در برابر جاه طلبی های چین
ایالات متحده و مدیریت جنگ غزه
دیپلماسی ایرانی: حمله نیروهای مسلح حماس در صبح روز 7 اکتبر 2023 که "طوفان الاقصی" نامیده شده، یکی از بزرگترین حملات به خاک اسرائیل از زمان خروج نیروهای اسرائیلی از غزه در سال 2005 بوده است. با گذشت دو ماه از جنگ در غزه و تشدید خشونتها بین اسرائیل و حماس و با توجه به اینکه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل وعده جنگ را تا "پایان حماس" داده، انتظار نمیرود که درگیری در آینده نزدیک آرام شود زیرا این حمله توانسته بن بست سیاسی که در نیم دهه گذشته گریبانگیر سیاست منطقه ای اسرائیل شده بود، را بشکند.
پس از حملات 7 اکتبر ایالات متحده بر حمایت قاطع از امنیت اسرائیل با دارا بودن ماهیت استراتژیکی تاکید داشته و در حمایت از اسرائیل یک گروه تهاجمی ناوهای جنگی را به شرق مدیترانه گسیل داشته است. اتحادیه اروپا نیز با صدور بیانیهای در همبستگی با اسرائیل اعلام داشت که اسرائیل حق دارد تا مطابق قوانین بینالمللی در برابر حملات خشونتآمیز حماس از خود دفاع کند.
بحران کنونی غزه میتواند بخش دیگری از درگیری طولانیمدت میان اسرائیل و فلسطین باشد که دارای پتانسیل تبدیل شدن به یک نقطه عطف تعیینکننده برای تغییر چشمانداز منطقه است. در حالی که انتظار می رفت عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی پس از توافق ابراهیم در سپتامبر 2020 عاملی برای تضمین امنیت همه بازیگران منطقه ای باشد تا با بازتعریف اتحادهای منطقه ای بتواند فضای همکاری و تعامل را تقویت کند.
مناقشه فلسطین و اسرائیل از زمانی آغاز شد که با توافق نامه ابراهیم میان اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین، حاکمیت اسرائیل به رسمیت شناخته شد و شروعی برای روابط دیپلماتیک کامل بین امضاکنندگان را رقم زد. به دنبال این توافقنامه، توافقنامه های عادی سازی روابط بین اسرائیل، مراکش و سودان نیز به امضا رسید که به گرایش بیشتر کشورهای عربی برای به رسمیت شناختن اسرائیل منجر شد. برقراری روابط سیاسی عربستان سعودی و اسرائیل در اگوست 2023 از طریق دیپلماسی رفت و برگشت جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده نیز توانست روابط کشورهای عربی با اسرائیل را قوام بخشد. این توافق یکی از مهمترین قراردادها در حافظه جغرافیای سیاسی خاورمیانه بود که داشتن روابط دیپلماتیک با عربستان را در مقام محور اصلی دستیابی به صلح با جهان عرب به اسرائیل هدیه داد.
اما با فاصله زمانی بسیار کم با حمله حماس به اسرائیل در پاسخ به عادی سازی روابط در حال ظهور عربستان و اسرائیل، خطوط گسلی در منطقه ایجاد شد که اسرائیل را در نظر جهان عرب به شدت منفور کرد و رهبران عرب را مجبور کرد که از تل آویو فاصله بگیرند. عربستان سعودی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و ریاض را که خواهان دسترسی به فناوری و نوآوری اسرائیل است، وادار کرد تا روند صلح با تل آویو را به حالت تعلیق در بیاورد.
به نظر می رسد پارادایم قبل از 7 اکتبر در نزد اسرائیل و ایالات متحده به دو دلیل اساسی در حال فروپاشی است: اول اینکه حمله حماس همراه با هدف خارج کردن روابط نزدیک بین تلآویو و ریاض از مسیری که توسط ایالات متحده سازماندهی شده بود، برای اسرائیل فرصتی فراهم آورده تا پرونده فلسطین را به عنوان یک نقطه استراتژیک کانونی برای امنیت منطقه و جهان برجسته کند. اسرائیل که در سال 2006 غزه را تخلیه کرده، اینک در برابر وسوسه تصرف این نوار باریک با سلسله مراتب حذف جنبش حماس روبه رو شده است.
و دوم اینکه حمله حماس در زمانی رخ داد که هند به همراه اتحادیه اروپا، عربستان سعودی و ایالات متحده پروژه کریدور هند – خاورمیانه – اروپا (IMEC) را در نشست G20 اعلام کرده بودند. اما جنگ مداوم بین جنگجویان حماس و نیروهای اسرائیلی، آینده کریدور (IMEC) را در ابهام قرار می دهد زیرا نقطه ثقل این پروژه وابسته به عادی سازی روابط بین دولت اسرائیل و پادشاهی عربستان سعودی بوده است. اساسا راهاندازی این کریدور اقتصادی نیازمند یک خاورمیانه یکپارچه بوده و در شرایط کنونی حل مثبت مناقشه غزه بخشی از این ضرورت خواهد بود.
لازم به ذکر است که مسیر آزمایشی این کریدور، هند را از طریق پیوند دریایی به امارات متحده عربی متصل می کند و سپس از امارات، این طرح شامل ساخت مسیر ریلی خواهد بود که با گذر از عربستان سعودی، اردن و اسرائیل از طریق ارتباط دریایی با بنادر اسرائیل نهایتا به اروپا متصل می شود.
چین در سال های اخیر تلاش داشته تا با گسترش روابط اقتصادی با کشورهای خاورمیانه نقشه ژئوپلیتیک اقتصادی جدیدی را برای منطقه ترسیم نماید. این نسخه جدید از حضور چین بر اشتیاق به مشارکت اقتصادی و قدرت نرم در منطقه خاورمیانه از طریق سرمایهگذاریهای پایدار مرتبط با طرح یک کمربند-یک جاده (BRI) تکیه داشته است. چنانچه عربستان در سال 2022، با میانگین معاملات 5.5 میلیارد دلاری بزرگترین دریافت کننده سرمایه گذاری های چینی در (BRI) بوده و پکن و ریاض ده ها قرارداد در زمینه انرژی، دفاع و امنیت و اقتصاد به امضا رساندند. مسلم آن که (IMEC) وزنه ای در سد کردن راه (BRI) بوده و مانعی اساسی در برابر افزایش نفوذ چین ابجاد میکند.
علاوه بر آن میانجیگری چین در عادی سازی روابط ایران و عربستان سعودی در 10 مارس 2023 توانست دیپلماسی خاورمیانه ای ایالات متحده را به چالش کشد و چین را به عنوان "بازیگر جدید قدرت" در منطقه ای توصیف کند که ایالات متحده همواره در مرکز سیاست های آن قرار داشته است.
پیگیری های جاهطلبانه چین برای پر کردن خلاء حضور ایالات متحده در خاورمیانه اساسا واشنگتن را بر آن داشت تا بار دیگر خاورمیانه را در سطح مناسبی از اولویت قرار دهد و شرایطی را ایجاد کند که امکان توزیع مجدد ابزارهای قدرت ایالات متحده در منطقه فراهم شود. چنانچه در پی حمله حماس به اسرائیل همه نگاهها ابتدا به واشنگتن به منظور ارائه راهحلهایی برای وضعیت بحرانی به وجود آمده با پتانسیل سرایت به کل منطقه معطوف شد. این در حالی است که چین در مورد نیازهای امنیتی اعراب واکنش کوتاه مدت نداشته و بیشتر تمایل دارد تا بازدارندگی استراژیک بلند مدت را پیشه کند. کشورهای منطقه با وقوف بر این امر در مورد استقلال خود ریسک نکرده و علیرغم حجم چشمگیر تجارت و سرمایه گذاری با چین، به مزیت های استراتژیک واشنگتن نسبت به پکن وابسته تر هستند.
اینک در شرایط درگیر شدن جهان عرب در بحران پیش آمده در غزه، نگرانی ها در مورد وضعیت در حال تحول و اثرات آن بر پیشرفت این کریدور که به عنوان پاسخ هند به طرح یک کمربند – یک جاده چین تبلیغ می شود، مطرح شده است. بایدن به صراحت اشاره داشته که هدف حمله حماس به اسرائیل منحرف کردن جریان عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل بوده است. آشکار است با توقف مذاکرات بین عربستان سعودی و اسرائیل، آینده (IMEC) در خطر بوده و این کریدور اقتصادی تنها در حد یک آرزو برای کشورهای امضاکننده خواهد ماند.
از نظر دیپلماتیک با در نظر داشتن سابقه مشارکت گاه به گاه آمریکا و اروپا در روند صلح خاورمیانه می توان به غلبه بر بحران کنونی در غزه امید داشت. ایالات متحده در عین اظهار نگرانی نسبت به مبهم بودن پایان بازی قابل قبول اسرائیل برای غزه، چراغ سبز واضحی نیز به اسرائیل نشان داده تا جنگی را برای ریشه کن کردن حماس آغاز کند. اما همزمان محدود کردن تأثیر جنگ در غزه را بر اهداف استراتژیک ایالات متحده و باز نشدن جبهه های جدید جنگ در اولویت قرار می دهد.
بایدن برای مدیریت جنگ در غزه تصمیم دارد تا با انجام محاسبات در مورد ژئوپلیتیک منطقه و سیاست خارجی آمریکا بدون بی ثبات کردن روابط بین المللی راهی را برای صلح از میان جنگ هموار کند. توافق جو بایدن، رئیس جمهوری امریکا و شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین در اجلاس همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه (APEC) در نوامبر جاری در سانفرانسیسکو برای جلوگیری از وارد شدن رقابت ابرقدرت ها به درگیری ها نمایی از پذیرش یک چشم انداز جهانی چند قطبی در حضور چین و دیگر قدرت های منطقه ای است. از این رو با توجه به تاکید واشنگتن و پکن بر نهادینه شدن ارتباطات و تعاملات دو جانبه در این اجلاس، دو طرف میتوانند با اتخاذ رویکردی مشترک و با هماهنگی با بازیگران کلیدی منطقهای از نفوذ خود برای تنش زدایی و اعمال یک راه حل سیاسی پایدار در غزه استفاده کنند.
به طور خوش بینانه می توان پنجره ای رو به مذاکرات مجدد را پس از فروکش کردن گرد و غبار جنگ غزه و حتی با احتمال روی کار آمدن یک دولت جدید میانه روتر در تل آویو در نظر گرفت. همچنین می توان به نقش یک کشور ثالث در مقام میانجیگری در تسریع روند صلح امیدوار بود که در نتیجه آن اسرائیل بتواند به سیاست عادی سازی روابط با همسایگان عرب خود بازگردد. چه بسا بتوان از سرگیری روابط با کشورهای منتقد مانند چین، روسیه را نیز ترسیم کرد که بار دیگر در نقش شرکای تجاری و سرمایه گذاران مهم ظاهر شوند.
نظر شما :