از روسیه و ترکیه تا آذربایجان و چین

چه کسانی از ترور اسماعیل هنیه سود می‌برند؟

۲۲ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۷۶۶۶ اخبار اصلی خاورمیانه
یوسف رضاییان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ترور اسماعیل هنیه آن هم در نخستین روز آغاز به کار دولت اصلاح طلب آقای پزشکیان می‌تواند بحران شدیدی در روابط ایران با جهان غرب از جمله اروپا ایجاد کند. در نتیجه تاثیر بسیار بدی بر روابط خارجی و برنامه‌های اقتصادی دولت چهاردهم خواهد داشت. از سوی دیگر صرف نظر از دولت نتانیاهو که با بحران آفرینی، تلاش می‌کند عمر دولت خود را به تاخیر اندازد، مخالفان دولت پزشکیان در داخل که چشم به شکست برنامه‌های دولت چهاردهم دارند نیز خواسته یا ناخواسته از این رویداد بهره می‌برند. همچنین جمهوری‌خواهان در آمریکا می‌توانند از این بحران به نفع خود در انتخابات ریاست جمهوری امسال بهره‌برداری کنند.  دولت روسیه و جمهوری آذربایجان نیز با پیگیری سیاست هماهنگی در دریای خزر در پی بهره‌برداری از این رویداد هستند. 
چه کسانی از ترور اسماعیل هنیه سود می‌برند؟

نویسنده: یوسف رضاییان، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران

دیپلماسی ایرانی: این روزها سرفصل تمام خبرها در رسانه‌ها جمعی و فضای مجازی، حدود و چگونگی پاسخ ایران به اقدام اسرائیل در خاک ایران است و مسئولین ایران از انتقام سخت برای خون اسماعیل هنیه صحبت می‌کنند. اما به راستی چه کسانی (کشورها و گروه‌هایی) از ترور اسماعیل هنیه سود می‌برند و چه کسانی زیان می‌بینند. 

نخستین مسئله‌ای که به ذهن می‌رسد این است که این اقدام به زیان جریان صلح بین اسرائیل و حماس در غزه است. اما ترور اسماعیل هنیه آن هم در نخستین روز آغاز به کار دولت اصلاح طلب آقای پزشکیان می‌تواند بحران شدیدی در روابط ایران با جهان غرب از جمله اروپا ایجاد کند. در نتیجه تاثیر بسیار بدی بر روابط خارجی و برنامه‌های اقتصادی دولت چهاردهم خواهد داشت. از سوی دیگر صرف نظر از دولت نتانیاهو که با بحران آفرینی، تلاش می‌کند عمر دولت خود را به تاخیر اندازد، مخالفان دولت پزشکیان در داخل که چشم به شکست برنامه‌های دولت چهاردهم دارند نیز خواسته یا ناخواسته از این رویداد بهره می‌برند. همچنین جمهوری‌خواهان در آمریکا می‌توانند از این بحران به نفع خود در انتخابات ریاست جمهوری امسال بهره‌برداری کنند.  دولت روسیه و جمهوری آذربایجان نیز با پیگیری سیاست هماهنگی در دریای خزر در پی بهره‌برداری از این رویداد هستند. 

یادمان نرود که دولت اسرائیل تا سال گذشته روابط بسیار حسنه‌ای با روسیه داشت و در سفری که نتانیاهو در ۲۱ شهریور ۱۳۹۸ به روسیه داشت، پوتین خود را متعهد به حفظ امنیت اسرائیل کرد. سخنان آقای مدودوف درباره تشویق ایران به جنگ همه جانبه با اسرائیل نیز تاییدی است بر اینکه دولت روسیه از این تنش سود می‌برد. زیرا گذشته از نیاز روسیه به چراغ سبز اسرائیل برای گسترش نفوذ در سوریه، درگیری آمریکا و اروپا در بحران ایران و اسرائیل کاهش فشار جهان غرب بر روسیه در جنگ اوکراین را موجب می شود. اما ظاهراً دولت روسیه در کنار جمهوری اسلامی  ایران ایستاده است. 

پیش از این، روسیه با هدف دخالت‌ در جنگ حوثی‌های یمن با ائتلاف عربستان قصد داشت اسلحه به یمن ارسال کند، که با مخالفت شدید عربستان روبه‌رو شد و کوتاه آمد؛ به ناچار به کمک مستشاری بسنده کرد. 

این روزها خبر می‌رسد ترابری هوایی سنگین روسیه محموله‌های نظامی را به ایران منتقل می‌کند. روز دوشنبه نیز خبر رسید که رئیس شورای امنیت ملی روسیه سرگئی شویگو همراه با هیئتی از مشاوران نظامی عالی رتبه به ایران دعوت شده است. روز بعد خبر آمد که ولادیمیر پوتین از مسئولین ایران خواسته است تا حمله کنترل شده‌ای به اسرائیل داشته باشند. کارشناسان معتقدند که روسیه به دنبال تنشی کنترل شده بین ایران و اسرائیل است و با این سخنان به آمریکا پیام می‌دهد که موازنه قدرت در منطقه تغییر کرده است. 

آنچه برای ما مهم است این است که دولت روسیه در پی منافع ملی کشور خود است، و این نخستین بار نیست که ایران در دام سیاست های روسیه افتاده است. اگر نگاهی به ۲۰۰ سال تاریخ معاصر ایران داشته باشیم، متوجه می‌شویم که دولت روسیه همواره از ایران به عنوان یک کارت بازی در سیاست‌های بین‌المللی خود استفاده کرده است. پس بهتر است با تشویق روسیه به جنگی تمام عیار گرفتار نشویم و ما هم در پی منافع ملی کشورمان باشیم. 

