چهار سناریویی که میتوان متصور شد
روابط ایران و روسیه در کشوقوس فضای بعد از جنگ ۱۲ روزه

نویسنده: دکتر یاسمین أحمد الضوی، پژوهشگر روابط بینالملل و متخصص أمور روسیه
دیپلماسی ایرانی: اغلب پرسشهایی درباره اثربخشی سیاست محور روسیه در خاورمیانه و قدرت روابط روسیه با طرفهای درگیر در این محورها مطرح میشود. تهران در خط مقدم این پایتختهای ژئوپلیتیکی قرار دارد که روسیه از زمان به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، توجه ویژهای به آنها داشته است. با وجود تقویت روابط روسیه و ایران در تمام سطوح، به ویژه پس از جنگ روسیه و اوکراین و حمایت نظامی ایران از مسکو، وقایع جنگ اسرائیل و ایران (۱۳ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵) محور روسیه و ایران و آینده آن را زیر سوال برد، به ویژه پس از موضع عملگرایانه، بیطرفانه و محتاطانه روسیه در قبال این رویدادها.
روسیه خود را به حمایت سیاسی لفظی از ایران محدود کرد بدون اینکه هیچ گام عملی یا نظامی برای حمایت از آن بردارد، با وجود اینکه جنگ اسرائیل و ایران، به ویژه با مداخله ایالات متحده و هدف قرار دادن تأسیسات هستهای ایران، ابعاد نظامی خطرناکی به خود گرفت. موضع روسیه سوالات متعددی را در مورد اثربخشی و محدودیتهای محور روسیه و ایران مطرح کرده است. خوشبینی محتاطانه و بدبینانه روسیه در مورد نتیجه این جنگ دوازده روزه، زمانی که آتشبس اعلام شد، به برخی از تحلیلگران این تصور را داده که آینده ممکن است سناریوهای مختلفی را برای این محور در بر داشته باشد، به دلیل متغیرها و تحولاتی که میتواند آن را تقویت یا تضعیف کند.
با توجه به این موضوع، میتوان چهار سناریو را به شرح زیر پیشنهاد کرد که هر کدام پتانسیل تحقق دارند و با چالشهای متعددی روبهرو هستند:
سناریوی اول: تبدیل از یک محور انعطافپذیر به یک اتحاد نظامی مستحکم
این سناریو، بلندپروازانهترین سناریو در توسعه روابط روسیه و ایران است و شانس تحقق آن با موارد زیر افزایش مییابد:
۱- تداوم هدف ژئوپلیتیکی مشترک هر دو طرف: مخالفت با هژمونی آمریکا و مشارکت در ایجاد یک نظم جهانی چندقطبی جدید. مهمترین شاخصهای این تداوم، ادامه حکومت روحانیون در ایران و دکترین ژئوپلیتیکی آنهاست که ایالات متحده را به عنوان شیطان بزرگ که باید با آن مخالفت شود، از یک سو و ادامه حکومت پوتین و دکترین او، تحت تأثیر اندیشه ژئوپلیتیکی اوراسیا، از سوی دیگر، به تصویر میکشد. این دکترین، لزوم ایجاد یک اتحاد استراتژیک قوی به رهبری روسیه اوراسیا را برای مقابله با هژمونی یکجانبه قدرت دریایی آتلانتیک آمریکا، از سوی دیگر، ضروری میداند. اگرچه رهبران سعی کردهاند رویکردی عملگرایانه اتخاذ کنند و از ترس برخورد با قدرت آمریکا، از ارائه صریح آنها خودداری کنند، اما این جهتگیریهای ایدئولوژیک همچنان ریشه در ذهن رهبران دارند و منتظر فرصت مناسب برای تحقق آنها هستند.
۲- تشدید تنش نظامی غرب علیه محور روسیه و ایران: این در حالی است که روابط با ایالات متحده به طور فزایندهای رو به وخامت است، چه برای ایران در صورتی که مذاکرات بر سر برنامه هستهایاش شکست بخورد و هیچ راهحلی که همه طرفها را راضی کند، حاصل نشود که میتواند به تشدید تنش نظامی جدید یا تحریمهای شدیدتر منجر شود، و چه برای روسیه در صورتی که هیچ توافقی برای آتشبس در جنگ روسیه و اوکراین حاصل نشود و فشار و تحریمهای غرب بر روسیه افزایش یابد. تعدادی از شاخصها وجود دارد که هنوز ادامه دارند یا پس از جنگ اسرائیل و ایران ظاهر شدهاند و احتمال این تشدید تنش را نشان میدهند، از جمله:
الف) خسارات وارده به ایران در نتیجه جنگ اسرائیل علیه آن و تمایل روزافزون آن به ایجاد یک چتر دفاعی یا بازدارندگی بینالمللی: تکرار حملات اسرائیل و افزایش خسارات، به ویژه کشته شدن تعدادی از رهبران نظامی و دانشمندان ارشد هستهای و آسیب به تأسیسات هستهای آن، احتمالاً تخریب کامل یا جزئی طبق روایت اسرائیلی. علاوه بر خسارات اقتصادی قابل توجه در ایران و تخریب زیرساختهای آن، این امر ممکن است ایران را به سمت جستوجوی یک چتر بازدارنده دفاعی بینالمللی با تشکیل یک اتحاد قارهای یا انعقاد یک اتحاد نظامی مشابه اتحاد بین روسیه و کره شمالی سوق دهد.
