پیامدهای معرفی ایران بهعنوان بزرگترین حامی تروریسم
ضرورت رسیدن به توافق

نویسنده: مسعد سلیتی، وکیل دادگستری
دیپلماسی ایرانی: سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده، جمهوری اسلامی ایران را «بزرگترین حامی تروریسم» نامید. این بیانیه، که در راستای سیاست فشار حداکثری دولت جدید آمریکا علیه تهران اعلام شده، زنگ خطری جدی برای آینده ایران است.
سیاستمداران ایرانی باید این واقعیت را بپذیرند که ادامه مسیر کنونی، کشور را به سوی انزوا، فروپاشی اقتصادی و حتی درگیری نظامی سوق میدهد. در مقابل، پذیرش توافقی معقول با آمریکا میتواند این تهدیدها را کاهش دهد و راه را برای ثبات و پیشرفت باز کند. شهروندان ایران نیز باید بدانند که عدم توافق، زندگی روزمره آنها را با مخاطرات بیشتری روبهرو خواهد کرد و پیامدهای گستردهای در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای ایران به همراه خواهد داشت.
۱. فروپاشی اقتصادی در صورت تداوم تحریمها
ایالات متحده در حال آمادهسازی بسته تحریمی جدیدی است که نهتنها نهادهای ایرانی، بلکه گروههای نیابتی در منطقه را هدف قرار میدهد. این تحریمها دسترسی ایران به منابع مالی بینالمللی را به حداقل میرساند و شرکتهای خارجی را از هرگونه همکاری با ایران منصرف میکند. تجربه سالهای گذشته نشان داده که این فشارها، بدون تغییر سیاست خارجی، تنها به تورم افسارگسیخته، بیکاری گسترده و فقر بیشتر منجر میشود که ارزش پول ملی بیش از پیش سقوط خواهد کرد و معیشت شهروندان ایرانی در تنگنای شدیدتری قرار خواهد گرفت. در چنین وضعیتی توافق با آمریکا میتواند این چرخه ویرانگر را متوقف کند و فرصتی برای بازسازی اقتصاد فراهم آورد.
۲. انزوای دیپلماتیک و از دست دادن متحدان
معرفی ایران بهعنوان بزرگترین حامی تروریسم، تلاشهای دیپلماتیک تهران برای بهبود روابط با غرب و حتی کشورهای منطقه را پیچیدهتر میکند. این اتهام میتواند به کاهش انگیزهها برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی با ایران منجر شود. سایر کشورها ممکن است به دلیل فشارهای دیپلماتیک از روابط خود با ایران فاصله بگیرند. این امر، ایران را در عرصه جهانی منزویتر میکند. کشورهای اروپایی که روزی حامی احیای برجام بودند، تحت فشار آمریکا از تهران فاصله میگیرند. حتی در منطقه، کشورهایی مانند عربستان و امارات از این سیاست استقبال میکنند و علیه ایران متحد میشوند. بنابراین تنها یک توافق با آمریکا میتواند این دیوار انزوا را بشکند.
۳. خطر جنگ و ناامنی منطقهای
بیانیه آمریکا، زمینه را برای اقدامات نظامی علیه ایران یا گروههای مورد حمایت آن فراهم کرده است. حملات اخیر به مواضع حوثیها در یمن، هشداری آشکار به تهران بود. حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس رو به افزایش است و هرگونه اشتباه محاسباتی میتواند به جنگی تمامعیار منجر شود. آیا سیاستمداران، آماده تحمل مسئولیت چنین فاجعهای هستند و مردم ایران، آیا میخواهند فرزندانشان در سایه تهدید جنگ بزرگ شوند؟ توافق با آمریکا میتواند این تنشها را کاهش دهد و امنیت را به منطقه بازگرداند.
۴. تشدید بحران داخلی
در داخل، این فشارها تندروها را تقویت میکند و فضا را امنیتیتر خواهد کرد، اما همزمان نارضایتی عمومی را به اوج میرساند. تورم، بیکاری و فقر، خشم مردم را شعلهور میکند و اعتراضات گستردهتر میشود. ادامه این مسیر، پایههای ثبات کشور را متزلزل میکند و شهروندان ایرانی را بیش از پیش تحت فشارهای اقتصادی قرار خواهد داد حال آنکه یک توافق منطقی میتواند هم از تنش داخلی بکاهد و هم امید را به جامعه بازگرداند.
۵. فشار جهانی بیسابقه
آمریکا با همراهی اروپا در فعال سازی مکانیسم ماشه، آمادگی اسرائیل برای حملات نظامی و همکاری کشورهای منطقه، و حتی با نزدیک شدن به روسیه و چین، حلقه فشار بر ایران را تنگتر میکند. سیاستمداران ایرانی، باید این را درک کنند که بدون تغییر رویکرد، بازنده آن ایران خواهد بود و تنها راه نجات، پذیرش توافقی همهجانبه است که از شدت این فشارها بکاهد.
معرفی ایران بهعنوان «بزرگترین حامی تروریسم» بخشی از استراتژی آمریکا برای فلج کردن تهران است. سیاستمداران ایران باید بدانند، اکنون زمان تصمیمگیری است: یا ادامه مسیری که به نابودی اقتصاد، انزوا و جنگ میانجامد، یا پذیرش توافقی همهجانبه با آمریکا که فشارها را کم و اقتصاد را نجات و امنیت را تضمین کند.
شهروندان ایرانی که پرسشهای دشواری را درباره آینده اقتصادی و سیاسی کشور مطرح میکنند، میدانند که بدون توافق، رنج آنها بیشتر خواهد شد؛ بدین جهت از سیاستمداران میخواهند راه عقل و مصلحت را انتخاب کنند زیرا که زمان به سرعت در حال از دست رفتن است.
نظر شما :