابط خود با ایران را به دقت تنظیم کند تا روابط رو به رشد خود با سایر کشورهای منطقه، به ویژه کشورهای عربی خلیج فارس را مختل نکند. بخش عمدهای از توافقنامه بیست و پنج ساله ۴۰۰ میلیارد دلاری که چین در سال ۲۰۲۱ با ایران امضا کرد، هنوز به ثمر نرسیده، تا حدودی به این دلیل که پکن تمرکز اقتصادی خود را به خلیج فارس تغییر داده است. توافقنامه ۲۰۲۳ بین عربستان سعودی و ایران که با میانجیگری چین منعقد شد، به خوبی با آرمانهای بزرگتر پکن برای دیده شدن به عنوان یک داور بیطرف در اختلافات جهانی و ترویج رویکردی متفاوت در خاورمیانه مطابقت دارد.
با این حال، علیرغم تغییر تمرکز، رابطه با ایران به نفع چین بوده است. پس از آنکه ایالات متحده در سال ۲۰۱۹ یک پالایشگاه نفت دولتی چین را تحریم کرد، پکن تلاش کرد با خرید نفت ایران از طریق شبکهای پیچیده از انتقال کشتی به کشتی و پالایشگاههای نیمه مستقل از این محدودیتها فرار کند. تأثیر نهایی، ادامه دسترسی چین به نفت ایران با قیمت پایینتر از بازار است که به طور نامتناسبی به نفع پکن است: تقریباً ۹۰ درصد از صادرات نفت ایران به چین جریان دارد، در حالی که نفت ایران حدود ۱۱ درصد از کل واردات چین را تشکیل میدهد. همچنین، طبق گزارشها، پکن به ایران به ارز چین پول نفت را پرداخت میکند یا برای خرید تجهیزات چینی توسط ایران اعتبار میدهد که این نیز به طور نامتناسبی به نفع پکن است. در عوض، ایران یک بازار صادراتی قابل اعتماد، اگر نه کاملاً مطلوب، برای نفت خود و همچنین حمایت دیپلماتیک از یک عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و رقیب اصلی ایالات متحده دریافت میکند.
چین همچنین حمایت نظامی ملموسی را به طور مستقیم یا غیرمستقیم ارائه داده است – شرکتهای آن به دلیل تأمین مواد پیشران برای موشکهای بالستیک ایران و همچنین قطعات پهپادهای آن توسط ایالات متحده تحریم شدهاند. نیروهای نیابتی ایران در سراسر منطقه، از جمله حوثیهای یمن، نیز از دسترسی به قطعات چینی بهرهمند شدهاند. علاوه بر این، نیروی دریایی چین به طور منظم هنگام عبور از منطقه، رزمایشهای دریایی با کشتیهای ایرانی انجام میدهد که آخرین مورد آن در ماه مارس امسال بود. و تنها چند روز قبل از حملات اخیر ایالات متحده به ایران، چندین هواپیمای باری چینی مشاهده شدند که علیرغم ذکر مقصد خود به عنوان اروپا، در تهران توقفهای اعلام نشدهای داشتند.
هرگونه حمایت ملموس چین در آینده از ایران، از فرمول محتاطانه آن پیروی خواهد کرد و احتمالاً مخفیانه خواهد بود و قابلیت انکار در آن لحاظ شده است. در حالی که پکن هیچ علاقهای به فروپاشی ایران ندارد، اما نمیخواهد با ارائه حمایت آشکار، روابط خود با همسایگان ایران را نیز متشنج کند. به عنوان مثال، مقامات چینی میتوانند محمولههای سوخت موشکهای ایرانی را به عنوان ارسال شده توسط شرکتهای چینی، نه دولت، به تصویر بکشند. و پکن هرگونه فروش یا انتقال تجهیزات نظامی – مانند سیستمهای دفاع هوایی – را به عنوان ماهیتی دفاعیتر به تصویر خواهد کشید. علاوه بر این، هرگونه حمایت اقتصادی بیشتر تقریباً مطمئناً با شرایطی مانند شرایطی که برای خرید نفت ایران توسط چین وضع شده است – یعنی الزامی مبنی بر اینکه پروژههای مشترک به طور غیرمستقیم اقتصاد چین را تقویت کنند، نه فقط اقتصاد ایران – همراه خواهد بود. از نظر سیاسی و دیپلماتیک، پکن بیش از پیش مایل خواهد بود که به پوشش ایران در مجامع بینالمللی ادامه دهد، زیرا این امر هزینه بسیار کمی برای آن دارد و به طور کامل با انتقادهای آزمایش شده آن از ایالات متحده و غرب مطابقت دارد.
منبع: واشینگتن اینستیتیوت / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :