پکن توانایی رویارویی با واشنگتن را ندارد
قدرت برتر نظامی امریکا نسبت به چین
نویسندگان: محمد حسین واحدی، کارشناس ارشد علوم سیاسی و عضو انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا و محمدرضا لشینی، کارشناس ارشد روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: رونالد ریگان: «بازدارندگی به سادگی به این معناست، اطمینان یافتن از اینکه هر دشمنی که به حمله به ایالات متحده یا متحدان ما یا منافع حیاتی ما فکر میکند، به این نتیجه میرسد که خطرات برای او بیشتر از منافع احتمالی است. وقتی این را بفهمد، حمله نمی کند. ما صلح را با قدرت خود حفظ می کنیم. ضعف فقط به پرخاشگری دعوت می کند.»
میشل کوردرو: در دوران جنگ سرد خطرات زیادی وجود داشت و ایده جنگ هسته ای بسیار واقعی و ترسناک بود. خوشبختانه، در آن زمان، آمریکا نیروها، تجهیزات و متحدان قدرتمندی را داشت که برای مقابله با توسعهطلبی شوروی در جبهههای مختلف و در عین حال تهدیدات کمتر مورد نیاز بود.
رقابت اقتصادی بین ایالات متحده آمریکا و چین کاملا مشهود است اما آیا این تقابل به یک رقابت نظامی تسلیحاتی مدل جنگ سرد نیز منجر خواهد شد؟
تجربه بعد از جنگ جهانی دوم نشان داده که دو قدرت هسته ای هرگز با هم وارد نبرد نمی شوند اما در یک نبرد خیالی و ذهنی آن هم بر فرض محال، کدام یک شانس پیروزی بیشتری دارند؟
در این یادداشت سعی شده تا کمی به بررسی واقع گرایانه ی توان ایالات متحده در رقابت نظامی با چین بپردازیم.
ایالات متحده بی شک قدرتمندترین نیروی نظامی دنیا را در اختیار دارد به طوری که توانایی دارد در کل جهان درگیر شود و همزمان با چند کشور جهان وارد جنگ شود که اکنون هم این امر واقعی و قابل مشاهده است. برای مثال اگر بخواهیم می توانیم به کمک هم زمان این کشور به اسرائیل و اوکراین اشاره کنیم. این دو کشوری که خیلی به کمک های غرب خصوصا ایالات متحده نیاز دارند. البته آمریکا علاوه بر این کشورها حدودا 800 پایگاه و ایستگاه نظامی در خارج از مرزهای خود دارد. به همین دلیل توانسته است تاکنون خود را به عنوان پلیس و کدخدای جهان به دنیا معرفی کند. البته این به این معنا نیست که آمریکا در همه جنگ ها و اهداف خود پیروز بوده است. این کشور به شدت جنگی است به طوری که از آغاز خود یعنی انقلاب آمریکا در حال جنگ بوده از جمله جنگ های استقلال، جنگ داخلی بین ایالات شمالی و جنوبی، علاوه بر این در حدود 60 تا 70 کشور دنیا مداخله مستقیم و غیر مستقیم داشته است.
اگر بخواهیم نیروی نظامی امریکا را باید بگوییم که یک نیروی دریایی قدرتمند متشکل از 20 ناو هواپیمابر و حدود 4000 جنگنده فعال دارد. البته نیروی هوایی آمریکا در حدود 17000 جنگنده و بمب افکن دارد که به جز سه تا چهار هزار فروند آن بقیه در گورستان هوایی آمریکا قرار دارند.
تقریبا بیشتر توان هسته ای این کشور هم در زیر دریایی های پنهان کارش قرار گرفته است. حدود 70 در صد توان هسته ای آن روی موشک های زیر دریایی اش قرار دارند. زیر دریایی این کشور بسیار خطرناک و پنهان کار هستند به نحوی که از جنس فولاد آب دیده ساخته شده اند و می توانند در اعماق آب ها با وجود فشار آب دوام بیاورند و عملیات انجام بدهند و همیشه پنهان کار باقی بمانند.
این ها تنها بخشی کوچک از قدرت نظامی آمریکا هستند که در سال اخیر886 میلیارد دلار بودجه دریافت کرده است. بودجه ای که از تمام بودجه های کشورهای قدرتمند از جمله چین و وروسیه بیشتر است.
علاوه بر این آمریکا در سرتاسر دنیا زرادخانه ها و سیستم های مختلف دارد که می توان به پایگاه اینجرلیک ترکیه که 50 بمب هسته ای و العدید که سیستم های موشکی متنوعی در آن قرار دارد اشاره کرد.
اخیرا هم آمریکا درصدد است یک زرادخانه ی موشکی در خاورمیانه برای مقابله با تهدیدات ایجاد کند.
دیگر آمریکا در عرصه نظامی با توجه به شکست هایی که خورده به صورت سنتی و پیاده نظام عمل نمی کند بیشتر بر هوش مصنوعی و پهپاد متمرکز شده است.
چرا چین نمی تواند ایالات متحده را به چالش بکشد؟
ژنرال ژنرال ژانگ شائوژونگ، ارتش آزادیبخش خلق (PLA) قدرت نظامی چین را در سال 2020 در رتبه پنجم پس از ایالات متحده، روسیه، بریتانیا و فرانسه قرار داد، در حالی که قدرت سطحی PLAN پس از ژاپن و هند در رده هشتم قرار گرفت. نیروی هوایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAAF) به دلیل کمبود هواپیماهای جنگنده نسل چهارم و پهپادهای پیشرفته در رتبه هفتم جهان قرار گرفت. از نظر ژنرال شائوژونگ، چین تنها در سال 2049 که صدمین سالگرد خود را جشن می گیرد، به دومین قدرت نظامی بزرگ جهان تبدیل خواهد شد.
ارتش آمریکا نقش اصلی بازدارندگی اقتصادی را ایفا می کند. حزب کمونیست چین مشروعیت خود را از توسعه اقتصادی به دست میآورد. این امکان وجود دارد که چین بتواند گوام را با ناوگان کوچک موشک های بالستیک قاره پیما (ICBM) هدف قرار دهد. با این حال، استفاده از موشک های ICBM به حملات تلافی جویانه گسترده توسط ایالات متحده منجر خواهد شد که به نابودی کامل مراکز ثقل نظامی و اقتصادی چین می انجامد. 28 موشک کروز (USN Maritime Strike Tomahawk Block V) شهرهای ساحلی مانند شانگهای را نابود می کند و مناطق پیشرفته و صنایع فناوری چین رادر عرض چند ساعت از بین می برد.
رهبری حزب کمونیست چین در مسائل هستهای بیتجربه است، زیرا در معرض استراتژی جنگ هستهای که توسط ایالات متحده و روسیه اجرا میشود، بیتجربه است. سیاست هستهای چین مبتنی بر بازدارندگی در سطح پایین، «حداقل بازدارندگی» است و زرادخانه هستهای آن همچنان کوچک و آسیبپذیر است. تهدید ایالات متحده با 200 سلاح هستهای یک گزینه نیست. از نظر جغرافیایی، ایالات متحده و چین از نظر اندازه مشابه هستند. با این حال، اقتصاد چین توسط چند تسلیحات هسته ای ایالات متحده نابود خواهد شد، زیرا زیرساخت های حیاتی آن در خطوط ساحلی متمرکز است و مانند زیرساخت های ایالات متحده پراکنده نیست.
جنگ به از دست دادن صادرات چین به ایالات متحده به ارزش 310 میلیارد دلار منجر خواهد شد. جنگ به کاهش تولید صنعتی، بیکاری و تورم می انجامد که سقوط اقتصادی و انقلاب مردمی را باعث خواهد شد.
همان طور که از جنگ جهانی دوم مشاهده می شود، ایالات متحده دستاوردهای اقتصادی معکوس را تجربه می کند، و از این جنگ سود خواهد برد که در نتیجه اشتغال و رشد صنعتی بالا خواهد بود.
ابرقدرت بودن گران است. بودجه دفاعی چین نمی تواند با قدرت ترکیبی ایالات متحده، هند، ژاپن و استرالیا رقابت کند. ایالات متحده به تنهایی بیش از چین، هند، روسیه، عربستان سعودی، فرانسه، آلمان، بریتانیا، ژاپن، کره جنوبی و برزیل مجموعاً برای دفاع ملی هزینه می کند. یک مسابقه تسلیحاتی به افزایش هزینه های نظامی چین منجر خواهد شد که بر اهداف توسعه آن تأثیر می گذارد.
استراتژی چین بر اساس نظریه مائو مبنی بر مبارزه با رقیب ضعیفتر از طریق فریب است. تنها گزینه چین یک استراتژی نامتقارن است به دلیل ناتوانی آن در مبارزه با جنگ های متقارن. محققان چینی کتاب هایی مانند علم مبارزات نظامی، علم استراتژی نظامی و جنگ نامحدود تألیف کرده اند. با این حال، چین قادر نیست استراتژی ها و تاکتیک های ذکر شده در این کتاب ها را به یک دکترین اجرایی تبدیل کند.
ارتش چین با کاستیهای سازمانی ناشی از ساختارهای فرماندهی منسوخ، کیفیت پایین پرسنل و فساد مواجه است. ارتش دارای نقاط ضعفی است که تمرکز آن بر قابلیتهای پشتیبانی مانند لجستیک، حملونقل هوایی ناکافی، و نقص دفاع هوایی و جنگ ضد زیردریایی است. آموزش نظامی و توانایی ها و شایستگی های عملیاتی چین با استانداردهای ایالات متحده مطابقت ندارد.
مطالعه جنگ های مدرن نشان می دهد که ایالات متحده ارتش چین را بدون ورود به منطقه A2/AD نابود خواهد کرد. این گونه بود که ایالات متحده سیتسم دفاعی عراق را در سال 1990 ویران کرد. عمق استراتژیک ایالات متحده در آسیا به برنامه ریزان نظامی اجازه می دهد تا ارتش را در مکان های مختلف متمرکز کنند.
ارتش ایالات متحده بر سطوح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی جنگ در سراسر طیف تسلط دارد. پنتاگون در حال اجرای برنامه های پیچیده جنگ شبکه ای مانند سیستم مدیریت نبرد پیشرفته، همگرایی پروژه و فرماندهی و کنترل مشترک همه دامنه هاست. چین از ارتش مرگبار و توزیع شده ایالات متحده نگران است که مجهز به ترکیبی قوی از کمیت و کیفیت سیستم های تسلیحاتی است. نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در استقرار سریع، مانورپذیری و قابلیت های جنگ اعزامی از PLAN پیشی می گیرد. نمایش گسترده قدرت نظامی ایالات متحده از سال 1945 یک عامل بازدارنده معتبر برای پکن است. از زمان جنگ اول خلیج فارس، ایالات متحده توانایی خود را برای از بین بردن دشمن از طریق حملات پیشگیرانه متشکل از سیستم های تسلیحاتی دوربرد مانند موشک های کروز در چند روز اول جنگ نشان داده و فرصتی برای مقابله به مثل به دشمن نداده است.
به گفته تیلور فراول، چین یک ابرقدرت نظامی نیست. شواهد زیادی در مورد برنامههای چین برای تواناییهای نظامی جهانی همتراز با ایالات متحده وجود ندارد. قدرت نظامی چین در مقایسه با دشمن سابق ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، ناچیز است. ارتش چین برای دفاع از سومین کشور بزرگ جهان به شدت گسترش خواهد یافت. ردههای بالای حزب کمونیست چین و ارتش آزادیبخش خلق چین به مزایای نظامی ایالات متحده اذعان دارند. محققان چینی مانند خو رویک و سون دگانگ اذعان دارند که چین یک وزنه سنگین اقتصادی است اما کمتر یک وزنه نظامی است و در دهههای آینده نیز چنین خواهد ماند.
برتری ایالات متحده در جهان پس از جنگ سرد از جنگ جهانی سوم جلوگیری کرده است. دو رقیب احتمالی توسعه، یعنی کره شمالی و چین، نیروهای نظامی خود را در مرزهای خود محدود کرده اند. ایالات متحده قدرت نظامی بیرقیب خود را حفظ میکند و چین در موقعیتی نیست که آن را به چالش بکشد.
نظر شما :