البته می‌توان رهبری محور مقاومت را نیز به منافع ملی ضمیمه کرد و سیاست همسویی را در رابطه با منافع ملی و مصالح ایدئولوژیک درپیش گرفت. به اصطلاح کارشناسان نباید با سرگردانی در یک سیاست «دو اوربیتالی» هم منافع را از کف بدهیم، هم اقداماتی به زیان مصلحت مسلمانان و مردم غزه انجام دهیم. عقلانیت ایجاب می‌کند از برخورد احساسی و تسلیم شدن به جو تبلیغاتی موجود دوری کنیم.

از زمان جنگ قره باغ در سال ۲۰۲۰ نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان آشکار شد. تنش‌های ساختگی الهام علی اف و شرکایش ضد ایران و تبلیغات منفی درباره تاریخ، فرهنگ و مردم ایران نیز کاملاً روشن است. علت این عدم احساس امنیت آن است که آذربایجان بخشی از ایران فرهنگی و تمدنی است. بنابراین حاکمان آن به دنبال هویتی مستقل از طریق ایجاد بحران و رویارویی با کشور ایران هستند. زیرا جمهوری آذربایجان از یک سو پس از شکست ایران در جنگ ترکمنچای – همانند وضعیت چین تایپه – طی قراردادی به روسیه اجاره داده شده است. بنابراین در زمان فروپاشی امپراتوری شوروی سابق اگر دولتی در ایران روی کار می بود که پیگیر این موضوع بود، می‌شد آن ایالت را به ایران بازگرداند. از سوی دیگر دولت ترکیه برای بسط قدرت و نفوذ خود در منطقه با پیش کشیدن بحث پان ترکیسم بر احساس عدم امنیت جمهوری آذربایجان انگشت گذاشته بحران را شدیدتر می‌کند. از آنجا که جمهوری آذربایجان بخشی از فرهنگ و تمدن ایران بوده و حتی بسیاری از کسانی که امروزه ترکی صحبت می‌کنند در گذشته به زبان‌های ایرانی سخن می گفتنند. بنابراین دولت آذربایجان درصدد است از هرگونه بحرانی در خاک ایران و یا روابط خارجی آن به نفع خود بهره‌برداری کند، تا گذشته از مصادره میراث فرهنگی و تمدنی ایران به نفع خود، هم علقه‌ها و پیوستگی‌های مردمش با مرکز فرهنگ و تمدن ایران را قطع کند، هم منافع بیشتری از دریای خزر را دست و پا کند. جالب اینکه در جریان بحران جاری ایران و اسرائیل هیچ خبری از سوی آذربایجان نمی‌رسد. اما این سکوت نمی‌تواند وضعیت ژئوپلیتیک و موضع‌گیری سیاسی سران جمهوری آذربایجان در رابطه با ایران را پنهان کند؛ کاملاً آشکار است که الهام علی اف و همکارانش از هرگونه بحران در سیاست‌های ایران ستقبال می‌کنند.

 یکی از مسائل جالبی که این روزها در خبرها می‌آید، این است که: ایالات متحده آمریکا ناو هواپیمابر روزولت را از اقیانوس آرام غربی به دریای مدیترانه منتقل کرده است، تا به سایر نیروهای مستقر در منطقه برای دفاع از اسرائیل کمک کند. این کار صرف نظر از برهم زدن توازن استراتژیک ایالات متحده آمریکا با چین در اقیانوس آرام و شرق آسیا، باعث می‌شود از فشار چند سال اخیر ایالات متحده بر اقتصاد چین نیز کاسته شود. زیرا سیاست سازان ایالات متحده بر بحران ایران و اسرائیل تمرکز خواهند کرد.

روشن است که سیاست جهانی کشورها پس از این بحران به طور محسوسی تغییر خواهد کرد. بنابراین همه کشورها به دنیای بعد از این بحران نظر دارند‌. به همین دلیل؛ سایر کشورها هم با گوشه چشمی به این بحران به منافع ملی خود در آینده نگاه می‌کنند. از جمله جهان عرب و دیگر کشورهای مسلمان حتی فلسطینی‌ها نیز با نگاه به منافع ملی و با استفاده ابزاری از ایدئولوژی اسلامی برای گسترش سیاست بین‌المللی خود تلاش می کنند.

جمهوری اسلامی ایران نیز در پی پاسخ به این تعرض اسرائیل برای حفظ پرستیژ رهبری محور مقاومت و همچنین منافع ملی کشور است. بنابراین به نظر می رسد مسئولین و تصمیم گیرندگان تراز اول نظام جمهوری اسلامی در پی مدیریت این بحران با توجه به موارد ذیل هستند:

الف – پرهیز از گسترش بحران و ورود به یک جنگ همه جانبه. ب – تلاش برای عمل در چارچوب مقررات بین‌المللی از جمله نقض بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد از سوی اسرائیل، تا از رویارویی با نظام بین‌المللی خودداری شود.

کلید واژه ها: اسماعیل هنیه ترور اسماعیل هنیه ایران و اسرائیل ایران و فلسطین ایران و ترکیه ایران و روسیه روسیه و اسرائیل ترکیه و اسرائیل ایران و آذربایجان آذربایجان و اسرائیل ایران و امریکا امریکا و اسرائیل چین ایران و چین


نظر شما :