ب) وجود مداوم چالشهایی که امکان دستیابی به تفاهم بین ایالات متحده و ایران در مورد مسئله هستهای را محدود میکند: مانند عدم اعتماد بین دو طرف، دشواری کنار گذاشتن پیشرفتهایی که ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم به دست آورده است، و تضاد منافع با سایر کشورهای هستهای و قدرتهای منطقهای، علاوه بر اختلاف نظر در مورد سایر مسائل بغرنج.[1]
ج- ادامه لفاظیهای تند و تهدیدهای آمریکا و اسرائیل برای از سرگیری جنگ علیه ایران: علیرغم آتشبس اعلام شده با میانجیگری آمریکا در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵، تحلیلهای متعددی نشان داده که اسرائیل در حال آماده شدن برای آغاز موج جدیدی از حملات در صورت لزوم است، در حالی که ناظران هشدار میدهند که اسرائیل به دنبال سوءاستفاده از هر بهانهای برای تشدید درگیری است.[2] این علاوه بر افزایش خرابکاریها و انفجارها در داخل ایران است که اسرائیل به تضعیف قابلیتهای دفاعی ایران متهم شده است.[3] علاوه بر این، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا – علیرغم مشارکت دیپلماتیک موقت خود – بارها تمایل خود را برای صدور مجوز حملات جدید آمریکا یا اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران در صورت لزوم ابراز کرده است و از لفاظیهای اسرائیل در مورد تهدید هستهای ایران حمایت میکند. ناظران معتقدند که ترامپ حاشیه وسیعی از آزادی عمل را برای اسرائیل باقی میگذارد که در صورت تشدید جنگ میتواند خطر درگیر شدن واشنگتن در یک درگیری گستردهتر را ایجاد کند.[4]
د) ادامه جنگ روسیه و اوکراین و تنش در روابط آمریکا و روسیه: از زمان بازگشت به کاخ سفید در ژانویه گذشته، ترامپ تلاش کرده تا پوتین را، گاهی از طریق تطمیع و گاهی از طریق تهدید، به توقف جنگ متقاعد کند، اما تاکنون هیچ پیشرفت ملموسی حاصل نشده است. تلاشهای دیپلماتیک بین مسکو و کیف با شکست مواجه شده و دو دور مذاکره بین روسها و اوکراینیها در ترکیه، در ۱۶ مه و ۲ ژوئن، به پیشرفت قابل توجهی دست نیافتند و دور سوم هنوز اعلام نشده است. ترامپ پیش از این اعلام کرده بود که از تماس تلفنی با پوتین به دلیل عدم تعهد او به صلح و عدم تمایلش به مصالحه در مورد اهدافش «بسیار ناراحت» است. ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده «سلاحهای دفاعی بیشتری» به اوکراین ارسال خواهد کرد و اشاره کرد که ممکن است پس از اجتناب از این گزینه در شش ماه گذشته که صرف تلاش برای متقاعد کردن همتای روسی خود برای پایان دادن به جنگ کرده بود، به تشدید تحریمها علیه مسکو متوسل شود.[5] او این موضوع را در ۲۵ ژوئیه، قبل از عزیمت به بریتانیا، با گفتن اینکه احتمال اعمال تحریمهای ثانویه علیه روسیه را رد نمیکند، تأیید کرد.[6] این نشانهای از افزایش تنش بین دو کشور و احتمال تشدید آن است.
با این حال، اگرچه نشانههایی وجود دارد که این سناریو ممکن است امکانپذیر باشد، چالشهایی وجود دارد که مانع تحقق آن میشود، از جمله:
۱- دستاوردهایی که هر دو طرف از انعطافپذیری محور به دست میآورند: انعطافپذیری محور به هر دو طرف فضای مانور میدهد و آنها را قادر میسازد تا روابط درهمتنیده و متعادلی با سایر طرفها ایجاد کنند. همچنین به آنها اجازه میدهد تا در روابط خود با غرب به گونهای مانور دهند که از رویارویی مستقیم با آن در جنگهایی که میتواند موجودیت آنها را تهدید یا حداقل جایگاه و نفوذ بینالمللی آنها را تضعیف کند، جلوگیری شود. هیچ کس نمیتواند انکار کند که روسیه در نتیجه جنگ ایران و اسرائیل به دستاوردهایی دست یافته، به ویژه از نظر منحرف کردن توجه غرب از اوکراین، که دستیابی روسیه به اهداف میدانی خود و محافظت از جایگاه خود به عنوان یک میانجی بیطرف را که میتواند در توافقات آینده مربوط به برنامه هستهای ایران شرکت کند، تسهیل کرده است.[7]
۲- جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی هر دو طرف و منافع متضاد آنها در مورد تعداد زیادی از مسائل: یکی از مهمترین چالشهای پیش روی محور روسیه و ایران، جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی هر دو طرف و اتخاذ یک دستور کار توسعهطلبانه توسط آنهاست که خاورمیانه حوزه اصلی آن است. روسیه پوتین رویکردی ژئوپلیتیکی را دنبال میکند که هدف آن بازیابی جایگاه جهانی خود به عنوان یک ابرقدرت و ایجاد تعادل در برابر قدرتهای اقیانوس اطلس به منظور ایجاد جهانی چندقطبی با روسیه به عنوان یک ستون برجسته است. ایران نیز به دنبال افزایش امنیت ملی و نقش و نفوذ منطقهای خود است. حوزههای نفوذ حیاتی آنها، چه در خاورمیانه و چه در همسایگی نزدیک روسیه، با هم تلاقی دارند. این حوزهها از یک سو همکاری و هماهنگی بین آنها و از سوی دیگر رقابت را شاهد هستند. این امر در مواضع ناهماهنگ دو طرف در مورد مسائل و بحرانهای منطقهای متعدد، مانند اختلافات آنها در سوریه، منافع متضاد آنها در بازارهای انرژی و مواضع آنها در مورد برنامه هستهای ایران، مشهود است.
۳- شکاف قدرت بین دو طرف: تحلیلهای متعدد نشان میدهد که شکاف قدرت بین روسیه به عنوان یک قدرت بینالمللی و ایران به عنوان یک قدرت منطقهای ممکن است باعث شود که دومی تمایل بیشتری به تشکیل این اتحاد داشته باشد، زیرا بیشترین سود را از چتر دفاعی که روسیه میتواند فراهم کند، خواهد برد. برعکس، این امر ممکن است کرملین را از ارتقای روابط خود با ایران به سطح یک اتحاد نظامی بیمیل کند و ترجیح دهد این رابطه را در چارچوب منافع متقابل حفظ کند تا درگیر جنگهایی نشود که از اولویتهای فعلی آن دور هستند.
سناریوی دوم: تقویت محور روسیه – ایران از نظر «نظامی»
این سناریو با واقعیت پس از جنگ ۱۲ روزه شکل گرفته، جایی که ایران متحمل خسارات نظامی و اقتصادی شده که آن را ضعیفتر از قبل کرده است. سوالاتی که از این واقعیت ناشی میشود به این شرح است: ایران چگونه بر خسارات خود غلبه میکند و قابلیتهای خود را بازسازی خواهد کرد و آیا روسیه نقشی در حمایت از ایران خواهد داشت؟ بنابراین، شانس دستیابی به این سناریو تا حد زیادی به توانایی و تمایل روسیه برای تقویت قابلیتهای نظامی ایران پس از جنگ علیه اسرائیل بستگی دارد.
در مورد توانایی روسیه در ارائه پشتیبانی، شایان ذکر است که مهمترین شاخص توانایی آن برای دستیابی به این هدف پس از وقایع جنگ ۱۲ روزه، در تاریخچه همکاری نظامی بین دو طرف نهفته است. موفقیت آن، شاخص مهمی از احتمال چنین پشتیبانی در آینده است. با این حال، این امر به تمایل روسیه برای ارائه پشتیبانی نیز بستگی دارد و این تمایل به عوامل متعددی بستگی دارد که ممکن است روسیه را به زودی به افزایش حمایت نظامی خود از ایران ترغیب کند. این عوامل را میتوان در چند نکته کلیدی خلاصه کرد:
۱- نیاز روسیه به بهبود تصویر خود و تأیید اعتبار خود به عنوان یک متحد و دوست قابل اعتماد: این امر پس از آن رخ میدهد که تصویر روسیه با سقوط اسد و کاهش نقش آن در خاورمیانه متزلزل شد. تشدید تهدیدات امنیتی علیه ایران و تلاشهای اخیر و درخواست صریح حمایت روسیه برای جبران خسارات و تقویت دفاع خود، ممکن است به دلیل تمایل ایران برای جلب حمایت روسیه و درخواست از آن برای جبران خسارات و تقویت دفاع خود باشد. علاوه بر این، حمایت نظامی روسیه از تهران فرصتی برای تقویت نفوذ روسیه در منطقه و بهبود وجهه آن با محافظت از یک متحد استراتژیک خواهد بود.
۲. افزایش تنشهای روسیه با دشمن مشترک آمریکایی و تمایل آنها به مخالفت با آن: این عاملی است که روسیه و ایران را متحد میکند و مسکو را به تقویت حمایت نظامی خود از تهران به عنوان بخشی از چالش خود با نظم بینالمللی به رهبری واشنگتن ترغیب میکند.[8]
۳. نیاز روسیه به تقویت قابلیتهای نظامی در اوکراین از طریق همکاری با ایران: مانند بومیسازی تولید پهپادهای ایرانی در روسیه، که تبادل پشتیبانی نظامی بین دو طرف را افزایش میدهد و مسکو را به ارائه حمایت بیشتر از ایران برای حفظ این همکاری ترغیب میکند.[9]
۴. دستاوردهای روسیه از کمک به ایران برای دستیابی به فناوریهای پیشرفته نظامی، به ویژه در زمینه پدافند هوایی و موشکی، برای افزایش توانایی آن در مقابله با حملات اسرائیل و آمریکا. این امر ممکن است روسیه را به گسترش حمایت نظامی در ازای دستاوردهای سیاسی یا اقتصادی سوق دهد.[10]
۵. فشارهای اقتصادی و تحریمهای غرب بر هر دو کشور: این فشارها آنها را به تقویت همکاریهای نظامی و اقتصادی برای غلبه بر آنها سوق میدهد. این امر ممکن است روسیه را به افزایش حمایت نظامی خود از ایران به عنوان بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای مقابله با تحریمهای غرب تشویق کند. [11] این امر به ویژه با توجه به اینکه این تحریمها همچنان تمدید و حتی افزایش مییابند، صادق است، که اخیراً توسط اتحادیه اروپا اعلام شده که بسته جدیدی از تحریمها را اعلام کرده و آنها را به عنوان قویترین تحریمها علیه روسیه توصیف کرده است. [12]
این سناریو محتمل است، زیرا رویدادها نشان دهنده افزایش قابل توجه سطح هماهنگی نظامی بین مسکو و تهران است. هفته گذشته جلساتی بین وزرای دفاع دو کشور و مقامات ارشد برای بحث در مورد تقویت روابط دفاعی و نظامی مطابق با پیمان جامع مشارکت استراتژیک که در این ماه لازم الاجرا شد، برگزار شد. در همین حال، علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب، با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، دیدار کرد و دیدگاه تهران در مورد تشدید تنشها در خاورمیانه و مسئله هستهای را برای او شرح داد. در گامی دیگر که عمق این همکاری را تأیید میکند، مانورهای دریایی مشترک روسیه و ایران با نام "کاسارکس ۲۰۲۵" در ۲۱ ژوئیه در دریای خزر آغاز شد. نیروهای دریایی هر دو کشور و اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در مهمترین تحول نظامی از ابتدای سال شرکت کردند. [13] با این حال، در هفتههای اخیر هیچ گزارشی مبنی بر تأمین سیستمهای دفاع هوایی پیشرفته یا سلاحهای پیشرفته توسط روسیه به ایران، علیرغم وجود کانالهای دیپلماتیک و فنی، منتشر نشده است. میتوان گفت که روسیه در حال حاضر به فعال کردن مشارکت نظامی خود از طریق مانورها و هماهنگیهای مشاورهای بسنده کرده و هنوز برای ارائه تقویتهای نظامی استثنایی به ایران عجلهای نکرده است. چالشهای دیگری نیز وجود دارد که مانع از ارائه پشتیبانی نظامی روسیه به ایران میشود که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- سیاست روسیه برای ایجاد تعادل در برابر دشمنانش: این سیاست مستلزم آن است که روسیه منافع سایر بازیگران منطقهای که ممکن است دشمن ایران باشند، مانند کشورهای خلیج فارس و اسرائیل را در نظر بگیرد. این سیاست با اکراه روسیه از تهدید منافع این بازیگران و عدم تمایل آن برای تغییر موازنه قدرت در منطقه به نفع ایران با ارائه قابلیتهای نظامی برتر به آن همراه است. این امر در اکراه تاریخی روسیه از ارائه پیشرفتهترین سیستمهای دفاعی به ایران، مانند تأخیر در ارائه سیستم دفاع هوایی S-400 و هواپیمای Su-35 به ایران، مشهود است.
۲- جنگ در اوکراین: در حالی که سیاست روسیه مبتنی بر اصل اولویتهای استراتژیک است، درگیری در اوکراین، که مسکو تلاشها و منابع خود را به عنوان محور اصلی چالشهای امنیتی خود بر آن متمرکز کرده، به یک عامل تعیینکننده کلیدی در تعاملات آن با متحدان و دشمنانش تبدیل شده است. این امر در تعاملات روسیه با دشمنان ایران مشهود است، جایی که بر اساس اصل اولویت، میتواند منافع خود را در آن جنگ بر منافع ایران اولویت دهد. این امر در روابط روسیه و اسرائیل نیز مشهود بوده است، که نقش محوری در سیاست روسیه در قبال مناقشه اوکراین ایفا میکند. مسکو به دنبال حفظ تعادل ظریف با اسرائیل است تا از حمایت مستقیم نظامی یا اطلاعاتی از اوکراین یا حمایت غیرمستقیم جلوگیری کند، به ویژه با توجه به اینکه اسرائیل از طریق گروههای لابی مانند آیپک در ایالات متحده نفوذ زیادی دارد و به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار در سیاستهای غربی حامی اوکراین در نظر گرفته میشود.[14]
3- دشواری جبران سریع خسارات ایران: برآوردها نشان میدهد که جبران خسارات ایران نیازمند تجهیزات و فناوریهای پیشرفته (مانند میکسرهای سوخت جامد موشک) است که واردات سریع برخی از آنها حتی از روسیه برای ایران دشوار است، به ویژه با توجه به نیاز مسکو به تجهیزات پیشرفته خود در جنگ اوکراین. تحت فشار و تحریمهای بینالمللی، روسیه ممکن است در پاسخ به هرگونه درخواست ایران برای جبران خسارات، کندتر عمل کند.[15]
سناریوی سوم: حفظ انعطافپذیری محور مقاومت در عین دستیابی به توافق بر سر برنامه هستهای ایران
این سناریو خوشبینانهترین سناریو در مورد واقعیت ژئوپلیتیک جهانی و خاورمیانه است. این سناریو فرض را بر ادامه روابط نزدیک روسیه و ایران و یک محور انعطافپذیر میگذارد که در خدمت سیاستهای عملگرایانه آنها باشد، بدون اینکه تلاشی برای تحریک غرب یا بازیگران اصلی منطقهای در خاورمیانه از طریق همکاری و حمایت نظامی فشرده ایران و روسیه، یا یک اتحاد قارهای مستحکم که امنیت منطقهای را تهدید میکند و موازنه قدرت در منطقه را به نفع ایران تغییر میدهد، انجام دهد. این سناریو سیاست متعادل و چندوجهی روسیه را حفظ میکند و آن را به ایفای نقش یک میانجی بیطرف نزدیکتر میکند، یا حداقل به آن فرصت میدهد تا دیدگاه خود را برای حل برخی مسائل، مانند مسئله هستهای ایران، ارائه دهد. این سناریو همچنین فرض را بر موفقیت غرب در دستیابی به توافقی جدید با ایران بر سر برنامه هستهای ایران میگذارد که منافع همه طرفها را در نظر میگیرد. واقعیت این است که شانس دستیابی به این سناریو با وجود چندین انگیزه برای طرفین درگیر، به شرح زیر، افزایش مییابد:
۱. انگیزههای ایران: این انگیزهها شامل تمایل ایران به لغو تحریمهای اقتصادی است که تأثیر مثبتی بر اقتصاد آن خواهد داشت و به آن اجازه میدهد نفت و گاز را آزادانهتر صادر کند. تلاش ایران برای مشروعیت بینالمللی برای برنامه هستهای صلحآمیز خود، ادغام آن در جامعه بینالمللی و تمایل آن به حفظ یک برنامه هستهای پیشرفته برای اهداف صلحآمیز، با امکان توسعه آن در آینده. دستیابی به توافق همچنین فرصتی را برای بهبود وضعیت داخلی با لغو تحریمها فراهم میکند که به بهبود شرایط زندگی و افزایش ثبات داخلی رژیم کمک میکند. [16]
۲. انگیزههای کشورهای غربی: این انگیزهها مربوط به تمایل آنها به کاهش توانایی ایران برای توسعه سلاح هستهای است که خطرات مسابقه تسلیحات هستهای در منطقه را محدود و به تقویت ثبات منطقهای کمک میکند. این توافق همچنین به ایالات متحده اجازه میدهد تا بر سایر مسائل استراتژیک، مانند چالشهای چین و روسیه برای هژمونی آمریکا، تمرکز کند. علاوه بر این، ممکن است با باز کردن بازار ایران به روی سرمایهگذاری غربی پس از لغو تحریمها، فرصتهای اقتصادی برای غرب فراهم کند. [17] این انگیزهها با شخصیت ترامپ و ذهنیت تجاری او که اصل معامله را ترجیح میدهد، تقویت میشوند.
3- انگیزههای روسیه: روسیه با توجه به تمایل خود برای حفظ نفوذ منطقهای خود از طریق ایفای نقش میانجی و ضامن در منطقه و تقویت روابط خود با محور خاورمیانه با حمایت از منافع خود در مجامع بینالمللی، و همچنین تمایل به کسب دستاوردهای اقتصادی و فنی از طریق همکاری هستهای با ایران، مانند انتقال اورانیوم غنیشده اضافی به روسیه و تبدیل آن به سوخت هستهای، به مشارکت در حل مسئله هستهای ایران کشیده شده است. روسیه همچنین معتقد است که دستیابی به توافق ممکن است از احتمال تشدید نظامی علیه ایران و ورود به درگیریهای نظامی که میتواند به منافع آن در منطقه آسیب برساند، جلوگیری کند. [18]
با این حال، چالشهایی وجود دارد که از تحقق این سناریو مانع میشود، مانند بیاعتمادی متقابل. تردیدهای عمیقی بین ایران و غرب در مورد پایبندی به مفاد توافق، به ویژه پس از خروج قبلی ایالات متحده، وجود دارد. همچنین مواضع ترامپ سختتر شده، که بارها تأکید کرده است که بدون توقف کامل غنیسازی و انتقال ذخایر اورانیوم غنیشده به خارج از ایران، هیچ توافقی امکانپذیر نخواهد بود. تهران این موضوع را رد میکند و به رسمیت شناختن حق خود برای غنیسازی اورانیوم برای اهداف صلحآمیز را خواستار است. همچنین فشارهای منطقهای، مانند مخالفت اسرائیل و برخی از کشورهای خلیج فارس با هرگونه توافقی که قابلیتهای هستهای یا نفوذ منطقهای ایران را به طور اساسی محدود نکند، وجود دارد. علاوه بر این، این احتمال وجود دارد که روسیه از مسئله ایران به عنوان یک ابزار چانهزنی در اختلافات خود با غرب استفاده کند و توافق بر سر جزئیات توافق را پیچیدهتر کند. این امر همچنین میتواند با توجه به اختلافات دیگری که میتواند موانع بیشتری را برای دستیابی به یک توافق جامع ایجاد کند، مانند اختلاف نظر بر سر برنامه موشکهای بالستیک ایران و نقش منطقهای ایران، رخ دهد. همچنین تحریمهای یکجانبه ایالات متحده وجود دارد که میتواند حتی با وجود توافق بینالمللی ادامه یابد، که میتواند مزایای اقتصادی ایران را محدود کند و آن را به عقبنشینی از دادن امتیاز سوق دهد. در نهایت، پیشرفت فنی که ایران از سال ۲۰۱۸ در برنامه هستهای خود داشته است، میتواند بازگشت به محدودیتهای قبلی را دشوار کند و میتواند خواستههای مذاکره جدیدی ایجاد کند و دستیابی به توافقی را که همه طرفها را راضی کند، دشوارتر کند.[ 19]
نتیجه میگیریم که انعقاد یک توافق هستهای با ایران که منافع روسیه را در نظر بگیرد، مستلزم ایجاد تعادلی ظریف بین منافع سه طرف (ایران، غرب و روسیه) و همچنین در نظر گرفتن منافع سایر طرفهای منطقهای، ضمن پرداختن به چالشهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی، در یک محیط منطقهای و بینالمللی پیچیده و دائماً در حال تغییر است. این امر چنین سناریویی را بسیار خوشبینانه و در کوتاهمدت بعید میکند، اگرچه در صورت وجود اراده، پیشبرد منافع عملگرایانه و انعقاد معاملات بین طرفین، غیرممکن نیست.
سناریوی چهارم: فروپاشی محور روسیه – ایران «بازگشت ایران به چتر آمریکا»
این سناریو، دستیابی به هدف ژئوپلیتیکی آمریکا و اسرائیل برای شکستن قدرت و نفوذ منطقهای ایران و بازگرداندن آن به محور غرب را فرض میکند. این امر راه را برای تغییر شکل خاورمیانه جدید هموار میکند که در آن اسرائیل مطابق با توافقنامههای ابراهیم، رهبری منطقهای بیرقیب خواهد داشت. برخی از تحلیلگران تحت تأثیر نظریههای توطئه معتقدند که وقایع جنگ اسرائیل و ایران صرفاً بخشی از مجموعهای از وقایعی بود که خاورمیانه را به نفع غرب و متحدان منطقهای آن شکل میداد. هدف واقعی آنها کشاندن ایران به میز مذاکره با شکستن قدرت آن نیست، بلکه تضعیف خود رژیم است. این را میتوان با رد رویکرد روسیه توسط بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، که مبتنی بر ایده انتقال غنیسازی اورانیوم ایران به روسیه و اطمینان از عدم تهدید اسرائیل بود، نشان داد. این نشان میدهد که هدف نهایی تلآویو تغییر رژیم در ایران است، نه فقط مسئله هستهای. [20]
این سناریو مستلزم تغییر رژیم در خود ایران است. این میتواند در چارچوب تشدید نظامی غرب علیه ایران، چه مستقیم و چه از طریق اسرائیل، رخ دهد. اگر توافق هستهای متزلزل شود و ایران به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد و به آستانه توسعه سلاحهای هستهای نزدیک شود، احتمال افزایش این وضعیت بیشتر میشود. این یک مداخله چشمگیر از سوی ایالات متحده و اسرائیل خواهد بود، مشابه آنچه در زمان حمله به عراق رخ داد. سقوط حکومت حاکم بر تهران، نظامی که مانند دوران شاه مانع بازگشت ایران به چتر حمایتی ایالات متحده است، تمام چالشهای پیش روی نزدیکی ایالات متحده و ایران، مانند بیاعتمادی، نفوذ جنبشهای تندرو داخلی مخالف گشودگی به غرب، اختلاف نظرها بر سر برنامه هستهای ایران، نقش ایران در درگیریهای منطقهای و مسئله تحریمهای ایالات متحده را کاهش میدهد.
با تحقق این سناریو، غرب با شکستن محور خود با ایران، به یک پیروزی ژئوپلیتیکی بر روسیه دست یافته است. بنابراین، این سناریو بیشترین آسیب را به منافع بینالمللی و خاورمیانهای روسیه وارد خواهد کرد، زیرا به موارد زیر منجر خواهد شد:
۱. از دست دادن یک شریک استراتژیک در رویارویی با غرب: این امر موقعیت روسیه در خاورمیانه را تضعیف میکند و نفوذ آن را در مسائل حساس منطقهای کاهش میدهد.
۲. کاهش همکاری نظامی و اقتصادی با ایران: روسیه برای معاملات تسلیحاتی و همکاری در مقابله با تحریمهای غرب به ایران متکی بوده است. خروج ایران از این محور، توانایی مسکو را برای دور زدن تحریمها کاهش میدهد. [21]
3. محدود کردن گزینههای مسکو: به ویژه از آنجا که از دست دادن کارت ایران، توانایی روسیه برای مانور در مذاکرات با غرب، به ویژه در اوکراین را محدود میکند.
4. فوران رقابت اقتصادی بین آنها: ایرانی که به روی غرب باز باشد، در بازارهای انرژی، به ویژه در آسیا و اروپا، با روسیه رقابت خواهد کرد و بر درآمدهای نفت و گاز روسیه فشار وارد خواهد کرد.
5. پیچیدهتر کردن موقعیت روسیه در منطقه: روسیه ممکن است خود را به ارزیابی مجدد اتحادهای خود، به ویژه با توجه به نفوذ رو به رشد آمریکا از طریق ایران، مجبور ببیند. این میتواند به از دست دادن یک اهرم مهم روسیه در برابر غرب منجر شود.
6. خلاء بالقوه در برخی مناطق: با تضعیف نقش طرفدار روسیه ایران، ممکن است شکافهای امنیتی و سیاسی در مناطق نفوذ ایران ایجاد شود، زیرا ایران تلاش میکند روابط خود را از مسکو دور کند و روسیه را در حفظ نفوذ خود با چالشهایی روبهرو کند. [22]
اگرچه این سناریو – هرچند با احتمال کم – ممکن است، اما اگر نظریه توطئه را در نظر بگیریم، بزرگترین چالش برای وقوع آن، چالش شرقی توسط روسیه و چین خواهد بود که ممکن است با تشویق تهران به ماندن در محور «ضد غربی» و جلوگیری از سرنگونی نظام آن با حمایت نظامی یا با وارد کردن آن به یک اتحاد مستحکم، یا حداقل تلاش برای جذب یک نظام جدید در صورت عدم موفقیت در حفظ نظام قبلی خود، به دنبال خنثی کردن هرگونه نزدیکی ایالات متحده و ایران باشند.
از مطالب فوق، مشخص است که آینده ممکن است به محور روسی – ایرانی اجازه دهد مسیرهای مختلفی را طی کند که هر یک از آنها شامل فرصتهایی است که تحقق آن را ممکن میسازد و چالشهایی که مانع آن میشود. این مسیرها نشان میدهد که ایده حفظ انعطافپذیری محور بدون دستیابی به راهحلی برای مسائل بغرنج منطقه، بهویژه مسئله هستهای ایران، با مشکلات متعددی روبهروست. این انعطافپذیری از تمایل هر دو طرف برای حفظ حاشیه مانوری ناشی است که آنها را قادر میسازد به منافع خود دست یابند و تنوع روابط خود را با سایر طرفها حفظ کنند. این به دلیل وجود شاخصهایی – ناشی از واقعیت ژئوپلیتیکی فعلی که رویدادها و متغیرهای آن به سرعت در حال تغییر هستند – است که حفظ الگوی انعطافپذیر روابط فعلی بین دو کشور و همچنین پیشبینی محتملترین سناریو را دشوار میکند. با این حال، پیشبینی سناریوهایی که برای روسیه و منافع آن در منطقه مطلوبتر هستند، امکانپذیر است. سناریوی سوم، که محور ایران و روسیه و انعطافپذیری آن را حفظ میکند در حالی که طرفهای مربوطه به توافق هستهای که منافع همه را در نظر میگیرد، دست یابند، سناریویی است که میتواند دستاوردهای همه طرفها را به حداکثر برساند، به ثبات منطقه کمک کند و از کشیده شدن آن به ورطه جنگهایی که میتواند آن را در بر بگیرد، جلوگیری کند. با این حال، سناریوی چهارم همچنان مضرترین سناریو برای منافع روسیه است، زیرا به از دست دادن یک متحد استراتژیک و جذب آن به چتر آمریکا منجر میشود. سناریوی اول نیز به نفع روسیه نیست. یک روسیه عملگرا، حداقل در کوتاه مدت، آماده گشودن جبهههای نظامی یا تشدید روابط با غرب با تحریک آن به تشکیل یک اتحاد نظامی محکم با ایران نخواهد بود. بنابراین، سناریوی دوم، که فرض میکند روسیه قابلیتهای ایران را تقویت و به آن در جبران خساراتش کمک میکند، با رویکرد عملگرایانه و متعادلتر آن همخوانی بیشتری دارد. این سناریو در صورت شکست مذاکرات ایران و آمریکا و تلاش برای کشاندن دوباره متحد ایران به جنگ، مخالفان را باز میدارد. در عین حال، عواقب گشودن یک جبهه نظامی جدید علیه غرب را برای روسیه به همراه نخواهد داشت.
منابع:
[1] علی فیاض، محمد سالم (محرر)، مستقبل المحادثات النوویة فی ضوء المتغیرات الجدیدة… سیناریوهات متوقعة وتأثیرات محتملة على الملف السوری، مرکز الحوار السوری – وحدة تحلیل السیاسات، 5/10/2022، https://sydialogue.org
[2] Simon Speakman Cordall, Mat Nashed, Could Israel be planning a second war on Iran?, aljazeera website, 24/7/2025, https://www.aljazeera.com
[3] Ben Rezaei and others, Iran Update, institute for the Study of War website, 23/7/ 2025, https://www.understandingwar.org/backgrounder/iran-update-july-23-2025
[4] David Brennan, Iran to hold nuclear talks with Europeans as Trump threatens renewed strikes, abc news website, 25/7/2025, https://abcnews.go.com
[5] ترامب یتعهد إرسال “مزید من الأسلحة الدفاعیة” إلى أوکرانیا، موقع سویس انفو، 8/7/2025، https://www.swissinfo.ch/ara
[6] ترامب: ندرس فرض عقوبات ثانویة على روسیا، موقع قناة أر تی عربیة الاخباریة، 25/7/2025، https://arabic.rt.com/world/1696090
[7] هل تلعب روسیا دور الوسیط بین إسرائیل وإیران؟، مرجع سابق.
[8] تحلیل لـCNN: لماذا تمثل اتفاقیة الشراکة بین روسیا وإیران تحدیا لإدارة ترامب؟، موقع قناة سی أن أن، 18/1/2025، https://arabic.cnn.com
[9] مجید رفیع زاده ، هل ستتدخل روسیا عسکریا إذا تعرضت إیران لهجوم جدید؟، موقع مجلة المجلة، 22/2/2025 https://www.majalla.com/node/324445
[10] حمید رضا عزیزی، هل ستغیّر عملیة "تسلیم الصواریخ" موقف روسیا تجاه برنامج إیران النووی؟، موقع أمواج میدیا، 16/9/2024، https://amwaj.media
[11] عمار جلو، مقدمة للتحالف أم من مقتضیات الضرورة التکتیکیة تطور العلاقات الروسیة-الإیرانیة بعد الحرب الأوکرانیة، موقع مرکز الدراسات العربیة الأوراسیة، 20/5/2024، https://eurasiaar.org
[12]أوروبا تفرض "أقوى" عقوبات ضد روسیا وفرنسا تتطلع لإجبار بوتین على وقف الحرب، موقع شبکة الجزیرة الإعلامیة، 18/7/2025، https://www.ajnet.me
[13] صحیفة روسیة: تل أبیب تحذر موسکو من عواقب التعاون العسکری مع طهران، موقع شبکة الجزیرة الإعلامیة 24/7/2025، https://www.ajnet.me
[14] خالد العزی، خلفیّات موقف روسیا من الصّراع الإیرانی – الإسرائیلی؟، موقع جریدة النهار العربی، 26/6/2025، https://www.annahar.com
[15] Elena Davlikanova, Iran becomes the latest Russian ally to discover the limits of Kremlin support, Atlantic Council website, 2/7/2025 , https://www.atlanticcouncil.org
[16] عبد الوهاب بدرخان، مکاسب إیران مضمونة قبل الاتفاق النووی، موقع صحیفة الوطن، 28/8/2022، https://www.alwatan.com.sa
[17] سلیمان حسین الوداعی، الأطراف الأوروبیة والاتفاق النووی مع إیران: تراجع الأهمِّیة واحتمالات المستقبل، موقع المعهد الدولی للدراسات الإیرانیة، 11/6/2020 https://rasanah-iiis.org/
[18] روسیا «مستعدة» لإزالة مواد نوویة من إیران، موقع صحیفة الشرق الأوسط، 11/6/2023، https://aawsat.com
کذلک : لافروف: روسیا مستعدة لإخراج الکمیات الزائدة من الیورانیوم المخصب من إیران، موقع قناة أر تی عربیة الاخباریة، 7/7/2025، https://arabic.rt.com
[19] إیران تتحدى الغرب.. وترفع سقف التصعید النووی بهذه الخطوة، موقع قناة سکای نیوزعربیة، 25/11/2024، https://www.skynewsarabia.com
کذلک دانا سترول, ریتشارد نیفیو, مایکل آیزنشتات, هولی داغریس، استهداف البرنامج النووی الإیرانی: تداعیات العمل الوقائی، موقع معهد واشنطن، 1/4/2025، https://www.washingtoninstitute.org
[20] سرکیس قصارجیان، مرجع سابق.
[21] Michelle Grisé, Alexandra T. Evans, The Drivers of and Outlook for Russian-Iranian Cooperation, RAND website, 4/10/2023, https://www.rand.org
[22] ما هی تداعیات العملیة الروسیة فی أوکرانیا على إیران وترکیا وسوریا والکیان المؤقت؟، موقع الخنادق، 1/5/2022، https://alkhanadeq.com
منبع: الاهرام / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :