«حنظله» نماد مردم غمگین فلسطین
ای مترسک کلاه را بردار
دیپلماسی ایرانی: «حنظله» تصویری از یک کودک غمگین و ژنده پوش فلسطینی بود که به عنوان امضای «ناجی علی» کاریکاتوریست فلسطینی الاصل در اغلب آثار او حضور داشت. در کاریکاتورهای انتقادی ناجی علی، حنظله فقط نظارهگر ظلم و اشغالگری بود که بر مردم فلسطین میرفت. گویی این شخصیت نمادی بود از ناتوانی مردم فلسطین که با یک رژیم خشن مجهز به اسلحه، پول و حمایت خارجی مواجه بودند و چارهای جز تسلیم و صبر نداشتند؛ مصداق این بیت که « در کف شیر نر خونخوارهای، غیر تسلیم و رضا کو چارهای؟».
رفته رفته حنظله در کاریکاتورهای ناجی علی از انفعال و نظارهگری صرف در آمد اما تا این میزان که در حال شعار نویسی یا سنگ پرانی علیه صهیونیستها نقاشی میشد. این روند تا ترور ناجی علی در لندن ادامه داشت.
بعد از شکست ناسیونالیسم عربی به رهبری جمال عبدالناصر، مردم فلسطین دورهای از یاس و بی پناهی را تجربه کردند. آنها خودشان را رها شده و خیانت دیده در چنگال صهیونیسم حس میکردند. اما با گذشت زمان، فلسطینیها دریافتند که در دنیایی که داروینیسم اجتماعی بر آن حاکم است، برای بقا باید با شرایط سخت تطابق پیدا کرد. در نظام بینالملل کنونی که مثل آنچه «توماس هابز» از «وضعیت طبیعی» قبل از پیدایش جامعه ترسیم میکرد، ضعیف بودن به مثابه آمادگی برای نابودی و زوال به دست زورمندان است.
بنابراین همانطور که مکتب پرطرفدار واقعگرایی در روابط بینالملل توصیه میکند، مهمترین راهکار برای بقا در وضعیت آنارشیک نظام بینالملل، افزایش قدرت به ویژه از حیث نظامی است.
با بروز انقلاب اسلامی و به وجود آمدن محور مقاومت در منطقه، دوباره نیروی تازهای در مردم فلسطین به وجود آمد.
در میان مذاهب اسلامی، تشیع به طور کلی ظرفیت بالاتری برای مقابله با قدرتهای حاکم دارد و همانطور که از واقعه کربلا الهام میگیرد، ایستادگی در برابر ظلم حتی اگر به بهای فدا شدن تمام شود، به زندگی در انقیاد و تحت ستم بودن اولویت خواهد داشت. بدین رو، مقاومت شیعیان از لبنان گرفته تا عراق و یمن و سوریه، جان تازهای به مقاومت فلسطین داد.
آنان متوجه شدند که فقط مظلومیت و شکیبایی در برابر اشغالگری و ظلم، مثل وضعیت حنظله در کاریکاتورهای ناجی علی، چاره ساز کار نخواهد بود. چنین بود که سنگ، رفته رفته جای خود را به تسلیحات نظامی ساده اما موثری داد که در صدها کیلومتر تونل زیرزمینی حماس در نوار غزه، آماده روز انتقام بودند.
«آنان که باد میکارند، طوفان درو میکنند» و بدین سان، سالها اعمال خشونت، تبعیض و فقر در باریکه غزه، «طوفان الاقصی» را رقم زد.
تاریخ معاصر از شکست آمریکا در جنگ با ویت کنگ ها گرفته تا پیروزی طالبان در مقابله با نیروهای ناتو و امثال آن، نشان میدهد که هرگاه یک ارتش کلاسیک با نیروی نظامی نامتقارن درگیر شود، جنگی فرسایشی درمیگیرد که در نهایت برتری با قوای نامتقارن خواهد بود.
رژیم صهیونسیتی اساسا به خاطر فقدان عمق استراتژیک و تسری فوری ناامنی به شهرها و شهرکهای آن، تاب یک جنگ فرسایشی طولانی مدت را نخواهد داشت. بنابراین به نظر میرسد مثل جنگ های پیشین ارتش اسرائیل با حزب الله لبنان و حماس، یک عقب نشینی در کوتاه مدت مورد انتظار خواهد بود.
حمله حماس به رژیم صهیونیستی، تحولات عمیقی بر وضعیت سیاسی در سرزمینهای اشغالی خواهد گذاشت. به احتمال قوی احزاب راستگرا از جمله حزب بر سر قدرت لیکود، برای مدتی در محاق قرار خواهند گرفت. به علاوه، با لطمه به هیمنه اسرائیل، متحدان بالفعل و بالقوه آن از قفقاز گرفته تا غرب آسیا، در روابط خود با اسرائیل تجدید نظر خواهند کرد.
افسانه نفوذ ناپذیری گنبد آهنین، دیوار حایل و دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونسیتی با حمله حماس به پایان رسیده است و اینک آسیب پذیری اسرائیل بیش از هر زمان دیگری در نیم قرن اخیر نمایان میشود.
راهبرد تندروها در اسرائیل، تداوم وضعیت نامطلوب برای مردم نوار غزه تا تخلیه این باریکه و تبعید آنها به صحرای سیناست. در فاز بعدی، کرانه باختری هم باید فلسطینی زدایی شود تا پنج میلیون فلسطینی ساکن در این دو ناحیه، به سرنوشت میلیونها نفر دیگر که تدریجا به اردن، سوریه، مصر و کشورهای دیگر تبعید شدهاند دچار شوند.
حزب لیکود صراحتا مخالفت خود را با تشکیل کشور مستقل فلسطینی اعلام کرده است و از نظر آنها، سرزمینهای اشغالی بخشی از سرزمین موعود هستند که قابل تقسیم با هیچ قوم دیگری نخواهد بود.
ضرب شصت حماس به اسرائیل، احتمالا آنها را به عوض شدن قاعده بازی واقف خواهد کرد. دوران کشور گشایی و بازگشت به قلمرو امپراطوری های بزرگ به اتمام رسیده است. همانطور که مثلا قلمرو ایرانیان در عصر خشایارشا، امروزه باز پس گرفتنی نیست، ارض موعود یهودیان در زمان حضرت داود و سلیمان، چنانچه مکتب صهیونیسم ادعا میکند، اعاده شدنی نخواهد بود.
پیام حماس و جبهه مقاومت به رژیم صهیونسیتی، روشن بود و خشونتهای بعد از آن از طرف اسرائیل، برای در هم شکستن مردمی که سالهاست به ته خط رسیدهاند، تاثیری نخواهد داشت.
«حنظله» اگر چه همچنان خسته و ژنده پوش باقی مانده، اما به جای نظاره گری، اسلحه در دست گرفته است و نبرد نهایی را انتظار میکشد.
«ای مترسک کلاه را بردار
ما کلاغان دگر عقاب شدهایم»
نظر شما :