در حال بازگشت به خاورمیانه دهه ۱۹۵۰ هستیم
ورود به خاورمیانه جدید با بازیگران جدیدی چون ایران
نویسنده: مایکل یونگ (Michael Young)
دیپلماسی ایرانی: بازیگران منطقهای و بینالمللی کارتهای مشارکت در «بازی قدرت» تازه در خاورمیانه را گردآوری میکنند. برخی توافق آمریکا با صدور گاز طبیعی مصر و برق اردن به لبنان از خاک سوریه را تلاش دولت جو بایدن برای چرخش به سوی نظام اسد و ایران میدانند اما نکته مهم دیگری در پشت پرده پنهان است. در واقع کشورهای عربی تلاش میکنند تا با استفاده از گشایشهای پیش روی سوریه و لبنان، نفوذ ایران در هر دو کشور را به چالش بکشند و این دو کشور را به محلی برای چانهزنی کشورهای عربی با تهران تبدیل کنند.
اگر این گمانهزنی درست باشد، رویکرد جهان عرب در برابر انقلاب اسلامی دستخوش تغییری چشمگیر خواهد شد. تا همین اواخر، بسیاری از کشورهای عربی امیدوار بودند که ایالات متحده و حتی اسرائیل بتوانند از توسعهطلبیهای ایران در منطقه پیشگیری کنند. این سیاستِ محدود کردن ایران تا مدتها بخشی از رویکرد دولت آمریکا بود.
عادیسازی روابط بین کشورهای عربی خلیج فارس با اسرائیل در سال گذشته هم در راستای همین سیاست انجام شد. این عادیسازیها راهی برای ایجاد موازنه قدرت با تهران بود، به ویژه که دولت دونالد ترامپ هیچ اقدامی در پاسخ به حملات ایران علیه اهداف سعودی و اماراتی انجام نداد.
با این حال، سیاست بازدارندگی آمریکا شکست خورده است. به رغم چندین دهه تحریم، حضور ایران در خاورمیانه افزایش یافته است. الگوی تهران شاید برای بسیاری جذاب نباشد، اما ایران از ناکارآمدی و پراکندگی کشورهای عربی به سود خود بهرهبرداری کرده است. از این رو، برخی از کشورهای عربی با این آگاهی و همچنین دانستن اینکه اسرائیل بدون پشتیبانی آمریکا با ایران وارد جنگ نمیشود، تاکتیکهایشان را تغییر دادهاند. سیاست این کشورها در سوریه و لبنان نشان میدهد که آنها تصمیم گرفتهاند با دمشق و سوریه که تهران روی آنها نفوذ چشمگیری دارد، تعامل کنند. این بر خلاف رویکرد عربستان سعودی است که با کنار گذاشتن لبنان فرصتسوزی سیاسی کرد. در حالی که ایرانیها از روابطشان با انصارالله یمن به عنوان اهرمی برای کشاندن سعودیها به باتلاق جنگ داخلی یمن استفاده کردند، سعودیها کارت برندهشان در لبنان را واگذار کردند، این کارت برنده حضور جامعه اهل تسنن در لبنان بود که دستکم به بزرگی جامعه شیعه این کشور و همچنین خواهان حمایت منطقهای برای مقابله با حزب الله بود.
رفتار مصر و اردن در لبنان، همانند رویکرد امارات و قطر، نشان میدهد که اگر کشورهایی که اکثریت جمعیتشان را اهل تسنن تشکیل میدهند بتوانند متحدان و همفکرانشان از سراسر خاورمیانه را گرد هم بیاورند، در مقایسه با زمانی که به ارتش آمریکا یا اسرائیل وابسته هستند، فرصت بهتری خواهند داشت تا ایران را وادار کنند که به منافع کشورهای عربی احترام بگذارد.
با توجه به اینکه بسیاری از کشورهایی که ایران در آنها نقش مهمی بازی میکند – سوریه، یمن، لبنان و عراق – یا جمعیتی با اکثریت سنی دارند و یا اقلیتهای قدرتمندی در این کشورها ساکن هستند که با ایران مخالفند، ایجاد فرصت برای وادار کردن تهران به سازش و مصالحه امکانپذیر میشود.
اکنون به نوعی در حال بازگشت به خاورمیانه دهه 1950 هستیم، دورهای که تقسیمبندی داخلی کشورهای سراسر منطقه بر اساس همفکری سیاسی بخشهای مختلف جمعیت کشورها انجام میشد – که طرفدار ناصریسم، بعثیسم، کمونیسم، هاشمیون یا غرب بودند. اکنون درهای خاورمیانه به روی بازیگران منطقهای و بینالمللی – ایران، ترکیه، اسرائیل، روسیه، فرانسه – باز شده است، حتی با وجود اینکه ایالات متحده نفوذ خود را حفظ میکند. بنابراین نمی توان از امکانات موجود برای ایجاد موازنه با دیگر بازیگران چشم پوشی کرد.
در غیاب آمریکا به عنوان تنظیم کننده قوانین در خاورمیانه، کشورهای عربی کارتهایشان برای مشارکت در بازی قدرت منطقهای را آماده میکنند. نگاه واشنگتن همچنان محدود و کوته بینانه و روی این مساله متمرکز است که عملکرد یک دولت چگونه باید باشد و این عملکرد از لحاظ داخلی چه پیامدهایی دارد. اما در خاورمیانه، دولتها دستورالعمل نوینی را اجرا میکنند. آنها برای رویگردانی منطقه از آمریکا آماده میشوند.
منبع: کارنگی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :