سنگ بنای خاورمیانه
ایران، عربستان سعودی، اسرائیل و جنگ در یمن
نویسنده: خاویر فرناندز آریباس
دیپلماسی ایرانی: روابط عربستان سعودی و جمهوری اسلامی نشاندهنده پیشرفتی در امنیت، اقتصاد و اعتبار بینالمللی است، در حالی که دولت اسرائیل با بی اعتمادی به آن می نگرد.
خوزه ایگناسیو کاسترو تورس، سرهنگ ارتش اسپانیا، با اشاره به جنگ یمن و تأثیرات احتمالی نزدیک شدن روابط عربستان و ایران برای اسرائیل، به تحلیل کوتاهی از سناریوی روابط ایران و عربستان سعودی پرداخته است. وی می گوید که می توان به صلح در یمن امیدوار بود. باید خوشحال باشیم زیرا وضعیت انسانی وحشتناک بود. این جنگ حدود 400 هزار قربانی از جمعیت بیش از 30 میلیون نفری یمن را گرفت. علاوه بر این، وضعیت کمک های بشردوستانه اسفناک است و مانع از این می شود که آژانس های بشردوستانه بهتر فعالیت کنند و کمک هایی را به مردم غیرنظامی که به شدت به آن نیاز دارند، ارسال کنند.
اگر جنگ یمن برای عربستان سعودی لانه هورنت بود، برای ایران میتوانست تله موش باشد، زیرا بخش قابل توجهی از منابع اقتصادی و تسلیحاتی خود را برای حمایت از نمایندگان یا متحدان خود در منطقه باقی میگذارد، در زمانی که وضعیت اقتصادی ایران خوب نیست و در سطح اجتماعی، وضعیت داخلی ایران بسیار حساس است. بخش زیادی از مردم احساس ناامیدی میکنند، زیرا درگیر مشکلات داخلی خود هستند و به نوعی، انتقاد اجتماعی بسیار شدیدی وجود دارد که ایران از منابع زیادی در خارج از کشور استفاده میکند، در حالی که واقعاً به آن نیاز دارد.
عربستان سعودی خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای در خلیج فارس می بیند. شاهزاده محمد بن سلمان در چشم انداز 2030 خود کشورش را به عنوان مرکز عملیات به هم پیوسته در منطقه خاورمیانه بزرگ می بیند. روابط با ایران مشکل مهم در حوزه امنیتی، در حوزه اقتصادی، در اعتبار بین المللی را از بین می برد و این نیز از آن جهت حائز اهمیت است که ایران و عربستان بخشی از راهبرد چینی جاده ابریشم و کمربند و جاده برای دو کشور هستند.
اهمیت ایران و عربستان به علت کنترل راه های ارتباطی دریایی است که از آنها عبور می کند و به نوعی کشورهای ثروتمندی هستند که منابع عظیمی از گاز و نفت دارند. عربستان سعودی بزرگترین بازیگر در شبه جزیره عربی است و در بسیاری از مواقع به نقطه مرجع تبدیل می شود که وضعیت آن را به عنوان یک قدرت منطقه ای تایید می کند.
اکنون عربستان سعودی بحران بسیار مهمی را که در سال 2017 با قطر داشت، پشت سر گذاشته و روابط خوبی با قطر و بحرین دارد. اما بحرین و قطر، حلقه ضعیف این همه حلقه از زنجیره شبه جزیره عربستان باشند که عربستان دوست دارد یکپارچه ببیند. بنابراین عربستان سعودی درصدد نوعی ترتیبات عمل گرایانه است که می تواند دو بازیکن بحرین و قطر را متحد کند.
شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین ابتکار «جاده ابریشم» خود را در سال 2013 اعلام کرد، که در آن بر ایجاد و گسترش در منطقه سرمایه گذاری می کند. در همان زمان، باراک اوباما همچنین در سال 2014 راهبرد خود را اعلام کرد که او را وارد منطقه آسیا – اقیانوسیه میکند.
چین به طور فزاینده ای به این مسیرهای ارتباطی و منابع عظیم انرژی منطقه علاقه مند است، زیرا برای توسعه به انرژی نیاز دارد. امریکا چندان نگران این انرژی در منطقه خلیج فارس نیست، زیرا هر روز کمتر به آن وابسته است. اما امریکا همواره علاقه مند به کنترل منطقه خواهد بود، حتی اگر آنها بخشی از قدرت خود را کنار بگذارند، ممکن است تعدادی جای پایی داشته باشند که از آنجا بتوانند آنچه را در منطقه اتفاق می افتد کنترل کنند.
نزدیکی روابط ایران با اسرائیل بسیار پیچیده، بعید و گاهی غیرممکن است، در حالی که در خلیج فارس یا در خاورمیانه هیچ چیز غیرممکن نیست اما برای ایران کنونی غیرممکن است. ناپدید شدن دولت اسرائیل، اما نه قوم یهود و نه دین اسرائیل، از زمان روی کار آمدن حکومت دینی در ایران یک امر ثابت بوده است و اکنون ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ به نظر می رسد قادر باشد روابط را تا حدودی تعدیل کند.
برای ایران، ما باید در نظر داشته باشیم که نسل جنگ ایران و عراق هنوز وجود دارد و پیوند محکمی را که با انقلاب خود و حکومت داشته، حفظ کرده است. در عین حال، نسل دومی از جوانان را می بینیم که تلاش می کنند برای حقوق خود مبارزه کنند، اما ایران هنوز راه درازی در پیش دارد تا تغییری اتفاق بیفتد.
منبع: آتالایار / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :